eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #رمان_ضحی #قسمت_نودوسوم پس نباید قبل از ازدواج با هورمون شرطی بشی و چشم بس
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• حتی برای سلامتی جسمشون هم بسیار مفیده بله البته که سختی هایی داره ولی عجیبه که درد زایمان و تحمل بارداری ظلم به حقوق زنهاست و بچه وبال و وقت گیر ولی شب بیداری شب امتحان و کار سنگین و طولانی مدت سخت نیست و مدلینگ و رژیم های غذایی وبال و وقتگیر نیستن _خب اینها رسیدگی به خودته بهت روحیه میده لازمه _دقیقا مادر شدن هم رسیدن به خودته نیازیه که اگر پاسخ ندی هم مریض میشی هم زود پیر میشی بچه ده برابر همه اینا بهت روحیه میده نمیگم اون نباشه باید باشه متعادلش ولی این از اون خیلی واجب تره برای زن من نمیگم کار سختی نیست ولی قبلا هم گفتیم آدم تا کار سخت نکنه که آدم نمیشه همه ما توی زندگی به کارای سختی که انجام دادیم افتخار میکنیم غیر از اینه؟ انسانهای قوی هیچ وقت از تحمل سختی ابایی ندارن اگر نتیجه رو مطلوب ببینن همه اینا برمیگرده به اینکه چه هدفی داری آره اگر قراره بچه تهش بشه این بچه های اروپایی که پدر و مادر رو آدم حساب نمیکنن طرف حق داره میگه یه عمر وقت بذارم برای کی برای چی؟ ولی اگر بتونی نسلی تربیت کنی که تا ابد بجای تو روی زمین زندگی کنه و خوبی از خودش بجا بگذاره اونوقت برای تو مثل یه سرمایه گذار تولید منفعت میکنه چون اولاد صالح باقیات الصالحاته و برای والدین بعد از مرگ هم تولید خیر و ثواب میکنه این روش تربیتیه که مهم و تعیین کننده است. ضمنا اگر درست بهش نگاه بشه مادر قله تمام صفات بشریه و به شدت قابل احترام جایگاهی که فقط زن بهش میرسه اینم امتیازیه که خدا به زنها داده نمایندگی خدا در ساخت و پردازش(تربیت) انسان به نظر من که این فرایند اصلا یه جور معجزه ست! از وجود خودت یکی شبیه خودت در اشل کوچیک تر به این دنیا می آری تو... واسطه ی خلق آدم ها هستی... به یک نفر دیگه امکان حیات میدی! و خودت رشدش میدی همه ابزار آلات پیشرفته رو متخصص ها میسازن برای خدمت به بشر بعد تو کاملا ذاتی بلدی خود بشر رو بسازی! خیلی هیجان انگیزه حتی روزیش رو هم خدا به تو سپرده خالق و مربی که بودی رزاق هم شدی تمام صفات خدا در تو متجلی میشه خیلی زیباست... آه ژانت متوجهم کرد که دارم براشون روضه باز میخونم! فوری نگاهم برگشت روی دفترم: خب... آیه 231، زنها را آزار ندهید این جمله الان شاید خیلی درخواست عادی و روالی باشه ولی برای اون زمان و مکان که زنها اصلا توش مطرح نبودن موضوعیت نداشتن کسی درباره شون صحبت نمیکرد نه! این فرد توی کتابی که به قول شما برای جذب مردم آورده چرا انقدر درباره زنها حرف میزنه! یه سوره داره به اسم زنان شما تواریخ عرب رو بخونی تو چهارصد سال تاریخ نگاری اسم دو سه تا زن رو بزور بتونی پیدا کنی اصلا نه زنها جایگاه اجتماعی خاصی داشتن نه حرف زدن ازشون برای کسی جذابیت داشت کلا حوادث مربوط به زنان توی تاریخ نقل نمیشد یعنی اونها هم میدانی برای خلق حادثه نداشتن طرف اسمش ام فلان بود مادر فلان بچه اصلا کانه به عنوان یک شخصیت مستقل تعریف نشده بود! تازه توی همین آیه میگه حکم خدا رو به مسخره نگیرید قشنگ معلومه این‌حکمها که می اومد یه عده میخندیدن میگفتن این حرفا چیه! اصلا عادت نداشتن بذار یکم از ساختار اجتماعی عرب عشیره ای اون زمان براتون بگم بلکه دوهزاری مبارک جا بیفته توی اون ساختار کلا زنها نه هیچ وقت نقشی میپذیرن نه تاثیری میگذارن نه حتی حرفی برای گفتن دارن حتی تصمیمی درباره خودشون هم نمیتونن بگیرن مطیع محض و کاملا کالا چرا میگم کالا چون وسیله ای برای داد و ستد و تحکیم روابطه. دو تا قبیله با هم درگیر میشن برای رفع دعوا میگن فامیل شیم یکی از اینور یه دختر بده به اونور حالا کی به کی؟ اصلا مهم نیست با چقدر اختلاف سنی؟ ابدا اهمیتی نداره ممکنه یه دختر دوازده ساله رو بدن به یه مرد 60 ساله اصلا هم براشون عجیب نبود مثل زنده به گور کردن دخترا که اصلا براشون عجیب نبود عادی شده بود فرهنگ شده بود ازدواج هم براشون به سادگی آب خوردن بود راحت ازدواج میکردن و زیاد هم ازدواج میکردن! نقل تاریخی هست که قبل از اسلام یکی از شیوخ عشایر 200 تا زن داشته مثل کسی که کلکسیون تمبر داره کالا! کاملا کالا... مرد هر کاری دلش میخواست در قبال زنها انجام میداد هر بلایی که دلش میخواست سرشون می آورد اعتراض اصلا تعریف نشده بود کوچکترین مشکلی پیش می اومد یه فرهنگی داشتن که ظهار میکردن یعنی مرد به زنش میگفت تو دیگه برای من مثل مادرمی! و دیگه بهش نزدیک نمیشد و طلاقشم نمیداد! نابود میکرد اون زن رو نمیفهمید که خودش چند تا زن مثل اون داره ولی اون بیچاره فقط همین یه شوهر رو داره اسلام اومد زد زیر کاسه و کوزه ی کل این رسوم با اینکه خیلی خیلی براش هزینه داشت ولی اینکار رو کرد . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• در حالی که به سمت ماشین احمد می رفتیم با خوشحالی گفت: چند وقته من به هر طریقی با آقاجون حرف زدم راضی نمی شد. یه کلوم شما گفتی ازت قبول کرد. در را باز کرد و سوار شدیم. احمد لپم را کشید و گفت: بس که قشنگ و معقول حرف می زنی به رویش لبخند زدم و گفتم: نه این طوریام نیست. حرفای خودتون قطعا تاثیرش بیشتر بوده. احمد استارت زد و گفت: از الان باید دخیل ببندم آقاجانت قبول کنه. _قبول می کنه ان شاء الله شما نگران نباش. احمد دستم را گرفت و گفت: نگران نیستم. ته دلم روشنه ان شاء الله که خیره. کمی بعد ماشین را سر کوچه مان متوقف کرد. به سمتم برگشت و با همه محبتی که داشت نگاه به من دوخت. بند کیفم را روی شانه ام انداختم و گفتم: برم دیگه؟ با لبخند گفت: برو _دلت میاد؟ به صورتم دست کشید و گفت: دلم که نمیاد ولی چاره ای نیست. فعلا باید دندون رو جیگر گذاشت و این دوری ها و دلتنگی ها رو تحمل کرد. _تا شب جمعه دلم برات تنگ میشه _دل منم برات پر می کشه ولی غصه نخور سه شنبه قراره بیاییم خونه تون _بیای بعدش پیشم می مونی؟ احمد به رویم لبخند زد و گفت: کاش می شد ولی فکر نکنم احمد دستم را فشرد و گفت: برو دیگه الان یکی میاد می بیندمون زشته سر تکان دادم و گفتم: باشه. در ماشین را باز کردم و پیاده شدم. از احمد خداحافظی کردم و وارد کوچه شدم. در حیاط مان باز بود. برای احمد دست تکان دادم و وارد حیاط شدم. چادرم را روی دستم انداختم و به مطبخ رفتم. با مادر سلام و احوالپرسی کردم و پرسیدم: در حیاط چرا بازه؟ _آقاجانت رفته بیرون احتمالا باز گذاشته که من این همه راه نرم دم در. _محمد حسن چه طوره؟ بهتره؟ _آره خدا رو شکر. همه بدنش ریخته بیرون تبش هم قطع شده. جای محمد حسینم ازش جدا کردم نگیره دیشب تو اتاق تو خوابید. _تنهایی؟ نترسید؟ _نه محمد علی هم پیشش بود. مادر در حالی که سینی صبحانه را آماده می کرد گفت: برو لباست رو عوض کن بیا صبحانه بخوریم. _ممنون خوردم. مادر سپند دان را به دستم داد و گفت: پس بی زحمت اینو ببر تو حیاط بچرخون. . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•