فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#رهبر😍
#ویژگی_های_رهبرعزیزمون😍
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
Hamed Zamani - Nafas Taze Konim (128).mp3
5.38M
#موسیقی
#حامدزمانی
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
#عکس_نوشته
#حاج_حسین_یکتا
#کلام_بزرگان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
فرشهاےحرم
ࢪازداࢪترێنهآھستند...!👌🏻
تمامدرددلهارا😭
سجدههارا🥺
دعاهارا🤲🏻
حࢪفهارآ
شنیدھاند..👂🏻
آنهامحرمزائرینند...
🌈خوشبحالفرشهایحرمتآقا...
#پروفایل_مذهبی
#اباعبدالله
#دلتنگ_کربلا
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
#جوانانِما
عاشقِ♥
#مبارزِ
بااسرائیݪهستند..
#پروفایل_مذهبی
#گاندو
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
برای راه اندازی و برپایی نمایشگاه کتاب خیلی مصمم بود و پیش قدم می شد. این کار را رایگان انجام می داد. میگفت نذر کرده ام.
معمولا کتاب هایی را تبلیغ می کرد و می فروخت که خودش قبلا خوانده بود.
اعتقادش این بود که باید بدانیم چه چیزی به خورد دیگران می دهیم. می گفت: "اول باید خودم مزه اش کرده باشم،
بعد تعارف کنم."
#شهیدمحسن_حججی🌷
#خاطره_شهدا
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
گاهی یک حدیث یا جمله قشنگ که پیدا میکرد، با ماژیک مینوشت روی کاغذ و میزد به دیوار،بعد در موردش با هم حرف میزدیم،
هر کدام هر چه فهمیده بودیم میگفتیم
آن جمله هم میماند روی دیوار و توی ذهنمان
#شهیدمهدی_زین_الدین
#خاطره_شهدا
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
امام باقر علیه السلام فرمودند⬇️⬇️
↩كار نيك، از مرگ بد، جلو مى گيرد و هر كار نيكى، صدقه است و نيكوكاران در دنيا، نيكان آخرتند↪
#حدیث
#کلام_بزرگان
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
🌷خنده یوسف(ع) برسر چاه🌷
↩یوسف پسرى سیزده چهارده ساله بود. وقتى برادرانش خواستند او را به چاه بیندازند، لب چاه شروع به خندیدن کرد. به او گفتند: «این چه جاى خنده است؟» گفت: «زمانى من پسر سیزده، چهارده ساله به شما که ده برادر قوى هستید، نگاه کردم. گفتم: به به! با وجود این برادران چه کسى مى تواند به من بگوید: بالاى چشمت ابروست! دیگر نان من در عسل و روغن است. با وجود این برادران قوى دیگر غصه اى ندارم. حالا مى بینیم به همان برادرانى که تکیه کردم، همان ها می خواهند مرا به چاه بیاندازند!»↪
🌻پس همیشه توکل وامیدمان به خدا باشد🌻
#داستان_های_آموزنده
#حتمابخوانید
↙️بپیوندید↙️
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•