فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴در شب #شهادت_امام_کاظم(ع) قرائت صلوات خاصه امام کاظم(ع)
🤲اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِ
🤲النُّورِ الْمُبِينِ (الْمُنِيرِ) الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ
🤲اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ
🤲و كَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ
🤲ربِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
#شهادت_امام_کاظم
▪️غمت دائم هزاران دسته بوده
تنت موسی بن جعفر خسته بوده...
▪️تو را بابالحوائج خواندهاند چون
که عمری در به رویت بسته بوده...
🏴درود بر آن آقای غریبی که شیعیان به میمنت آزادیشان به استقبال آمدند ولی پیکر تابناکش با غل و زنجیر از کاخ هارون بیرون آمد.
🥀شهادت غریبانه باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر را به محضر #امام_زمان و منتظران حضرتش تسلیت می گوییم.🥀
#اللّٰھُمَعجِّلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
#بِحَقِّمُوسَیبنِجَعفَرالکاظِم(ع)
#طوفان_الاقصی
🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂🌹🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 #شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴وقت گرفتاری فقط اسم تورو صدا میزنم
🌴وقتی میام تو حرمت یاد امامرضا میکنم
🎙 #مهدی_نجفی
⏯ #نماهنگ
👌بسیار دلنشین
🔴 خفقان شدید زمان امام کاظم (علیه السلام) و سرگردانی شیعیان در تشخیص امامِ بعد از امام صادق علیه السلام
هشام بن سالم میگوید: «من و ابوجعفر مؤمن الطاق بعد از وفات حضرت صادق(ع) در مدینه بودیم و اکثر مردم اتفاق نظر داشتند بر آنکه عبدالله افطح پسر آن حضرت، بعد از پدرش امام است.
من و ابوجعفر نیز بر او وارد شدیم و دیدیم مردم به سبب آن که روایت کرده اند امر امامت در فرزند بزرگ است، بر دور او جمع شده اند. ما داخل شدیم و از او مسئله ای پرسیدیم چنانکه از پدرش میپرسیدیم. پرسیدیم از او که زکات در چه مقدار واجب است؟ گفت: «در هر دویست درهم، پنج درهم واجب است.» گفتیم: «در صد درهم چقدر؟» گفت: «دو درهم و نیم.» گفتیم: «به خدا قسم که مرجئه چنین چیزی که تو میگوئی نمیگوید.» عبدالله دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا قسم که من نمیدانم مرجئه چه میگویند.»
پس ما حیران و سرگردان از نزد او بیرون آمدیم و در کوچه های مدینه میگشتیم و نمیدانستیم کجا و پیش چه کسی برویم، بسوی مرجئه برویم یا بسوی قدریه یا زیدیه یا معتزله یا خوارج؟
در این حال بودیم که من دیدم پیرمرد ناشناسی با دستش بسوی من اشاره کرد که «بیا».
من ترسیدم که او جاسوس خلیفه منصور دوانیقی باشد، چون آن ملعون در مدینه جاسوسانی قرار داده بود که آنها متوجه شوند، شیعیان امام جعفر صادق بر چه کسی اتفاق کرده اند تا او را به قتل برسانند، و من ترسیدم که او از ایشان باشد. به ابوجعفر گفتم: «تو دور شو، همانا من بر خودم و بر تو خائف هستم لکن این مرد مرا خواسته است نه تو را، پس دور شو که بیجهت خود را به کشتن ندهی.» پس ابوجعفر قدری دور شد و من همراه آن شیخ رفتم و گمان داشتم که از دست او خلاصی نخواهم شد. پس مرا تا درب خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برد و گذاشت و رفت. سپس خادمی از داخل خانه آمد و به من گفت: «داخل شو خدا تو را رحمت کند.»
پس داخل شدم و دیدم حضرت موسی بن جعفر است. آن حضرت بدون مقدمه فرمود: «بسوی من بیا نه بسوی مرجئه و نه قدریه و نه معتزله و نه خوارج، بسوی من، بسوی من.» گفتم: «فدایت شوم! پدرت از دنیا درگذشت؟» حضرت فرمود: «آری.» [برای اطمینان از این که او غایب نشده است این سوال پرسیده شده است] گفتم: «فدایت شوم، بعد از او چه کسی امام ما است؟» حضرت فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» گفتم: «فدایت شوم، عبدالله گمان میکند که او بعد از پدرتان، امام است.» حضرت فرمود: «عبدالله، میخواهد خدا عبادت نشود.» دوباره پرسیدم: «چه کسی بعد از پدر شما امام است؟ حضرت دوباره فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.»
با خود گفتم: «سؤال را خوب مطرح نکردم.» [و امام بخاطر خفقان صریحا نمیخواد امامت خودش رل اذعان کند] گفتم: «فدایت شوم آیا بر شما امامی هست؟» حضرت فرمود: «نه». پس هیبت و عظمت از آن حضرت مرا فرا گرفت مانند آن هیبت و عظمتی که از طرف امام صادق مرا فرا میگرفت. گفتم: «فدایت شوم، آیا سؤال کنم از شما آنچنان که از پدرتان سؤال میکردم؟» حضرت فرمود: «سؤال کن و جواب بشنو ولی فاش نکن که اگر فاش کنی، بیم کشته شدن است.» پس سؤالات از آن حضرت نمودم، پس یافتم که او دریائی است، گفتم: «فدایت شوم شیعه تو و شیعه پدرت در گمراهی و حیرت هستند، آیا آنها را آگاه کرده و بسوی امامت شما بخوانم؟» حضرت فرمود: «هر کدام را که آثار رشد و صلاح در او مشاهده میکنی مطلع کن و از ایشان عهد بگیر که کتمان نمایند و اگر فاش کنند پس سرشان بریده است.» و با دست مبارکش بر حلقش اشاره فرمود.
پس من بیرون آمدم و به مؤمن الطاق و مفضل بن عمر و ابوبصیر و سایر شیعیان اطلاع دادم. شیعیان امام کاظم(ع) میآمدند و به امامت آن حضرت یقین میکردند و رفتن نزد عبدالله را ترک کردند و فقط عده بسیار کمی نزد او میرفتند
منابع: الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص213_215
کافی ج1، ص352
#شهادت_امام_کاظم
#شهادت_امام_موسی_کاظم
عشق آینه نیست که طرفت
خندید تو هم بخندی
اخم کرد تو هم سگرمه هاتو بکشی
توی هم
رابطه آینه نیست که خوب بود
خوبی کنی، اگه بد بود تو بدتر بشی
عـشق یعنی ایثار
یعنی فـداکاری ♥️
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#عاشقانه_برای_همسرم
مستی هر نگاه تو ، بِه زِ شراب و جامِ مِی
کی ز سرم برون شود ، یک نفس آرزوی تو
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#عاشقانه_برای_همسرم
#پیامک_برای_مادر_شوهرجان
در دو چشم تو خدا جا دارد
عشق با چشم تو معنا دارد
مادر شوهرم چشمه ی احساس تویی
عطر خوشبوی گل یاس تویی
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#عاشقانه_برای_همسرم
هرگز نمیتوانی ❤️❤️💕💕❤️❤️
دل نوشته ام را پاره کنی❤️💕❤️
❤️💕💕❤️من روی دلت نوشته ام.
دوستت دارم ❤️❤
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#عاشقانه_برای_همسرم
#آینه_نویسی
اَندَر
دِل مَن
دَرون و بِیرون
هَمه توست.
════༻❤༺════
@asheghanehalal
ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ
من با ذره ذره قلبـــــم..!♥️
با هر دم و بازدمم دوستت دارم...
#عاشقانه_برای_همسرم
════༻❤༺════
@asheghanehalal
#عاشقانه_برای_همسرم
قلبِ من میتونه تپیدن رو فراموش کنه
اما دوست داشتن تو رو هرگز..♥️
════༻❤༺════
@asheghanehalal
ای که پهلو زده بر قرص قمر چشمانت
عالمی محو تماشای لب خندانت
من نگویم سخنی جز سخن از خنده ی تو
چه شود سر بگذارم به روی دامانت❤️
عزیزتر از جانم تولدت مبارک💝
🎉
تولدت مبارک❤️
#تولد
🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️
#شب_بخیر
باز روزبه پایان رسید و باز شب شد،باز سر گذاشتم بر بالشت روياها،
این بار به کجا برود خدا می داند،
شاید همان جای
همیشگی٬کنار تو…
دوستت دارم.
#ویژه_نامزدها