ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﺑﺮﻡ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﺷﯽ! ﺍﺯ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ... آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

لذت دنیا داشتن کسی است ک دوست داشتنش حواسی برای آدم نمی گذارد آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

آغاز و ختم ماجرا... لمس تماشای تو بود... آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

💢پارت صدویازده 💢تاوان یک گناه 💢ارسالی از اعضا(مهدا) سعید از ترس خان کم بهم سر میزد تا دردم شروع شد و یکی رو دنبال سعید فرستادن تو این مدت هم اصلا حالم خوب نبود رفتم اتاق زایمان و درد زیادی داشتم دکتر و پرستارها از ترس سعید خیلی هوامو داشتن از صبح زود دردم شروع شده بود والان نزدیک نصف شب بود ولی بچه انگار قرار نبود دنیا بیاد سعید هم از صبح توی بیمارستان بود همش می ترسیدم این بچه رو هم از دست بدم با جیغی که زدم بچه به دنیا آمد ولی من از هوش رفتم وقتی به هوش آمدم سعید کنارم نشسته بود _ بچه م _نترس خوابیده بچه را از پرستار گرفت آورد با خوشحالی دادبه من لبخند زدم _پسر هان _اره پسره..زنکه خجالت هم نمی کشه _مامان بسه خدارو شکر بچه سالمه من با تعجب پوران دخت رو نگاه می کردم یعنی چی پسرنیست؟؟ _خان الان میاد حساب این زنیکه رو کف دستش می زاره اونایی که دوشکم پسر برات زاییدن این قدر تحویل نگرفتی که این که سعید حرف مادرش رو قطع کرد _من همیشه عاشق این بودم که بچه م دختر بشه _بسه بسه خاله کمتر دروغ بگو من اشک تو چشمام جمع شد پس بچه م دختره _بسه تمومش کنید _سلام خان با حال نزار _سلام خان _قرار بود سعید همه چی بین تو طاهره تموم بشه ولی متاسفانه الان می بینم روی حرف من حرف زدی میدونید که روی حرف من حرفی بزنه چی میشه؟؟ پوراندخت و عشرت خوشحال شدن من ترسیده بودم بلند شدم تا به پای خان بیفتم تا از گناهم در گذره یهو سرم گیج رفت و خوردم زمین ادامه پارت 👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣↳⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣↳‎‌‌‌‌⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣↳⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•

به قول صائب تبریزی : آرامش است؛عاقبت اضطراب ها خلاصه که اینقدر غصه نخورید بالاخره خوب میشه، قشنگ میشه، میرسیم، میبینیم، میخندیم♥️ ⁦آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

«خدا جایِ شب و روز هی عوض می‌کنه تا بهت بگه: هیچ حالی دائمی نیست.» ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‎‎‎‌‌‌‎ آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

• یک انسان تا زمانی که مــــــادر دارد فقیر نیست...🌿🤍 ⁦آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

شهریار چقدر قشنگ گفته: مرغ عشق منی و جای تو آغوش من است پیش من پر بکشی  لانه شدن را بلدم! ‌‌ ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‎‎‎‎آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

• رو حرفاتون وایسین بهترین لوکیشن، همونجاست..🤍 آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

اونجا که‌ فروغ فرخزاد میگه: بر جدار کلبه‌ام که زندگیست با خط سیاه عشق یادگارها کشیده‌اند مردم رهگذر. ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‎‎‎‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‎‎‎‌‌‌‎ آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️

💢پارت صدو دوازده 💢تاوان یک گناه 💢ارسالی از اعضا(مهدا) وقتی چشم باز کردم نه سعید بود نه پرستاری همه جا تاریک بود _اینجا کجاست؟؟ _بیدارشدین خانم نترسید فانوس رو بالا کشید زهرا بود _زهرا اینجا کجاست ؟؟بچه م ...بچه م _خانم شما باید استراحت کنید بچه تون دست آقاسعید هست می گم براتون بیارنش اینجا عمارت خان هست ترسیدم یعنی قرار بود چی برای بچه پیش بیاد نکنه ازم بگیرن بچه مو زهرا رفت تا دم در و زود برگشت _خانم الان مه دخت رو براتون میارن _مه دخت ؟! _خانزاده اسم بچه تون رو مه دخت گذاشته _نمی دونی بعداز بی هوش شدن چه اتفاقی افتاد؟؟ _من نمی‌دونم ولی شنیدم وقتی بیمارستان بودین خان تصمیم گرفتن تا وقتی شیر مه دخت می خوره شما همین جا بمونید تا اون موقع هم خدا بزرگه خانم فعلا حواست تون به بچه تون و خودتون تا سر پا بشین _ممنون زهرا صدا در شد _کیه ؟؟ تندی روسریمو مرتب کردم و چادرم رو روی سرم انداختم _منم برو بیرون من فعلا پیش طاهره هستم _چشم خانزاده رفت _سلام خانزاده _از کی من باز شدم خانزاده و رو ازم می گیری ؟؟ _ما بهم نامحرم هستیم _عاقد میارم صیغه عقد رو بخونه _بچه مو بهم میدین ؟؟ نگاهی به مه دخت کرد _منظورت بچه مون بود؟؟ _ببخشید بچه مون رو میدین؟؟ دادش دستم واقعا مثل سعید خوشگل بود لباس های دخترونه تنش کرده بودن آخه من هرچی لباس آورده بودم پسرونه بود ادامه پارت 👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣↳⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣↳‎‌‌‌‌⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣↳⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•

* باید یه چیزی باشه که تو رو به زندگی سنجاق کنه؛ یه جایی یه دلیلی یه آدمی...* #بفرست_براش ❤️ آدرس کانال قشنگمون 😍👇 🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️