eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
595 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
277 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 نفتکش ایرانی Fortune در پالایشگاه «اِل پالیتو» ونزوئلا بی اندازه حماسی ست... اگر حکیم طوس، سر از خاک بر می داشت، به یقین، شاهنامه، صاحب حماسه های چرب و شیرینی می گشت که در چهل سال پیشین روی داده بود.... اگر دفتر شاهنامه امروز بسته می شد ، بی گمان، آخرین داستان آن، حماسه ی پهلوانانی بود که در هیات ملوان هایی جگرآور، پنج کشتی تحریم شکن را از میانه ی سپاه سلم و تور، به سلامت عبور داده اند... 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
‏میخوام یه اسنپ دریایی راه بندازم برا کشورایی که تحریمن یا کشورایی که میخوان با کشورای تحریمی تبادل کالا انجام بدن! کار ما اینه که برا این کشورا تحریما رو دور میزنیم و امریکا و اروپا هم هیچ غلطی نمیتونن بکنن! علاقمندان به دایرکت مراجعه کنند! 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
باز هم ایران، دنیا را فریب داد! پیشتر خبر ارسال ۵ کشتی حامل مواد نفتی به سمت ونزوئلا با پرچم ایران پخش شد که ایالات متحده امریکا هشدار این فریب بزرگ ایران را داد ولی کسی توجه نکرد! اکنون بعد از گذشت مدت ها مشخص شد که این کشتی ها پنج فروند نبوده و بلکه شش فروند بوده اند و کشتی ششم در تمام این مدت سیستم ناوبری خود موسوم به *LRIT* (Long Range Identification & Tracking) یا همان سیستم ردیابی و شناسایی از راه دور خود را خاموش و غیر فعال کرده بود و باری غیر از محموله نفتی را با خود حمل میکرد. ولی این کشتی از چشمان امریکایی ها دور نماند و مسیر حرکت آن که به سوی امریکا بود کشف شد. طبق تحقیقات انجام شده این کشتی حاوی ۱۰۰ هزار تن وازلین و ۶۴ هزار تن پماد سوختگی بوده که به گفته ناخدای کشتی ۷۵درصد آن برای خود مسئولان امریکایی و ۲۵ درصد آن برای براندازان رژیم فرستاده شده تا بلکه بعد از مالیدن آن در نقاط از قبل مشخص شده از میزان سوختگی خود بکاهند. 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
حالا که نفت آمریکا خریدار نداره و از آب هم ارزونتر، کشتی‌های ایران میتونن برن نفت دریای شمال بار بزنن بلکه از ونزوئلا خالی برنگردن 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
وقتی حضرت آقا گفتند آمریکا باید از منطقه خارج شود، فکر کردیم، قراره بگیم برو اما با رسیدن به مثل این که قراره بریم بیخ گوششون، بگیم بیا! ❤️ 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
ثبت نام مجموعه تربیتی آموزشی اباصالح المهدی(ع) برای سال تحصیلی۱۴۰۰ _۱۳۹۹ ✅ ویژه دانش آموزان ممتاز 🌺پسرانه :☘️ پایه های تحصیلی چهارم تا نهم 🌸دخترانه:☘️پایه های تحصیلی چهارم تا ششم 💠 پیش ثبت نام بصورت حضوری تا آخر خرداد 📌شنبه تا چهارشنبه ازساعت ۹ الی ۱۲ ویژه ثبت نام پسران 📌یکشنبه وسه شنبه ازساعت ۱۷ الی ۱۹ ویژه ثبت نام دختران 🔻 اینجا فقط یک مدرسه نیست ✅ مدرسه‌ای خاص با رویکرد تربیتی ♦️حفظ قرآن ♦️مسجد محوری ♦️مربی مداری ✔️ آدرس: شهر درچه خیابان مسجدجامع ، کوی علمیه مجموعه تربیتی آموزشی اباصالح المهدی(عج) ☎️ تلفن: 🔸 031 33761900 🔸 09139136575 مجموعه تربیتی آموزشی اباصالح المهدی(عج) ╭━━━⊰❀🌹❀⊱━━━╮ @abasalehalmahdidorche
📌 به مناسبت ۵ خرداد، سالروز ارتحال مرحوم اردبیلی 💠 اخلاص در عمل، رمز ماندگاری کارها 📚 برگرفته از اصول جامعه قرآنی اثر 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ، سفر به طَمَع شهادت ♨️ چرا حاج قاسم آرزو کرد مانند عمادمغنیه به شهادت برسد...؟ 🔰 مجموعه کلیپ ، برش‌هایی و زیبا از زندگانی سردار حاج قاسم سلیمانی که ان‌شاءالله تقدیم تان می‌شود.👇 🚩حسینیه مجازی عاشقان روح الله(ره) 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
بسم الله الرحمن الرحیم 🖐سلام 🕊🕊/°°مقدمه°°\🕊🕊 🔹رمان «دمشق شهر عشق» 🔹 🌹بر اساس حوادث زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه 🕊 و 🕊 در بستر داستانی عاشقانه روایت شد. 🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 شهید حاج حسین همدانی و همه ✍️ نویسنده:خانم نویسنده ی رمان جذاب جان شیعه اهل سنت...... ان شاء الله هرشب دو قسمت از آن تقدیم حضورتان می گردد.💚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن... خانوادگی بخوانید 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
گنبدےنیسٺ ڪبوٺربزندپرآنجا🕊 زائرےنیسٺ نداردحرمےاینآقا💚 آه این شهرمدینہ چقدرغم دارد🖤 بنویسد بقیع چندحرم ڪم دارد @asheghaneruhollah
بسم الله الرحمن الرحیم 🖐سلام 🕊🕊/°°مقدمه°°\🕊🕊 🔹رمان «دمشق شهر عشق» 🔹 🌹بر اساس حوادث زمستان ٨٩ تا پاییز ٩۵ درسوریه. و با اشاره به گوشه ای از رشادتهای مدافعان حرم..به ویژه 🕊 و 🕊 در بستر داستانی عاشقانه روایت شد. 🕊هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان حرم 🌹حاج قاسم سلیمانی🌹 شهید حاج حسین همدانی و همه ✍️ نویسنده:خانم نویسنده ی رمان جذاب جان شیعه اهل سنت...... ان شاء الله هرشب دو قسمت از آن تقدیم حضورتان می گردد.💚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن... خانوادگی بخوانید 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
بسم الله الرحمن الرحیم 🖐سلام 🕊🕊/°°مقدمه°°\🕊🕊 🔹رمان «دمشق شهر عشق» 🔹 🌹بر اساس حوادث #حقیقی زمستان
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ ساعت از یک بامداد🕐 میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ١٣٩٠ مانده بود و در این نیمه شب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنی تر بود. روی میز شیشه ای اتاق پذیرایی هفت سین ساده ای چیده بودم🍃 و برای چندمین بار 🔥سعد🔥 را صدا زدم که اگر ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوش سلیقه گی ام توجه کند.😕 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی اش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد. میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی اش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی📱 را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی اش همیشه خلع سالحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم _هر چی خبر خوندی،بسه!😕 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد _شماها که آخر حریف نظام نشدید، شاید ما حریف نظام شدیم!😏 لحن محکم عربی اش وقتی در لطافت کلمات فارسی مینشست، شنیدنی تر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد. به صفحه گوشی نگاه کردم،👀📱 سایت العربیه باز بود... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ⏪ ادامه دارد... رمـــــان 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ به صفحه گوشی نگاه کردم،.. سایت العربیه باز بود و ردیف اخبار سوریه که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم : _با این میخوای انقلاب کنی؟ و نقشه ای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد : _میخوام با دلستر🍾 انقلاب کنم! نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی مقدمه پرسید: _دلستر میخوری؟ میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال ، هنوز رمزگشایی از جمالتش برایم دشوار بود که به جای جواب، شیطنت کردم : _اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام! دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت، صدا رساند _مجبوری بخوری! اسم انقلاب ، هیاهوی ٨٨ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم با دلخوری از اینهمه مبارزه بی نتیجه، نجوا کردم : _هرچی ما سال ٨٨ به جایی رسیدیم، شما هم میرسید! با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه ها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد : _نازنین جان! انقلاب با بچه بازی فرق داره! خیره👀 نگاهش کردم و او به خوبی میدانست چه میگوید که با لحنی مهربان دلیل آورد _ما سال ٨٨ بچه بازی میکردیم! فکر میکنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟ و من بابت همان چند ماه، مدال دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد : _ما با همون کارها خیلی به ضربه زدیم! در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و.. 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ⏪ ادامه دارد... رمـــــان 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
📌 داستان یکم) پلیس فرانسه و امام 💠 مجموعه عکس نوشت داستان ‌هایی از زندگانی رحمت‌الله‌علیه @asheghaneruhollah
💚 دلم برا حرمت لک زده... تو خیالم چه حرمی داری 😍😍 کی گفته ما حرم نداره... 👇 ✅ @asheghaneruhollah