📸 #گزارش_تصویری
مراسم 8️⃣شب نجوای عاشقانه
🕌امامزادگان حمیده و رشیده خاتون
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
📸 #گزارش_تصویری
مراسم 8️⃣شب نجوای عاشقانه
🕌امامزادگان حمیده و رشیده خاتون
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
.
فریاد زِ
مَحرومیِ دیدار
و دِگر هیچْ ...😭😭
#یک_اربعین_یک_دلتنگی
✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یک_اربعین_یک_دلتنگی
این تقاص کدوم #گناهه ...!
میدونی چند وقته چشام به راهه..
میگم #کربلا
میگن که راه ها بسته اس
میگم #امام_رضا
میگن رواق ها بسته اس
#در_به_درم
جایی را ندارم دیگه برم😭😭
🎤حاج #امیر_کرمانشاهی
✅ @asheghaneruhollah
کربلا..شب تاسوعا. ارتباط مستقیم.mp3
2.71M
#یک_اربعین_یک_دلتنگی
تماس با ڪربلا 📞
#باهمگوشکنیم
💠یه سفر بریم کربلا
🎤 حاج #محمود_ڪریمے
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوده رو به من و به هوای حضرت
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدویازده
که بلافاصله به من زنگ زد...
به گلویم التماس میکردم تحمل کند تا بوی خون دل زخمی ام در گوشش نپیچد😭🤐 و او برایم جان به لب شده بود..
که اکثر محله های شهر به دست تکفیری ها افتاده بود، راه ورود و خروج داریا بسته شده..😑😧و خبر مصطفی کارش دلش را ساخته بود...
مصطفی چندقدم دورتر ایستاده و زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود..
و همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل میشنیدم در چشمان نگران او میدیدم.😥
هنوز نمیدانستم...
چه عکسی در موبایل آن تکفیری📱 بوده و آنها به خوبی میدانستند که ابوالفضل التماسم میکرد
_زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید 💚زینبیه💚پیش خودم! من نذاشتم بری تهران، مجبور شدم 6 ماه تو داریا قایمت کنم،😥ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد!امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت داریا.
و همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را میگرفت..
که ابوالفضل مرتب تماس میگرفت و مصطفی تا صبح نخوابید.. و فقط دورم میچرخید.
مادرش همین گوشه صحن، روی زمین دراز کشیده.. و از درد و ترس خوابش نمیبرد.😥😣😣
رگبار گلوله همچنان شنیده میشد...
و فقط دعا میکردیم این صدا از این نزدیکتر نشود😥😑
که اگر میشد..
صحن این حرم قتلگاه خانواده هایی میشد که وحشتزده خود را از خانه تا حرم کشانده و #پناهنده حضرت سکینه (س) شده بودند...😶😥
آب و غذای زیادی در کار نبود..
و از نیمه های شب، زمزمه #کم_آبی در حرم بلند شد...😥😢
نزدیک سحر🌃 صدای تیراندازی کمتر شده بود،..
تکیه به دیوار حرم،...
تمام بدنم درد میکرد و دلم میخواست خوابم ببرد بلکه...
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدودوازده
بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود.😣😥 چشمم به پرچم سبز حرم😍💚😢 در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده و انگار حضرت برایم لالایی میخواند...
که خواب سبکی چشمان خسته ام را در آغوش کشید..😴تا لحظه ای که از ✨آوای اذان حرم✨ پلکم گشوده شد...
هنوز میترسیدم...
که با نگاهم دورم گشتم و دیدم مصطفی کنارم نماز میخواند. نماز خواندنش را زیاد دیده و ندیده بودم بعد از نماز گریه کند..
که انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود.😞
خواست به سمتم بچرخد...
و نمیخواستم خلوتش را خراب کنم که دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم..
صدایش را بلندتر کرد
_خواهرم!
نمیتوانستم چشمانم را به رویش بگشایم که گرمای عشقش ندیده دلم را آتش میزد و او دوباره با مهربانی صدایم زد
_خواهرم، نمازه!
مژگانم را از روی هم بلند کردم و در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند...
از همان #چشمان_به_زیرافتاده، بارش عشقش را میدیدم و این خلوت حالش را به هم ریخته بود..
که آشفته از کنارم بلند شد..
و مادرش را برای نماز صدا زد. تا وضوخانه دنبالمان آمد،..
با چشمانش دورم میگشت..
مبادا غریبه ای تعقیبم کند👤 و تحمل این چشمها دیگر برایم سخت شده بود که نگاهم را از هر طرف میکشیدم مبادا..
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسیزده
مبادا عطر عشقش مستم کند...
آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلوله ای که تن و بدن مردم را میلرزاند...
مصطفی لحظه ای نمی نشست،..
هر لحظه تا درِ حرم میرفت و دوباره برمیگشت تا همه جا زیر نظرش باشد..
و ابوالفضل دلی برایش نمانده بود که در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم
_زینب جان! نمیترسی که؟😢
و مگر میشد نترسم..😥😨
که در همهمه مردم میشنیدم هر کسی را به اتهام تشیّع یا حمایت از دولت سر میبرند..و سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم..
تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانواده ها تمام شد.
دست #مدافعان خالی و مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود..
که خبر ورود ارتش به داریا در حرم پیچید...
ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت📲 تا بی معطلی از داریا خارج شویم که میدانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد...
حرم حضرت سکینه(س) و پیکر سیدحسن در داریا بود که با هر قدم،
مصطفی جان میداد و من اشکهایم را از چشمانش مخفی میکردم تا کمتر زجرش دهم...😞😢
با ماشین🚙 از محدوده حرم خارج شدیم و تازه میدیدیم کوچه های داریا مقتل مردم شده است...😨😱
آنهایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکرهای پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود...
مصطفی خیابان ها را به سرعت طی میکرد..
💨🚙تا من و مادرش کمتر جنازه مردم مظلوم داریا را ببینیم..😥😥
و دلش از هم پاشیده بود که فقط زیر لب خدا را صدا میزد.
دسته های ارتش در گوشه و کنار شهر...
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوچهارده
دسته های ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده..وخبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلم برداری میکردند...
آخرین صحنه شهر زیبا و سرسبز داریا، قبرستانی بود که داغش روی قلبمان ماند.. 😢😒
و این داغ با هیچ آبی خنک نمیشد که تا زینبیه💚😭 فقط گریه کردیم...
مصطفی آدرس را از ابوالفضل گرفته و مستقیم به خیابانی در #نزدیکی _حرم حضرت زینب(س) رفت...
ابوالفضل مقابل در خانه ای قدیمی🏘 ایستاده و با نگاهش برایم پَرپَر میزد😥😍 که تا از ماشین پیاده شدم،..
مثل اینکه گمشده اش را پیدا کرده باشد، در آغوشم کشید...
در این سه روز بارها در دلم رؤیای دیدارش را به قیامت سپرده بودم وحالا در عطر ملیح لباسش گریه هایم را گم
میکردم..
تا مصطفی و مادرش نبینند و به خوبی میدیدند که مصطفی از #شرم قدمی #عقب_تر رفت و مادرش عذرتقصیر خواست😔
_این چند روز خیلی ضعیف شده، می خواید ببریمش دکتر؟😥
و ابوالفضل از حرارت پیشانی ام تب تنهایی ام را حس میکرد..
که روی لبش لبخندی نشست و با لحنی دلنشین پاسخ داد
_دکترش حضرت زینبه.😊
خانه ای دو طبقه برایمان تهیه کرده بود و میدانست چه بهشتی از این خانه نمایان است که در را به رویمان گشود و با همان شرین زبانی ادامه داد
_از پشت بام حرم پیداس!😊 تا شما برید تو، من میبرمش حرم رو ببینه قلبش آروم شه!
و نمیدانستم پشت این نسخه، رازی پنهان شده...
که دستم را گرفت و از راه پله باریک خانه، پا به پای قامت شکسته ام تا بام آمد..
قدم به بام خانه نهادم و خورشید حرم💚 در آسمان آبی دمشق طوری به دلم تابید😍 که نگاهم از حال رفت...😍😭☺️
حس میکردم گنبد حرم...
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
ڪربلا واسم ضروریھ "حسین"
اربعین اوضاع چجوریھ "حسین"
#اعلام_مراسم_هیئت_عاشقان_روح_الله
2️⃣شب مراسم عزاداری حضرت سید الشهدا
به کلام حجت الاسلام عسکری
بانوای: کربلایی #سید_حبیب_مجیدی / کربلایی #علی_صدر
📆چهرشنبه و پنج شنبه 9و10مهرماه99
🕖ساعت19
🏴مکان: خیابان امام،کوی مسجد امیرالمومنین،جنب مسجد،#پرچم_هیئت
#با_رعایت_پروتکل_های_بهداشتی
❤️دوستان لطفا اطلاع رسانی شود.
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
أختلتمَوازينَصَبرۍ
أنّےاحتاجِالحُسِين-عݪیہاݪسݪام-
خذنےإلیہ💔••
صبرمبہانتہارسیدهومختلگردیده؛
منبہحسیـناحتیاجدارم(:"
مرابہاوبرسانید🌱
#یک_اربعین_یک_دلتنگی
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف مرگ و زندگیمون وسطه
زندگی ما بساط #روضه اته...
🎤کربلایی #حمید_علیمی
#یک_اربعین_یک_دلتنگی
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
ڪربلا واسم ضروریھ "حسین" اربعین اوضاع چجوریھ "حسین" #اعلام_مراسم_هیئت_عاشقان_روح_الله 2️⃣شب مراسم ع
27.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه عالمه #گریه به #روضه بدهکارم
تا خوب نشه زخم هات دست بر نمیدارم
بذار 120سال #نوکر شما باشم
لحظه ی مرگ تو خاک #کربلا باشم...
🎤کربلایی #حمید_علیمی
#یک_اربعین_یک_دلتنگی
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
یه عالمه #گریه به #روضه بدهکارم تا خوب نشه زخم هات دست بر نمیدارم بذار 120سال #نوکر شما باشم لحظه ی
بده در خونت موی سرم سفید نشه
بده که نوکرت بمیره و #شهید نشه ....
#عزیزم_حسین
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوچهارده دسته های ارتش در گوشه
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوپانزده
حس میکردم گنبد حرم به رویم میخندد و حضرت زینب(س) نگاهم میکند..
که در آغوش عشقش قلبم را رها کردم...
از هر آنچه دیده بودم برای حضرت شکایت میکردم..😭
و به خدا حرف هایم را میشنید،..✨
اشکهایم را میخرید..😭
و ابوالفضل حال دیدنیِ دلم را میدید که آهسته زمزمه کرد
_آروم شدی زینب جان؟😊
به سمتش چرخیدم،..
پاسخ سوالش را از آرامش چشمانم گرفت و تیغی در گلویش مانده بود که رو به حرم چرخید تا سوز صدایش را پنهان کند
_این سه روز فقط حضرت زینب(س) میدونه من چی کشیدم!😥
و از همین یک جمله درددل خجالت کشید که دوباره نگاهم کرد و حرف را به هوایی دیگر بُرد
_اونا عکست رو دارن، اون روز تو بیمارستان کسی که اون زن انتحاری رو پوشش میداده، تو رو دیده. همونجا عکست📸 رو گرفتن.
محو نگاه سنگینش مانده بودم..😧😨
و او میدید این حرفها دل کوچکم را چطور ترسانده که برای ادای هر کلمه جان میداد
_از رو همون عکس ابوجعده🔥 تو رو شناخته!
و نام ابوجعده هم ردیف 🔥حماقت و بیغیرتی سعد🔥بود که صدایش خش
افتاد
_از همون روز دنبالته. نه به خاطر انتقام زنش که تو لو دادی و تا الان حتماً اعدام شده، به خاطر اینکه تو رو با یه #سپاهی_ایرانی دیدن و فکر میکنن از همون شبی که سعد تو رو برد تو اون خونه، جاسوس سپاه بودی.😥 حالا میخوان گیرت بندازن تا اطلاعات بقیه رو ازت دربیارن.😐😥
گیج این راز شش ماهه😧 زبانم بند آمده بود...
و او نگاهش بین من و حرم میچرخید تا لرزش چشمانم بند زبانش نشود و همچنان شمرده صحبت میکرد
_همون روز تو فرودگاه...
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah