کربلایی حسین طاهری98061211.mp3
زمان:
حجم:
11.74M
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_الزینب_الکبری_س_
مثل #زینب علم برمیداریم
داغ از قلب #حرم برمیداریم
روز #رجعت میاد ان شاء الله
پشت آقا قدم برمیداریم
🎤کربلایی #حسین_طاهری
#ما_همه_روزه_داریم
⭕️ هرشب بعد از افطار یک ذکر #توسل مهمان مایید👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
کربلایی سید مجتبی حسینیایام شهادت امام جعفر صادق(ع)1397کربلایی سیدمجتبی حسینی (6).mp3
زمان:
حجم:
7.47M
🏴 شهادت_حضرت_امام_صادق_علیه_السلام_تسلیت 🏴
#دلتنگ_روضه_امام_صادق
📆نوستالژی 97
#درمحضر_شهید_گمنام
حالا که نشد بمیرم توی صحن #زینب
باخودم میگم میمیرم توی #روضه ات حتما😭😭
🎤کربلایی #سید_مجتبی_حسینی
شور احساسی
🏴هیئت عاشقان روح الله(ره)
◾️ #آجرکاللهیابقیةاللهعجلالله
⬛️ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #سی_ودو
دستم را گرفت تا از ماشین پیاده شوم و نگاهم هنوز دنبال #خط_خون مصطفی🌸 بود..که قدم روی زمین گذاشتم و دلم پیش عطرش جا ماند...
سعد میترسید #فرار کنم..
که دستم را رها نمیکرد، با دست دیگرش مقابل ماشینها را میگرفت و من تازه چشمم به تابلوی میان جاده افتاد که حسی در دلم شکست...
دستم در دست سعد مانده..
و دلم از قفس سینه پرید😍🕊 که روی تابلو، 💚مسیر زینبیه دمشق💚 نشان داده شده..
و #همین_اسم چلچراغ گریه را دوباره در چشمم شکست.😭😍
🔥سعد🔥 از گریه هایم کلافه شده بود و نمیدانست اینبار خیال دیگری خانه خاطراتم را زیر و رو کرده که دلم تنها آغوش مادرم🤗😢 را تمنا میکرد.
همیشه از 💚زینبیه دمشق💚میگفت...
و #نذری که در حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) کرده و اجابت شده بود..
تا نام مرا #زینب😍 و نام برادرم را #ابوالفضل😍 بگذارد؛
🕊ابوالفضل 🕊پای #نذرمادر ماند..
و من تمام این اعتقادات را #دشمن_آزادی میدیدم😔 که حتی نامم را به مادرم پس دادم و نازنین شدم.
سالها بود خدا و دین و مذهب را به #بهانه آزادی از یاد برده و حالا در مسیر مبارزه برای همین آزادی، در چاه بی انتهایی گرفتار شده بودم که دیگر امید رهایی نبود.
حتی روزی که به بهای 🔥وصال سعد🔥 ترکشان میکردم،..
در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم
دستم را گرفت و به پایم التماس میکرد که
_ "تو هدیه حضرت زینبی، نرو!" 😢💚
و من #هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم #فدای عشقم کردم که به #همه_چیزم پشت پا زدم و رفتم.
حالا در این غربت دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین #نام_زینب آتشم میزد...
و سعد بیخبر از خاطرم...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #سی_وسه سعد بیخبر از خاطرم پرخا
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #سی_وچهار
تا حتی #راه_خودکشی را به رویم ببندد.
تاکسی دقایقی میشد از مسیر زینبیه💚فاصله گرفته..
و #قلب من هنوز پیش #نام زینب جا مانده بود که دلم سمت حرم پرید😍😢
و #بی_اختیارنیت_کردم..
🌟اگر از دست سعد #آزاد شوم، دوباره #زینب شوم!😍🌟
اگر حرفهای مادرم حقیقت داشت،..
اگر اینها خرافه نبود..
و این شیطان🔥 رهایم میکرد، دوباره به تمام مقدسات #مؤمن میشدم😍😢
و ظاهراً خبری از اجابت نبود..
که تاکسی مقابل ویلایی زیبا🏡 در محلهای سرسبز🌳 متوقف شد تا خانه
جدید من و سعد باشد...
خیابانها و کوچه های این شهر همه سبز و اصلاً شبیه درعا نبود.. 😟
و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل #اسیری پشت سعد کشیده میشدم..
تا مقابل در ویلا رسیدیم...
دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف میرفت.. 😥
و حتی #رحمی به شانه مجروحم نمیکرد که لحظهای دستم را رها کند و میخواست همیشه #درمشتش باشم.
درِ ویلا را که باز کرد..
به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین زبانی کرد
_به بهشت داریا خوش اومدی عزیزم!
و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان میریخت
_اینجا ییلاق دمشق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه سوریه!
و من جز #فتنه در 🔥چشمان شیطانی سعد🔥 نمیدیدم..که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد
_دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره!
یاد دیشب افتادم که به صورتم دست میکشید و دلداری ام میداد تا به #ایران #برگردیم..
و چه راحت دروغ میگفت و آدم میکشت و حالا....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #پنجاه_وهشت تنها یک آغوش مادران
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پنجاه_ونه
خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد
_بفرمایید!😊🥘
شش ماه بود سعد🔥 غذای آماده از بیرون میخرید..
و عطر دستپخت او🌺 مثل رایحه دستان #مادرم بود.. 😍😋
که دخترانه پای سفره نشستم..
و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمیرفت...😣
مصطفی میدید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق #میلرزد😣 و ندیده حس میکرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی میکرد...
احساس میکردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد
_خواهرم!
نگاهم تا چشمانش رفت و او نمیخواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم غیرتش را بشکافد..
که #سربه_زیر زمزمه کرد
_من نمیخوام شما رو زندانی کنم، شما تو این خونه آزادید!
و از نبض نفسهایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت
_شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش میکنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید!
از پژواک پریشانی اش #ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام #نشده..
و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه میکشید که با وحشت در بستر خواب خزیدم...
و از طنین تکبیرش✨ بیدار شدم...
هنگامه سحر🌌 رسیده..
و من دیگر #زینب بودم که به عزم نماز صبح از جا بلند شدم...✨
سالها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت میکشیدم...😞😓
و میترسیدم نمازم را نپذیرد که از #شرم و #وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بیدریغ میبارید...😓😭😭
نمازم که تمام شد...
از پنجره اتاق دیدم 🌸مصطفی🌸 در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت...
در آرامش این خانه دلم میخواست...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
شرمندھ ام که نامھ نوشتم ؛ بیا حسینـــ💔 تا كه خاكے نشدھ معجر زينب برگرد...! .😭 من مَرد بودم ڪوفھ
SeyedjafartabatabaeeUntitled 3.mp3
زمان:
حجم:
7.5M
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی
کوفه نیا که #زینب بیچاره میشه
کوفه نیا #رباب بی شیرخواره میشه
کوفه نیا حسین...
🎤کربلایی #سید_جعفر_طباطبایی
🔹شور
👈پیشنهاد دانلود
🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻
✅ @asheghaneruhollah
حاج مهدی اکبری شب عاشورا99هیئت علمدارمشهد02.mp3
زمان:
حجم:
6.24M
😭 #تو_خلوت_خودمون_گریه_کنیم ...
🖐 #برا_فرج_مولامون_دعا_کنیم ...
حدودا ساعت 3 دل #زینب شکست و ...
حدودا ساعت 3 روی سینه ات نشست و ...
حدودا ساعت 3 موهاتو می کشید و ....
حدودا ساعت 3 سرتو می برید و ....😭😭
🎤حاج #مهدی_اکبری
🔹 نوحه زمینه
🖐اللهم عجل الولیک الفرج بحق عمه سادات..
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah
مهدیه امام حسن مجتبی(ع)505.mp3
زمان:
حجم:
7.38M
#باران
بارون اگه بباره
خیلی دلم میگیره
میگم #غریب_ابوالفضل
#زینب برات بمیره ....
🎤کربلایی #محمدحسین_حدادیان
🔷 @asheghaneruhollah
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
#زینب ی که #کربلا ست
زینبی که یک تنه علم به دوش دشت نینواست..
🎤حاج #محمود_کریمی
🔹شور و رجز خوانی شنیدنی
#عقیله_العرب
#مدافعان_حرم
#شهید_جواد_محمدی
✅ @asheghaneruhollah
گروه تخصصی صدابرداری نیستان Untitled 4.mp3
زمان:
حجم:
13.11M
🏴 #السلام_علیک_یا_فاطمه_المعصومه_سلام_الله_علیها
هم دختر موسی و هم خواهر سلطانی
یا #حضرت_معصومه ، تو #زینب ایرانی...
🎤کربلایی #جواد_مقدم
🔹شوراحساسی
💠پیشنهاد دانلود
✅ @asheghaneruhollah
audio_2021-12-11_12-17-58.ogg
زمان:
حجم:
470.8K
شب تولد #زينب بلند شو #مادر...😭
🎤کربلایی #حمید_علیمی
#راستی_فاطمیه_نزدیک_است ...
💠 @asheghaneruhollah
گروه تخصصی صدابرداری نیستانزینب تو با خولی.mp3
زمان:
حجم:
16.31M
🏴شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
#زینب تو با خولی 😭😭
همسفر بازاره...
🎤کربلایی #حمید_علیمی
#عقیله_العرب
#مدافعان_حرم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_جواد_محمدی
✅ @asheghaneruhollah