یعنی میان این همه زائر من اضافی ام ؟؟؟؟؟
✋یا حسین کاری کن که این تصویر #پروفایلم نباشه😭😔
#اربعین_حرم_میخوام
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#خودباختگی 5⃣ یک عده برای فرار از تنهایی خودشون رو وابسته محبت این و اون میکنن😊 در جاییکه نمیدونن ه
#خودباختگی 6⃣
💠یک عده از عشق صحبت میکنن که عاشق شدن😊
اونم عاشق مثلا جنس مخالفشون
عشق به معنای واقعی فقط بین خدا هست و بنده ی خدا👌
یعنی ببین کسی جز خدا نمیتونه جواب عشق تو رو بده
✅
عشق واقعی یعنی اینکه تو تمام وجودتو فدای کسی بکنی که اون دقیقا هیچ نیازی نداره!😊
یعنی وقتی فدا میکنی فقط و فقط واسه خاطر اون فدا کنی نه خودت و نه اینکه بخوای نیاز اونو برطرف کنی✅
و این جز برای خدا معنی پیدا نمیکنه😊
مثلا پسر یا دختری که میزنه به سیم آخر و خودکشی میکنه بعدم میگه من بخاطر عشقم خودکشی کردم😁
نه بچه جان
بخاطر هوای نفست خودکشی کردی
چرا؟
چون میخواستی بهش برسی و نرسیدی حالا خودکشی کردی
پس بازم واسه خاطر اون نبود
حداقل یک درصدشو واسه خاطر خودت فدا کردی😊
و در ضمن عشق جایی معنا پیدا میکنه ک وقتی تو تمام چیزتو فدای اون کردی
اونم بتونه به همون اندازه واست جبران کنه
و بازم کسی جز خدا نمیتونه😊
هیچ کس نمیتونه بهای جان و وجودت رو بده الا خدا✅
پس وقت خودتو الکی تلف عشق های از روی #هوس نکن😊
وگرنه بعدش بدجور گرفتار میشی
‼️ ادامه دارد.........↙️
👈عضویت در #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌷بسم الله الهادی🌷 🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا قسمت 9⃣8⃣1⃣ چند روز از آخرین تماس با یان و دیدار با
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 0⃣9⃣1⃣
شمایل آن چند زن و دختر محجبه با روسری، کیف و کفش رنگی و زیبا، پوشیده در چادر که با اولین گام هایم در فرودگاه ایران دیدم، در خاطراتم زنده شد.
خودش بود.. حجاب یعنی همین.. زیبا باش.. اما محجوب و دست نیافتنی..
حسام پنجره ای تازه در چارچوبِ خودخواهی و بد عُنقی هایم به روی هستی باز کرده بود.
از اینجا دنیا پر از رنگ، خود نمایی می کرد.
و حالا ، من روسری را دوست داشتم..
تنفرهایی که به لطف امیر مهدی فاطمه خانم از دلپذیرترین هایِ زندگی ام شد.
آن روز مثل همیشه مشغول کنکاش برایِ یافتنِ جواب در لابه لایِ کتاب ها بودم که تقه ایی به در خورد و صدای اجازه حسام بلند شد.
با عجله شالی رویِ سرم گذاشتم و اذن ورود دادم.
وقتی وارد شد رایحه ی عطر همیشگی اش در اتاق پیچید. و من سراسر نبض شدم.
رو به رویم ایستاد با لبخندی پر از رضایت. انگار خوب متوجه نیمچه پوشیدگی ام شده بود.
لب به گفتن باز کرد از دانیال، از سلامتی اش، و از سفر..
سفری از جنس ماموریت..
نام ماموریت به سوریه که آمد، دستانم یخ زد. با چشمانی ملتهب به وجودِ سراسر آرامش اش خیره شدم..
سوریه یعنی احتمال مرگ و اگر این جوانِ مسلمان شده در مکتب علی بر نمی گشت..
نفسی برایِ کشیدن نمانده بود. کاش میشد که نرود..
با لبخند بسته ای کوچک را به طرفم گرفت:
" ناقابله.. امیداورم خوشتون بیاد.. البته زیاد خوش سلیقه نیستم.. ببخشید.."
ماتِ متانتش بودم. نباید می رفت.. من اینجا تنهایِ تنهایم..
مکثم را که دید، کمی سرش را بلند کرد
" چیزی شده؟؟ حالتون خوب نیست؟؟ "
سری تکان دادم و بسته را از دستش گرفتم.
به طرف در قدم برداشت
" مزاحمتون نمی شم، استراحت کنید. اما اگه دیگه ندیدمتون حلال بفرمایید.. یا علی.. "
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 1⃣9⃣1⃣
ابرویی در هم کشیدم
" چرا دیگه نبینمتون؟؟ "
لبخند رویِ لبهایش، تک چالِ رویِ گونه اش را نمایان کرد
" سوریه ست دیگه.. میدون جنگ.. "
جملاتش اصلا قشنگ نبود. داشت کلافه ام میکرد.
" اصلا سوریه به شما چه ربطی داره.. از ایران پامیشین میرین سوریه که چی؟ ؟ مگه اونجا خودش سرباز نداره؟؟ مرد نداره؟؟ جون و پول و وقتتون رو دارین تو یه کشور دیگه هزینه می کنید که چی بشه..؟؟
سوریه.. لبنان.. عراق.. افغانستان.. فلسطین.. و.. و.. و.. آخه به شماها چه..؟؟ "
عصبی بودم و تشخیصش نیاز به هوش سرشار نداشت.
دستی به ابرویش کشید و نفسی عمیق بیرون داد. خنده از لبهایش حذف نمی شد؟؟
" خب.. اولا خدا میگه وقتی صدای کمک مسلمونی رو شنیدی واسه کمک بهش شتاب کن..
پس رسم بچه مسلمونی نیست که مردم بیگناه رو تیکه پاره کنن، ما بشینیم اینجا آبمیوه و کلوچه مون رو بخوریم..
دوما... کشورهایی که نام بردین همه شون خط مقدم ایران هستن.. هدف داعش و بقیه ابر قدرتها از حمله و ناامن کردن این کشورها، رسیدن به ایرانه.. یه نگاه به نقشه بندازین، دور تا دور ایران آتیشه.. و ایران حکم ابراهیم رو داره وسطه شعله هایِ سوزان..
ابراهیم نسوخت.. ما هم نمی ذاریم که ایران بسوزه..
من.. دانیال و بقیه میریم تا اجازه ندیم حتی دودش به چشم هموطنامون بره..
ما جون و پول و وقتمون رو می بریم اونجا تا مجبور نشیم تو خاک خودمون هزینه شون کنیم.. مرزهامون رو توی عراق و سوریه و الی آخر حفظ می کنیم تا شما با خیال راحت و بدون ترس از اینکه هر آن یه مشت وحشی بریزن تو خونه تون، راحت کتاب دست بگیرن و مطالعه کنید.. "
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
شب زیارتی مخصوص ❤️امام حسین ❤️ همراه با #حسینیه_مجازی_عاشقان_روح_الله باشید ...
#کانال_خودتون_رو_به_دوستانتون_معرفی_کنید
امام حسن جان😍
صله ی نوکری و اجر عزا می خواهیم
اربعین تذکره ی کرب و بلا می خواهیم 😭
شب زیارتی مخصوص ❤️امام حسین ❤️
🏴 @asheghaneruhollah
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روضه_های_خانگی
🔹احترام فوق العاده امیرالمومنین(ع) به اباعبدالله(ع)
🔹روایتی شنیدنی از زبان استاد انصاریان
📌پیشنهاد دانلود
🌙شب زیارتی مخصوص❤️ارباب❤️
🏴 @asheghaneruhollah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهمیت فوق العاده اربعین امسال (حتما ببینید)
🎤حاج #حسن_خلج
📌حتما ببینید
🏴 @asheghaneruhollah