ای کاش نماز عید فطر خود را
پشت سر تو اقتدا میکردم🌹✨
@asheghanehazratezahra
جمعه یعنی عطر نرگس در هوا سر میکشد
جمعه یعنی قلب عاشق سوی او پر میکشد
جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان
جمعه یعنی انتظار مَهدی صاحب زمان
🌹🍃🕊🕊🕊
@ashegahnehazratezahra
💐شعری زیبا در وصف زنان محجبه:
✴️بشنو از چادر که در توصیف زن✨
🌀تار و پودش با تو می گوید سخن🔺
💟تار و پودم را شرافت تافته💫
➿تا شرافت را به عصمت بافته🔸
♦️در کلاس حفظ تقوا و شرف✨
🌟دختران دارند چادر چون صدف🔻
✴️بهترین سرمایه ی زن چادر است💫
♨️زانکه زن را زینت زن چادر است🔹
💟چادر از بهر زنان الزامی است✨
💥بهر زن بی چادری نا کامی است🔺
➿حفظ چادر در سرای اقتدار💫
✴️دختران را هست تاج افتخار🔸
🔷حفظ چادر حفظ ناموس هاست✨
▪️پاسدار حیله ی جاسوس هاست🔻
🌀حفظ چادر نص قرآن مجید💫
🔶قفل جنت را بود تنها کلید🔹
💟حفظ چادر سد فحشا می شود✨
➿رو سفید،با وصف حوا می شود🔻
♨️حفظ چادر چاره ساز کارهاست💫
✴️حافظ گل از هجوم خارهاست🔹
♦️حفظ چادر زخم ها را مرحم است✨
💠دست رد بر سینه ی نامحرم است🔻
🌀حفظ چادر التیام دردهاست💫
🌟سد محکم در بر نامرد هاست🔺
@asheghanehazratezahra
🌸🍃 خواندن نماز امام زمان در روز جمعه⤵️
🍃 #نماز آقا امام زمان (عج) 👇
دو رکعت نماز به نیت امام زمان ( عج) می خوانی ، و در هر رکعت یک حمد و یک توحید باید خوانده شود . موقع خواندن حمد هنگامی که به " اِیّاکَ نَعبُدٌ و اِیّاکَ نَستَعین " رسید باید آن را ۱۰۰ مرتبه تکرار کند .ذکر های رکوع و سجود نیز باید هفت بار خوانده شود .
در رکعت دوم نیز به همین کیفیت می باشد .
پس ازپایان نماز تسبیحات حضرت زهرا (س) خوانده شود .
@asheghanehazratezahra
یاعزیز زهرا(س):
جزیره مجنون کجاست❗️❗️❗️
بگم😔
اونجاجاییه که سرنازنینه حاج ابراهیم همت
سردار خیبرازتنش جداشد.😭
👈اونجاجاییه که حاج مهدی باکری وقتی ردمیشدشب عملیات جنازه برادرش حمیدباکری افتاده ولی رد شدو رفت،بچه هاهرچی فریادزدندحاجی جنازه حمیدوبرگردونیدعقب ودرآخربه اصرارفرمانده پشت بیسیم گفت ایناکه اینجاافتادن همه حمیدباکرین کدومشونوبرگردونم.
♻️خواهرباکری میگه ماسه تابرادرداشتیم هرسه تاشون شهیدشدندهیچ کدومشون برنگشتند.یکی علی باکری بودزمان طاغوت ساواک شاه علی مارودستگیرکردندتیکه تیکه کردندوهیچی ازجنازش به مانرسید.داداش حمیدماروهم که مهدی توخیبرجاگذاشتورفت.خوده آقامهدیم تووصیت نامش نوشته بودخدایاازتومیخام وقتی کشته میشم جسدم پیدانشه تا من ی وجب ازخاک این دنیارواشغال نکنم که توعملیات بعدی جنازش افتاد تودجله جنازشوآب برد هیچکدوم ازسه برادر هیچکدوم برنگشتن....😭😔
شہـدا شرمنده ایـــم💔
#شادی_روح_نازنین_شهدا_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_وال_محمد_عجل_فرجهم
@asheghanehazratezahra
#داستان
قنبر❤️❤️
💠جوان کافری عاشق دختر عمویش شد. عمویش پادشاه حبشه بود .
جوان نزد عمو رفت و گفت:
عمو جان من عاشق دخترت هستم. آمده ام برای خواستگاری .
🔶پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت: هرچه باشد من میپذیرم.
🔺شاه گفت: در شهر بدي ها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری، آنوقت دختر از آن تو. جوان گفت: عمو جان این دشمن تو نامش چیست؟
🍀گفت: بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند. جوان فوراً اسب را زین کرده با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد.
🌻به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوانی عربی درحال باغبانی و بیل زدن است. نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟
⁉️گفت: تو را با علی چکار است؟
گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.
🔹گفت: تو حریف علی نمی شوی.
گفت: مگر علی را میشناسی؟
گفت: آری هرروز با او هستم و هرروز او را میبینم.
گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟
گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من، هیکلی هم هیکل من.
گفت: اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست.
🌺مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست دهی تا علی را به تو نشان بدهم. چه برای شکست علی داری؟
گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان.
گفت: پس آماده باش.
⁉️جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش.
🗡شمشیر را از نیام کشید. سپس گفت: نام تو چیست؟
مرد عرب جواب داد: عبداللّه. پرسید: نام تو چیست؟
🔸گفت: فتاح. و با شمشیر به عبداللّه حمله کرد. عبداللّه در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد، به زمین زد و خنجر او را به دست گرفت و بالا بُرد. 🍁ناگاه دید از چشمهای جوان اشک می آید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم. آمده بودم تا سر علی را برای عمویم ببرم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
🌴مرد عرب جوان را بلند کرد. گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر.
پرسید: مگر تو که هستی؟
🌼گفت: منم اسداللّه الغالب، علی بن ابیطالب. كه اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود...
💔جوان بلند بلند شروع به گریه کرده به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی...
💞بدین گونه بود که "فتاح" شد "قنبر" غلام علی بن ابیطالب.
📘بحارالانوار ج3 ص 211
#کانال_محبان_حضرت_زهرا_س
@asheghanehazratezahra