امروز میتونه برام روز عجیبی باشه...همیشه به بخشندگی خدا ایمان داشتم ودارم...دلم خوشه که امروز خدا باهمه مهربونی و رحمتش برای من وخانواده ام سنگ تموم بزاره...امام عزیزم...توکه خیلی مهربونی خودت باقلب بزرگت برای خواسته امروزم دعا کن وجواب این خواستم رو بده...امروز روز تولده آقام امام حسینه..بهم عیدی بده...امسال کادوی تولد از کسی نگرفتم دلم خوشه فقط به خودت که برام کادو بدی.دست خالی برم نگردون.قربون اون دست های پر مهرت بشم
اینجا میتونه برام حکم اون چاهی رو داشته باشه که وقتی میومدیم جمکرانت...باکلی ذوق وشوق میومدیم برات نامه مینوشتیم تا شما شبونه برداری بخونی وجواب بدی...حالا قربونت بشم نامه ام روبخون وجوابم رو بده...چون فقط امیدم به امروزه که برام فرجی کنی و برام مقدر کنی..دست رد به خواسته ام نزن آقا.میدونم شاید خیلی خواسته ی بزرگیه...ولی درکنار بزرگی ورحمت شما وخدای مهربونم که همه خواسته های شما و امام حسینم رو اجابت میکنه...نمیتونه خیلی تعجب برانگیز باشه
سلام عزیزدلم...میدونم خیلی آدم بدی ام.نماز که ترک شد.علاقه ام به چیزای دیگه هم کم شده.نمیدونم چرا به تباهی کشیده میشم.رفتارمم با بچه هام وهمسرم زیاد خوب نیس.نمیدونم چکار کنم.دلم گرفته خودت یاریم کن.دستمو بگیر.خستم.دلم به بچه هام میسوزه که نمیتونن چیزایی که دوس دارن رو داشته باشن اونا چ گناهی کردن که تواین زندگی دارن بزرگ میشن.توحسرت خیلی چیزاموندن.حتی خودم خیلی وقت هادوس داشتم خیلی چیزارو داشته باشم ولی نداشتم.چیزایی که حتی ارزش مالی چندانی نداره.ولی همونم تاپول نباشه نمیشه فراهمش کرد.من بنده ی بدی واسه خدا و دوست بدی واسه شما بودم.هیچ وقت ازصمیم قلب براتون کاری نکردم.با قلبی ناراحت واسه اومدنت زجه نزدم.دعا نکردم.نمیدونم شایدم اونقدر که باید بشناسمت نمیشناسمت...منو ببخش عزیزدلم.من دوست دارم خیلی فقط بلد نیستم بروز بدم.بلد نیستم هی تکرار کنم.بلدش نیستم راهه شماروبرم.میدونم بدم.ولی برام یکاری کن قربونت بشم روزای سختی رودارم میگذرونم.دور از خانواده ام.دور از همسری که کنارمه ولی کنارم نیس.خستم حالمو خوب کن.یه معجزه ای تو زندگیم بکن.حال دلمو خوب کن.نمیدونم الان طفلی درکار باشه یانه دوس ندارم باشه.اونم بیاد تو فلاکت زندگیمون دست وپابزنه.خودت آقای مهربونی ها دستمونو بگیر وبلندمون کن.اوضاع زندگیمونو خوب کن
