هدایت شده از شهید سید محمدباقر صدر
📃 برای او که زمستان آمد و بهار رفت...
▫️ بهقلم: مریم برادران
متفاوت بودن تاوان دارد. کسی که جرأت کند این تاوان را بپذیرد لابد چشمهای است که نمیتواند نجوشد. اوایل، وقتی از زندگی سید محمدباقر صدر میخواندم، بیشتر این تصویر به چشمم میآمد؛ پسر بچهای در گنجه که با کتابهایش سر میکند و سیریناپذیر است و هرچه بزرگتر میشود، گنجه جایش را میدهد به «نیمکار»[١] یا کتابخانه. به هرحال گوشۀ دنجی. آنقدری میخواند که از همان نوجوانی، از دهیازده سالگی، کلمات سرریز میشدند از نوک قلمش. اما بیشتر که شناختم، فهمیدم اشتباه میکردم. بیش از آنکه او با کتاب باشد - که همیشه بود- «اندیشیدن» او را اینطور نوبهنو میکرد و نمیگذاشت به راحتی بنشیند و سر خویش بگیرد و به عافیت دل خوش کند. انگار کسی که فکر میکند چارهای ندارد جز آنکه هر لحظه زندگی را دوباره تعریف کند؛ نه فقط برای خودش، برای دیگری هم. برای همین حدومرزی نداشت و خلوت یا میان شلوغی جمع بودن توفیری به حالش نمیکرد. او بود و زندگی که طعم خوشی داشت به چشمش. شاید برای من و تویی که از دور نظاره میکنیم سختی داشته، اما برای او که میآفرید و معنا میداد اینطور نبود. اثبات این مدعا، کلمات اوست؛ نامه که مینوشت، کتاب که قلمی میکرد، حرف که میزد، همهشان میگویند جانی هست، جانبخشی هست.
رفتن انتخابی او در بهار لابد معنایش همین است: رستاخیز جان لحظهای است که اندیشه تکانی بخورد، آنقدر سهمگین که نتواند بایستد؛ برود و بماند. امتداد صدایش هنوز در روزگار ما معنا میدهد به زندگی، به تازگی بهار؛ بهاری که برای جوانه زدن، پوست میدراند.
[١] اتاقکی بین همکف و طبقۀ اول
#مغزمتفکراسلامی
#نابغه_ای_که_نمیشناسیم
#شرح_صدر
▪️ ١٩ فروردین، چهلمین سالگرد شهادت شهید صدر
🆔 @shahidsadr
هدایت شده از شهید سید محمدباقر صدر
💠 در ایام سالگرد شهادت شهید سید محمدباقر صدر
👈 #شهیدصدررابیشتربشناسیم
🔹 ٣ـ زهد
شاید اینکه پدران محمدباقر صدر، از آیتالله حیدر صدر تا امام موسیبنجعفر علیهمالسلام، همگی مجتهد و از عالمان پارسا بودند و او ثمره چنین شجرهای بود، بخشی از شگفتیهای پدیده محمدباقر صدر را پاسخ دهد. وگرنه مثلاً خوی زاهدانه او در کودکی را که کاملاً آگاهانه بوده است چگونه میتوان درک کرد؟
ده ساله بود که سید محمد صدر (نخست وزیر وقت عراق و از نزدیکان شهید صدر) نبوغ و ذکاوت او را دید و به خانوادهاش پیشنهاد داد که اجازه دهند محمدباقر را برای تحصیل در علوم روز به خارج از کشور بفرستد و همه هزینهها را نیز خودش تأمین کند. او اصرار داشت که محمدباقر با این همه تیزهوشی حتماً بهزودی فارغالتحصیل خواهد شد و با جایگاههایی که خواهد یافت خانواده را نیز از فقر نجات میدهد. مادر شهید با اینکه در هفت سال گذشته از وفات همسرش، سختیهای فراوانی را در تأمین معیشت خانواده دیده بود، محمدباقر را در تصمیمگیری آزاد گذاشت. پاسخ محمدباقر اما شفاهی نبود. تا چند روز تنها یک وعده نانخشک و آب میخورد. سپس پرسش مادر و برادر را که نگران حالش شده بودند اینطور پاسخ داد:
«خواستم خودتان ببینید کسی که میتواند چند روز به کمی نان خشک و آب بسنده کند، از فقر محتمل و گرسنگی ترسی ندارد و میداند که خداوند عهدهدار امور صالحان است. من از غذا سیر میشوم، ولی از علم سیر نمیشوم. من تصمیمم را گرفتهام. حوزه تنها انتخاب من است و با اینکه شرایط مالی سخت زندگیام را کاملاً درک میکنم، اما میلی به غیرحوزه ندارم».
این دل بریدن از دنیا روزبهروز در محمدباقر صدر بیشتر شد و کمتر، نه. پس از ازدواج وقتی همسرش، فاطمه خانم، وارد خانه مادری محمدباقر شد، از او پرسید: «پس لباسهایت کجاست؟» و محمدباقر بیدرنگ جواب داد: تنم! و مادرش خندید که: «دیدی گفتم زنت باور نمیکند که تو فقط یک دست قبا داری؟!»
در آن دوران که به متفکر بزرگ اسلامی مشهور بود و کتابهایش در سراسر جهان اسلام به فروش میرسید، بازهم همان رویه را داشت و شیوه زندگیاش تغییر چندانی نکرد. آنچه داشت و نداشت را خرج اسلام و تبلیغ دین میکرد. حتی زمانی که به مرجعیت رسید و افزون بر درآمد کتابها، وجوهات شرعی نیز در اختیارش بود، همچنان خانهای برای خودش نداشت. چندین بار ارادتمندان ثروتمندش از او خواهش کرده بودند که اجازه دهد برایش خانهای مناسب شأنش تهیه کنند و او پاسخ داده بود، تا وقتی طلبهها مستأجرند، من هم خانه نخواهم خرید. درخواستهایشان برای خرید اتومبیل را نیز نپذیرفت و میگفت اگر میخواهید، برای اسلام خرج کنید، نه شخص من. در پایان عمر و در زمانی که شهرتی جهانی داشت، در مقبره مامقانی میزیست و راضی نمیشد که بیش از سطح عموم مردم و طلبهها برای خود رفاهی فراهم کند و همواره به کمترین سطح ممکن از دنیا راضی بود.
اما این زهد، از سر بیذوقی نبود. در سایر رفتارهایش پیدا بود که دنیا را میچشد و سلیقه دارد، اما برای خودش از این دنیا بریدن را برگزیده بود. وقتی تمجیدهایش از خیاطی و آشپزی فاطمه خانم با آن عبارات دلکش دقایقی طول میکشید، معلوم بود زیباییها را میبیند و میفهمد، اما راهی دیگر را برای خودش انتخاب کرده است. راهی که آنچنان مهر دنیا را از دلش بگیرد که تهدید و تطمیع هیچ صدامی، پایش را نلرزاند و حتی ثانیهای از عمرش را جز به خدا نفروشد.
و این زهد، تنگنظرانه هم نبود. به شاگردانش میرسید و در مناسبتهای مختلف به جز شهریه، هدایای گوناگونی به آنها میداد تا با فراغ بال به تحصیل علم بپردازند. میگفت شهریه طلبه باید بهقدری باشد که معیشتش را تأمین کند و او بتواند با خیال راحت درسش را بخواند. هنگامی که یکی از عالمان سرشناس قصد سفری را داشت، مبلغ هنگفتی را به واسطه کسی برای او فرستاد. واسطه که وضعیت آن عالم را میدانست، تعجب کرد و گفت: ایشان نیازی به این پول ندارد و پاسخ شنید: ایشان عالم سرشناسی است. باید وقتی سفر میرود در غنای کامل باشد که شأن علمیاش رعایت شود. حتی وقتی طلبهها را از نجف اخراج کردند به فکرشان بود و شهریه ویژهای را برای آنهایی که میدانست به مشکل خواهند خورد، مقرر کرد. برای برخی مدارس طلبهها لباسشویی خرید تا طلبهها برای همواره نظیف بودن، مجبور نباشند وقت زیادی را صرف کنند و در درسشان متمرکز باشند.
آخرین درس تفسیرش نیز که در آخرین ماههای زندگیاش برگزار شد، هشدار به طلبه ها بود برای پرهیز از حب دنیا؛ حب دنیایی که بزرگترین شکست خورده یک عمر جهاد محمدباقرصدر بود.
🔹 منبع: محمدباقر الصدر؛ السيرة والمسيرة في حقائق ووثائق.
#١٩فروردین_سالگردشهادت_شهیدصدر
#شهیدسیدمحمدباقرصدر
#مغزمتفکراسلامی
#نابغه_ای_که_نمیشناسیم
🔸 کانال پژوهشگاه تخصصی شهید صدر
🆔 @shahidsadr
هدایت شده از شهید سید محمدباقر صدر
💠 ضرورتی ثابت در زندگی بشر
🔸استاد شهید آیتالله سید محمد باقر صدر:
عبادت در زندگی بشر و مسیر تمدنی او ضرورتی ثابت است؛ زیرا اساساً زمانی یک مسیر وجود خواهد داشت که مطلقی در میان باشد که آدمی بهسوی آن کشش داشته باشد و آرمانهایش را از آن بگیرد. جز خداوند متعال نیز هیچ مطلقی ظرفیت ندارد که مسیر بس طولانی بشریت را دربر بگیرد و بیشک همه مطلقهای ساختگی هریک بهشکلی مانع رشد مسیر بشری میشوند. بنابراین ارتباط با مطلق حقیقی، نیازی ثابت است؛ چنانکه انکار مطلقهای ساختگی نیز، نیازی ثابت است. در عین حال، ارتباط با مطلق حقیقی، تنها وقتی ممکن است که شیوهای عملی و کاربردی به تقویت و نهادینهسازی این ارتباط بپردازد. این شیوه عملی همان عبادت است.
🔺انسان و عبادت، ص ۴۹.
🔹 کانال تلگرام پژوهشگاه تخصصی شهید صدر:
🆔 https://telegram.me/shahidsadr
🆔 @shahidsadr