eitaa logo
اربعین‌معلی عاشقان‌ولایت🚩
385 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
15.7هزار ویدیو
37 فایل
مالک @MnochahrRozbahani ارتباط با ادمین @H_hamidimovahed8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 نشانه ی استواری است . غالبا عناصر پولادین جبهه ی جنگ و جزء عناصر پولادین مردم بودند . در این پنجشنبه های دلتنگی ما را به یاد بیاورید ، وقتی در روضه رضوان الهی گرد حلقه می زنید . ما از این دلتنگی ها امید شفاعت داریم ... شادی روح و 🥀 🌴🌹*https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🔸شهید : 🔹هر کس در شب جمعه  را یاد کند. شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند. را یاد کنید ولو با ذکر یک صلوات. شادی روح  صلوات ـــــــــــــــــــــــ 🚨پایگاه خبری 💠
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 تا حالا می گفتیم شهدا شرمنده ایم..... 🔻ولی با دیدن این فیلم بعید میدانم، فردای قیامت بتوانیم پاسخ این یک نفر را هم بدهیم. ⭕️ همه بدانیم هرآنچه از امنیت، آرامش،آسایش،پیشرفت،عزت،افتخارات (علمی،ورزشی، هنری،سیاسی) داریم مدیون شهدا ورزمندگان وجانبازان وخانواده های معظم آنها هستیم. آنها هیچ انتظاری از ما واز مسئولین ندارند،فقط دستآوردهای حاصل از زحماتشان برای کشور ونظام اسلامی را برباد ندهیم.که روز قیامت پاسخی برای آنها نداریم. معظم شهدا
شهیدی که مقام معظم رهبری مزارش را پنج مرتبه زیارت کردند✨ 🌹شهیدی که مزارش از شهرهای شمالی و غربی ایران تا هزاران کیلومتر دورتر، زائر دارد. که حاجت روا می کند و معمولاً کسی دست خالی از سر قبرش برنمی‌گردد. 🌹شهیدی که قبل از تدفین، سوره مبارکه کوثر را تلاوت نمود. که هنگام تدفین، از او صدای اذان گفتن شنیده شد. 🌹شهیدی که در سجده ها و قنوت نمازش، دعای کمیل را می خواند. که با همان لباس خاک آلود برگشته از مأموریت به خواستگاری رفت. 🌹شهیدی که روی قالی های خانه نمی نشست. می گفت: نشستن روی این قالی‌ها مرا از یاد محرومان غافل می کند😔 که در هفته چند ساعت برای خود "کسر کار" می زد. می گفت: در حین کار احتمال می رود یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد، وقت کار، من متعلق به بیت المال هستم و حق استفاده شخصی ندارم. 🌹شهیدی که سلیمانی معتقد بود مزارش شفاخانه است و درباره اش گفت: «ما افتخار می‌کنیم شهید مغفوری که امروز قبرش امامزاده شهر ماست، برای استان کرمان است. که هیچ شبی نافله شبش قطع نشد. ما افتخار می‌کنیم به شهید مغفوری، او آن قدر در حفظ بیت‌المال حساس بود که حتی موقع وضع حمل همسرش، برای انتقال او به بیمارستان، از ماشین استفاده نکرد» 🌹شهیدی که پس از شهادتشان ، حاج قاسم پشت در اتاق عمل نوه شان ۴ ساعت منتظر و دعاگو ماند. 🤍 سلام بر یادشان گرامی اَلل‍‍ّهُم صلّ علی محمّدوآل محمّد وعجّل فَرجهم🌹 🤲 📱
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣️خدانگهدار رفیق 🖤بدنی که در دمشق برای مظلومین فلسطینی آرام و قرار نداشت امروز در امامزاده صالح آرام گرفت ... را یاد کنیم با ذکر 🌺 🌷 🌙
🔸 ۱۷ اسفند سالروز شهادت فرمانده رشید لشکر محمد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم 🌸هدیه به روح بلندش صلوات🌸 🌷🌷🌷🌷🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 الله https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌عجب مداحی برای شهید رئیسی خونده.... 🌹خادم ملت یعنی آخرش مثل حسین تنها/ تنت بمونه شب توی صحرا... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🌹امام خامنه ای: مظهر قدرت ايران هستند 🇮🇷 این ملت بزرگ است که با قامتی استوار، بر بام بلند شهادت و ایثار ایستاده است و هر روز نشاط و تحرک و فریاد او برای ادامه راه بیشتر میشود. دنیایمان را با شما آذین بسته ایم..تا با شما نفس بکشیم... با شما زندگی کنیم تا مگر روزی مثل شما بشویم...روزی کنار ناممان بنویسند ...🌷 🌷هر آنچه داریم از شهدا داریم 🌸🧡
1.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبرنگار بهش می‌گه، چطوری اخوی؟ دیشب عملیات چطور بود ؟ جواب میده خیلی خوب بود فقط دستم از مچ قطع شد ولی با اون یکی دستم جنگیدم... 🌷 🌷 _شرمنده ایم🌷 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلخی چای عراقیُ میخوام…(: انشاالله تعالی اربعین حسینی کربلا ی معلی 🚩کانال راهیان سفر اربعین مسجد حضرت جوادالایمه مشهد، توس 81 یادبود فرمانده بولوار توس سردارشهید محمد حسین بصیر https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
⭕️ مردم عادی چند بار این نوشته را بخوانند مسئولین از جمله مسئولینی که دل در گرو غرب دارند هر روز و هر لحظه آنهایی که در آن سالهای جنگ در غرب بودند و در حال تحصیل و .... این نوشته را بخوانند و ببینند شرمنده شهدا خواهند شد یا خیر ⭕️راضی نیستم شهید بشم! بهمن۱۳۶۵/شلمچه،عملیات کربلای ۵ یک دستگاه نفربر بی.ام.پی که جهت آوردن مهمات به جلوترین حد ممکن آمده بود،دقایقی کنار پست امداد توقف کرد. مجروحین بدحال را که غالبا دست و پا قطع بودند، سوار آن کردیم.راننده مدام می‌گفت: "زود باشید،فرصت نیست،الانه که تانک های عراقی بزنند." ولی ما بدون توجه ،تا آن‌جا که جا داشت مجروح‌ها را سوار کردیم.حتی آنها را به هم فشار می‌دادیم تا تعداد بیشتری جا شوند. نالۀ بیشتر آنها بلند شد ولی کاری نمی‌شد کرد. معلوم نبود وسیلۀ دیگری برای بردن آنها بیاید.به‌زور درِ نفربر را بستیم و از بیرون قفل کردیم. نفربر با تکانی از جا کنده شد و به راه افتاد.هرچه سلام و صلوات که به ذهن‌مان رسید،نذر کردیم تا سالم از سه‌راه مرگ رد شود. همین که به سه‌راه رسید ،تانکی که همچون گرگی گرسنه در کمین نشسته بود،از سمت چپ به طرفش شلیک کرد. در مقابل چشمان وحشت‌زده و مبهوت ما، گلولۀ مستقیمِ تانک به پهلوی نفربر خورد و آن را جر داد و با ورود به داخل، درجا منفجر شد و نفربر را به کنار خاکریز پرتاب کرد.به‌دنبال آن،باران خمپاره باریدن گرفت. به هیچ وجه نمی‌شد کاری کرد.درِ نفربر از بیرون قفل بود و مجروح‌ها که لای همدیگر فشرده بودند ،میان آتش می‌سوختند.صدای دل‌خراش جیغ که از حلقوم آنها به هوا برمی‌خاست،تنم را به لرزه انداخت.هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم جیغ مَرد،این‌گونه سوزاننده باشد. به زمین و زمان فحش می‌دادم و بیشتر به خودم که هرچه راننده گفت: بسه دیگه،جا نداره! به حرفش گوش ندادم و تعداد بیشتری را سوار آن ارابۀ آتشین مرگ کردم.خودم را روی سینۀ سرد خاکریز ول کردم و همچون کودکان مادرمُرده، زار می‌زدم و هق‌هق می‌گریستیم.نه فقط من،همۀ بچه‌ها همین احساس را داشتند. دود خاکستری و سیاه همراه با بوی گوشت سوخته، منطقه را پُر کرد.آفتاب خیلی زودتر داشت غروب می‌کرد و هوا تاریک می‌شد! شب که شد،نفربر هم از سوختن خسته شد و از نفس افتاد! دیگر چیزی برای سوختن نداشت.درِ آن را که باز کردند،یک مشت پودر استخوان سوخته کف آن جمع شده بود.معلوم نبود چندنفر بودند و کی بودند! قاطی کردم.هذیان می‌گفتم.کنترلم دست خودم نبود.اصلا نمی‌فهمیدم کجا هستم و چه می‌کنم.فقط به صدای جیغ آنها گوش می‌کردم که جلوی چشمانم داشتند می‌سوختند و من فقط تماشاچی بودم. رو کردم به آسمان.به هر کجا که احساس می‌کردم خدا آن‌جا نشسته و شاهد این اتفاق است.از ته دل فریاد زدم.چشمانم را بستم،دهانم را باز کردم و ...کفر گفتم.با های‌های گریه،عربده زدم: "خدایا ...اگه من رو شهیدم کنی،خیلی نامردی.اون دنیا جلوی شهدا می‌گم من نمی‌خواستم شهید بشم و این به‌زور من رو شهید کرد ... خدایا،بذار من بمونم ،برم توی این تهران خراب شده، یک ورق کاغذ بهم بده تا توی اون بگم توی سه‌راه مرگ شلمچه چی گذشت." نمی‌دانم روزنامه،فیس بوک،کتاب،اینستاگرام،مجله،توئیتر،ایتا،تلگرام و...توانسته بجای یک ورق کاغذ،حق سه‌راه شهادت را ادا کرده باشد؟! 💢حمید داودآبادی 🌷 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
💔 📌دل‌سپرده به کربلا... 🔸نوشت: که رفتیم... با دلی سوخته و چشمی داغدار... ولی کربلا ندیده بازگشتیم... تو اما ای برادر... اگر مسافر کربلا شدی... جای من سلامی به مولا برسان... 🔹ای شهید! تو خود زائر حسینی... سلام ما را به ارباب برسان... که دل ما هنوز در حسرت آن لحظه است... و چشم‌مان به راه، به انتظار نشسته است... https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen