فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستورالعمل امام صادق«ع»برای ابطال سحر و جادو ودفع شیاطین و اجنه
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
🔻#عالم_ربانی_ابن_فهد_حلی
🔸روزی #ابنفهد_حلی در باغ مشغول کار بود که شخصی یهودی وارد شد و گفت: شما میگویید: پیغمبرتان گفته: #عالمان_امت من از انبیای بنیاسرائیل برترند؟
🔹ابنفهد جواب داد. آری! یهودی گفت: نشانه این ادّعا چیست؟ موسای کلیم عصا را #اژدها میکرد.
🔸ابنفهد نیز #بیلی که در دست داشت به زمین انـداخت و بیدرنگ #ماری مهیب شد! سپس آن را گرفته، دوباره به شـکل بیل درآمد.
🔹یهودی گفت: شما از این نظر در رتبه آنان هستید (نه برتر). ابن فهد گفت: برای موسی چنین خطاب آمد: #لاتخف (نترس) ولی ما نترسیده، آن را میگیریم.
📚حسین فشاهی، ترجمه عدّة الداعی، ص۸.
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#سوالی_از_پیامبر_اکرم
مرحوم حاج مولی محمد صالح برغانی قزوینی، پیامبر اکرم را در خواب دید و از آن حضرت پرسید: علت اینکه علمای سابق صاحب#کرامات و مکاشفات بودند و در این زمان باب مکاشفات مسدود شده چیست؟ آن حضرت فرمود: سبب آن این است که علمای گذشته احکام را دو قسمت کردند: واجب و حرام.حرام را ترک می کردند و واجبات را انجام می دادند و هر چه مکروه و مباح بود از محرمات میشمردند؛ یعنی در مقام عمل،مباحات و مکروهات را ترک میکردند و مستحبات را انجام می دادند و از واجبات محسوب می داشتند؛ ولی شما متأخرین احکام را در مقام عمل#پنج_قسم کرده اید و مستحبات را ترک میکنید و مکروهات و مباحات را مرتکب می شوید. از این رو ابواب کرامات و مکاشفات بر شما مسدود است.
سیمای فرزانگان ص۹۴
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#گفتگو_با_شیطان
حاج امام قلی نخجوانی استاد معارف آقا سید حسین قاضی پدر مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی گوید:« پس از آن که به پیری رسیدم، دیدم با شیطان بالای کوهی ایستاده ایم. من دست خود را بر محاسنم گذاشتم و به او گفتم: مرا سن کهولت فرا رسیده اگر ممکن است از من در گذر. شیطان گفت: «این طرف را نگاه کن» وقتی نظر کردم، دره ای بسیار عمیق را دیدم که از شدت خوف و هراس، عقل انسان مبهوت میماند. شیطان گفت: «در دل من رحم و مروت و مهر قرار نگرفته است. اگر #چنگال من به تو بند گردد جای تو در تو این دره خواهد بود که تماشامی کنی»
لب اللباب ص۷۶
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#نامه_عاشقانه_برای_همسر
آیت الله محمد باقر اصطهباناتی وقتی همسر خود را از دست داد نامه ای در فراق همسرش نوشت که می توان به عشق فوق العاده او نسبت به همسرش پی برد.
این نامه زیبا و عاشقانه بدین شرح است:
«آه چقدر سخت است سفر واپسین. کی امید بازگشتن از این سفر دارد، همسر من هنوز باور نمی کنم که تو رفته ای و برنمی گردی. هر وقت چنین تصوری در مغز من داخل میشود#لرزه بر اندامم می افتد و برق از سرم می پرد، چه مرحله ی عجیبی است فراق و چه اوضاع پرشور و شینی است هجران بویژه یک چنین همسر باوفا و دلدار باصفا! همسر عزیز حال که تو رفتی چرا دل مرا همراه خود بردی، من بی دل چگونه زندگی کنم؟ چطور بیاسایم پس میخواهی تنم را نیز ببر و از زندان غمت آزادم کن.
من به تو دل بسته وبه عشقت پابسته بودم و هیچ فکرفراقت نمی کردم....#گل_نازنینم در این موسم که گل ها همه سر ز خاک بیرون کرده اند ،تو چرا سر به خاک فرو برده ای چرا سینه ی خاک را بر سینه ی من برتری دادی؟ مگر از من چه دیدی که خود را در زیر خاک پنهان کردی.
#جان_شیرینم پس از تو خواب به چشمم نرفته و سر بر بالش پر مهرت نگذاشته ام.
#نازنینم_عزیزم اگر انقلابات جهان تو را از من گرفت،آسوده باش که هرگز نمی تواند مهر تو را که تا ابد در کانون دلم جای دارد از من بگیرد.»
منبع:شهید رابع،ص۲۹،۳۰
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#کرامتی_از_عارفی_ربانی
آیت الله خرازی نقل فرمودند:شخصی برای من نقل کرد که عقرب بچه ام را نیش زد، او خیلی بی تابی می کرد. منزل آقای حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و قصه را برای ایشان گفتم، آن بزرگوار مقداری آب در استکان ریخته و به آن دعایی خواندند و به من گفتند: آن بخور. من آن را بلافاصله نوشیدم سپس فرمود: برو بچه ات راحت شد. وقتی به منزل بازگشتم، دیدم بچه خوب و راحت شده است.
روزنه های از عالم غیب ص۲۶۵
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#توسل_به_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
آیت الله العظمی آقای بهجت فرمودند: آقا سید مرتضی کشمیری به چند نفر که پشت درب بسته مانده بودند و کلید نداشتند در را باز کنند می رسد. کسی می گوید: نام مادر حضرت موسى - على نبينا وآله وعليه السلام - را بیاورید قفل باز می شود. آقای کشمیری می فرماید: اسم مادرم حضرت زهرا را می آورم. اسم را می آورد.و درب باز میشود.
منبع:روزنه های از عالم غیب ص۵۶
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#نامه_شیخ_مرتضی_زاهد_به_امام_زمان
آیت الله حاج سید محمد حسن لنگرودی نقل فرمودند که: مرحوم آقا شیخ مرتضی زاهد تهرانی از اهل منبر بودند و از آن راه نیز مخارج زندگی اش را تأمین می کردند. روزی فرموده بودند من از این کار ناتوان شده و نمی توانستم روزی یک تومان که مخارج من بود از راه منبر تأمین کنم لذا به حضرت ولی عصر - ارواحنا فداء .. متوسل شدم نامه ای خطاب به آن حضرت نوشتم و به دروازه تهران (میدان شوش فعلی) رفتم و نزدیک قبرستان جوی آبی بود، نامه را در آب آن جوی انداختم وقت برگشتن شخصی را دیدم که پیش من آمد و گفت: آقا، فلانی متعهد شده است که روزی یک تومان خدمت شما بدهد کسی را می فرستید پول را بگیرد،یا می فرمایید به جایی بفرستد.
منبع:روزنه های از عالم غیب ص۳۲
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
🔻نه آن عبا را میخواهم نه آن آبرو را!
🎤فرزند مرحوم #آیتالله_فاطمینیا:
🔸میخواستیم با پدر به یک مجلس مهم برویم، #بدون_عبا بیرون آمدند و گفتند مادرتان خوابیده و عبا را رویشان کشیدهام. گفتم اینطوری که #آبروریزی است.
🔹ایشان گفتند اگر آبروی من در گروی این عباست نه آن #عبا را میخواهم نه آن آبرو را.
📚به نقل از سایت تبیان
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#حفظ_از_خطر_توسط_حضرت_رضا
مرحوم آقا سید عباس تهرانی که در قداست و تقوا نمونه و حجت بر دیگران است، فرمود: به قصد زیارت حضرت رضا به مشهد می رفتم. حدود سی فرسخ به یکی از شهرهای بین راه مانده بود که برادرم را در آنجا دیدم از طرف مقابل می آمد، رو به من کرده و گفت:برادر!به مشهد نرو که مورد تجاوز دزدان قرار می گیری، دزدها به مال ما تجاوز کردند.برادر! مبادا به مشهد بروی که در معرض خطر قرار خواهی گرفت.
من از شنیدن این جریان دلم شکست و متوسل به علی بن موسی الرضا شدم بعد دیدم ماشین صدایی کرد و از زمین بالا رفت و حدود ده دقیقه نگذشت که وارد گاراژ شهر شدم و آنچه که تعجب من را زیادتر می کرد، این بود که ماشین بنزین
هم نداشت اما پس از آن دیدم پر از بنزین شده است.
منبع:روزنه های از عالم غیب ص۶۳
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#الهام_الهی
آیت الله آقای حاج شیخ عباس محفوظی نقل کردند: در همسایگی ما جوانی بود که گاهی بدون گفتن «یا الله» بالای بام می آمد،ما هم مجبور شدیم تیغه ای روی دیوار بکشیم تا از دید او در امان باشیم. اتفاقاً ما شب ها کنار همان تیغه می خوابیدیم.
یکی از شب ها، بچه ها گفتند: امشب برویم آن طرف حیاط بخوابیم، همگی در آن طرف حیاط خوابیدیم. اهل بیتم در عالم خواب دید که تیغه مذکور خراب شده و به پایین می ریزد. از خواب که بیدار میشود طولی نمیکشد تیغه خراب شده و بچه ها به لطف الهی از این حادثه در امان ماندند، زیرا اگر مثل هر شب در آن طرف می خوابیدند،همگی زیر آوار تیغه از بین می رفتند.
منبع روزنه های از عالم غیب ص۱۴۰
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
#خبر_دادن_از_پیروزی_انقلاب
آیت الله مصباح یزدی از مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمد حسین فاضلی ابرقویی نقل کردند: موقعی که امام خمینی در نجف بودند و هنوز به پاریس نرفته بودند مشرف به حج شدم.از جده به مدینه که میرفتم دیدم سید بزرگواری کنار من نشسته و با هم صحبت می کردیم، صحبت از امام خمینی به میان آمد، من عرض کردم: ایشان در نجف هستند. ایشان فرمودند: نه فعلاً در پاریس هستند و مدتی بعد (و مدت آن را تعیین کردند) پیروزمندانه به ایران بر می گردند. من متوجه امر نبودم تا به یکی از قهوه خانه ها رسیدیم، پیاده شدیم و پس از آن که سوار شدیم، راننده پرسید: همه سوارند. من گفتم:یک نفر پایین است. گفتند: او کیست؟ گفتم: همان آقایی که کنار من نشسته بود.گفتند:کسی این جا پیش شما ننشسته بود، آن وقت فهمیدم که حضرت بودند و من متوجه نبودم.
منبع:روزنه های از عالم غیب ص۴۰
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea