تحلیل اول گزارش ۹ : سفیر مسلم بن عقیل (ع) به سمت مکه چه کسی است؟
در نقل ابن نما نامه مسلم بن عقیل(ع) توسط عابس بن ابی شبیب شاکری و قیس بن مسهر صیداوی برای امام حسین (ع) فرستاده شده است( مثیرالاحزان ص۳۲) احتمال دارد ابن نما ، قیس بن مسهر را به این خاطر به قاصدان اضافه کرده است که قیس جزء همراهان مسلم از مدینه به کوفه بوده است و با او وارد شهر کوفه شده و طبیعتا باید تا هنگام این نامه نگاری در کوفه باقی مانده باشد، هرچند در میان منابع کهن و قدیمی نامی از قیس بن مسهر به عنوان قاصد نامه به سوی امام حسین(ع) به سمت مکه دیده نمی شود.
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تحلیل دوم گزارش ۹: عابس بن ابی شبیب شاکری و غلامش :
برخی از محققان خروج عابس را از کوفه به همراه غلامش شوذب دانسته اند( مع الرکب الحسینی من المدینه الی المدینه، طبسی ج۲ص۳۸۲) برای این سخن هیچ دلیلی از میان منابع متقدم وجود ندارد ، مضافا بر اینکه شوذب غلام عابس بن ابی شبیب نبوده بلکه از موالی بنی شاکر بوده واز زمره هم پیمان های آن به شمار می آمده است( تاریخ طبری ج ۵ص۴۴۳/ الارشاد ج۲ص۱۰۵/ رجال شیخ طوسی ص۱۰۱) و بنی شاکر هم تیره ای از قبیله همدان بوده اند( الانساب سمعانی ج۳ص۶۴).
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تحلیل سوم گزارش ۹: فاصله زمانی نامه مسلم بن عقیل(ع) و خروج امام حسین(ع) از کوفه :
اگر نقل طبری را مبنی بر اینکه این نامه بیست و هفت روز قبل از شهادت مسلم بن عقیل(ع) نوشته شده است ، بپذیریم ، یعنی این نامه حدود روز یازدهم ذی القعده سال شصت هجری نوشته شده است و مسلم بن عقیل (ع) بیست و هفت روز بعد یعنی در هشتم ذی الحجه به شهادت رسیده است و امام حسین(ع) نیز در همین روز از مکه به سمت کوفه حرکت کرده است ، با این وصف اگر نقل مسعودی را هنگام بیان وقایع فرستادن مسلم(ع) به کوفه و اینکه مدت زمان این سفر از مکه تا کوفه را بیست روز دانسته ( مروج الذهب ج۳ص۶۴) مورد قبول ما باشد، لازمه اش این است که نامه مسلم(ع) در اول ذی الحجه به مکه رسیده است و هفت روز هم برای تدارک سفر امام حسین (ع) و تجهیز کاروان در این شهر توقف کرده و در روز هشتم از مکه خارج شده باشند ، این مدت زمان معقول به نظر می رسد و طبیعتا قیس بن مسهر بیش از چهل روز از نامه نگاری مسلم و بعد از شهادت او برای بار دیگر وارد کوفه شده است .
https://eitaa.com/Ashuraresearch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمرو بن بعجه گفته است:
نخستین ذلتی که بر عرب وارد شد، کشته شدن حسین بن علی (ع) بود.
المعجم الکبیر ج۳ص۱۲۳شماره ۲۸۷۰
المصنف ابن ابی شیبه ج۸ص۳۴۰شماره ۱۲۸
https://eitaa.com/Ashuraresearch
هانی بن عروه بیمار شد و عبید الله بن زیاد برای عیادت به منزل او آمد ، در این حین عماره بن عبید سلولی به هانی گفت : تمام کارها و نقشه ها برای از بین بردن این ستمگر است ، حال که خداوند تو را بر او مسلط کرده ، او را بکش ؛هانی گفت : دوست ندارم در خانه من کشته شود ؛ عبیدالله بعد از عیادت از خانه هانی خارج شد اما یک هفته نگذشت که شریک بن اعور که از شیعیان امیر المومنین (ع) بود و به همراه ابن زیاد از بصره به کوفه آمده بود و در منزل هانی بن عروه و در همان اتاقی که مسلم بن عقیل (ع)جای گرفته بود منزل داشت ، بیمار شد ، عبیدالله بن زیاد به دلیل احترامی که برای او قائل بود به وسیله پیغامی به او اطلاع داد که شب هنگام به دیدار تو می آیم ، شریک که از این دیدار خبر دار شد ، رو به مسلم کرد و گفت : این فاسق امشب به عیادت من می آید ، چون نشست بیرون بیا و او را بکش ، آن گاه قصر را تصرف کن که دیگر کسی مانع تو نمی شود و اگر از این بیماری بهبودی یافتم به بصره می روم و خاطر تو را از آنجا آسوده می کنم ، شب هنگام که عبیدالله بن زیاد برای عیادت شریک آمد ، مسلم بن عقیل(ع) قصد داشت تا از مخفی گاهش خارج شود و کار عبیدالله بن زیاد را تمام کند اما هانی جلوی مسلم را گرفت و به او گفت : دوست ندارم در خانه من ،کشته شود ، عبیدالله بن زیاد از بیماری شریک سوال می کرد و این که چرا و از چه زمانی بیمار شده است ؟ شریک که دید پرسش های ابن زیاد زیاد شده و مسلم بن عقیل(ع) نیز بیرون نیامده شروع به خواندن این بیت شعر کرد که : { چرا به سلمی می نگرید ، اینک که فرصت دست داده است ؟ او دوستی اش را به اثبات رسانده و جدایی به سر آمده است } و فریاد می زد که مرا سیراب کنید که جانم در خطر است ، عبید الله رو به هانی کرد و گفت : او را چه شده است ؟هذیان می گوید ؟ هانی در جواب گفت : خدا کارهایت را به سامان برساند ! از صبح تا الان حالش این گونه است ، غلام عبیدالله که نامش معقل و از محافظان او بود ، متوجه امر شد و با چشم به عبیدالله بن زیاد اشاره کرد ، عبیدالله بن زیاد نیز با سرعت برخاست ، شریک که اوضاع را این گونه دید به ابن زیاد گفت : امیر صبر کن می خواهم به تو وصیت کنم اما عبید الله بن زیاد گفت : باز می گردم ، مهران به سرعت ابن زیاد را از خانه هانی دور می کرد و به او می گفت : به خدا سوگند می خواستند تو را بکشند و عبیدالله بن زیاد گفت : چرا ؟من که به شریک احترام می گذاشتم ، آن هم در خانه هانی که پدرم احسان های زیادی به او کرده است ، عبیدالله بن زیاد هنگامی که از خانه هانی خارج شد، مسلم بن عقیل(ع) از مخفی گاه خود خارج گردید ،شریک به اوگفت : چرا عبیدالله بن زیاد را نکشتی ؟ مسلم در جواب گفت : دو امر باعث گردید تا او را نکشم ، یکی آنکه هانی خوش نداشت که عبیدالله بن زیاد در خانه او کشته شود و دیگری آنکه به یاد حدیثی از علی (ع) افتادم که از رسول خدا (ص) نقل کرده بود ، که : اسلام غافلگیرانه کشتن را در بند کشیده است و مسلمان غافلگیرانه نمی کشد ، هانی گفت : به خدا سوگند اگر او را کشته بودی ، فردی فاسق ، فاجر ، کافر حیله گری را کشته بودی اما من خوش نداشتم در خانه من کشته شود ، شریک بن اعور بعد از این واقعه سه روز زنده بود و از دنیا رفت ، ابن زیاد بر او نماز خواند ، بعد از کشتن مسلم و هانی به او گفتند : سخنانی که از شریک در هنگام بیماری او شنیده ای ، برای کشتن تو به دست مسلم بوده است ، عبیدالله بن زیاد گفت : به خدا سوگند ، دیگر هرگز بر جنازه هیچ مرد عراقی نماز نمی خوانم و اگر قبر زیاد در کنار قبر شریک نبود ، او را از خاک بیرون می آوردم و نبش قبر می کردم.
تاریخ طبری ج۵ص۳۶۰
مقاتل الطالبین ص۱۰۱
اخبارالطوال ص۲۳۳
مقتل الحسین خوارزمی ج۱ص۲۰۱
انساب الاشراف ج۲ص۳۳۷
الامامه و السیاسه ج۲ص۸
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اختلاف منابع در گزارش ۱۰:
1: ابن سعد (متوفای 230) می نویسد : آنان سی مرد جنگجو آماده کرده بودند که وقتی عبیدالله داخل شد، او را بکشند ، عبیدالله نزد شریک آمد و از احوال او پرسید و شریک این شعر را می خواند : چرا سلمی را در انتظار می گذارید که او را تهنیت بگویید ؟ مرا سیراب کنید ، اگر چه جانم از دست برود ، عبیدالله گفت : چه می گوید ؟ گفتند : هذیان می گوید ، مردان آماده حمله به جنب و جوش افتادند عبیدالله از این وضعیت تعجب کرد و از جا جست و بیرون رفت ، سپس غلام هانی بن عروه را که جزو شرطه ها بود فراخواند ، جریان را از او پرسید ، او هم داستان را به وی گزارش داد ، عبیدالله گفت : عجب ! آنگاه رفت و داخل قصر شد. ( الطبقات الکبری ج۱ص۴۶۰)
2: دینوری (281ق) در دو موضوع نقل متفاوتی را ضبط کرده است :
الف : هانی بن عروه با شریک بن اعور بصری ارتباط و آشنایی داشت ، شریک در بصره دارای امکانات و موقعیت بالای بود ، هانی نزد او رفت و او را به خانه خود آورد و او را در اتاقی که مسلم بن عقیل (ع)سکونت داشت ، جای داد، شریک از بزرگان شیعه بصره بود ، وی هانی را بسیار تشویق می کرد که کارهای مسلم را انجام دهد .
ب : هانی گفت دوست ندارم ابن زیاد در خانه من کشته شود ، شریک گفت : چرا ؟ ! به خدا سوگند که کشتن او از اسباب تقرب به خداوند است ، آن گاه شریک به مسلم گفت : در این کار کوتاهی نکن ، در این هنگام که آنان صحبت می کردند ، خبر رسید که امیر بر در منزل است. ( اخبارالطوال ص۲۳۳)
3: ابن اعثم کوفی (314ق) گزارش داده است : مسلم خواست بیرون بیاید تا عبیدالله را بکشد ولی هانی ، صاحب منزل او را باز داشت، پس گفت : جانم فدایت ! در خانه ، دخترکان و کنیزکانی دارم و من از رخدادها در امان نیستم ، مسلم شمشیر را انداخت و نشست و بیرون نرفت.( الفتوح ج۵ص۴۲)
4: ابن نما نیز در دو موضوع با نقل مشهور مخالفت کرده است :
الف : هانی در جواب عبیدالله بن زیاد که به هانی گفته بود : پسر عمویت در بیماری هذیان می گوید ، می آورد : هانی در حالی که دست و پایش می لرزید و رنگ چهره اش دگرگون شده بود ، پاسخ عبیدالله بن زیاد را داد .
ب : مسلم گفت : چون تصمیم به بیرون آمدن گرفتم ، زنی مرا گرفت و گفت : تو را به خدا سوگند ، مبادا ابن زیاد را در خانه ما بکشی و او در برابر من گریه کرد ، من هم شمشیر را انداختم و نشستم ، هانی گفت : وای بر آن زن ! مرا و خودش را به کشتن داد به همان چیز ی گرفتار شدم که از آن فرار می کردم ( مثیرالاحزان ص۳۱)
5: بلاذری : شریک هنگامی که مسلم بن عقیل از مخفی گاه خود بیرون آمد به او گفت : ندیدم کسی را که فرصتی برایش فراهم گردد و آن را از دست بدهد ، مگر اینکه برای او پشیمانی وحسرت به دنبال می آورد و تو خود این را می دانی و ایرادی بر هانی نیست ، جز اینکه فرصت ها محدود است. ( انساب الاشراف ج۲ص۳۳۷)
6:ابن قتیبه : به عبیدالله بن زیاد گفته شد : هانی بن عروه بیمار شده و خون قی می کند ، هانی ، خاک قرمز می خورد و آن را قی می کرد.( الامامه و السیاسه ج۲ص۸)
7: ابن کثیر : وقتی عبیدالله بن زیاد آمد ، بر بستر شریک نشست و هانی بن عروه هم آنجا بود ، غلام عبیدالله به نام مهران در جلوی او ایستاد و برخاست ، عبیدالله قدری با شریک سخن گفت ، آنگاه شریک گفت : به من آب بدهید ، گرچه جانم را از دست بدهم ، آیا آب را از من دریغ می کنید ؟ مهران ، متوجه نقشه شد و عبیدالله را متوجه کرد و عبیدالله به سرعت برخاست و بیرون رفت. ( البدایه و النهایه ج۸ص۱۵۳)
https://eitaa.com/Ashuraresearch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ کلینی به اسنادش از حسین بن ثویر نقل می کند که :
من و یونس بن ظبیان و مفضل بن عمر و ابوسلمه سراج در محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودیم و یونس که از همه سالمندتر بود حرف می زد او به امام علیه السلام گفت:
فدایت شوم ، بسیار می شود که من از حسین (ع) یاد می کنم .چه بگویم ؟
فرمود:
بگو صلی الله علیک یا اباعبدالله و آن را سه بار می گویی و سلام تو از دور و نزدیک به او می رسد.
الکافی ج۴ص۵۷۵حدیث ۲
تهذیب الاحکام ج۶ص۱۰۳حدیث ۱۸۰
کانل الزیارات ص۳۶۲حدیث ۶۱۸
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تحلیل اول گزارش ۱۰: حدیث نبوی مورد استناد مسلم بن عقیل (ع):
روایتی را که مسلم بن عقیل(ع) به آن استناد نمود و ابن زیاد را در خانه هانی به قتل نرساند در منابع شیعه و سنی نقل شده است ، شیخ کلینی در کتاب کافی نقل می نماید که امیر المومنین (ع) فرمودند : ان الاسلام قید الفتک همانا اسلام غافلگیرانه کشتن را در بند کشیده است( الکافی کتتب الدیات باب نوادر حدیث ۱۶) و احمد بن حنبل نیز به دو طریق این گفتار را از زبیر بن عوام نقل می کند که در جریان جنگ جمل ، یکی از سپاهیان زبیر به او گفت : آیا اجازه می دهی علی را بکشم ؟ زبیر گفت : چگونه او را می کشی در حالی که سپاهیانش با او هستند ؟ اوگفت : خود را به او نزدیک می نمایم و در فرصت مناسب او را می کشم ، زبیر گفت : از رسول خدا (ص) شنیدم که همانا ایمان غافلگیرانه کشتن را در بند کرده است و مومن غافلگیرانه نمی کشد( مسند احمد بن حنبل ج۱ مسند زبیر بن عوام حدیث ۱۴۲۹ص۲۷۰)و همین نقل نیز در انساب الاشراف بلاذری نیز راه یافته است.( انساب الاشراف ج۳ص۵۰)
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تحلیل دوم از گزارش ۱۰: آیا برای کشتن عبیدالله بن زیاد سی نفر حضور داشتند ؟
در نقل ابن سعد سخن از حضور سی مرد در خانه هانی برای طرح قتل ابن زیاد شده است ، به نظر می رسد پذیرش این گزارش با موقعیت و جایگاهی که ابن زیاد به عنوان حاکم کوفه داشته بعید به نظر برسد، چرا که هماهنگی میان آنها و همچنین اصل حضور این تعداد از افراد که مطمئنا مسلح نیز بودند در هنگام ورود ابن زیاد در خانه هانی جلب توجه می نمود ، در صورتی که در میان گزارش های موجود به خوبی دانسته می شود که ابن زیاد متوجه طرح ریزی قتل خود توسط شریک بن اعور نشده و معقل غلام او ، این احتمال را به او متذکر شده است، مضافا بر اینکه ابن زیاد برای دیدار هانی ، به تنهایی که به خانه هانی نیامده است ، و یقینا با عده ای از سربازان و محافظان به این خانه که می دانست از شیعیان بودند قدم گذاشته است و از جهت دیگر معقول نیست ابن زیاد که تازه بر شهر کوفه حاکم شده است و از اوضاع نابسمان کوفه خبر دارد. بدون دقت های امنیتی در مکانی حضور یابد ، آن هم در جایی که سی نفر مرد مسلح در خانه وجود داشته باشند و به نوعی با همدیگر هماهنگ باشند که هیچ توجه ی از نیروهای ابن زیاد را به خود جلب ننمایند ، با این حال به نظر می رسد مخفی شدن یک نفر و پناهکاری او در این واقعه از مخفی شدن سی نفر و هماهنگی آنها میان همدیگر از امکان بیشتری برخوردار است.
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تاریخچه حرم در قرن سوم :
مهم ترین جسارت نسبت به مزار امام حسین (ع) متعلق به متوکل عباسی است که از ۲۳۲ تا ۲۴۷ق بر بلاد مسلمانان حکمرانی می کرد و به شدت تحت تاثیر اهل حدیث بغداد بود. به نقل ابن اثیر با امیرالمومنین (ع) دشمنی سرسختی داشت( الکامل فی التاریخ ج۴ص۳۱۸) طبری در ذیل وقایع سال ۲۳۶ق می آورد:
متوکل دستور داد که قبر حسین بن علی (ع) و خانه ها و اماکن اطراف آن را ویران کنند. ( تاریخ طبری ج۹ ص۱۸۵) در خبر شیخ طوسی آمده که اهالی شهرهای عراق ، شورش کردند و مانع شدند اما بالاخره متوکل کار خود را با تهدید و ارعاب انجام داد( امالی طوسی ص۳۲۸ش ۶۵۶) ابن عساکر می آورد قبور تخریب شد و همه تبدیل به مزرعه گردید و مردم از زیارت منع شدند و آنجا تبدیل به صحرا شد و مسلمانان از این کار ناراحت شدند و مردم بغداد بر روی بام خانه ها و مساجد متوکل را دشنام می دادند و شعرا او را هجو کردند ( تاریخ دمشق ج۷۲ص۱۶۷) بعد از مرگ متوکل در سال ۲۴۷ق،عبدالله بن دانیه در همان سال مخفیانه به کربلا آمد و آن جا را صحرا و پر از آب دیده است( امالی طوسی ص۳۲۹ش۶۵۷) اما با روی کار آمد منتصر عباسی ،وی دستور داد تا در سال ۲۴۷ق مزار امام حسین علیه السلام دوباره بازسازی شود و زائران در رفاه قرار گرفتند.( مروج الذهب ج۴ص۱۳۵).
#حرم
https://eitaa.com/Ashuraresearch
شیخ طوسی به اسنادش از حسین بن محمد قمی نقل کرده است که امام رضا علیه السلام فرمودند:
هر کس قبر اباعبدالله را در کنار رود فرات ،زیارت کند، گویی خدا را بالای عرشش زیارت کرده است.
تهذیب الاحکام ج۶ص۴۶حدیث۹۸
کامل الزیارات حدیث ۴۳۸
ثواب الاعمال ص۱۱۰حدیث ۱
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اشکال اول در گزارش ۱۰: طرح ترور ابن زیاد ، ساخته دستگاه اموی است :
برخی از محققان براین عقیده هستند که طرح ترور ابن زیاد ساختگی بوده و ساخته و پرداخته ابن زیاد و دستیارانش برای موجه نشان دادن اقدام او بر ضد مسلم و سران قبایل بوده است ، ایشان برای اثبات مدعای خود به سه دلیل تمسک کرده اند :
1: حضور یافتن ابن زیاد در خانه علاقه مندان به مسلم(ع) به معنای قرار دادن خود در کانون خطر است که با در نظر گرفتن زیرکی سیاسی ابن زیاد و اوضاع بحرانی کوفه انجام گرفتن این اقدام ضد امنیتی به وسیله او باور نکردنی است بویژه این که از طریق مامور نفوذی خود اطلاع یافته بود که مسلم در خانه هانی مخفی شده است .
2: ضروری ترین لازمه اجرای نقشه ترور ، مخفی کاری است و این با در جریان کار قرار گرفتن سی نفر که همراهی آنها برای ترور یک نفر ضرورتی ندارد ، منافات دارد.
3: اگر نقشه اعدام ابن زیاد واقعیت داشت ، مقتضای در نظر گرفتن تدابیر سیاسی و امنیتی برای این عملیات بود که اجرای آن به فردی غیر از مسلم که رهبری نهضت کوفه را به عهده داشت واگذار می شد.( دانشنامه امام حسین علیه السلام ج۴صص۱۷۵-۱۷۶)
جواب:
به این تحلیل ارائه شده می توان از جهاتی ایراداتی وارد نمود :
1: حضور ابن زیاد در خانه هانی امری غریب و دور از انتظار نبود ، چرا که هانی از اشراف و بزرگان کوفه بشمار می آمد و تعامل خوبی نیز با حاکمان کوفه داشته است ، طبیعی است که یک حاکم سیاسی زیرک برای آرام کردن فضای ملتهب شهر به بزرگان و سران قبائل روی آورد و از آنها به هنگام بیماری عیادت نموده و در هنگام سختی به آنها یاری رساند ؛ مضافا بر اینکه ابن زیاد برای تردد در شهر و سرکشی به خانه بزرگان کوفه به تنهایی رفت و آمد نمی کرده است ، بلکه یقینا تعدادی سرباز او را در این مسیر همراهی می کردند بنابر این باور نکردنی بودن این اقدام قدری عجیب به نظر می رسد.
2: بنابر گزارش های موجود فرستادن معقل به عنوان جاسوس درمیان هوا خواهان مسلم(ع) و کشف مکان مخفی گاه او بعد از واقعه خانه هانی بوده نه قبل از آن ، چرا که ابن زیاد بعد از دانستن محل مخفی گاه مسلم تصمیم به قتل هانی گرفت ، و در چنین موقعیتی دیدار از هانی بدون دلیل است ، همانگونه که منابع قدیمی همگی میان آگاهی ابن زیاد از مخفی گاه مسلم با احضار هانی پس از قتل او فاصله زیادی ذکر نمی کنند.
3: گذشت که حضور سی نفر را برای اجرای طرح ترور منتفی و دور از عقل دانستیم.
4: هنوز برای راقم این سطور مشخص نشده است که چه تلازمی میان تدابیر سیاسی – امنیتی با اجرای طرح کشتن ابن زیاد توسط غیر از مسلم وجود دارد ؛ اگر این طرح با موفقیت انجام می شد ، مسلم به راحتی حاکمیت و زمامداری کوفه را بر عهده می گرفت ، بنابر این چه فرقی می کرد که مسلم(ع) ، ابن زیاد را کشته باشد یا غیر او ؟از دیگر سو ، نقل گزارش های متناقض نیز نمی تواند دلیل بر ساختگی بودن این واقعه باشد ، چرا که اغلب منابع معتبر کهن آن را نقل کرده اند و اگر هم اختلافی در گزارش ها وجود داشته باشد ، اختلاف در جزئیات واقعه است نه در اصل و وجود رویداد، بلکه دراین واقعه می توان تا حدود زیادی میان اختلاف گزارش ها ، وجه جمعی بیان کرد.
https://eitaa.com/Ashuraresearch
شیخ کلینی به اسنادش از هارون بن خارجه نقل می کند که از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند برای قبر حسین چهار هزار فرشته آشفته حال و پریشان گماشته که تا قیامت می گریند.
کافی ج۴ص۵۸۱حدیث ۶
کامل الزیارات ص۳۴۹حدیث ۵۹۷
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اشکال دوم در گزارش ۱۰:
یاد آوری حدیث فتک اهانت به مسلم(ع) است :
در اشکال دیگری که به این رخداد وارد شده است آمده است :
اما درستی گزارش های دیگر که می گویند مسلم با یاد آوری حدیث نبوی ((فتک)) از تصمیم خود منصرف شد ، بسیار بعید می نماید ، بلکه می توان گفت که اهانت به مسلم(ع) است ، آیا می توان پذیرفت که نماینده امام (ع)، هنگام طرح نقشه یاد شده ، حکم آن را نمی دانسته و موقع اجرا با یاد آوری آن ، از تصمیم خود منصرف شده است ؟ ( دانشنامه امام حسین علیه السلام ج ۴ص۱۷۵)
جواب :
در منظومه اعتقادی و اندیشه امامیه ، تنها چهارده تن عاری از هر گونه خطا و اشتباه دانسته شده اند که هیچ گونه فراموشی و نسیانی در آنها وجود ندارد ، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که اصحاب و یاران و حتی اقوام و خویشاوندان این بزرگواران نیز همانند آنها از سهو و نیسان مصون باشند، این سخن منافاتی با جلالت و بزرگی مسلم بن عقیل(ع) ندارد ، بلکه خصوصیت و مزیتی است که خداوند جل جلاله خواسته تا مخصوص به این ذوات مقدسه باشد ، اما با این حال این اشکال می تواند محل تامل باشد ، چرا که اگر احتمال نسیان و فراموشی این مسئله منافات دانستن فتک با ایمان را مطرح نماییم ، این احتمال درصورتی معقول به نظر می رسد که میان ورود ابن زیاد تا طرح نقشه ترور فاصله زیادی نداشته باشد ، در صورتی که هانی و شریک از ساعت ها قبل می دانستند که ابن زیاد شب هنگام به دیدار شریک می آید ، و فراموشی چنین روایت مهمی در این فاصله زمانی معقول به نظر نمی رسد ، بنابر این احتمال اینکه اصل واقعه این گونه باشد که مسلم(ع) به خاطر کراهت هانی و یا ترس کنیز هانی از این کار منع کرده باشد تقویت می شود ، اما با این حال نیز این سوال مطرح است که اگر مسلم(ع) از وجود چنین خبر و روایتی آگاهی داشته باشد و تنها به دلیل کراهت هانی از کشتن ابن زیاد منصرف شده است ، چرا در آغاز امر حاضر شد که در مخفیگاه خود به صورت مسلح آماده اجرای این طرح گردد ؟ مسئله دارای ابهاماتی است یا مسلم بن عقیل(ع) از روایات معارض آگاه بوده است که با استناد به آنها می خواست که در این نقشه مجری آن باشد و یا اینکه اصل این رویداد ساختگی و دروغین است و د ر این صورت نیز سوالی دیگر خودنمایی می کند وآن اینکه چه انگیزه ای برای جعل چنین نقلی وجود دارد ؟ گروهی بر این عقیده اند که این ماجرا احتمالا ساخته و پرداخته ابن زیاد و دستیارانش و برای موجه جلوه دادن اقدام خویش بر ضد مسلم(ع) و سران قبایل هوادار ایشان بوده است( همان مدرک) این احتمال دور از ذهن به نظر می رسد چرا که ابن زیاد برای اجرای کردن اقدامات ضد بشری خود نیازمند دلیلی نبوده است ، مضافا بر اینکه سفیر امام حسین (ع) شدن و ورود به کوفه و گرفتن بیعت برای شخصی که با یزید بیعت نکرده است خود بهترین دلیل برای اجرا کردن حملات شدید خود بر مسلم بن عقیل(ع) و مردم کوفه می باشد.
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اشکال سوم گزارش ۱۰:در این جریان دیدگاه مسلم مشخص نیست :
برخی دیگر بر این نظر هستند که در اغلب روایات و گزارش های موجود در این رویداد ، ذکر نشده است که مسلم بن عقیل(ع) با قتل ابن زیاد موافق بوده است. بلکه حضور ناگهانی ابن زیاد برای دیدار و عیادت از مریض سخن را به موافقت بر قتل ابن زیاد کشانده و زمانی برای تبادل آراء و اتفاق بر نظری وجود نداشته است ؟ ( سیره الحسین علیه السلام فی الحدیث و التاریخ علامه سید جعفر مرتضی ج۱۲ص۲۷۵)
جواب :
اولا : در برخی منابع نقل شده است که شریک بن اعور به مسلم بن عقیل(ع) گفت : اگر عبیدالله را در دسترس تو قرار دهم ، آیا او را با شمشیر می زنی ؟ مسلم(ع) گفت : بله به خدا( تاریخ طبری ج۵ص۳۶۰) و در گزارش ها نیز تصریح شده است که مسلم بن عقیل(ع) این طرح را پذیرفت( مثیر الاحزان ص۳۱) ثانیا پنهان شدن مسلم بن عقیل(ع) و آماده حمله شدن و منصرف شدن او از این عمل با انگیزه های گوناگونی که در منابع گزارش شده است ، کاشف از رضایت او به این طرح نیست ؟ اگر مسلم بن عقیل(ع) با این طرح مخالف بود ، چرا در مخفیگاه خود با شمشیر از نیام بیرون آمده ، مترصد فرصتی بود که به ابن زیاد حمله کند و عدم رضایت قلبی هانی یا کنیز او ، وی را از این کار منصرف نموده است .
https://eitaa.com/Ashuraresearch
عاقبت قتله کربلا ۱:
یزید در سن ۳۸ سالگی و در سال ۶۴ق بوزینه ای را با خود رقصاند و بوزینه او را گاز گرفت و از شدت مستی با سر به زمین افتاد و سرش شکست و مغزش بیرون افتاد. برادرش خالد بر او نماز خواند و در قبرستان باب الصغیر دفن شد و بنابر گزارش قرمانی در قرن یازدهم هجری گورش به زباله دانی تبدیل شده بود.
سیراعلام النبلاء ج۴ص۳۷
الثقات ج۲ص۳۱۴
البدایه و النهایه ج۸ص۲۳۵
اخبارالدول و آثار الاول ج۲ص۱۴
https://eitaa.com/Ashuraresearch
تاریخچه حرم در قرن چهارم :
آل بویه در حد فاصل میان سالهای ۳۳۴ق تا ۴۴۷ق قریب به صد سال پشتیبان شیعیان عراق و ایران بودند.اما در کنار آنها امیران محلی هم به بازسازی حرم امام حسین علیه السلام پرداختند در سال ۳۶۸ق به فرمان عمران بن شاهین ( موسس سلسله شاهینیه در منطقه بطیحه ) رواق هایی در حرم های امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع) ساخته شد( فرحه الغری ص۱۴۸) عضدالدوله در سال ۳۷۱ق به زیارت نجف و کربلا رفت و کمک های بسیاری به فقرا این دو شهر نمود(همان ص ۱۳۲) و هنگام یورش ضبه بن محمد اسدی به کربلا و غارت حرم ،او را تعقیب و مجازات نمود( الکامل فی التاریخ ج۵ص۴۴۰).
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اشکال چهارم در گزارش ۱۰:اضطراب مسلم(ع) برای مخفی شدن :
برخی از بزرگان برای دفع اشکال از فراموشی مسلم بن عقیل( ع ) از حدیث نبوی به این دلیل استناد کرده اند که شرایط خاص و ویژه مسلم بن عقیل(ع) و همچنین حضور نابهنگام ابن زیاد بر درب خانه هانی در همان لحظاتی که آنها مشغول صحبت پیرامون این مسئله بودند ، موجب اضطرابی گردید که مسلم(ع) سریع در مخفیگاه خود مخفی شود و دیگر فرصتی برای تامل و اندیشه پیرامون این واقعه وجود نداشت ( سیره الحسین (ع) فی الحدیث و التاریخ ج۱۲صص۲۷۱-۲۷۴ با تخلیص).
جواب :
فاصله زمانی کوتاه میان فرستادن پیغام ابن زیاد مبنی بر دیدار از هانی با حضور نابهنگام او بر درب خانه هانی را دینوری در اخبار الطوال نقل کرده است( اخبارالطوال ص۲۳۳)در دیگر گزارش ها این فاصله زمانی با مدت زمان بیشتری نقل شده است ،طبری این گونه نقل کرده است که عبیدالله برایش پیغام داد که امشب نزد تو می آیم( تاریخ طبری ج۵ص۳۶۳) ابن اعثم کوفی زمان این دیدار را صبح روز بعد از آن نقل کرده است( الفتوح ج۵ص۴۲) چرا این محقق والامقام نقل دینوری را بر دیگر نقل ها مقدم کرده است؟ بلکه به نظر می رسد نمی تواند به تفاصیل و جزئیات این واقعه به دلیل مختلف بودن گزارش ها در میان منابع معتبر و دسته اول اعتماد نمود و این فاصله زمانی را دلیلی و توجیه ی برای عدم التفات مسلم بن عقیل(ع) به حدیث نبوی دانست.
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اشکال پنجم در گزارش ۱۰:روایت فتک از اهل بیت(ع) نقل نشده است:
برخی بر این واقعه اشکال وارد کرده اند که روایت نبوی الایمان قید الفتک قبل از دینوری نقل نشده و در منابع متاخر مشهور شده است و این خبر عامی و از نقل های اهل سنت می باشد و به این لفظ از اهل بیت (ع) روایتی نقل نشده است( المولی الغریب مسلم بن عقیل ج۳ص۲۰۳)
جواب :
اولا: حدیث در گزارش های طبری( تاریخ طبری ج ۵ص۳۶۳) و ابن اعثم کوفی( الفتوح ج۵ص۴۲) نیز نقل شده است و این گونه نیست که تنها دینوری آن را نقل کرده باشد.
ثانیا : این حدیث با عبارت ان الاسلام قید الفتک از امیر المومن ین علی (ع) در کافی شیخ کلینی نیز نقل شده است( الکافی کتاب الدیات باب نوادر حدیث ۱۶)
ثالثا : چرا جناب محقق محترم ، اشکال بر این روایت را بر عدم وجود لفظ روایت ((الایمان قید الفتک)) درمیان روایات اهل بیت (ع) حمل کرده اند ؟ با وجود این دو نقل چه با لفظ اسلام و چه با لفظ ایمان ، خبر از یک اصل می دهد و آن اینکه پدیده ترور و غافلگیرانه کشتن در شریعت و سیره رسول خدا (ص) امری مذموم و ناشایست است و وجود الفاظ مختلف در نقل یک خبر به اصل آن معنا و محتوا آسیب وارد نمی کند .
https://eitaa.com/Ashuraresearch
طبرانی به اسنادش از دربان عبیدالله بن زیاد نقل می کند:
پس از کشته شدن حسین ، پشت سر عبیدالله بن زیاد ،وارد قصر شدم .آتشی در صورتش شعله کشید .آستینش را بر صورتش گذاشت و گفت: دیدی؟
گفتم : آری
پس به من دستور داد آن حادثه را پوشیده نگه دارم .
المعجم الکبیر ج۳ص۱۱۲شماره ۲۸۳۱
تاریخ دمشق ج۳۷ص۴۵۱
مقتل خوارزمی ج۲ص۸۷
البدایه و النهایه ج۸ص۲۸۵
https://eitaa.com/Ashuraresearch
ذهبی از ابوحمزه بن یزید حضرمی نقل می کند :
یکی از خویشان ما، برایم گفت که دیده است سر حسین را سه روز در دمشق نصب کردند.
سیر اعلام النبلا ج۳ص۳۱۹
خوارزمی به نقل از ابومخنف می آورد: یزید ،فرمان داد که سر حسین را بر در خانه اش بیاویزند.
مقتل خوارزمی ج۲ص۷۳
https://eitaa.com/Ashuraresearch
1.91M
پادکست فرهنگ عاشورایی..... قسمت هشتم ....سیاه پوشی .
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اشکال ششم در گزارش ۱۰: این نقل در شان مسلم بن عقیل (ع)نیست :
از دیگر اشکالات وارد شده براین واقعه این است که لازمه ای طرح تروری که توسط شریک ابن اعور طراحی گردید ه است که مسلم در آغاز به این امر رضایت داشته باشد و بعد از آن برای او کشف شده باشد که این عمل با سنت نبوی همخوانی ندارد ، آیا فقیه ی عالم همچون مسلم بن عقیل(ع) این روایت نبوی را فراموش کرده است و بعد از آن و در هنگام اجرای طرح به یاد آن افتاده است ؟ همانا این پندار پیرامون مسلم بن عقیل(ع) دور از ذهن است و جلالت قدر و بزرگواری او بیش از این است که چنین روایتی را فراموش کرده باشد( المولی الغریب مسلم بن عقیل ج۳ص۲۴۸)
جواب :
در این نقل سخن پیرامون جناب مسلم بن عقیل(ع) است که سفیر امام حسین(ع) به شهر کوفه بوده است ، انسانی بزرگوار و مطیع امر امام زمان خود که برای امام خود ازجان شیرینش نیز گذشته است، اما با تمامی این فضیلت ها و احترامی که شیعیان برای این شخصیت والا قائل هستند ، این نکته نیز واضح و روشن است که مسلم بن عقیل(ع) معصوم نبوده و عاری از اشتباه و خطا و فراموشی نیست ، در این رخداد روی سخن بر روی عملکرد انسانی است که می توان در حالت های گوناگون تصمیم گیری های متفاوت اتخاذ کند و یا این مسئله را فراموش نماید ، دایره عصمت در اندیشه شیعه تنها در باره معصومین(ع) ارائه شده که می توان آن را با استناد به آیات و روایات صریح ثابت نمود، اما اصحاب و یاران آنها از این قاعده مستثنی هستند، بنابر این در تحلیل این رویداد باید یک شخصیت غیر معصوم اما والا را در بستر یک واقعه تحلیل نمود و دید آیا این تصمیم و عملکرد از چه جایگاهی برخوردار است.
https://eitaa.com/Ashuraresearch
اشکال هفتم در گزارش ۱۰ : چرا شریک در بصره ابن زیاد را نکشت؟
شریک ابن اعور بنابر تصریح منابع از دوستان ابن زیاد در بصره و از منزلت اجتماعی خاصی نیز نزد او برخوردار بوده است ، بنابر این شکی نیست که می توانست ابن زیاد را در فرصتی مناسب به قتل برساند و یا حتی در برخی گزارش ها آمده است که شریک به مسلم بن عقیل(ع)وعده داده بود که اگر ابن زیاد را بکشد خیال او را از بصره و بیعت مردم آن آسوده می کند ، اگر شریک به هر دلیلی مثلا بیماری در بصره باقی می ماند و ابن زیاد را در سفر کوفه همراهی نمی کرد ؛ می توانست شهر بصره را در اختیار مسلم بن عقیل(ع) قرار دهد( المولی الغریب مسلم بن عقیل ج۳ص۲۴۸)
جواب :
اولا : شریک بن اعور به چه عنوانی باید ابن زیاد را می کشت ؟ هنوز از جریان مسلم بن عقیل(ع) آگاهی نداشت و هنوز ابن زیاد به کوفه نیامده بود تا نوع عملکرد او را در این شهر با شیعیان بداند ، بنابر این کشتن ابن زیاد در بصره از هیچ وجه عقلی برخوردار نیست ، مضافا بر اینکه مگر ابن زیاد به عنوان امیر وحاکم شهر بصره دارای محافظ و سرباز و نگهبان نبوده که از جان او حفاظت کنند ؛ آیا با وجود چنین محافظانی هرگونه سوءقصد به ابن زیاد که دارای خدم وحشم هستند ، معقول به نظر می رسید؟ بنابراین دیگر نمی توان این احتمال را داد که شریک می توانسته دربصره دست به اقدامی بزند اما اهمال کرده است.
ثانیا : با حضور سلیمان فرستاده امام حسین (ع) در شهر بصره و جریان دعوت آن امام از بزرگان شیعه ، طبیعی به نظر می رسید که ابن زیاد هنگام خروج از بصره ، بزرگان شیعه ای را که احتمال دهد حضور آنها در بصره برای اداره کردن شهر خطرناک می باشد را به همراهی خود مجبور نماید ، مضافا بر اینکه با حضور سلیمان ، اگر شریک احتمال می داده است که می تواند در شهر بصره کاری انجام دهد ، دیگر نیازی به دادن پیشنهاد به مسلم بن عقیل(ع) نبود.
ثالثا : شریک هنوز به کوفه نیامده بود و از انگیزه و سفارت مسلم بن عقیل(ع) آگاهی نداشت تا بتواند یک تصمیم درست ومنطقی اتخاذ کند ، این احتمال زمانی معقول به نظر می رسد که شریک بن اعور قبل از حرکت از بصره و ورود به کوفه از انگیزه مسلم بن عقیل(ع) آگاهی داشته باشد ، با این حال نیز و در صورت آگاهی داشتن از این سفارت هم نمی توانست بدون اذن از امام معصوم (ع) دست به اقدامی بزند که منجر به ریختن خون تعداد زیادی ازشیعیان گردد.
رابعا : سفراء امام حسین(ع) به شهرها تنها برای دعوت مردم و فهمیدن میزان ارادت و پایبندی آنان به نامه نگاری هایشان ، ماموریت داشتند و در سخنان امام حسین(ع) به مسلم بن عقیل(ع) گذشت که حضرت از مسلم خواستند که امر خود را مخفی نماید و میزان پایبندی مردم به نامه های آنان را ارزیابی کند و از آنان بیعت بگیرد و او را از جریان کوفه آگاه نماید.
https://eitaa.com/Ashuraresearch