ابو واقد لیثی در منزلگاه مَلَل که جایی در راه مکه و میان مکه و مدینه بود با امام حسین (ع)دیدار کرد و امام را به خدا سوگند داد که بیرون نرود، چرا که کوفه شهری نیست که او در آن قیام نمایدو خود را به کشتن می دهد اما امام حسین (ع) به او فرمود : من باز نمی گردم.
الطبقات الکبری ج۲ص۴۴۵
تاریخ دمشق ج۱۴ ص۲۰۸
البدایه و النهایه ج۸ص۱۶۳
@ashoora_61
احنف بن قیس در این برهه در بصره زندگی می کرد ،هنگامی که به او خبر رسید که امام حسین (ع) قصد خروج از مکه را دارد، درنامه ای که تنها آیه شصت سوره مبارکه روم در آن بود، امام را از خارج شدن از مکه بر حذر داشت و در آن نوشت: شکیبا باش که وعده خدا، حق است و آنان که یقین ندارند،تو را به خفت نکشانند.
انساب الاشراف ج۳ص۳۷۵
سیراعلام النبلا ج۳ص۲۹۸
@ashoora_61
در نقلی از منابع متاخر آمده ،وارد شده است هنگامی که امام حسین(ع) قصد خروج از مدینه را داشت ، ام سلمه نزد امام آمد و به ایشان عرض کرد: به عراق نرو که از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود : فرزندم حسین، در سرزمین عراق کشته خواهد شد و در نزد من خاکی است که در ظرف شیشه ای قرار دارد ، امام حسین (ع) به ام سلمه فرمود : اگر بیرون نروم نیز کشته می شوم، آن گاه دستش را بر صورت ام سلمه کشید و ام سلمه قتلگاه امام و یارانش را دید و حضرت خاک دیگری را به او داد و فرمود: آن گاه که از این دو ،خون جوشید، بدان که من کشته شده ام ( الخرائج و الجرائح ج۱ص۲۵۳) در دو نقل مستقل یکی از فضیل بن یسار از امام باقر(ع)( الغیبه حدیث ۱۵۹)و دیگری از ابوبکر حضرمی از امام صادق(ع) ( الکافی کتاب الحجه باب الارشاد و النص علی علی بن الحسین حدیث ۳)وارد شده است که امام حسین(ع) هنگام خروج از مدینه وصیت نامه ، کتاب های امامت را به ام سلمه سپرد و فرمود : هرگاه بزرگ ترین فرزندم نزد تو آمد ،آنچه به تو داده ام ، به او بسپار، بعد از شهادت امام، امام سجاد (ع) نزد ام سلمه آمدو او آنها را به آن حضرت تحویل داد.
@ashoora_61
در میان منابع روایی مشابه همین نقل از ام سلمه وارد شده است که صدور این گزارش را برای هر خواننده مسلم می کند که به برخی از این نقل ها اشاره می شود:
الف: شیخ صدوق به اسنادش از امام باقر (ع)نقل کرده است : رسول خدا(ص) در خانه ام سلمه بود که سفارش نمود کسی پیش او نیاید، پس ،حسین که کودک بود، آمد و ام سلمه نتوانست از آمدن او جلو گیری کند تا اینکه بر رسول خدا (ص) وارد شدو او به دنبالش رفت و در این حال ، حسین روی سینه رسول خدا (ص) بودو رسول خدا(ص) داشت گریه می کرد و در دست خود چیزی را زیرو رو می کرد، رسول خدا (ص) فرمود: ای ام سلمه ، جبرئیل به من خبر داد که این حسین کشته خواهد شد و این خاک سرزمینی است که روی آن کشته خواهد شد ، آن را پیش خود نگهدار ، هرگاه دیدی خون شد ، بدان که حبیب من کشته شده است، ام سلمه گفت: ای رسول خدا (ص) از خدا بخواه این مسئله را از او دفع کند، رسول خدا(ص) فرمود: در خواست کردم ولی خدا فرمود : او پیش من ، دارای درجه ای ایست که هیچ یک از مخلوقات من به آن نرسیده است، او شیعیانی دارد که شفاعت خواهند کرد و پذیرفته خواهد شد، به درستی که مهدی از فرزندان اوست و خوش به حال کسی که از یاران و شیعیان حسین باشد که آنها در روز قیامت رستگارند.( امالی شیخ صدوق مجلس ۲۹حدیث ۳)
ب: شیخ مفید به اسنادش از امام صادق (ع)نقل می کند که: روزی ام سلمه صبح گریه می کرد ، به او گفتند: چرا گریه می کنی؟ در جواب گفت: دیشب فرزندم حسین را کشتند ، چرا که دیشب رسول خدا (ص)را در خواب دیدم در حالی که از زمان وفات آن حضرت او را ندیده بودم ، رسول خدا (ص)خاک آلود و اندوهگین بود ، به رسول خدا(ص) گفتم : ای رسول خدا چرا شما را اندوهگین می بینم ؟ فرمود: دیشب مشغول حفر قبرهای حسین و یاران او بودم.( امالی مفید مجلس ۳۸حدیث ۶)
ج:ترمذی به اسنادش از سلمی نقل می کند که : بر ام سلمه داخل شدم و او را گریان دیدم، به اوگفتم: چرا گریه می کنی ؟ گفت: رسول خدا (ص) را در خواب دیدم که بر روی سر و محاسنش خاک آلود بود، به او گفتم: ای رسول خدا(ص) چرا این گونه ای؟فرمود: هم اکنون شاهد قتل حسینم بودم.( السنن حدیث ۳۷۸۰).
@ashoora_61
شغل و اموال امام حسین علیه السلام (قسمت اول):
یکی از مواردی که منابع تاریخی به آن اشاره کرده است .وجود اراضی و زمین های زراعی بوده که در زمان حیات امام حسین (ع) متعلق به آن حضرت بوده است و بعد از ایشان به فرزندانش منتقل گردید. اولین آنها زمین های زراعی متعدد از جمله در منطقه ینبع بوده که از امیرالمومنین (ع) به حسنین (ع) به ارث گذاشته شد( معجم البلدان ج ۵ص۴۵۰) سمهودی از جایی به نام قراقر در اطراف مدینه نام برده است که املاک فرزندان امام حسین (ع) بوده است ( همان ج۴ص۳۱۸) و نیز در عَمق وادی که آب در وادی فرع می ریخت و موسوم به عمقین است، در اختیار فرزندان امام حسین (ع) بوده است. ( همان ج ۴ص۱۵۶).
@ashoora_61
11.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل ....با صدای محمود کریمی
شاعر شعر پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل کیست؟
نامدار صداقت، پژوهشگر اشعار آیینی در گفتوگو با عقیق، درباره شاعر این شعر می گوید:
اول: معرفی متن و منبع شعر
این شعر را می توانید در کتابی خطی که به شماره شناسایی 594331 در کتابخانه ملی نگهداری می شود مطالعه فرمایید . در این نسخه خطی اشعاری از 5 شاعر اهل بیت علیهم السلام به شرح ذیل اشعاری نقل شده است :
• دیوان آقا محمد شیخا ( مقبل اصفهانی )
• ترکیب بند محتشم کاشانی
• هفت بند ملا حسن کاشی
• شعری از سلیمی
• یک غزل از شاعری ناشناخته با تخلص "مضمون "
متن شعر
ای اشک پیش از این هنری داشتی چه شد؟
ای مردمک تو چشم تری داشتی چه شد ؟
ای ناله رسا اثری داشتی چه شد ؟
ای آه غم فزا اثری داشتی چه شد ؟
زنهار کن به روضه شیر خدا گذر
برگو که پاره جگری داشتی چه شد ؟
یعقوب وار دیده مردم سفید شد
یا مرتضی علی پسری داشتی په شد ؟
مضمون غلام توست شها چشم را مپوش
بر رویش از کرم نظری داشتی چه شد ؟
شاعر این شعر کیست؟
عموم تذکره نویسانی که به تخلص "مضمون" اشاره کرده اند متفق القول هستند که نام او" میر محمد هاشم عظیم آبادی" است. صاحب "الذریعه "درباره او نوشته است: " دیوان مضمون عظیم آبادی او شعره و اسمه المیرهاشم " در عین حال مشخص شد که این شاعر دو تخلص "مضمون " و " مشربی " دارد. در تذکره " صحف ابراهیم " از او به عنوان "مشربی عظیم آبادی " یاد شده اما در همین منبع می خوانیم " گاهی مضمون " تخلص می کرد. تذکره نویسان ، "میرهاشم "را از ساکنان "عظیم آباد هند "برشمرده اند . در تذکره "نگارستان سخن " آمده است : " مضمون میرهاشم ساکن عظیم آباد است و میر معز موسوی خان او را اوستاد و سراپا مضمون بوده و همه تن مو.ون " تذکره "روز روشن"، او را از شاگردان"میر معز موسوی"و نزدیکان "میر عبدالجلیل علامه بلگرامی"برشمرده است و با توجه به سال وفات مرحوم "علامه بلگرامی" می توان گفت "میر هاشم عظیم آبادی" یا همان" مضمون "متعلق به قرن 12 هجری است.
حدود 350 سال قبل شاعری دلسوخته برای امیر المومنین از مرثیه فرزند دلبند آن جناب سخن می گوید و با سوز و آه و اشک حیدر کرار را به مجلس عزای سیدالشهدا در شعر خود دعوت می کند. این شعر میان شیعیان هند و کشمیر دهان به دهان نقل می شود تا ادب شناسی خوش ذوق در کشمیر آن را میان اشعار مرثیه و منقبت سرایان برجسته ای نظیر محتشم و مقبل و ملا حسن کاشی و سلیمی کتابت کند . دست قضا کتاب را از دیار کشمیر به ایران مِی آورد و کتابخانه ملی مقصد نهایی این کتاب است. در این بین مصرعی از این شعر سینه به سینه نقل می شود تا سرانجام در شعر شاعری مخلص تضمین شود و از حنجره ذاکری با اخلاص بر قلب ها بنشیند و از چشم ها جاری گردد. و من هنوز در این اندیشه ام که رزق امسال سفره محرم را سیصد و پنجاه سال قبل تدارک دیده بودند.
@ashoora_61