زینب دختر علی بن ابیطالب و مادرش فاطمه دختر رسول خدا(ص)می باشد، برخی از محققان روز و سال تولد آن حضرت را در پنجم جمادی الاول سال ششم هجری دانسته اند و نقل های پیرامون نامگذاری او توسط خداوند و سبقت نگرفتن رسول خدا در نامگذاری آن حضرت بر خداوند، بیان کرده اند، که نمی توان به این اقوال اعتماد نمود. چرا که در هیچ یک از منابع معتبر و دسته اول تاریخی و روایی این گزارش ها بیان نشده است، ابن اثیر(متوفای 630ق)آورده است که زینب دختر علی بن ابیطالب زمان رسول خدا(ص) را درک نموده و در حیات آن حضرت به دنیا آمده است( اسدالغابه ج۶شماره ۶۹۶۱)عدم بیان مورخان، شخصیت شناسان و علمای علم انساب در این باره به گونه ای است که نمی توان به نقل های بعدی که اغلب میان مورخان دوره صفویه و قاجار متداول گردیده است، اعتماد نمود، مضافا بر اینکه این گونه نظرات بعضا بدون دلیل و مستندی قابل قبول ارائه شده اند، بنابر این مسکوت نهادن روز و سال ولادت زینب کبری(س) و عدم تعیین این رویداد منطبق با موازین علمی است؛کنیه مبارکش ام الحسن( المجدی ص۱۹۹)و در برخی نقل ها، ام کلثوم بوده است،زینب کبری(س) با پسر عمویش عبدالله بن جعفر ازدواج نمود، ابن سعد به اسنادش از عبدالرحمن بن مهران نقل می کند: عبدالله بن جعفر به همراه زینب با لیلی دختر مسعود نیز ازدواج کرد( الطبقات الکبری ج۶شماره ۴۶۲۷) اما ابن حزم نقل می کند که عبدالله بن جعفر بعد از طلاق دادن زینب با خواهرش ام کلثوم ازدواج نمود( جمهره انساب العرب ص۳۸) ظاهرا این نقل صحیح به نظر نمی رسد، چرا که بنابر تصریح علمای انساب، امیر المومنین دارای دو دختر به نام های ام کلثوم کبری و ام کلثوم صغری بوده است، ام کلثوم کبری در زمان خلافت عمر بن خطاب، به ازدواج او در آمد و از او زید و رقیه را به دنیا آورد و در دوران امامت امام حسن بن علی از دنیا رفت ام کلثوم صغری به ازدواج کثیر بن عباس در آمد و در گزارش دیگری همسر عبدالله بن عقیل بود( المجدی ص۲۰۰/ الاصیلی ص۵۹)احتمال دارد ازدواج های دیگر عبدالله بن جعفر، بعد از وفات زینب کبری انجام گرفته باشد، ابن عنبه (متوفای828ق) وفات عبدالله بن جعفر را در نود سالگی و به سال هشتاد هجری در دوران خلافت عبد الملک مروان و یا سلیمان بن عبد الملک دانسته است( عمده الطالب ص۳۹) در حالی که در نقل منسوب به عبیدلی(متوفای 277ق) به اسنادش از هند دختر ابو رافع بن عبدالله نقل می نماید که زینب کبری روز یکشنبه پانزدهم رجب سال قمری وفات نمود( اخبارالزینبات ص۱۲۲) بنابر این ازدواج عبدالله بن جعفر با لیلی دختر مسعود بعد از سال 62ق بوده است،مضافا بر اینکه مسئله طلاق زینب کبری(س) در هیچ یک از منابع و ماخذی که به شرح احوال عبدالله بن جعفر پرداخته اند نیامده است و این حزم در این نقل واحد است؛ اما ادعای اینکه امیرالمومنین(ع) هنگام ازدواج زینب کبری(س)با عبدالله بن جعفر ، شرط نمود که اگر او خواست در سفر برادرش را همراهی نماید، عبدالله مانع او نشود،هیچ گونه دلیل معتبر تاریخی از میان منابع متقدم نسبت به آن وجود ندارد و این مسئله از سوی برخی متاخران اضافه شده است،ابن اثیر (متوفای 630ق) زینب کبری را زنی عاقل با منطقی محکم و استوار معرفی کرده است( اسدالغابه ج۶شماره ۶۹۶۱)
@ashoora_61
ابوفرج اصفهانی ( متوفای ۳۵۶ق) :
عباس بن علی مردی خوش صورت و زیباروی بود، چون سوار اسب می شد، پاهای مبارکش به زمین کشیده می شد، و از زیبایی و جمال به او ماه بنی هاشم می گفتند.
مقاتل الطالبین ص ۱۰۵
@ashoora_61
دوران زندگی زینب کبری(س) در خانه علم و وحی گذرانده شده بود،خانه ای که همه اعضای خانواده اش از فضیلت های بیشماری برخوردار بودند، طبیعی بود که زینب کبری(س) از خرمن دانش پدر و مادر همچون برادرانش خوشه ها برچیند، گروهی بر این عقیده اند که آن حضرت تنها از مادرش، فاطمه زهرا(س) روایت نقل کرده است( المجدی ص۱۹۹/ تحفه الراغب ص۳۰) اما ابن عساکر(متوفای571ق)، اسماء بنت عمیس، طعمان یا ذکوان غلام رسول خدا(ص) را نیز اضافه کرده است( تاریخ دمشق ج۶۹شماره ۹۳۵۳) و امام سجاد(ع)، محمد بن عمرو، عطاءبن صائب، دختر برادرش فاطمه بنت حسین بن علی(ع) ( همان مدرک)، عبدالله بن عباس( مقاتل الطالبین ص۱۱۱) سلیمان الهاشمی( امالی مفید ص۴۰ حدیث ۸) جابر ( من لایحضره الفقیه کتاب الطلاق حدیث ۴۹۴۲)و زید بن حسن بن علی( ع) ( علل الشرایع ص۲۴۹ حدیث ۴) از او نقل روایت می کرده اند، روایات منقول از آن حضرت در میان منابع محدود است اما در این قسمت به اختصار به آنها اشاره می شود:
1-شیخ مفید(متوفای 413ق)به اسنادش از سلیمان هاشمی از زینب کبری(س) در مورد منع فدک از فاطمه زهرا(س) و شکایت نمودن آن حضرت به رسول خدا (ص)و خواندن اشعاری بر سر مزار آن حضرت گزارشی را نقل کرده است. ( امالی مفید ص۴۰حدیث ۸مجلس ۵)
2-روایت شیخ صدوق (متوفای 381ق)به اسنادش از جابر بن عبدالله انصاری از زینب کبری در مورد خطبه فاطمه زهرا(س)در معنای فدک.( من لایحضره الفقیه کتاب الطلاق باب معرفه الکبائر حدیث ۴۹۴۲)
3-ابوالقاسم علی بن محمد خزاز قمی (قرن چهارم هجری)به اسنادش از امام سجاد(ع) از زینب کبری(س) از فاطمه زهرا(س) در مورد ولادت حسین بن علی(ع) و نهی رسول خدا(ص) از پیچاندن آن حضرت در پارچه زرد گزارشی نقل کرده است( کفایه الاثر ص۱۹۳) و در جای دیگر از طریق فاطمه بنت الحسین (ع)از زینب کبری(س) ، عبادت فاطمه زهرا(س) را وصف نموده است( همان مدرک).
4-ابو جعفر محمد بن علی بن حمزه معروف به ابن حمزه از اعلام قرن ششم هجری به اسنادش از زینب کبری(س) واقعه آورده شدن غذای بهشتی را به دعای رسول خدا(ص) برای امیر المومنین(ع) و فاطمه زهرا(س) وحسنین(ع)نقل کرده است.( الثاقب فی المناقب ص۲۲۱)
5-ابوالقاسم علی بن محمد خزاز به اسنادش از امام سجاد(ع) از زینب کبری(س) روایت امامت نه تن از فرزندان امام حسین(ع) که نهمین آن قائم(عج) است را نقل نموده است.( کفایه الاثر ص۱۹۴)
6-ابوالفرج اصفهانی (متوفای 356ق)می آورد: زینب همان زنی است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه را از او روایت کرده که در آغاز خطبه گوید: عقیله ما زینب دختر علی برای ما روایت کرد. ( مقاتل الطالبین ص۱۱۱)
7-ابن طیفور(متوفای 280ق)به اسنادش از احمد بن جعفر بن سلیمان هاشمی نقل می کند که زینب دختر علی فرمود: هرکس که می خواهد مردم در پیشگاه خدا شفیع او نباشند، باید خدا را سپاس گوید، آیا سخن مردم را نمی شنوی که می گوید: سمع الله لمن حمده خدا صدای هرکس که او را ستایش کند می شنود، پس به جهت قدرت داشتن خدا بر تو از وی بترس و به جهت نزدیکی که او با تو دارد ، از وی شرم کن.( بلاغات النساء ص۵۷)
8-ابن عساکر(متوفای 571 ق) به اسنادش از زینب دختر علی از طعمان یا ذکوان غلام رسول خدا(ص) نقل می کند که رسول خدا فرمود: همانا صدقه بر محمد و آل محمد حرام است و همانا موالی هر قومی جزء آنها می باشد.( تاریخ دمشق ج۶۹شماره ۹۳۵۳ص۱۷۴)
@ashoora_61
این کتاب تالیف محمد بن سعد بن منیع زهری متوفای ۲۳۰ق مشهور به ابن سعد و نیز کاتب واقدی است. که به دلیل معاشرت با محدثان بسیاری از وقایع تاریخی را مستند و با سلسله سند ارائه داده است. او کتاب خود را با شرح حال رسول خدا(ص) آغاز نموده و سپس به شرح حال صحابه،تابعان و در آخر به برخی از زنان مشهور صدر اسلام پرداخته است.
چاپ نخست این کتاب، در اروپا و براساس نسخه ناقصی صورت گرفت که بخش مهمی از شرح حال ها را در خود نداشت .که از میان ،بخش مربوط به امام حسین (ع) ،براساس نسخه ای متعلق به قرن هفتم که در ترکیه نگهداری می شد. به همت سید عبدالعزیز طباطبایی تصحیح و به نام ترجمه امام حسین (ع) و مقتله در یک جلد مستقل منتشر گردید و بعدها ،همه افتادگی های چاپ اروپا ،با تحقیق محمد بن صامل السلمی و تحت عنوان الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) در عربستان و در دو جلد به طبع رسید. (دانشنامه امام حسین (ع) ج۱ص۵۵)
@ashoora_61
با سلام
کانال پاتوق مطالعه ، یادداشت هایی که بنده هنگام مطالعه کتابهای مختلف تنظیم می کنم .این مطالب متفرقه و کشکولی رو به مرور تو این کانال قرار دادم طبیعتا به فراخور موضوع کانال ،تحلیلی از گزارش ها وجود نداره اما صرف نقل گزارش ها شاید مفید باشه ..اگر مایل بودید عضو بشید...
https://eitaa.com/hoseinhamzeh65
شرح_الصدور_بمأثور_يوم_عاشور_عبد_الرحمن_بن_محمد_بن__240730_072203.pdf
1.62M
شرح الصدور بمأثور يوم عاشور؛
:عبد الرحمن بن محمد بن عبد الرحمن العيدروس باعلوي
@ashoora_61
أبدع البدائع؛ تتمه پنجم تحقیق بدیع
کتاب «أحسن الکبار» علوی ورامینی نیز همچون «کامل بهائی» و به نقل از «حاویه» مأمونی داستان دختر چهارساله را ذکر کرده و مطلقا او را به امام حسین (علیهالسلام) نسبت نداده و به عنوان دختری مجهول النسب از آل رسول یاد کرده است.
«کودکی طلب پدر کرد گفت: یا مادر! این ساعت پدر را به خواب دیدم. زنان و کودکان در گریه افتادند و فغانی برآمد. یزید لعین خفته بود. بیدار شد و گفتا این جمع را چه بوده است و چه رسید؟ حاجبان آمدند و تفحّص کردند. یزید بفرمود تا سر پدر او بیاوردند و در کنار او نهادند و آن کودک چهارساله بود. گفت: این چیست؟ لعنتی گفت: سر پدر تو. کودکان بترسیدند و فریاد برآوردند و رنجور شدند و بدان چند روز آن طفل جان به حق تسلیم کرد».
پیش از این با ارائه نسخه خطّی کتاب مأمونی که منبع «کامل بهائی» و «أحسن الکبار» است نشان دادیم که در کتاب مأمونی نیز سخن از انتساب به امام (علیهالسلام) نیست، و کتاب بیاعتبار «کنزالغرائب» در ادّعای انتساب متفرّد است.
(تصویر نسخه احسن الکبار نسخه کتابخانه ملک ص 476)
@ashoora_61
گزارش بالا را با این متنی که سابقا در کانال به اشتراک گذاشتم با هم ملاحظه کنید 🌹
👇👇👇👇👇
السنی فی قتل اولاد النبیPDF_240710_125631.pdf
40.88M
🔹فایل نسخهی خطی کتاب نایاب و ارزشمند السنی فی قتل أولاد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که به وسیله استاد سید محمد موسوینژاد در حال تصحیح است و به زودی منتشر خواهد شد.
@ashoora_61
از میان منابع متقدم تنها عبیدلی (متوفای 227ق)وفات آن حضرت را در شامگاه روز یکشنبه ، پانزدهم رجب سال 62ق گزارش نموده است( اخبارالزینبات ص۱۲۲) اما مورخان دیگر از زمان وفات آن حضرت ذکری به میان نیاورده اند، از جهت دیگر با تشکیک در اصل انتساب کتاب "اخبار الزینبات"به عبیدلی، تاریخ 15رجب سال 62ق نیز مورد اعتماد نیست و بنابر این نمی توان درباره زمان وفات آن حضرت به صورت قطع و یا حتی به صورت ظنی سخنی مطرح نمود. چرا که منابع معتبر و دسته اول تاریخی نسبت به آن سکوت اختیار کرده اند،اما پیرامون مدفن آن حضرت میان اهل علم دیدگاه های متعددی وجود دارد که به بررسی هر کدام از آنها می پردازیم :
الف: شام:
برخی از محققان براین عقیده هستندکه زینب کبری(س) قبرش در نزدیکی قبر همسرش عبدالله بن جعفر در دمشق قرار دارد و معروف است که در خشکسالی مدینه در زمان خلافت عبدالملک بن مروان به همراه همسرش عبدالله از مدینه به شام رفت، تا همسرش در زمین ها و مزارعی که در خارج شهر داشته کار کند، توقف آنها در شام تا پایان خشکسالی بوده اما زینب در آنجا وفات نمود و در یکی از باغ ها به خاک سپرده شد( نزهه اهل الحرمین ص۶۷/ معالی السبطین ج۲ص۲۲۴) محقق ارجمند دیگری با طرح یک احتمال عقلی، حضور زینب کبری(س) را در شام این گونه تقویت می نماید که : زینب کبری زنی مجاهده بوده که توانست نیرنگ های بنی امیه را از بین ببرد و نقشه آنها را نقش بر آب نمایدو نهضت حسینی را ادامه بدهد.آیا معقول است که او را رها نمایند تا با مردم ارتباط بر قرار کند؟ یا او را آزاد بگذارندتا به مصر و یا هر جایی دیگر برود؟ به خصوص به سرزمین های دوری که از تحت نظارت و مراقبت آنها خارج است.( الصحیح من سیره الامام علی ج۱ص۳۲۲[با تلخیص])
نقد و بررسی:
به این دیدگاه می توان از جهاتی اشکال وارد نمود که به آنها اشاره می شود:
1-مورخان تاریخ در ضبط وقایع دو شهر مهم اسلامی یعنی مکه و مدینه دقت بسیار زیادی از خود نشان داده اند، به طوری که حتی ریز ترین وقایع و رخدادها را از قلم نیانداخته اند، اگر چنین خشکسالی در مدینه رخ داده بود به طوری که باعث کوچ عبدالله بن جعفر با اهل و عیالش از این شهر گردیده ، چرا هیچ مورخی از این خشکسالی نامی به میان نیاورده است، آن هم خشکسالی که در زمان عبدالملک مروان واقع شده باشد؛ از همه عجیب تر ،ادعای معروف بودن این واقعه است! معروفیتی که دقیقا مشخص نیست از چه زمانی و منطبق با چه دلیلی می باشد؛ اگر چنین خشکسالی وجود داشت، حتما اعراب آن سال را به نام آن می گذاشتند مانند عام الفیل ، عام الجحاف
2-بنابر تصریح مورخان ، عبدالله بن جعفر در سال هشتاد هجری در مدینه وفات نمود و در همان شهر به خاک سپرده شد.( اسدالغابه ج۳شماره ۲۸۶۲/ التحفه اللطیفه ج۲شماره ۱۹۹۴/ تاریخ دمشق ج۲۷ص۲۵۱)
3-ابن عساکر (متوفای 571ق)در تاریخ دمشق خود در صدد بیان احوالات اشخاصی بوده که به شام سفر نموده اند، چرا در مدخلی که به حیات زینب کبری(س) می پردازد به مدفن او در شام اشاره نمی کند؟( تاریخ دمشق ج ۶۹شماره ۹۳۵۳) در حالی که تاریخ شام، جغرافیای آن و هر آن چیزی که مرتبط با این منطقه می شده است در حیطه دقت ابن عساکر بوده است.
4-یزید بن معاویه بعد از رخداد عاشورا و افشاگری های زینب کبری(س) و امام سجاد(ع)در صدد آرام کردن اوضاع و دلجویی از اسراء کربلا بر آمده بنابر گزارش ابن سعد ، یزید از امام سجاد(ع) در خواست نمودکه در شام بماند تا به آنها نیکی کند. اما امام با رد این درخواست خواستار مراجعت به مدینه شد( الطبقات الکبری ج۵ص۲۱۲/ المنتظم ج۵ص۳۴۵) به همین دلیل یزید،نعمان بن بشیر را مامور نمود تا فرد امینی را انتخاب نماید و اسرای کربلا را به وسیله او به مدینه برساند( مقتل خوارزمی ج۲ص۷۴) گزارش ها و نقل های تاریخی سخن از خروج تمامی اسرا از شهر شام دارند، با این وصف چه جای بیان محمل های عقلی در مسئله است! آیا محقق بزرگوار، می توانند دلیلی نقلی برای مدعای خود بیاورند؟ تمسک به دلیل عقلی، در مواردی که گزارش تاریخی وجود نداشته باشد و یا اینکه نقل موجود با اصول مسلم در تعارض باشد، صحیح است اما در این مورد آیا جای تمسک نمودن به این گونه احتمالات است؟
@ashoora_61
May 11
فغيّبني رجل منهم واكرم نزلي واحتضنني
وجعل يبكي كلّما خرج و دخل حتّى كنت
أقول: ان يكن عند أحد من الناس وفاء
فعند هذا، إلى أن نادى منادي ابن زياد:
ألا من وجد علي بن حسين فليأت به فقد
جعلنا فيه ثلاثمائة درهم. قال: فدخل
والله علي و هو يبكي و جعل يربط يدي
إلى عنقي! و هو يقول: أخاف! فاخرجني
والله إليهم مربوطاً حتى دفعني إليهم
و اخذ ثلاثمائة درهم و أنا أنظر إليها
امام سجاد -علیه السلام- فرمودند:
بعد از شهادت سیدالشهداء مردی من
را پنهان کرد و مرا اکرام داشت و پناه
داد، و در هر رفت و آمدی پیوسته گریه
میکرد؛ تا جایی که با خود چنین گفتم:
اگر قرار باشد که أحدی از مردم وفادار
باشد، قطعا همین فرد است!
تا اینکه منادی ندا داد: «هر کس علی
بن حسین -علیهما السلام- را پیدا کرده
بیاورد، که برای او سیصد درهم جایزه
قرار دادیم».
پس همانمرد بر من وارد شد و همانطور
که گریه میکرد، دستم را به گردنم بست!
و میگفت: «میترسم»! و من را دست
بسته تحویلشان داد و در حالی که نگاه
میکردم آن سيصد درهم پول را گرفت!
طبقات الكبري، إبن سعد، ج٥، ص٢١٢
@ashoora_61
حسینیه سادات اخوی در محله عودلاجان توسط خاندان سادات اخوی بنیان نهاده شد و همچنان بدست همانان اداره میشود. جدّ اعلای این خاندان، سیدحسن تقوی تهرانی با فتحعلیشاه قاجار صیغه اخوت خوانده بود و شاه او را «اخوی» صدا میکرد. در نتیجه، خاندان او به سادات اخوی معروف شدند.
گویند: یکی از کودکان این خاندان از پدرش میپرسد: آیا سیدالشهدا هم سید بوده؟ و پاسخ میشنود: بله، او هم سید بود، اما اخوی نبود!
پیشینه برگزاری مراسم مذهبی در حسینیه سادات اخوی به دوره فتحعلیشاه بازمیگردد، اما اوج شکوه آن در دوره ناصری رقم خورد؛ چندانکه برخی نویسندگان این دوره به ازدحام جمعیت و حضور اعیان و شاهزادگان در مراسم سوگواری حسینیه سادات اخوی اشاره دارند.
این حسینیه فضای تاریخی خود را تا حد زیادی حفظ کرده و پردهها و کتیبههای مذهبی موجود در آن از نظر تاریخی و هنری حایز ارزش فراوان است. اگرچه در طول سال مراسم سوگواری و جشن اعیاد مذهبی در حسینیه سادات اخوی برپا میشود، اما مراسم عزاداری محرم و ایام فاطمیه از تفصیل بیشتری برخوردار است. در این مراسم میتوان اصیلترین شکل سوگواری مذهبیِ تهران را بازجست.
@ashoora_61
حسینیه سادات اخوی در طول سال بسته و فقط ۱۰ روز اول محرم اونهم فقط صبح ها باز است
و الان قصد دارند تبدیل به پاساژش کنن. روبروش هم مسجد ۶ امامی هاست که دوشنبهه شب هاو جمعه ها به صورت مخفیانه جمع میشوند کنارش هم مسجد سادات هست که تقریبا مخروبه شده
من به توفیق خدا در مسجد یک سالی مراسم گرفتم و به خاطر رفتار اهل حسینیه با مردم هیچ کس حاضر به همکاری برای مراسمات اونجا نبود
پیام یکی از عزیزان کانال👆👆👆
دیدگاه میرزا مهدی بروجردی پیشکار آیه الله شیخ عبدالکریم حائری درباره تعزیه ... پیش تر در یک فایل صوتی درباره اختلاف فقها درباره برگزاری تعزیه مطالبی عرض شد . شیخ جعفر شوشتری از مخالفان تعزیه در میان فقهای سابق و علامه محمودی از علمای معاصر از مخالفان جدی برگزاری تعزیه بشمار می آیند.
منبع: صدسالگی حوزه قم ج۱ ص ۱۴۹ به کوشش رسول جعفریان
@ashoora_61
برای این قول، محققان به گزارش های عبیدلی در کتاب اخبار الزینبیات اعتماد نموده اند،این گزراش ها از جهاتی دارای اشکال و ابهام است که بعد از نقل آنهامورد نقد و بررسی قرار می گیرند:
1-عبیدلی(متوفای 277ق)به اسنادش از مصعب بن عبدالله نقل می کند:
زینب دختر علی بن ابیطالب(س) هنگامی که در مدینه بود، مردم را به قیام برای خون خواهی خون حسین بن علی(ع)تحریک می نمودو زمانی که عبدالله بن زبیر در مکه قیام کردو مردم را به خون خواهی حسین(ع) دعوت نمود و یزید را از خلافت خلع کرد، این خبر به مدینه رسید، پس زینب(س) برای اهل مدینه خطبه خواندو آنان را به قیام برای خون خواهی فراخواند، این خبر به عمرو بن سعید حاکم مدینه رسید، به یزید آنچه که واقع می شد را نگاشت، یزید در پاسخ به او نوشت ، میان او ومردم فاصله بیانداز، پس او را امر نمود که از مدینه خارج گردد و هر کجا که می خواهد اقامت گزیند( اخبارالزینبات ص۱۱۶)
2-ابوالقاسم محمد بن علی نقل می کند: هنگامی که زینب(س) به همراه زنان و کودکان به مدینه بازگشت، مردم را به خون خواهی حسین بن علی(ع) تحریک می نمود،لذا میان او و عمرو بن سعید والی مدینه نزاعی پیش آمدو عمرو بن سعید با اشاره یزید، او وتعدادی از زنان بنی هاشم را که می خواستنداو را همراهی نمایند، به مصر فرستاد و آنها در ماه رجب به آن شهر وارد شدند. ( همان ص ۱۱۸)
3-عبیدلی به اسنادش از امام صادق(ع) از پدرش از حسن بن حسن نقل می نماید:
زمانی که عمه ام زینب(س) از مدینه خارج شد، از زنان بنی هاشم ، فاطمه دختر عمویم حسین، و خواهرش سکینه او را همراهی کردند.( همان ص۱۱۹)
4-هند دختر نافع فهری نقل کرده است:
من در میان استقبال کنندگان از زینب دختر علی در هنگام ورودش به مصر بعد از مصیبت کربلا بودم، مسلمه بن مخلد ، عبدالله بن حارث و ابو عمیره مزنی به نزد آن حضرت آمدند، مسلمه به آن حضرت تسلیت گفت و حاضران گریستند، زینب کبری(س) فرمود : این همان است که خدای بخشنده وعده داده و پیامبران راست گفتند، پس آن حضرت را به خانه خود که در حمراء بود، برد و یازده ماه و نیم در آنجا ماند و از دنیا رفت، من در تشیع پیکر او حضور داشتم، مسلمه بن مخلد در میان جمع کثیری از مردم در مسجد بر او نماز گزارد، پس جنازه او را بازگردانده و طبق وصیت خودش در حمراء در پستوی اطاقی که در آن سکونت داشت، دفن نمودند.( همان ص۱۲۲)
@ashoora_61