اختلاف منابع در گزارش ۱۵:
1-طبری از هلال بن یساف نقل می کند که : آن شب در راه، مسلم و یارانش را در نزدیکی مسجد انصار دیدم ، از هر کوچه که می گذشتند ، گروهی سی یا چهل نفره باز می گشتند ، و وقتی به بازار رسیدند که شب تاریکی بود و وارد مسجد شدند. ( تاریخ طبری ج۵ص۳۹۱)
2-طبری از عیسی بن یزید نقل می کند که : محمد بن اشعث و قعقاع بن شور و شبث بن ربعی در شبی که مسلم بن عقیل به طرف قصر ابن زیاد حرکت کرد با مسلم و یارانش نبردی سخت کردند ، شبث می گفت : منتظر شب باشید آنها پراکنده خواهند شد و قعقاع به وی گفت : تو جلوی راه مردم را گرفته ای ! راه را باز کن تا پراکنده شوند ، عبیدالله بن زیاد دستور داد ، مختار و عبدالله بن حارث را دستگیر کنند و برای یافتن آن دو جایزه تعین کرد ، آن دو دستگیر و زندانی شدند( تاریخ طبری ج ۵ص ۳۸۱)
3-ابن نما می گوید : میان سپاهیان مسلم و ابن زیاد نبرد شدیدی رخ داد ، چون شب شد ، جمعیت از اطراف مسلم ، پراکنده شدند و تعداد اندکی باقی ماندند ، مسلم وارد مسجد شد تا نماز بخواند ، ولی وقتی به سمت در کنده مسجد می رفت ، تنها بود و نمی دانست کجا برود.( مثیرالاحزان ص ۳۴)
4-ابن سعد می گوید : خبر زندانی شدن هانی ، به مسلم بن عقیل رسید ، به همراه چهار صد نفر از شیعیان حرکت کرد ، ولی چون به قصر رسیدند ، تنها شصت مرد باقی مانده بودند.( الطبقات الکبری ج۱ص۴۶۰)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
تاریخچه حرم در قرن یازدهم هجری:
شاه عباس صفوی در سال ۱۰۳۲ق به زیارت عتبات عراق رفت( تاریخ عالم آرای عباسی ج۲ص۱۰۰۵) و در سال ۱۰۳۳ق تلاش بسیاری برای تزیینات داخلی حرم امام حسین علیه السلام انجام داد ( روضه الصفا ج۸ص۴۳۳) و در سال ۱۰۴۰ق نیز شاه صفی به زیارت عتبات رفت به دستور او بود که مسجد واقع در پشت سر امام علیه السلام را توسعه دادند و رواقی در شمال حرم بنا کردند که به نام رواق شاه شهرت یافت . دیوار شمالی صحن نیز برچیده و زمین های آن سمت خریداری گردید و صحن توسعه یافت .این اقدامات در سال ۱۰۴۸ق صورت گرفت.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
شیخ مفید به نقل از حذلم بن ستیر می آورد: زینب دختر علی را دیدم و زنی با حیاتر و سخنورتر از او ندیده بودم .گویی او از زبان امیرالمومنین (ع) سخن می گوید .زینب به مردم اشاره کرد که : خاموش باشید .نفس ها حبس شد و صداها آرام گرفت .
امالی مفید ص۳۲۱ شماره ۸
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
در میان گزارش ها با نقلی مواجه هستیم که از زبان کثیر بن شهاب واژه امیر المومنین را برای یزید بکار برده است( تاریخ طبری ج۵ص۳۶۹/ انساب الاشراف ج۲ص۳۳۸)اما این واژه اولین بار برای چه کسی در اسلام بکار برده شد ؟و اساسا بعد ها چه سیری برای این واژه ایجاد گردید ؛ بنابر منابع شیعه و اهل سنت ، رسول خدا (ص) این واژه را اولین بار برای علی بن ابیطالب (ع) بکار برده است( انساب الاشراف ج۲ص۳۶۶/ الارشاد ج۱ص۱۷۶/ مسند احمد بن حنبل ج۴حدیث ۱۹۹۴۲/ امالی مفید ص۲۱۱) انس بن مالک نقل می کند در خانه ی ام حبیبه، برای رسول خدا(ص) آب آوردم تا وضو بگیرد ، در آن حال رسول خدا (ص) فرمودند : اکنون از این درب، امیرالمومنین و خیرالوصیین بر تو وارد می شود ، انس می گوید : گمان کردم که چنین کسی از اقوام من است ، اما دیری نپایید که علی بن ابیطالب (ع) از درب خانه وارد شد( حلیه الاولیا ج۱ص۶۳) در نقلی از عمران بن حصین وارد شده است که رسول خدا (ص) فرمودند : علی از من است و من از علی هستم او ولی هر مومنی پس از من است( تاریخ دمشق ج۴۲ص۱۹۷حدیث ۸۶۶۲)در برخی روایات شیعه اطلاق عنوان امیرالمومنین بر علی بن ابیطالب به امر خداوند بوده است( امالی مفید ص۱۸۵)و در نقلی از چرایی بکار گیری این واژه برای آن حضرت از امام باقر (ع) سوال شده است که ایشان سوق دادن مردم به سوی علم را دلیل بکار گیری این واژه دانسته اند( بصائرالدرجات ص۱۴۹)در این میان امامان شیعه بر این نکته تصریح کرده اند که این واژه تنها برای علی بن ابیطالب بکار می رود و مختص به آن حضرت است و هیچ کس دیگری نمی تواند آن را بر خود حمل نماید، مگر آنکه کافر باشد( بحارالانوار ج۵۲باب ۲۷حدیث ۱۶۵)یا افترا زننده دروغ گو( بحار ج۲۴باب ۶۷حدیث ۱۹) از دیگر سو، در گزارشی وارد شده است که مردی از روستاهای اطراف مدینه بر امام صادق (ع) وارد شد و هنگام ورود بر آن حضرت عرض کرد : السلام علیک یا امیرالمومنین و رحمه الله و برکاته و حضرت صادق (ع) نیز وی را از این کار منع نفرمودند و پاسخش را دادند و به ابوالصباح فرمودند : هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نخواهد چشید، مگر اینکه بداند هرچه برای اولین ما است ، برای آخرین ما نیز هست ( اختصاص ص۲۶۷) مرحوم مجلسی با بیان اینکه این خبر نادر و شاذ بوده و صلاحیت معارضه با روایات بیشماری که بر منع استعمال این لفظ بر غیر علی بن ابیطالب (ع) به کار رفته است ؛ را ندارد برای آن دو احتمال مطرح می نماید؛ اول آنکه امام در صدد القای این معنا بوده است که در معنا نیز ما امیرالمومنین هستیم و توهم سائل را که اگر شک دارد در اینکه معنای این لفظ بر امامان دیگر صادق است را مرتفع نماید .
دوم اینکه، منع اطلاق اسم و بکارگیری این واژه بر غیر علی بن ابیطالب بخاطر مصلحت بوده تا اینکه این لفظ بر غیر اهل بیت (ع) و انسان های نالایق حمل نگردد( بحارالانوار ج۳۷باب ۵۴حدیث ۷۱) اما رویدادهای بعد از رسول خدا (ص) به گونه دیگری رقم خورد ، علی بن ابیطالب (ع) از خلافت منع شد و در جریان مسلمانان انحراف ایجاد شد ، طبیعی است که همه فضایل علی بن ابیطالب (ع) باید برای خلفای جدید اختصاص پیدا نماید ، یکی صدیق گردد و دیگری فاروق.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت جنایتکاران کربلا .... قسمت هشتم :
اسحاق بن حیوه حضرمی
او به دعوت عمربن سعد بر پیکر امام حسین علیه السلام اسب تاخت و پیراهن امام را غارت کرد و چون آن را پوشید به پیسی مبتلا شد و مویش ریخت . مختار او را دستگیر کرد و دستور داد بر بدنش اسب تاختند تا به هلاکت رسید .
تاریخ طبری ج۵ص۴۵۴/ انساب الاشراف ج۳ص۴۱۰/ مقتل خوارزمی ج۲ص۳۷
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
قره بن قیس تمیمی می گوید : به زنان و خانواده و فرزندان حسین هنگامی که بر جنازه او گذشتند نگریستم ،شیون کردند و صورت خود را می خراشیدند( تاریخ طبری ج۵ ص۴۵۶) حمید بن مسلم نقل کرده است: زینب فریاد می کشید: وامحمدا ! دخترانت میان لشکر، اسیر گشته اند و فرزندانت کشته شده اند و باد صبا برآنها می وزد؛ به خدا سوگند هر دوست و دشمنی را گریاند و حتی اشک سپاهیان را دیدم که بر سم اسبانشان فرو می ریزد .( مقتل خوارزمی ج۲ص۳۹).
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبایی امام حسین (ع) :
در چند گزارش در میان منابع تاریخی به ظاهر امام حسین علیه السلام اشاره شده است . در گزارش طبری از سعد بن عبیده آمده است که محاسن اباعبدالله جو گندمی بوده است( تاریخ طبری ج ۵ص۳۹۳) بلاذری از انس نقل می کند که ابن زیاد با چوبدستی بر گونه های آن حضرت می نواخت و می گفت: تاکنون مانند این چهره زیبا ندیده ام ( انساب الاشراف ج۳ص۴۲۱) و در گزارش شجری آمده که ابن زیاد می گفت: او خیلی خوش سیما بود !او خیلی زیبا بود! ( امالی شجری ج۱ص۱۶۴) و در نقل شیخ صدوق نیز که از دربان ابن زیاد نقل شده است به سفید شدن محاسن امام حسین علیه السلام اشاره شده است.( امالی صدوق حدیث ۲۴۲).
https://eitaa.com/Ashuraresearch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مغیره بن شعبه نقل کرده است که :
بعداز شهادت حسین بن علی (ع) ،مرجانه مادر عبیدالله بن زیاد به او گفت:
ای پلید، پسر رسول خدا (ص) را کشتی؟ چه کار کردی؟ هرگز روی بهشت را نخواهی دید.
الطبقات الکبری ج۱ص۵۰۰ شماره ۴۶۱
تاریخ طبری ج۵ص۴۸۴
https://eitaa.com/Ashuraresearch
#رویداد
در سال 18 ق خلیفه دوم پیشنهاد داد که او را با لقب امیر المومنین بنامند( استیعاب ج۳ص۱۱۵۰)هرچند برخی مورخان آن را پیشنهاد افراد دیگری می دانند( مروج الذهب ج۲ص۳۱۳)بلاذری نقل کرده است، بعد از اینکه عمر از مردم خواست او را امیرالمومنین بنامند، موذن اینگونه اذان می گفت : السلام علیک یا امیرالمومنین ، حی علی صلاه، حی علی الفلاح، الصلاه یا امیر المومنین(انساب الاشراف ج۲ص۱۸۵)بعد ازخلیفه دوم استعمال این واژه در میان مسلمانان امری متداول گردید و اعتراض کسی را بر نیانگیخت تا اینکه در سال 41ق معاویه با حیله گری و صلح تحمیلی به امام حسن(ع) به خلافت رسید ، سعد بن ابی وقاص بر او وارد شد و به او گفت : السلام علیک ایها الملک، سلام بر تو ای پادشاه ، معاویه با حالت عصبانیت به اوگفت : چرا نگفتی السلام علیک یا امیرالمومنین ؟ سعد در پاسخ گفت : این واژه هنگامی است که ما تو را به امارت برگزیده باشیم، اما تو خود بر این مسند قرار گرفته ای( تاریخ یعقوبی ج۲ص۲۱۷)از این گزارش برداشت می شود که در اندیشه سیاسی برخی از صحابه ، تنها زمانی می توان به خلیفه ،واژه امیرالمومنین اطلاق نمود، که با آراء مردمی بر مسند قدرت قرار گرفته باشد ؛ بنابراین، اگر اندیشه سعد بن ابی وقاص را معیار قرار دهیم ، آیا می توان به عثمان بن عفان که با رای چند نفر به خلافت رسید ، امیرالمومنین گفت ؟ یا به عمربن خطاب که با انتصاب ابوبکر بر مسند قدرت تکیه زد، با عنوان امیرالمومنین خطاب نمود ؟ هر چه بود با مرگ معاویه ، استفاده از این واژه در ادبیات حاکمیتی امری مرسوم گردید، عاصم بن ابی صیفی ، در سلام خود به یزید بن معاویه او را باواژه امیرالمومنین خطاب نمود( مروج الذهب ج۳ص۷۵)هرچه از زمان رسول خدا (ص) فاصله گرفته می شد ، مقام خلیفه از قداست بیشتری برخوردار می گردید ، تصور فره ایزدی که درشاهان ایران از قبل از اسلام توسط مردم در اذهان و باورهایشان وجود داشت ، با تغیر عنوانی و با عبارات ظل الله یا سایه خدا در میان مسلمانان ظهور و بروز نمود ، به طوری که رضایت خلیفه ی که امیرالمومنین شده بود، همان رضایت خداوند، تفسیر می شد ،نامه ی سلیمان بن عبد الملک به ولید بن عبد الملک به خوبی وجود این اندیشه را نمایان می کند، سلیمان در این نامه نوشت : به خدا سوگند ، ای امیرمومنان من پس از تقوای الهی به هیچ چیز همانند رضایت و شادمانی تو شاد نمی شوم و رضایت تو از آن اموری است که بدان رضوان خداوند را می جویم ( اخبار الموفقات ص۴۹۷)و یا در نگاه مبالغه انگیز و چاپلوسانه شبیب بن شیبه به منصور عباسی آمده است : ای امیر مومنان ،خداوند تبارک و تعالی روزی که بهره هر یک از آفریده هایش را معین کرد ، برای تو بهره ای جز برترین و فراترین راضی نشد( همان ص ۳۹۹)و حتی منصور نیز در موسم حج سال 141ق در معرفی خود چنین عنوان کرد : من ابو جعفر منصور ، امیرالمومنینم( مروج الذهب ج۳ص۲۹۵) برداشت مسلمانان و نگاه غالیانه از واژه امیر المومنین برای خلفا به مرور زمان امری دور از انتظار نبود ، چراکه نهاد خلافت توانست به وسیله تبلیغات و فقهای درباری بر قداست خلیفه روز به روز بیفزاید و فضائل ساختگی آنها را در پشت عنوانی چون امیرالمومنین ، خلیفه رسول الله مخفی کند تا جایی که ابو نصر نامی در زمان هارون الرشید به او گفت : میان بندگان خدا و امت و پیامبرش و خداوند ، آفریده ای جز تو نیست و خداوند از تو درباره آنان سوال خواهد کرد پس برای پاسخ گویی آماده باش!( اخبار الموفقات ص۱۴۴)با این کار این واژه نیز همچون بسیاری از فضائل و مناقب امیرالمومنین علی (ع) به مصادره نهاد خلافت و حاکمیت درآمد و عنوانی گردید برای بروز مفاخرت و بزرگی آنها.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابن طیفور به اسنادش از امام صادق علیه السلام نقل می کند:
هنگامی که زنان را از کربلا به کوفه وارد کردند ،زنان کوفه بر حسین گریبان چاک کردند .
در این اثنا زین العابدین علیه السلام سرش را بلند کرد و فرمود:
هان! این زنان می گریند؟ پس ما را چه کسی کشته است؟
بلاغات النساء ص۳۷ از یحیی بن حجاج نقل شده است.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422