پیرامون علت عدم حضور عبدالله بن جعفر در واقعه کربلا میان محققان اختلاف دیدگاه ارائه شده است که به آنها اشاره می شود:
۱: دیدگاه شیخ جعفر نقدی :
محق ارجمند شیخ جعفر نقدی در کتاب زینب الکبری (س) بر این نظر رفته است که علت عدم خروج عبدالله بن جعفر به همراه املم حسین (ع) به دلیل نابینایی او بوده است( زینب الکبری ص۸۷) این احتمال را هیچ یک از منابع که دقت در ضبط و ثبت احوالات شخصی افراد داشته اند،تایید نمی کنند و در هیچ نقلی وارد نشده است که عبدالله بن جعفر نابینا بوده و این امر او را از همراهی امام حسین(ع) بازداشته است و این احتمال تنها یک حدس تاریخی است.
۲: گروهی از محققان:
برخی از محققان می نویسند: عبدالله بن جعفر که در آن زمان حدود هفتاد سال سن داشته است، از آمادگی لازم برای شرکت در این حرکت را نداشته است و سالخوردگی و پیری مانع از حضور او در واقعه عاشورا شده است( تحقیقی در نهضت عاشورا ص۳۴) این نیز تنها یک حدس است، چرا که امکان دارد یک فرد در همین سن و یا حتی بیش از آن به راحتی و با قدرت به مبارزه بپردازد و وارد میدان نبرد شود و این امکان نیز وجود دارد که فرد دیگری در این سن ناتوان و رنجور باشد، بنابر این در باره عبدالله بن جعفر نمی توان هیچ کدام از احتمالات را تقویت نمود و منابع تاریخی نسبت به این امور مطلبی را عنوان نکرده اند، مضافا بر اینکه افرادی چون حبیب بن مظاهر،مسلم بن عوسجه و انس بن حارث نیز که در همین سن و یا بیشتر آن بودند در کاروان حسینی حضور داشتند.
۳: محقق ارجمند عبدالرضا عرب:
برخی دیگر با طرح این احتمال که با خروج امام و دیگر بزرگان بنی هاشم از مدینه ممکن بود دشمنان توطئه ای برای نابودی بنی هاشم نمایند،بر این دیدگاه هستنئد که عبد الله بن جعفر با داشتن ماموریت از طرف امام در مدینه ماند تا از خطر احتمالی پیشگیری نمایند( مقاله عبدالله بن جعفر و قیام کربلا ،فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش شماره ۲۱ص۱۵۶) فارغ از اینکه این ماموریت را هیچ یک از منابع تایید نمی نماید و تنها به عنوان یک احتمال بوده که نمی توان برای آن مستندی ارائه داد،بسیاری از بزرگان و فرزندان امیرالمومنین علی (ع) در مدینه حضور داشتند افرادی چون عبدالله بن عباس، محمد بن حنفیه، عمر بن علی که از موقعیت اجتماعی مطلوبی نزد بنی هاشم و جامعه مدینه برخوردار بودند، هر چند اگر بتوان قرینه ای بروجود توطئه هنگام خروج امام حسین(ع) از حجاز و خطر جانی و مالی برای بنی هاشم در مدینه، در میان منابع یافت شود، این احتمال از دیگر احتمالات از قوت بیشتری برخوردار است ولی دلیل نقلی و گزارش تاریخی آن را تایید نمی نماید.
ادامه دارد......
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی رو که دوست داری تو قلبت زندگی می کنه.
تو را دوست دارم ( ای حسین) چرا که ضربان قلبم از آن توست.
@ashoora_61
۴: دیدگاه استاد پیشوایی:
برخی از محققان به استناد به گزارشی از طبری( تاریخ طبری ج۵ ص۳۸۸) و امان گرفتن عبدالله بن جعفر از عمرو بن سعید بن عاص والی مکه برای امام حسین(ع) اصل این اقدام را تامل بر انگیز دانسته اند و چنین اقدامی را گامی فراتر از مشاوره و خیر خواهی دانسته و به نوعی تعیین تکلیف برای امام و مخالفت با نظر ایشان می دانند، و در صدد این معنا هستند که عبدالله بن جعفر با حرکت امام حسین(ع) مخالف بوده است. بنابراین، دو احتمال را مطرح می نمایند که یا امان خواهی او از بنی امیه یک دروغ تاریخی است و یا در بصیرت و درایت سیاسی عبدالله بن جعفر تردید وجود دارد( تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا (ع) ج۲ص۵۲۴).
فارغ بررسی سندی نقل طبری می توان در این وجه ، سه صورت را احتمال داد:
الف:گزارش امان خواستن عبدالله بن جعفر از عمرو بن سعید درست بوده اما نه با این گزارشی که طبری آورده است ،چرا که در این گزارش مضامینی جسارت آمیز و بی ادبانه نسبت به امام حسین (ع) وجود دارد که با شیوه رفتاری و منش اخلاقی و دلداگی عبدالله بن جعفر به اهل بیت (ع) همخوانی ندارد، بلکه تنها اصل این امان خواستن درست بوده و تفاصیل نقل شده دراین گزارش از دروغ های تاریخی و ساخته ی بنی امیه باشد، چرا که در این گزارش امام حسین (ع)را عامل تفرقه دانسته و هدایت او را از خدا طلب کرده است!
ب: امان خواهی درست بوده و این گزارش را با تفصیلش درست بدانیم؛ که اشکال پیشین در اینجا مطرح می گردد.
ج: اصل امان خواهی عبد الله بن جعفر را دروغ بدانیم؛ در واقع هم وجه اول و هم وجه سوم هر دو محتمل می باشند و نمی توان با قاطعیت درباره آنها نظر داد هرچند وجه اول به دلیل روحیه صلح طلبی عبدالله بن جعفر به ذهن نزدیکتر است.
۵: دیدگاه مختار:
عبد الله بن جعفر در دوران زندگانی خود، روابط خوبی با بنی امیه داشت، مورخان نقل کرده اند که معاویه سالیانه یک میلیون درهم مقرری برای او تعیین کرده بود و یزید در دوره خلافت خود این مقرری را تا دو برابر افزایش داد( انساب الاشراف ج۲ص۳۰۰) درواقعه حره رابط میان معترضان شهر مدینه و یزید بن معاویه بود( همان ج۵ ص۹۵)دور از انتظار نیست که این روحیه مصلحت اندیشی و صلح طلبی عبدالله بن جعفر و اینکه نمی خواسته وجه ی خود را میان بنی امیه از دست بدهد، موجبات این امر را فراهم کرده باشد، تا به همراه امام حسین(ع) راهی نشود؛ این احتمال نیز قابل مناقشه است، چرا که اگر عبدالله بن جعفر چنین محذوراتاجتماعی برای خود قائل بوده و نمی خواسته وارد جریانات ضد حکومتی شود، به چه دلیلی همسر خود{زینب کبری (س)}و دو فرزندانش را همراه امام حسین(ع) اعزام کرده و به این کار مباهات نموده است؟ مضافا بر اینکه مصلحت اندیشی و تعامل با حکومت جائر برای حفظ بنی هاشم و یا یاری رساندن به افرادی که توان مقاومت در برابر حکومت را ندارند برای افرادی چون عبدالله بن جعفر که وجه ی اجتماعی و مذهبی امامان شیعه و همچنین معذوریت آنها را نداشتند، با حفظ عقائد و باورهای دینی ، امری ممدوح و معقول به نظر می رسد؛ بنابر این در مجموع آنچه که گذشت به خوبی روشن می گردد که دلیل عدم حضور عبدالله بن جعفر در میان کاروان حسینی روشن و مشخص نیست و صورتهای مطرح شده دراین موضوع همگی خالی از اشکال نمی باشند.
@ashoora_61
امام حسین (ع) برای مشورت کردن نزد عبدالله بن عباس رفت و اورا از تصمیمی که گرفته بود، آگاه نمود، عبدالله بن عباس به او گفت: آهنگ عراق کرده ای، در حالی که آنان افرادی فریب کار هستند، اگر می اندیشی که با یزید وارد پیکار می شوی و نمی توانی در مکه بمانی، به یمن برو که دور افتاده است و تورا در آنجا یار و برادرانی می باشد، در آنجا بمان و سفیرانت را به سوی کوفه گسیل دار و از آنها بخواه که فرماندارشان را بیرون کنند، اگر آنها این کار را انجام دادند و دیگر کسی نبود که با تو دشمنی نماید، به سوی آنها برو و اگر چنین نکردند، در جایگاه خود مانده ای که یمن، دژ ها و غارهایی ایمن دارد؛ امام حسین(ع) فرمود: ای پسر عمو،من می دانم که تو خیرخواه و نگران من هستی، ولی مسلم بن عقیل به من نوشته که مردم کوفه، بر بیعت و یاری من هماهنگ شده اند و من تصمیم دارم به سوی آنها حرکت کنم، عبدالله بن عباس بعد از شنیدن این سخنان گفت: آنان کسانی هستند که آنهارا آزموده ای، آنان همان یاران پدر و برادرت هستند که فردا با امیرشان تو را خواهند کشت، تو اگر بیرون بروی و ابن زیاد از حرکت تو آگاه شود مردم کوفه را بر ضد تو بسیج خواهد نمود و کسانی که به تو نامه نوشته اند، از دشمنت سخت تر خواهند بود، اگر هم سخن مرا نمی پذیری و از رفتن خودداری نمی کنی، زنان و فرزندانت را با خویش مبر، که به خدا سوگند، بین دارم که همچون عثمان در برابر زنان و فرزندانت کشته شوی و اگر بر من عیب نبود دستانم را در موهایت چنگ می انداختم و نمی گذاشتم بروی، اما امام حسین(ع) فرمود: به خدا سوگند، اگر در آنجا کشته شوم، برایم دوست داشتنی است تا اینکه خونم در مکه ریخته شود؛ عبدالله بن عباس با شنیدن این پاسخ از امام حسین (ع) قانع شد و سکوت اختیار کرد.
مروج الذهب ج۳ص۶۴
المصنف ج۸حدیث ۲۵۶
کنزالعمال ج۱۳حدیث ۳۷۷۱۶
المعجم الکبیر ج۳حدیث ۲۸۵۹
مقتل خوارزمی ج۱ص۲۱۹
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم های ساده را دوست دارم ...بوی ناب آدمیت می دهند🌹🌹🌹🌹
@ashoora_61
16.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما صدای عبدالزهرا کعبی را می شنوید🌹
مقتل قمربنی هاشم علیه السلام
@ashoora_61
ابوالعباس، عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، مادرش ام فضل، لبابه الکبری دختر حارث بن حزن بن بجیر هلالیه ، خاله خالد بن ولید( اسدالغابه ج۳شماره ۳۰۳۵) و خواهر میمونه همسر رسول خدا(ص) ( سیر اعلام النبلا ج۴ص۴۴۱) که هنگام محاصره بنی هاشم در شعب ابی طالب، سه سال پیش از هجرت دیده به جهان گشوده است( انساب الاشراف ج۴ص۳۹)از ابن عباس نقل شده : هنگامی که رسول خدا (ص) و اهل بیتش در شعب گرفتار بودند، پدرم عباس نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد : ای محمد! ام فضل باردار است و نزدیک فارغ شدنش است، رسول خدا فرمودند: امیدوارم خداوند چشمان شما را روشن گرداند ، من را نزد رسول خدا آوردند در حالی که در پارچه ای پیچیده و رسول خدا با آب دهانش کام از من برداشت( معجم الکبیر ج۵ص۱۹۹)بیشتر علمای شیعه، شخصیت عبدالله بن عباس را به عنوان یکی از یاران با وفای امیرالمومنین (ع) دانسته اند و پرشمار بودن روایات ابن عباس به ویژه در تفسیر قرآن را ناشی از استفاده او از امیرالمومنین (ع) می دانند، علامه حلی در این باره می آورد : عبدالله بن عباس از یاران رسول خدا(ص) و دوست دار و شاگرد امیر المومنین (ع) بوده است ، بزرگی و اخلاص او نسبت به امیر المومنین (ع) مشهورتر از آن است که پنهان باشد( خلاصه الاقوال شماره ۵۸۶) عبدالله بن عباس پس از شهادت امیرالمومنین (ع) به حجاز نقل مکان نموده و سی سال آخر عمرش را در آنجا گذراند، برخی مورخان بر این عقیده هستند که در طی این سالها مکتب حدیثی خودش را بنا گذاشت و مدرسه ای ایجاد نمود که شاگردان در آن از علوم گوناگون بهره می بردند( مقاله عبدالله بن عباس ، جواد علی ، الرساله شماره ۷۵۷ص۲۳) گاهی خانه ابن عباس در حجاز چنان از جمعیت پر می شد که دیگر جای رفت و آمد در آن نبود به همین سبب ابن عباس، هر ساعت را به یک علم اختصاص می داد، ساعتی را برای کسانی که به دنبال تفسیر و شأن نزول و قرآن بوده اند، ساعاتی را برای کسانی که برای یادگیری حلال و حرام می آمدند، ساعتی را برای بیان دیدگاه ها و فتواهای صحابه اختصاص داده بود و ساعتی دیگر از مغازی و سیره رسول خدا(ص) درس می گفت و در همه این ساعت ها، خانه او چنان شلوغ می شد که جای رفت و آمد نبود( حلیه الاولیا ج۱ص۳۲۰) عبدالله بن عباس حدود سن 70 سالگی در سال 68 قمری در طائف بدرود حیات گفت و بعد از اقامه نماز توسط محمد بن حنفیه به خاک سپرده شد( نیل الاوطار ج۴ص۹۹) احمد بن حنبل به اسنادش از ابوصالح نقل می کند هنگامی که مرگ عبدالله بن عباس نزدیک شد، می گفت: بار خدایا به ولایت علی بن ابی طالب بتو تقرب می جویم( فضائل الصحابه حدیث ۲۵۳).
@ashoora_61
تحلیل دوم در گزارش ۳۰ :
چرا عبدالله بن عباس در کربلا حضور نداشت؟
به تصریح منابع عبدالله بن عباس از دوران معاویه بینایی خود را از دست داد و به همین دلیل در کاروان حسینی حضور نداشته است( الطبقات الکبری ج۱ص۱۳۶/ مروج الذهب ج۲ص۴۳۵) به طوری که در مجلسی که معاویه نیز حضور داشت به طعن به ابن عباس گفت: شما بنی هاشم گرفتار نابینایی می شوید، ابن عباس نیز در پاسخ او گفت: شما بنی امیه هم گرفتار بی بصیرتی هستید( المعارف ابن قتیبه ص۳۲۵).
@ashoora_61