بسم الله الرحمن الرحیم نظرسنجی شب هفتم محرم با موضوع مداحی، تقدیم حضور مخاطبان گرامی: https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdCS8joieohHXgb8VZ6FqfBDGNF1X_zSTIbc8pGuVWgq7cDQg/viewform?usp=sf_link

هرچه مستی ها فزونتر، هست ساغر بیشتر چون پیام عاشقی دارد پیمبر بیشتر عشقِ خواهر باشد و مِهرِ برادر بیشتر دارد اصلاً کربلا از کوفه لشگر بیشتر گزارش صوتی مراسم شب شب چهارم دهه محرم #گزارش_صوتی #دهه_محرم #شب_چهارم سخنران : حجت السلام و المسلمین مسعودی با نوای : کربلایی سید حسین میری کربلایی اشکان کریمی کربلایی محسن ولایتی کربلایی مجید مرادی ‼️به علت مشکلات بوجود آمده در ضبط، این محتوا پس از چند روز خدمت شما ارائه گردید که بابت این امر عذرخواهی میکنیم. به وقت ۳۰ ام تیر ماه تابستان ۱۴۰۲

🎥 شیخ حسین انصاریان: دشمنان اسلام و اهل‌بیت روزی از بین می‌روند اما جلسات اباعبدالله باقی خواهد ماند. https://eitaa.com/ashooraeeian

#اطلاعیه اجتماع بزرگ مردم آباده 🏴عصر روز هشتم محرم🏴 زمان و مکان : چهارشنبه ۴مرداد۱۴۰۲ ساعت ۶ عصر میدان ولیعصر(عج) شورای هیئات مذهبی سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان آباده https://eitaa.com/ashooraeeian

بر لب دریا، لب دریادلان خشکیده است از عطش دل ها کباب است و زبان خشکیده است کربلا بستان عشق است و شهامت، ای دریغ کز سموم تشنگی این بوستان خشکیده است گزارش صوتی مراسم شب شب هفتم دهه محرم #گزارش_صوتی #دهه_محرم #شب_هفتم سخنران : حجت السلام و المسلمین مسعودی با نوای : کربلایی سید حسین میری کربلایی اشکان کریمی کربلایی محسن ولایتی کربلایی مجید مرادی به وقت دوم مردادماه تابستان ۱۴۰۲

شما برای برپایی مجلس عزای سیدالشهدا چه کرده اید؟ هیات جهت برپایی مجلس امام حسین علیه السلام به کمک نیاز دارد و مردم دارند یاری میکنند شما هم این فرصت عظیم را که فقط فردای قیامت قدرش مشخص میشود را برای خودت دریاب.... ۶۱۰۴۳۳۷۸۰۶۱۱۷۳۱۱ عاشوراییان منتظر ارسال فیش09175327288

معرفی کتاب «احضاریه» تازه‌ترین رمان علی موذنی، نویسنده توانای معاصر در غرفه کتاب. این داستان بر اساس سفر نویسنده به کربلا و شرکتش در پیاده‌روی اربعین نوشته شده است. این رمان با مضمونی دینی در رفت و برگشت بین گذشته و حال، روایتی از زندگی یک روزنامهنگار است که برای سفر به کربلا نه دعوت که احضار می‌شود. _ برش کتاب حسین پنجهٔ پای مادر را گرفت. گفت: «قسم‌ات بدهم که بمانی؟» مادر سر تکان داد که نه. گفت: «زینب جان، خوب از این دو برادرت مواظبت کن!» و چشمانش را بست. زینب گفت: «یعنی باید ادای تو را دربیاورم؟ نازشان کنم؟ غذا بگذارم جلویشان؟» فاطمه چشم‌هاش را باز کرد. گفت: «یاد می‌گیری که چطور، عزیزم...» حسین گفت: «این یعنی خداحافظی؟» فاطمه گفت: «نه عزیزم. سفارشتان را کردم!» حسن گفت: «بار ما را روی دوش زینب نگذار، مادر جان. خودت بمان!» _ ما هر ادعایی داشته باشیم، به همان ادعا امتحان می‌شویم! 🔸جهت خرید، به غرفه کتاب واقع در ورودی حرم شهدای گمنام مراجعه کنید. https://eitaa.com/ashooraeeian

🔰#اطلاعیه دسته عزای هیات عاشوراییان منتظر صبح تاسوعا و عاشورا 🪧 از مسجد امام حسن مجتبی (ع) تا میدان ولی عصر-ساعت ۹ صبح 🏴هیئت عاشورائیان منتظر https://eitaa.com/ashooraeeian