6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماهرترین بنای جهان😂😂😂
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
❤️😁شاااااااد باشید همیشه😁❤️
🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
دعای هرروز ماه صفر.mp3
383.9K
🔊 صوت
📑 و متن دعای هر روز ماه صفر
✍ بدان که این ماه معروف به نحوست است و برای رفع نحوست هیچ چیز بهتر از #صدقه دادن و ادعیه و استعاذات وارده نیست. اگر کسی بخواهد که محفوظ بماند از بلاهای نازله در ماه صفر هر روز #ده_مرتبه این دعا را بخواند:
💫 َيَا شدِيدَ الْقُوَي وَ يَا شَدِيدَ الْمِحَالِ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ ،ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِيعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِي شَرَّ خَلْقِكَ يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ ،يَا لاَ إلَهَ إلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ وَ صَلَّي اللَّهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ 💫
👌حتما هرروز این دعا را بخوانید .
📚 مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی
📚 خلاصة الاذکار فیض کاشانی
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرانی که سریع با یه بهانه کوچیک
تبلت و گوشی رو میدن دست بچههاشون
این کلیپ رو حتماً ببینند☝️☝️
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
♥️🍃
#همسرانه
آسانترین راه قدردانی، یک تشکر ساده است. به شرطی که خالص و صمیمانه باشد!
✍ اگه نمیتونی به زبون بیاری، روی کاغذ برای همسرت بنویس..یک جمله بنویس ممنون که دیروز مریض بودم هوامو داشتی
همون طور که وقتی بهت توهین میکنه زود جوش میاری و میخای خودتو خالی کنی و اعتراض میکنی...
خوبی همسرت رو هم با سرعت
بهش یادور
نکنه پشت گوش بندازی و بگی نیازی نبود تشکر کنم
#آرامش
#عاشقانه
#تقدیروتشکر
🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ وقتی یک فقیه ، فقیهی را میخواهد معرفی کند
🔴اعلام خطر به بچه انقلابیها
⬅️ خطر بزرگی که علامه مصباح یزدی(ره) در اواخر عمر خودشان به انقلابیها هشدار دادند
•┈┈••••✾•🇮🇷🇮🇷🇮🇷•✾•••┈┈•
🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۶۰
دلم میخواست دوباره بخوابم..
اما #دردپهلو امانم را بریده.. و دیگر خوابم نمیبرد که میان بستر از درد دست و پا میزدم...
آفتاب بالا آمده..
و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بی اختیار گریه میکردم..
که دوباره در حیاط به هم خورد..
و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید
_مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم!
دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد..
و صدای مادر مصطفی را شنیدم
_بیداری دخترم؟
شالم را با یک دست مرتب کردم و تا
خواستم بلند شوم،..
در اتاق باز شد...
خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله میبارید..
که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی صبرش تمام شده بود
که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند
_میتونم بیام تو؟
پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم
_بفرمایید!
و او بلافاصله داخل اتاق شد...
دل زن پیش من مانده.. و از اضطرار نگاه مصطفی میفهمید خبری شده.. که چند لحظه مکث کرد و سپس بی هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت...
مصطفی #مقابل_در روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار میداد..
و دل من در قفس سینه بال بال میزد.. که مستقیم نگاهم کرد و بی مقدمه پرسید
_شما شوهرتون رو دوست دارید؟
طوری نفس نفس میزد که قفسه سینه اش میلرزید.. و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم
_ازش خبری دارید؟
از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس میکردم به گریه هایم شک کرده..
و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد
_دوسش دارید؟
دیگر درد پهلو...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۶۱
دیگر درد پهلو فراموشم شده..
و طوری با تندی سوال میکرد که خودم برای آواره شدن پیشدستی کردم...
_من امروز از اینجا میرم!
چشمانش درهم شکست..
و من دیگر نمیخواستم اسیر سعد شوم که با بغضی #مظلومانه قسمش دادم
_تورو خدا دیگه منو برنگردونید پیش سعد! من همین الان از اینجا میرم!
یک دستم را کف زمین قرار دادم تا بتوانم برخیزم..
و فریاد مصطفی دلم را به زمین کوبید
_کجا میخواید برید؟؟
شیشه محبتی که از او در دلم ساخته بودم شکست..
و او از حرفم تمام وجودش در هم شکسته بود که دلم را به محکمه کشید
_من کی از رفتن حرف زدم؟از دیشب یه لحظه نتونستم بخوابم، فقط میخوام ازتون مراقبت کنم، حالا بذارم برید؟
دلم لرزید و پای رفتنم دل او را بیشتر لرزانده بود که نفسش در سینه ماند
و صدایش به سختی شنیده شد..
_من فقط میخواستم بدونم چه احساسی به همسرتون دارید...همین!
پیشانی ام از شرم نم زد و او بی توجه به رنجش چشمانم نجوا کرد
_میترسیدم هنوز دوسش داشته باشید!
انگار دیگر در این خانه هم امنیتی نبود.. و باید فرار میکردم که با خبرش خانه خیالم را به هم ریخت..
_صبح موقع نماز 🌷سیدحسن🌷 باهام تماس گرفت...گفت دیشب بچه ها خروجی داریا به سمت حمص یه #جنازه پیداکردن.
با هر کلمه...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️پرنده ای شبیه توت سیاه
https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
📝 حکایت تلخ پدری که خیلی زود شادیاش به غم و اندوه تبدیل شد!
🔸«محمد ابو القمصان» از آوارگان فلسطینی ساکن شمال غزه صاحب فرزندانی دو قلو شد اما شادی او خیلی زود به غم و اندوهی بیپایان تبدیل شد.
🔹او پس از به دنیا آمدن دو قلوهایش رفته بود تا برایشان شناسنامه بگیرد، اما وقتی به خانه بازگشت، دوقلوها همراه با مادرشان در حمله ارتش اشغالگر صهیونیستی به دیر البلح به شهادت رسیده بودند.
#روشنگری
#فلسطین
https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer