🌸🍃🌸🍃
#ذکر_عفت_ساجده
محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد، فردی به نام برقعی شورش کرد و با عدهای سیاهپوست بر مردم بصره حاکم شد.
از ترس او زنان و دختران از خانه بیرون نمیآمدند چون اگر زنگیها ( سیاهپوستان) هر دختری را میدیدند بر او تجاوز میکردند.
دختری زیباروی و عفیفه به نام ساجده را پدر سارباناش در بیابان مریض شد و چون برادری نداشت، مجبور شد برای درمان پدر به بیابان رود. لباس مردانه پوشید و از خانه خارج شد.
سوار شتر در بیابان میرفت که یکی از این سیاهان به طلب آب نزد او آمد. آب را ساجده داد ولی سخن نگفت و این امر شک آن وحشی را برانگیخت. حجاب از سرش برداشت و داستان را فهمید.
دوستان خود را صدا کرد، تا بعد از او از ساجده کامروا شوند. ساجده گفت: اگر ناموس مرا به من ببخشید من یک هدیهای به شما میدهم که هیچکس نداده است. گفتند چیست؟
گفت من ذکری به شما یاد میدهم که اگر بخوانید، ضربت هیچ شمشیری در شما اثر نکند. سیاهان تعجب کردند و گفتند: بیاموز تا ما کنار رویم. یکی از سیاهان گفت: ما از کجا دانیم که این ذکر درست است؟ ساجده گفت: من میگویم و در من امتحان کنید. پذیرفتند.
ساجده آن ذکر را زیر زبان گفت و شمشیر بر گردنش فرود آوردند و در همان لحظه گردنش از تن جدا شد.
سیاهان فهمیدند که ذکری در کار نبود، هدف ساجده آن بود که بدون آن که بیعفت شود، پاک بمیرد و از دنیا برود. و تمام اینها نقشهای بیش نبود. مدتها مزار این زن پاک دامن در بیابان بصره زیارتگاه بود.
@Aslaolamin
┅•═༅𖣔✾🌴✾𖣔༅═•┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃 ...﷽
نکته👌
🔍•پنج دلیل برای اینکه بدونیم چرا در مسیرِ هدفمون ، نباید به حرف و #فکرمردم توجهی داشته باشیم :
🔸ما تنها کسی هستیم که به خوبی میدونیم که توانایی هامون چی هست ، نه مَردُم...
🍃خود ما به خوبی میدونیم که این ما هستیم که مسبب #شادی خودمون هستیم ، نه مَردُم...
🔸ما از #هدف و منظورِ خودمون باخبر هستیم ، نه مَردُم...
🍃خود ما تمایل شدیدی داریم که به هدفِمون برسیم ، نه مَردُم...
🔸ما تنها کسی هستیم که میتونیم خواسته ی خودمون رو عملی کنیم ، نه مَردُم...
👈پس...
#شجاع باشیم و برای #جنگیدن، برای خودمون آماده باشیم و بدونیم که همه چیز به خودِ ما بستگی داره ، نه مَردُم...
پس...
چیزهای واقعی نمایشی نیستن ...👌
@Aslaolamin
┅•═༅𖣔✾🌴✾𖣔༅═•┅
#پندانه
گاهی یک حرکت کوچک میتواند دنیای بزرگ یک نفر را عوض کند
جنایتکاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی با لباس ژنده و پر گردوخاک و دستوصورت کثیف و خسته و کوفته به یک دهکده رسید.
چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. جلوی یک مغازه میوهفروشی ایستاد و به پرتقالهای بزرگ و تازه خیره شد، اما بیپول بود.
بهخاطر همین دودل بود که پرتقال را بهزور از میوهفروش بگیرد یا آن را گدایی کند.
دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس میکرد که به یکباره پرتقالی را جلوی چمشش دید.
بیاختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و پرتقال را از دست مرد میوهفروش گرفت.
میوهفروش گفت:
بخور نوش جانت، پول نمیخواهم.
سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلوی دکه میوهفروش ظاهر شد. این دفعه بیآنکه کلمهای ادا کند، صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت.
فراری دهان خود را باز کرد. گویی میخواست چیزی بگوید. ولی نهایتاً در سکوت پرتقالها را خورد و با شتاب رفت.
آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع میکرد، صفحه اول یک روزنامه به چشمش خورد.
میوهفروش وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت، مات و متحیر شد.
عکس همان مردی بود که با لباسهای ژنده از او پرتقال مجانی میگرفت. زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی که او را معرفی کند نیز مبلغی بهعنوان جایزه تعیین کرده بودند.
میوهفروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت. پلیسها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند.
سهچهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوهفروشی ظاهر شد. با همان لباسی که در عکس روزنامه پوشیده بود.
او به اطراف نگاه کرد. گویی متوجه وضعیت غیرعادی شده بود. دکهدار و پلیسها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیرنظر داشتند.
او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به زمین انداخت و با بالا نگهداشتن دو دست خود، بهراحتی وارد حلقه محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر شد.
موقعی که داشتند او را میبردند زیر گوش میوهفروش گفت:
آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان.
سپس لبخندزنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین پلیس شد.
میوهفروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد. در صفحه پشتش چند سطر دستنویس را دید که نوشته بود:
من دیگر از فرار خسته شدم. از پرتقالت متشکرم. هنگامی که داشتم برای پایاندادن به زندگیام تصمیم میگرفتم، نیکدلی تو بود که بر من تاثیر گذاشت. بگذار جایزه پیداکردن من، جبران زحمات تو باشد.
@Aslaolamin
┅•═༅𖣔✾🌴✾𖣔༅═•┅
💎فتوکپی نباشید !!!
خودتان باشید نه فتوکپی و رونوشتِ همدیگر !
خودتان را از روی دستِ دیگران ننویسید !
باور کنید چیزی که هستید ، بهترین حالتی است که می توانید باشید !
بعضی ها ، ساکتشان دلنشین است ،
بعضی ها پرحرفشان !
بعضی ها ، باچشم و موی سیاه ، زیبا هستند ،
بعضی ها با چشمان رنگی و موی بلوند !
بعضی ها با شیطنت دل می برند ،
بعضی با نجابت ...
جذابیتِ هرکس منحصر به خودش است !
باورکنید رفتار و خصوصیاتِ تقلید شده و مصنوعی ، شخصیتتان را خراب می کند ...
تا می توانید ، خودتان باشید !
@Aslaolamin
┅•═༅𖣔✾🌴✾𖣔༅═•┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق
خدايا🤲
تو میدونی حاجت دل ما رو ❤️
ای بخشنده ی مهربان ازت یه حال خوب میخوام
واسه هر کی که این پیام رو میخونه 🌹
الهـــی ❤️
دعا میکنم همه سالم و سرحال و سلامت باشند❣
آمیـــن یا رب العالمین 🤲
آرامش یعنی حضور خدا ❤️
عزيزان براتون شبی خوش آرزو دارم ✨🍁
الهی تنتون سلامتُ دلتون بی غم ❤️
شبتون بخیر
@Aslaolamin
┅•═༅𖣔✾🌴✾𖣔༅═•┅
#جرعهای_از_معرفت
💠 استاد فاطمی نیا رحمة الله علیه؛
🔸بعضی ها که حتی اهل جبهه، اهل دعای کمیل و ندبه و زیارت هستند، شنیده می شود که در منزل زبانشان را کنترل نمی کنند! با همسر و بچه، یا خواهر و برادر و والدین، برخورد نامناسب و تند دارند!
🔸همین ها باعث محرومیت و بی توفیقی و بی حالی در عبادت است! مساله ی والدین شوخی نیست؛ خدا می داند یک پرخاش به پدر ومادر، انسان را صد سال عقب می اندازد! اگرکوتاهی کرده اید جبران کنید! اگر هم از دنیا رفته اند، با صدقه دادن و طلب مغفرت برایشان، رضایت شان را کسب کنید تا درآن عالم از شما راضی شوند. می توان با خیرات و مبرات و صدقه و دعا، آن ها را از خود راضی کرد.
@Aslaolamin
┅•═༅𖣔✾🌴✾𖣔༅═•┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖خدایا
🌸بر محمد و خاندان پاک و مطهرش
💖درود فرست و ما را از ،
🌸زمره تقواپیشگان قرار ده
الهی آمین🌸
🌸اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
💖وَآلِ مُحَمـَّدﷺ
🌸وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم
@Aslaolamin
┅•═༅𖣔✾🌴✾𖣔༅═•┅