eitaa logo
پاتوق کتاب
3.5هزار دنبال‌کننده
334 عکس
76 ویدیو
0 فایل
📚کتابهای خوب را خوب بخوانیم🌱 . 👈 سفارش کتاب @adgann . ✅ هویت سازنده کانال در سامانه "ایتای من" احراز شده است. . 📨ارسال کتاب به تمام نقاط ایران . https://eitaa.com/joinchat/2524643445C2c140c016c
مشاهده در ایتا
دانلود
ورق بزنید👆 🔻 رمان نیما اکبرخانی تنها محدود به اتفاقات هیجان‌انگیز نمی‌شود. او به سراغ پشت پرده اتفاقات مهمی می‌رود و حواشی‌ای را بیان می‎کند که قدمت برخی‌شان چهل ساله است! عزرائیل روایت مبارزه دورادور حمیدرضا هدایتی- سرگرد حفاجا- و علی علیزاده- قاتل مرموز- است نیما اکبر خانی در رمان عزرائیل مهم ترین دغدغه‌اش عریان کردن لایه‌های عمیق جنگ و سیاست و امنیت است. رمان قصدش میخکوب کردن خواننده و نشان دادن فضایی تازه است که تاکنون کمتر کسی آن را تجربه کرده است به ژانر تریلر که زیر مجموعه ای از ژانر جنایی ست در ایران کم تر پرداخته شده است اما نیما اکبر خانی در عزرائیل به گواه ببشتر مخاطبان کتابش از عهده ی این کار برآمده است. رمان عزرائیل را خوانده اید؟ نظر شما نسبت به رمان عزرائیل چیست؟ 🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاتوق کتاب
🔻 باید به انقلاب میرسیدم، کتابی را که خانومِ خونه خونده بود رو برداشتم و به سمت ایستگاه مترو حرکت کردم با عجله ماشین رو پارک و وارد ایستگاه شدم. هنوز روی پله‌های برقی بودم که شروع کردم. به صفحه 115 که رسیدم خانمی از بلندگوهای مترو صدا زد ایستگاه تئاتر شهر! کاغذی پیدا نکردم که به عنوان نشانک وسط کتاب قرار دهم و به‌ناچار از اسکناس 5 هزارتومانی استفاده کردم و حالا کتاب376 صفحه‌ایم شده بود هشتادهزار تومان. به سمت خروج حرکت کردم صدایی می آمد، در مترو برنامه ای در حال اجرا بود و مردم زیادی جمع شده اند با اینکه دیرم شده، دلم نیامد بی تفاوت رد شوم. 25 بهمن بود و روز جهانی اهدای کتاب شب ولادت امیرالمومنین و و همچنین و مجری مشغول هدایت مردم به سمت قفسه‌های کتابی که کنار ایستگاه بود و با قدرت اجرایی بالا تشویق میکرد که کتابی بردارید یک صفحه بخوانید و ببرید. برنامه خوب و جالبی بود یه نگاهی به کردم هرچند نوشته بود چیدنی نیستند اما حس کردم باید چیده شود. یاد حرف استادم آیت الله مجتهدی افتادم که: دست بده داشته باشید نه دست بگیر! کتاب را بستم و به سمت مجری حرکت کردم، دورش شلوغ شده بود ولی چون عجله داشتم و کارم متفاوت بود صدایش کردم. - من قصد هدیه گرفتن ندارم و می‌خواهم کتابی به شما هدیه بدهم! مجری که تا قبلش می‌خواست بگه آقا نوبتیه جا خورد و به سمتم حرکت کرد و با چهره‌ای گشاده و استقبال زیاد گفت چند جمله‌ای از کتاب برایمان بخوانید، با لبخندی گفتم اگه اجازه بدهید کتاب را نخوانم ولی معرفی کنم اون هم در چند جمله کوتاه مجری گفت بفرمایید: ضمن تشکر از طرح جذاب و ویژه شما کتابی را صبح شروع کردم و برنامه شما را که دیدم ترغیب شدم به شما یا مخاطبانتان هدیه دهم. کتاب مستند داستانی میباشد که در قالب روایت، جایگاه والای زن را بیان کرده و به تمام شبهات در مورد زن و حقوق زن جواب داده است. ماجرا به یک دختر آمریکایی بر میگردد که مشغول فعالیت در شبکه های حامی زن و می‌باشد و دختران و پناهندگان ایرانی هم برای گرفتن اقامت با راهنمایی ایشون و صحبت کردن علیه جامعه ایران به هدف خودشون می‌رسند. کتاب با قلم خوبی به شبهات جواب داده بعد از خواندن 115 صفحه کتاب حس میکنم چندین کتاب خواندم. اگر همه به ویژه‌ آقایان این کتاب را می‌خواندند عالی میشد. خداحافظی کردم و در حالی که دیگر کتابی نداشتم از مترو خارج شدم... پی نوشت: قطعا این کتاب جلوی بسیاری از طلاق‌ها را می‌گیرد. ✍🏻محمدحسین اسلامی فر ☘🌸☘
پاتوق کتاب
این اثر داستانی است عاشقانه با زمینه ی مذهبی که حکایت از دلدادگی جوانی پاک سیرت از اهل سنت به دختری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویای نیمه شب؛ رمانی است عاشقانه که علاقه جوانی ثروتمند و زیبا به نام هاشم را روایت می‌کند. علاقه‌ای که در مسیر تکاملش دارای ابعاد معنوی می‌شود و زندگی هاشم را درمسیر تغییر قرار می‌دهد.  تشرف به محضر «امام عصر (عج)» موضوعی است که این رمان را از دیگر عاشقانه‌های موجود متمایز کرده و خواننده را در موقعیتی متفاوت از رمان‌های عاشقانه قرار داده است. ثبت سفارش @assrraa .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘☕️ رمان امنیتی "چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطه ی مقابل پدر قرار دارد. طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده، وارد گروه داعش شده و ناپدید می شود. سارا در حین جستجوی برادر ناخواسته وارد جریانی می شود که با مبنای وجودی این گروه و جنایت هایش آشنا شده و اورا بیش از گذشته از شنیدن نام اسلام و مسلمان به هراس می اندازد. ولی داستان جوری پیش می رود که در آخر او همسر یک جوان مسلمان و پاسدار ایرانی شده و طعم اسلام حقیقی را می چشد. این رمان اسلام را با تمام زیبایی هایش مقابل خواننده می چیند و ایمان، قدرت و صلابت ایران و ایرانی را به رخ تمام جهان می کشد. ✨✨✨
پاتوق کتاب
📘☕️ رمان امنیتی "چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پ
... روح بزرگ شخصیت پاسدار داستان و اعمال و رفتارش، میزان تقوا وتسلط او بر خود، زیبایی برخوردهایش با مسائل اعتقادی در حیطه ی زن و خانواده، جلوه ای بسیار زیبا و جذاب از حقیقت زندگی مسلمانان واقعی است و خواننده را به شدت تحت تاثیر قدرت معنوی خود و بزرگی روحش قرار می دهد.  گزیده متن؛ آرام آرام روی قبرهای وسط حیاط قدم می زدم و با گوشه چشم، تاریخ نوشته شده بر آنها را می خواندم. بعضی جوان، بعضی میانسال، بعضی پیر، راستی مردن درد داشت؟ ناگهان یک جفت کفش سرمه ای رنگ با عطری تلخ و آشنا مقابل چشمانم سبز شد. سرم را بالا آوردم. صدای کوبیده شدن قلبم را با گوش هایم شنیدم. چند روز از آخرین دیدنش می گذشت؟ زیادی دلتنگ این غریبه نبودم؟ اما این غریبه، با شلوار کتاب مشکی و پیراهن مردانه سرمه ای رنگش، زیادی دلنشین به کامِ احساسم آمد. بازهم موهای کوتاه و ته ریشی به سیاهی زغال ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗مثل بیروت بود «مثل بیروت بود» حکایت جولان است. جولانی که از «چایت را من شیرین می‌کنم» شروع شده است. شکست‌خوردگان آنجا این بار انتقام‌جویانی دندان‌تیز کرده هستند. دندان تیز کرده‌اند به دریدن، تا تاوان بگیرند. از سارا، دانیال و مردمان این سرزمین. در این میان، زهرا دختر سردار اسماعیل، به واسطه دوستی با سارا، وارد مسیری پر تلاطم می‌شود. تلاطمی که ناجوانمردانه قربانی می‌گیرد، برای شخصیت‌هایش دو راهی‌های خطرناک می‌سازد و پرده از حقایق برمی‌دارد. حقایقی که دانیال را طعمه یک بازی کثیف میکند. حال چه کسی در غبار این فتنه راه راست را پیدا خواهد کرد؟ قیمت پشت جلد ۲۰۰ت ...