گر چرخ تو را خدمت پیوست کند،
مپذیر! که عاقبت ترا پست کند
ناگاه به شربتی تو را مست کند
در گردن معشوق دگر دست کند
#مولانا
💟 @asrar_movafaghiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بانگ زدم صبح دمان
🍃کیست در این خانهٔ دل
🌸گفت منم کز رُخ من
🍃شد مه و خورشید خجل
#مولانا
🌸سلام صبحتون پر امید
🍃حال دلتون قشنگ
🌸روزگارتون گرم محبت
🍃و زندگیتون
🌸پر از عطر و مهربانی خداوند
💟 @asrar_movafaghiyat
گرچه دیوار افکند سایه دراز
بازگردد سویِ او،آن سایه باز
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
#مولانا
💟 @asrar_movafaghiyat
♡••
آسمانشو
ابــࢪشو
باࢪانبباࢪ...
#مولانا
#صبح بخیر
۷ تا از قشنگترین پندهای مولانا در باب انسانيت:
«شب باش» در پوشاندن خطای دیگران!
«زمین باش» در فروتنی...
«خورشید باش» در مهر و دوستی.
«کوه باش» در خشم و غضب.
«رود باش» در سخاوت و یاری به دیگران.
«دریا باش» در در کنار آمدن با دیگران.
«خودت باش» همانگونه که می نمایی
#خودت_باش
#مولانا
💟 @asrar_movafaghiyat
یه جایی مولانا خیلی قشنگ میگه که:
«چو خدا بود پناهت،چه خطر بود ز راهت؟!
به فلك رسد کلاهت که سر همه سرانی!»
دیگه تا وقتی خدا هست از چی میترسی؟! اون پناهِ امن توعه رفیق!
#مولانا
#پناه
💟 @asrar_movafaghiyat
💧از بامداد روی تـو دیدن
🌱حیات ماسـت
💧امـروز روی خوب تـو
🌱یا رب چـه دلرباسـت
💧امـروز در جمال تـو
🌱خود لطف دیگرسـت
💧امـروز هـر چـه
🌱عاشق شیدا کند سزاست
#مولانا
💧صبحتـون بـه بلنـدای
🌱حـس ناب مـهر پـرور عـشـق♡
#صبح_بخیر
💟 @asrar_movafaghiyat
✨🌸☘🍃🌼🐣🐣
• جمله های زیبا از مولانا برای تغییر زندگی :
1- هر زمان که تنها هستی، به خودت یادآور شو که خداوند همه رو از تو دور کرده تا فقط تو باشی و او!
2- به کلامت قدرت ببخش نه به صدات، باران است که باعث رشد گل ها می شود
3- هنر دانستن این هست که بدونی چه چیزهایی رو نادیده بگیری.
4- کار تو نیست که به دنبال عشق بگردی بلکه این هست که موانع درون خودت رو در برابر عشق سد شده پیدا کنی!
5- دیروز باهوش بودم و میخواستم دنیارو تغییر بدم اما امروز خردمندم و میخوام خودم رو تغییر بدم.
6- بدون که تو شجاع تر از چیزی هستی که باور داری و قوی تر از چیزی هستی که بنظر میرسی و هوشمند تر از چیزی هستی که فکر میکنی!
#روانشناسی
#خدا
#مولانا
💟 @asrar_movafaghiyat
گر در طلبی ز چشمه ، دُر برناید
جوینده ی دُر ، به قعر دریا باید
این گوهر قیمتی ، کسی را شاید
کز آب حیات ، تشنه بیرون آید
مولانا
#مولانا
#شعر
💟 @asrar_movafaghiyat
ریشهی بی قراری های انسان چیست؟
مولانا بر این باور بود که:
جمله ی بی قراری ات از طلبِ قرار توست
طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت
می گوید:
علت بی قراری های ما از ثبات طلبی های ما نشأت می گیرد
اما اگر طالب بی قرار باشیم و اذعان کنیم که همه چیز در معرض تغییر و تحول است آن گاه به آرامش دست خواهیم یافت.
اریک فروم، روانکاو آلمانی-آمریکایی در این باره می نویسد:
به جای آنکه از لحظه ای که در آن هستیم لذت ببریم ،
سعی می کنیم با عکس گرفتن،
آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم
می خواهیم همه چیز را به بهترین حالت آن حفظ کنیم.
دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم.
دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است نو و سالم باقی بمانند
در همه اینها ما دنبال " ثبات" و " قرار" هستیم ، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج می شویم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسیم.
" همه چیز گذرا و فانی است، فقط اوست که
می ماند " و چون مولانا این قانون را از شمس آموخته بود به یک شادی و آرامش عمیق رسیده بود.
ما برای آنکه " قرار" را حفظ کنیم، بی قرار می شویم.
یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان، بی ثباتی است. فقط بی ثباتی است که ثبات دارد و ما مدام در حال نقض این مهم ترین قانون جهان هستیم، مدام می خواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم در حالی که اصل جهان بر بی ثباتی و تغییر است
از همین لحظه هایت لذت ببر. هیچ چیزی تا چند ثانیه ی دیگر مشخص نیست.
#لذت
#مولانا
💟 @asrar_movafaghiyat
✨طبق قانون فیزیک قرار دادن یک آهن در میدان مغناطیسی، پس از مدت کوتاهی آنرا به "آهنرُبا" تبدیل میکند.
حال قرار دادن یک ذهن در میدان مغناطیسی بدبختی، می شود بدبختی رُبا...
و قرار دادن در میدان مغناطیسی خوشبختی، میشود خوشبختی رُبا.
هرچه را که میبینید،
هرآنچه را که میشنوید،
و هر حرفی که میزنید،
همه دارای انرژی هستند و ذهن شما را همانرُبا میکنند
به قول حضرت مولانا:
" هرچی که در جستن آنی، آنی"🌺🍃
#مولانا
💟 @asrar_movafaghiyat
شخصیت سالم از نظر مولانا، حدود دوازده نشانهی شاخص دارد.
یکی از این نشانهها مفهومِ باشکوهی است به نام سیر چَشمی.
یعنی انسان سالم، انسانی است که سیر چشم است.
در برابر این سیرچشمی، مفهومی قرار دارد به نام گدا چَشمی.
انسانِ ناسالم، یک ویژگی مهمش گداچشمی است.
سیرچشمی و گداچشمی، دو ویژگی روانی هستند، نه دو ویژگی اقتصادی یا اجتماعی.
صدالبته، از آن دو تأثیر میپذیرند، اما مستقل از آنها هستند. یعنی ممکن است کسی ثروتمند یا دارای قدرت بسیار باشد، ولی گداچشم و حسود و طمّاع باشد
یا کسی در نداری و سادگی باشد، اما سیرچشم باشد؛ و یا بهعکس:
هر که دور از دعوتِ رحمان بود
او گداچشمست، اگر سُلطان بود
یعنی ممکن است حتی یک نفر سلطان و حاکم باشد؛ اما چنان گداچشم است که مدام به دنبال توسعهی قدرت و قلمرو خود باشد.
اصولاً دنیاگرایی از نظر مولوی، به معنای داشتن یا نداشتن نیست؛ بلکه، اگر دنیا و داراییهایش را یک امرِ بیرونی (یعنی یک "غیر") نسبت به انسان در نظر بگیریم، دنیازدگی به معنای آن است که آن غیر به جایِ خود آدم بنشیند.
حالا یا مثل سیمان به آجرِ وجود آدم سفت بچسبد؛ یا اینکه کلاً صاحبخانه را از خانه بیرون کند و خودش مالک شود.
حالا آن "غیر" اهمیت ندارد چه باشد.
ممکن است یک پیکان مدلِ شصت باشد، یا یک لامبورگینی. یک شلوار جین جنیوس گوچی باشد؛ یا یک زیرشلواری از بازار ننه عباس قم.
مدرک تحصیلی و میز اداره و چالِ مکانیکی و چرخِ خیاطی باشد، یا پست ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس:
چیست دنیا؟ از خدا غافل بُدن
نه قماش و نَقده و میزان و زن
حالا از کجا بفهمیم که جزو گداچشمها هستیم یا اینکه دیدهی سیر داریم؟
قطعاً به ادعا نیست. این هم، مثل هر چیز دیگری نشانههایی دارد. اگر نشانههایش باشد، هست؛ و اگر نشانههایش نباشد، هرچقدر هم ادعا کنی، حرف مفت است
چیزی شبیه به هوش یا خلاقیت یا شجاعت. یکی از نشانههای سیرچشمی، دلیری است:
دیدهی سیر است مرا، جانِ دلیر است مرا
زَهره شیر است مرا، زُهرهی تابنده شدم
دلیری یعنی اینکه راحت بتوانی بگذری.
و راحت گذشتن یعنی اینکه بتوانی غیر را به راحتی از خودت جدا کنی و وقتی جدا کردی، دیگر حتی جا و اثرش هم در روانت نماند.
یعنی حتی دیگر به آن فکر هم نکنی. مثلاً کسی را که ذهنش تا مدتها درگیر یک بخشندگی یا از دست دادن چیزی باشد دلیر نمیگویند. کسی را که سالهاست سفت به صندلیاش چسبیده دلیر نمیگویند.
حالتِ دلیری چیزی شبیه حالتی است که آدمی نسبت به آشغالهایی دارد که هر شب دمِ درب خانه میگذارد. معمولاً هیچ انسانی بعد از این کار ذهنش درگیر آن اشغالها نیست و نمیرود به آنها سر بزند.
اما برای دلیر شدنِ روان چه باید کرد؟
یک راهش نوعِ بینش آدمها به زندگی است. آیا ما زندگی را مثل غذای سرِ سفره، یک امر عَرضی میبینیم، که بازهی زمانی محدودی دارد و تمام میشود؟ یا یک امر طولی، که پس از یک بازهی زمانی خاص، تغیر شکل مییابد و شکل و نوع دیگری پیدا میکند که شکل و نوع آن وابسته به نوعِ زندگی ما در بازهی قبلی است؟
مولانا اسم حالت دوم را میگذارد
«از نورِ حق سیر خوردن»:
جز مگر آن صوفیی کَز نورِ حق
سیر خورد، او فارغست از ننگ دق
راه دیگرش تمرین قناعت و رضایت است. البته بازهم اینها دو حالت روانی هستند و نه دو وضعیت اجتماعی. قناعت به معنای نداشتن و فقر نیست. فقر اصولاً چیز خوبی نیست و عموماً موجب بی ایمانی میشود.
بلکه، اموری انفسی یا سابجکتیو هستند. قناعت و رضایت، محصولِ نوعی تمرین و تربیتِ خود است که از درون تولید میشوند، و نه از بیرون:
کوزهٔ چشم حریصان پُر نشد/ تا صدف قانع نشد پُر دُر نشد
یک روش مهم برای رسیدن به رضایت و قناعت، تمرینِ مستمرِ بخشندگی و سخاوت است. سخاوت در مال، در علم، در محبت و ... .
یکی حرف مولانا را به زبانی ساده و زیبا نوشته بود:
«تو فیلم متری ۶ و نیم قاضی از نوید محمدزاده میپرسه بارِ اول که فرار کردی هم پول داشتی هم آزاد بودی؛ چرا خلاف رو ول نکردی؟
میگه "چشمم هنوز سیر نشده بود".
سیریِ چشم خیلی مهمه
توی زندگی دنبال چشم سیری باشید
دنبال آدمای چشم و دل سیر باشید
سیر از جنس مخالف
سیر از خوشیای موقت
سیر از پول و موقعیت
آدمِ گداچشم، هم به خودش آسیب می زنه، هم به دیگران».
دکتر محسن زندی_روانشناس
#شخصیت
#مولانا
💟 @asrar_movafaghiyat