🍂انسان که غرق شود قطعا می میرد
.،چه در دریا
،چه در رویا
،چه در دروغ
،چه در گناه،
چه در خوشی،
چه در حسد،
چه در بخل
،چه در کینه
و چه در انتقام.
مواظب باشیم غرق نشویم
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
مهمانی مادر بزرگ.
مهمان ها یکی یکی واردِ خانه مادر بزرگ می شدند.
بچه ها باهم به حیاط رفتند.
و بازی کردند.
مادر ها به کمکِ هم افطاری را آماده می کردند.
حمید با جعبه ی زولبیا و بامیه وارد شد.
خواهرش حنانه که در را باز کرده بود.
سلام داد. حمید جوابش راداد.
وجعبه زولبیا و بامیه را به طرفش گرفت.
حنانه خندید و گفت:
_آخ جون! زولبیا و بامیه.
ریحانه و سمانه دختر عموهایش؛ به او نگاه کردند.
حنانه گفت:
_بچه ها بیایید زولبیا و بامیه بخوریم.
ریحانه گفت:
_ولی هنوز افطار نشده.باید تا افطار صبر کنیم.
حنانه گفت:
_وای راست می گی. من روزه ام.
داداش جان دستت درد نکنه. بعد از افطار می خوریم.
و دوباره به طرف بچه ها دوید و با هم بازی کردند.
میثم به سفره ی پهن شده نگاه کرد.
نان و پنیر و خرما و سبزی و سوپ و زولبیا و بامیه. همه چیز بود.
ولی کسی چیزی نمی خورد.
دستِ مادرش را کشید و گفت:
_مامان من زولبیا و بامیه می خوام.
چرا هیچ کس نمی خوره؟
من گرسنه ام.
مادرش لبخندی زد و گفت:
_بیا آشپزخانه. اینجا کسی نمی خوره.
چون همه روزه هستند.
و اورا به آشپزخانه برد و هر چه می خواست به او داد.
میثم نگاهی به سفره انداخت و بعد گفت:
_منم روزه ام نمی خورم.
می خوام موقع افطار بخورم.
مادرش گفت:
_پسرم تو هنوز کوچولویی. تازه هفت سالت شده.تازه ازصبح که روزه نبودی.
ولی میثم چیزی نخورد.
همه دورِ سفره نشسته بودند.
صدای اذان بلند شد.
مادر بزرگ گفت:
_از همگی قبول باشه. بفرمایید افطار کنید.
همه با خوشحالی از خرمای داخل ظرف برداشتند.
میثم به مادر بزرگ نگاه کردو گفت:
_از من هم قبول باشه.
همه خندیدند.
و گفتند:
_میثم جان قبول باشه.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#گندمزار_طلائی
#قسمت_389
دیروقت بود.
بچه ها خوابیده بودند و تسبیح به دست؛ رویروی در نشسته بودم.
ذکر می گفتم و منتظر قادر بودم.
اصلا تمرکز نداشتم درس بخونم.
دلم آشوب بود.
کمی قدم می زدم و دوباره روبه روی در می نشستم.
آرام و قرار نداشتم.
که یک دفعه ی صدای زنگ تلفن بلند شد.
بندِ دلم پاره شد.
نیمه شب؛ حتما اتفاقی افتاده.
سریع گوشی را برداشتم.
_الو؟!
_سلام گندم جان؛ منم نگران نشو.
_وای مینا خانم شمایی.
ترسیدم.
_نه عزیزم نگران نباش. زنگ زدم بگم. یاسر برگشته. می گه قادر و چند نفر دیگه به عنوان نیروی کمکی ماندند.
تا صبح هم نمی تونه بیاد.
خیالت راحت حالش خوبه.
ان شاءالله صبح، صحیح وسالم میاد خانه.
البته منطقه اَمنه نگران نباش. محض احتیاط ماندند.
_ممنونم که بهم اطلاع دادی.
ولی دلم بد جور شور می زنه.
_گندم جان تو خودت که بهتر می دونی؛
توی این شغل از این برنامه ها زیاده. نمی شه پیش بینی کرد.
ولی خیالت راحت خطری نیست.
بگیر بخواب.
_باشه ممنونم که خبر دادی.
شبتون بخیر.
_شب بخیر گلم.
از آمدنش که ناامید شدم. رفتم کنار بچه ها دراز کشیدم.
چشم هام گرم شد و خوابم برد.
بعد از سالها دوباره خودم را توی گندمزار دیدم.
همان دختر موطلائیِ شاداب؛ با دامن چین دار و موهای بلند.
دور خودم می چرخیدم ومی خندیدم.
دستم را روی خوشه های طلائی گندم می کشیم و لذت می بردم.
غرق در شادی بودم.
که یک دفعه صدایی شنیدم.
یکی داشت صدام می کرد.
ولی صداش گنگ بود.
گیج شدم. دور و برم را نگاه کردم.
صدا دور بود.
خوب گوش کردم.
صدا واضح تر شد.
_گندم....گندم...گندمِ من...
نگران شدم. صدا با ناله بود و فریاد.
دویدم به طرف صدا.
یک دفعه همه جا تاریک شد.
توی تاریکی با زحمت نگاه می کردم که یک دفعه قادر را دیدم که داره به سختی راه میاد. و با زحمت می خواد خودش را به من برسونه.
حالش اصلا خوب نبود.
فریاد زدم.
_قادر.... چی شده؟😭
واشکم جاری شد.
از صدای فریاد و گریه خودم از خواب پریدم.
صورتم خیس اشک بود.
هنوز داشتم گریه می کردم.
نفسم به شماره افتاده بود.
یعنی چی؟ این چه خوابی بود؟...😩
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
یارب
چو باشد خاطرت در یادم ای دوست
نگیرد این دلم رنگ غم ای دوست
کزان عشقی که افکندی به جانم
بسوزد تا ابد این جانم ای دوست
اللهم عجل لولیک الفرج 🌸
شبتون بهشت
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
یک روز دیگر
یک برکت دیگر
و فرصت دیگری برای زندگی
به هر نفس به عنوان یک هدیه
از طرف خدا فکر کنید
خدای مهربانم
تو را سپاس بخاطر
روزی دیگر و آغازی نو
الهی به امید تو💚
سلام صبح بخیر 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
#حدیث_نور
💚امام صادق علیه السلام فرمودند:💚
حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است.
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#دوشنبه_های_امام_حسنی
به یاد آن حرمی که از او به غارت رفت
بگـو به هـر حرمی لحظـه ورود: حســن
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
✨💝📖💝✨
🔻 کارِ #امام هدایت.
🔸 قرآن میگه کار امام هدایت است، یعنی تخصص اصلیِ امام هدایت است:
📖 وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا (انبیاء/۷۳)
👈 آنان را امامان و پیشوایانی قرار دادیم که به امرِ ما، مردم را هدایت میکردند.
☝️ امام خیلی کارهای دیگه هم میتونه انجام بده، چون ولایت تکوینی داره.
👈 یعنی میتونه تو عالم دست ببره و خیلی کارها رو انجام بده، از شفای مریض گرفته تا ...
👈 امّا قرآن میگه کار اصلیِ امام، هدایت است.
📢️ حالا یادمون باشه،
👈 از این به بعد تو حرم هر امامی رفتیم، یا نه، هر وقت متوسل به هر امامی شدیم، اول از همه از اون امام هدایت بخواهیم، بعدش حاجتهای دیگه مثل شفای مریض و پول و ماشین و ...
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
✨💝📖💝✨
♨️️ هیزم جهنّم
✍ قرآن میگه، اونایی که تو دنیا با ظلم و ستمشون، آتیشِ گناه رو شعلهور میکردند، قیامت هم میشن هیزم جهنم.🔥
☝️ دقتّ کنیم!!!
خودشون میشن هیزم جهنّم!!!🔥
📖 وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكاَنُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبًا (جن/۱۵)
ستمگران و ظالمان که منحرفین از جاده عدالتند، هیزم جهنم هستند.
یعنی به محض اینکه وارد جهنم میشن، هم خودشون میسوزن، هم آتیش جهنّم رو شعلهور میکنن...🔥🔥
حواست هست؟؟!!
🔥آی اونی که توی دنیا آتیش میشی،
با زبونت، یا با عمل و رفتارت، دیگران رو آتیش میزنی و میسوزونی...
🔥آی اونی که توی دنیا وقتی خشم و غضب میکنی، مثل یه گلوله آتیش میشی...
🔥آی اونی که مثل آتیش میوفتی تو زندگیِ دیگران، زندگیهاشون و میسوزونی و به باد میدی...
آی اونی که...
☝️ قیامت هم هیزم جهنّم میشی،
جهنمیها رو آتیش میزنی و میسوزونی...
🔥🔥
📢 اینجا تو دنیا آتیش باشی،
قیامت هم خودت آتیش میشی، میشی هیزم جهنّم.
#معارف_قرآن
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
بارها خودمان به چشمهای خویشدیدیم و با دستان خویش در قبر گذاشتیم اموات را ، بیاید سر در گریبان کنیم و تفکری بنماییم که ؛
در فیسبوک ۵۰۰۰ دوست!
در تلگرام ۳۰۰ دوست!
در اینستاگرام ۲۰۰ دوست!
در موبایل ۱۰۰ دوست !
وقت ناراحتي ۱ همراه !
اما داخل قبر "تنهای تنها"
پس مراقب باشیم فریب دنیا را نخوریم.
اللَّهُمَّ إِنِّي أعُوذُ بِكَ مِنْ عَذابِ جَهَنَّمَ وَمِنْ عَذَابِ القَبْرِ ومِنْ فِتْنَةِ المَحْيا والمَماتِ ومِنْ شَرِّ فِتْنَةِ المَسيح الدَّجالِ.
پروردگارا! من از عذاب قبر و عذاب جهنم و از فتنه زندهها و مردهها و از شر فتنه مسیح دجال به تو پناه میبرم».
"آمین"
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Panahian-Clip-AlanVaghteSelfiNist.mp3
2.46M
🎵الان که وقت سلفی گرفتن نیست! از فرصت استفاده کن ..
#کلیپ_صوتی
@Panahian_ir
#فقط_امام_حسینُ_عشقه
آیت الله نجـــــفی
🌼هرڪس را دیدید در عالـــم نام و
نشـــــانی پیدا ڪرده بدانید #امام_حسین یڪ جایی به او #عنایتی
ڪرده است.
👋 #بابـــی_أنت_و_امـــی
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#تا_میتوانیم_برای_حوائج_مردم
#در_راه_خداوند_قدم_برداریم❗️
#آیت_الله_نخودکی
🌼در انجام #حوائج_مردم، هرقدر که میتوانی #بکوش و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست!
🍃زیرا اگر بنده خدا در #راه_حق، گامی بردارد، #خداوند نیز او را #یاری خواهد فرمود!
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
هدایت شده از
🛍 نماینده رسمی فروش محصولات تنهامسیری در:
#شهریار
🏵 استان تهران - شهرستان شهریار - مرکز فرهنگی امامزاده اسماعیل علیه السلام
📲 شماره تماس:
09124680233
آقای قائمی
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دل نازکتر از مادر
#تصویری
@Panahian_ir