#داستان_کودکانه
خواب آلود🌹
صدای مناجات از تلویزیون می آمد.
علی چشمانش را مالید. با زحمت پلک هایش را باز کرد.
کمی گوش داد. یادش افتاد که ماه رمضان است.
کمی غلت زد. بعد بلند شد. صدای مادر، پدر و زهرا می آمد.
از اتاق بیرون رفت. به سفره نگاه کرد. از اینکه از خواب بیدار شده، خوشحال بود. سلام داد و جلو رفت.
مادر با لبخند جوابش را داد. پدر گفت:
-به به، پسر خواب آلود. برو دست و صورتت را بشوی و بیا که مادر غذای خوشمزه پخته.
علی خندید و به آشپزخانه رفت.
مادر برایش پلو کشید. علی آمد و کنار پدر نشست. هنوز خواب آلود بود.
زهرا ظرف ماست را جلویش گذاشت. پدر برایش خورش ریخت. مادر با لبخند نگاهش کرد و گفت:
-اولین سحری که با علی آقا می خوریم.
زهرا گفت:
-آخه علی که نمی تونه روزه بگیره.
مادر گفت:
-اشکال نداره. ولی چون هفت ساله شه می تونه روزه کله گنجشکی بگیره. مثل خودت که بچه بودی.
علی مشغول غذا خوردن شد و گفت:
-ولی من روزه درسته می گیرم.
همه از شیرین زبانیش خندیدند.
پدر گفت:
-خانم برای فردا چیزی لازم نداری؟
مادر گفت:
-نه، همه چیز آماده است. مثل همیشه برای مهمانی فردا شب، از قبل آماده شدم.
روز بعد وقتی علی بیدار شد، نزدیک ظهر بود.
مادر در آشپزخانه مشغول تهیه افطاری بود.
علی به آشپزخانه رفت.
سلام داد. مادر جوابش را داد و گفت:
-الان ناهارت رو آماده می کنم.
علی گفت:
-مگه خودتون نمی خورید؟
مادر گفت:
-نه عزیزم ما روزه ایم.
علی گفت:
-خب منم روزه ام.
هر چه مادر اصرار کرد، علی چیزی نخورد.
به اتاقش رفت. زهرا تکالیفش را انجام می داد. او هم مشغول بازی شد.
زهرا تکلیفش تمام شد و به کمک مادر رفت.
مادر سینی پر از بشقاب های زولبیا، بامیه، خرما و سبزی خوردن را به اتاق آورد و گفت:
-علی جان، مواظب باش، توی سینی چیزی نیفته.
آشپزخانه جا نداره. تا انداختن سفره و آمدن مهمان ها، اینها باید اینجا باشه.
علی چشمی گفت و ماشین اسباب بازی قرمزش را برداشت. روی زمین نشست و مشغول بازی شد.
ماشینش را روی فرش اتاق سُر داد. ماشین به سینی خورد.
علی به زولبیا و بامیه ها نگاه کرد.
دستش را دراز کرد تا بردارد. ولی به خودش گفت:
-من روزه ام.
نگاهی به ساعت کرد. از اتاق بیرون رفت و گفت:
-مامان کِی افطار می شه؟
مامان گفت:
-یک ساعت دیگه. یعنی باید عقربه کوچیکه برسه به هشت.
علی به اتاق برگشت. دوباره ماشینش را برداشت. دلش ضعف می رفت. دستش را روی شکمش گذاشت. شکمش، قار و قور می کرد.
دوباره به سینی نگاه کرد.
دستش را لبه سینی گذاشت. انگشتش به بشقاب زولبیا رسید.
ولی چشمانش را بست و به خودش گفت:
-من روزه ام.
دوباره به ساعت نگاه کرد. عقربه کوچیکه، نزدیک هشت شده بود. آن قدر نگاه کرد تا دیگر چیزی ندید.
با صدای مادرش پلک هایش از هم باز شد.
مادر گفت:
-علی جان، پاشو افطار شده.
صدای مهمان ها از بیرون اتاق می آمد.
پدر به اتاق آمد و گفت:
-وای این پسر من که هنوز خواب آلوده.
همه خندیدند و پدر علی را بغل کرد و به کنار سفره برد.
(فرجامپور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته ⚫️
ای عزاداران عزاداری کنید
مردمان شهر را یاری کنید
از در و دیوار کوفه خون چکید
فرق مولا را ببین زاری کنید
ابن ملجم یا سپاهی از پلید
شاه را ضربت زده کاری کنید
تا که در شهری نباشد رهبری
می توان دفع گرفتاری کنید؟
تا علی باشد کسی بیمار نیست
تا ابد باید عزاداری کنید
(فرجامپور)
اللهم عجل لولیک الفرج
طاعاتتون و عزاداری هاتون قبول
درپناه خدا
التماس دعا⚫️
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالیُ بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
سلام صبحتون بخیر و نیکی🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶
#حدیث_رمضان
💫امام صادق (علیه السلام) فرمود:
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مىشود.✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
#سلام_امام_زمانم (عج)
💠دل آمده از غمت به جان ادرکنی
💠جان آمده بر لب، الأمان ادرکنی
💠ترسم که بمیرم و نبینم رویت
💠یا مهدی صاحب الزمان ادرکنی
✍تعجیل درفرج پنج صلوات بفرستید...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
#دعای_روزهای_ماه_رمضان
#دعای_روز_بیستم
اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ الْجِنَانِ، وَ أَغْلِقْ عَنِّي فِيهِ أَبْوَابَ النِّيرَانِ، وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ.
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
جزء بیستم.mp3
4M
#هر_روز_با_قرآن
#ختم_قرآن_کریم_در_رمضان
جزء بیستم
👤با صدای استاد معتز آقایی
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از علیرضا پناهیان
🌀چرا اهالی معنویت «شب قدر» را پاس میدارند؟!
🔻اهمیت «شب قدر»، به اندازۀ «عاقبتبخیری» ما است، چراکه در شب قدر، مقدرات آیندۀ ما تعیین میگردد. اگرچه این آینده، آیندۀ یک سال بعد ما است، ولی ممکن است در این آینده حوادثی رخ بدهد که دیگر ما از عاقبتبخیری فاصله پیدا کنیم، یا قطعاً عاقبتبخیر بشویم. سال آیندۀ ما یعنی همۀ عمر آیندۀ ما. نه تنها در شب قدر، پروردگار عالم، آیندۀ ما را رقم میزند، بلکه چون بر اساس گذشتۀ ما، مقدرات ما تعیین میشود، شب قدر، جمعبندی از گذشتۀ ما هم هست. تکلیف گذشته و آیندۀ ما در شب قدر روشن می شود.
👤 علیرضا پناهیان
🚩مصلی تهران، شب نوزدهم رمضان ۹۷
@Panahian_ir
درس جلسه گذشته درباره سبک زندگی بود
طبق قرارمون امروز باید بریم سراغ تمرین
اما راستش تمرین امروزمون خودش یه درسه
میخوایم بریم سراغ خود خودمون
1⃣
بـہ نــام منـاسب تریــن واژه هــا
بـہ رسم محبـــــت
بـہ نـــام خـــدا
#تمرین
#رابطه_انسان_گرفتار_با_خدا
در درس قبل یادگرفتیم که:
سبک زندگی ماا تا اینجا سبک زندگی خوبی نبوده😞
👈 یعنی مجموع کارهایی که مادر طول شب و روز انجام میدادیم و نمیدادیم:
همه افکار و کردار و گفتار ما جزء انتخابات برتر نبوده😓
وگرنه حال معنوی ما و امورات دنیوی مون
بهتر ازچیزی بوده که الان درش قرارگرفتیم💯
😞😞
👇👇
4⃣
👈🏻پس
🔹خلوت ..
🔹دقت..
🔹صداقت
میتونه کمک کنه که این بررسی به نحو احسنت انجام بشه 💯
تا خودتو بهتر بشناسی👏🏻
💢اگه هرکدوم از،این سه عامل👆🏻
نباشه نتیجه خوب عاید نمیشه
❌❌❌
👇👇
5⃣
هنگامیکه شرایط فراهم شد
اول جملـــــــــه:
🔅سبک زندگی برتر🔅رو بازش میکنیم و
کلمه به کلمه به معنای اون میپردازیم❗️
سبک =روش 🔻منش🔻 بینش 🔻کنش
مدل زندگی کردن من و شما که قراره اون رو خود آگاهش کنییم
بریم سراغ دومین کلمه ی این جمله 👇
زندگی = واقعـا میدونیم زندگی یعنی چی
❓🤔❓🤔❓🤔
👇👇
6⃣
در درس اول یه اشاره مختصری بهش کردیم😊
🔰زندگــــی
اولین هدیه خداوند به ماست
که اصلا در ابتدا لیاقتش درما نبوده😢
و شاید بعضی هامون هم ارزش این هدیه
گرانبها 💎رو تا انتهای عمرمون ندونیم 😔
⚜دوست من ‼️
حاااالا که زنده هستیم و نفسی میااد و مییره
تو همین جای خلوت که داریم
دقت میکنیم و صاادق هستیم
فکر کنیم که ازاین فرصت وهدیه ارزشمندما
🔘چقدرش گذشته؟؟
🔘چقدش باقی مونده؟؟
☑️اگه تا حالا قدرش رو ندونستیم
ازاین به بعدش رو دریابیم 🏳
و آخرین کلمه
از جمله 👈🏻«سبک زندگی برتر»
🔅بــــــر تــــــر 🔅
بــرتــر = جایگاهی که بالاترین هست
و من اگه به اون جایگاه نرسم حتما احساس شکست خواهم کرد
👇🏻
برتر👈🏻حقه منه ـ سهم منه
و تنها کسی که نمیذاره من به اونجا برسم
فقط و فقط
خودِ «من» هستم
که با ظلم به خودم این جایگاه والا رو ازدست میدم😞
«ظَلَمْــتُ نَـفْـسـیٖ »
بعد از بررسی جمله سبک زندگی برتر
بیاید بریم سراغ زندگیمون👌🏻
درهمان حالت :خلوت دقت
صداقت
پاسخ این پرسشها میتونه اوضاع سبک زندگی مارو برامون مشخص تر کنه.💯
تا برای رفتن به "سبک زندگی برتر"
انگیزه بیشتری داشته باشیم
👇👇
7⃣
خب
اول بریم سراغ جسم ✔️
از فرق سر تا نوک پا رو بررسی کنیم
با دقت و وسواس این جمسی که امانت در دست ماست رو باهاش چه کردیم🤔
🔸کجاهای جسممون نیاز به ترمیم داره
🔹کدوم دندونمون باید درس بشه؟؟
🔸اوضاع پوست و موی ما چطوره؟؟
🔹اضافه وزن داریم یا وزنمون کمه؟؟
ا🔶ستخوانها ـ مفاصل ـ عضلات درچه وضعی هستند؟؟؟؟؟
🔰تو یه کاغذ هرکجا ازجسممون
که نیاز به درمان داره یادداشت کنیم ✍🏻
👈🏻و برای تک تک اعضا و جوارحمون که سالمند خدارو شکرررررکنیم 🙏🏻
👇👇🏻
8⃣
رابطه ما با خانواده در چه حاله؟😉
رابطه مون با پدر و مادر
باهمسرمـــون
با فرزندان
خواهران و برادرانمون
رابطه مون با ارحام خودمون
مثل عموها..دایی ها.. خاله ها..عمه ها...
رابطه با ارحام همسر چطوره؟
🌹دوست من‼️
بدون که تو این مسیر آموزشی
که از،اول دبستان تا حالا
تو دبیرستانها و دانشگاهها
گذروندیم مهارتهای درست ارتباطی
رو به من و شما یاد ندادند😒
⚜همسرداریمون و فرزندپروریمون طوری نبوده که لذت شامل حالمون بشه😢
🔅ما ها تکنیکهای درستِ
خوشبخت شدنو یاد نگرفتیم ☹️
👇👇🏻