#تلنگـــــــــر👇⭕️
🍃🌸امام جعفر صادق (علیه السلام)فرمودند:
دو مرد وارد مسجد شدند، یڪی از آنها #عابد بود و دیگری #گنهکار
🍃وقتی که از مسجد بیرون آمدند،
✅مرد گنهکار، مؤمن راستین بیرون آمد
❌ولی مرد عابد، فاسق و گنهکار بیرون آمد!
از این رو که عابد وقتی وارد مسجد شد، به عبادت خود می بالید و در اندیشه خود به عبادتش مغرور بود، ولی گنهکار در فکر پشیمانی از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود.
🍃 خداوند به حضرت داود (ع) خطاب کرد:
(بشر المذنبین و انذر الصدیقین)
[گناهکاران را مژده بده و درستکاران راستگو را بترسان]
حضرت داود (ع) عرض کرد:
🔰چگونه گناهکاران را مژده بدهم و درستکاران را بترسانم
خداوند فرمود:
به گناهکاران مژده بده که من پذیرای توبه و بخشنده گناه هستم و درستکاران را بترسان که به اعمال خود، مغرور و خودبین نشوند.
زیرا بنده ای نیست که او را به پای حسابرسی بکشم، مگر اینکه بر اثر ناخالصی های عبادتش به هلاکت بیفتد
📚اصول کافی
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
ولادت #حضرت_زینب (س)
روز پنجم جمادی الاول روز پنجم یاششم هجرت بود
خبر تولد نوزاد فاطمه (س) به پیامبر خدا (ص) رسید، رسول خدا (ص) برای دیدار او به منزل دختر عزیزش فاطمه تشریف فرما شدند به دختر خود فاطمه فرمود: (دخترم، فاطمه جان نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم).
فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه می فشارد و بر گونه های دوست داشتنی او بوسه می زند و آنگاه به پدر بزرگوارش داد، پیامبر دلبند زهرای عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشته و اشک می ریخت، فاطمه (س) ناگهان متوجه این صحنه شد در حالی که شدیداً ناراحت این صحنه بود از پدر پرسید پدر چرا گریه می کنی؟!
رسول خدا (ص) فرمود: (گریه ام به خاطر این است که پس از مرگ من و تو این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، او با چه مشکلات دردناکی روبه رو می شودو چه مصیبت های بزرگی را به خاطررضای خداوند با آغوش باز استقبال می کند)
پس از چند دقیقه که آرام اشک می ریخت و نواده عزیزش را می بوسید، گاهی نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومی که رسالتی بزرگ را عهده دار می شد خیره خیره می نگریست، خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود:
ای پاره تن و روشنی چشمانم (فاطمه جان) هر کسی که بر زینب و مصائب او بگرید ثواب گریستن کسی را به او می دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند.
کتاب خطابه زينب كبرى پشتوانه انقلاب حسين بن على( ع) ص 53 و 54
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
#اسرار_درون
خود شناسی🌹
سلام به خلیفه های خوب خدا 🌹
میلاد بانوی بزرگوار اسلام
وپیام آورِخونِ شهیدان
بزرگ دختِ امیر مؤمنان
برشما مبارک باد 🌺😍
ان شاءالله که امروز عید هاتون را گرفته باشید .
اگر هم نگرفتید تاآخر شب بگیرید 🌺✅
💟عرض کردیم برای خود شناسی باید به(خود)رجوع کرد.
یکی از مواقعی که واقعا به (خود)ش
رجوع می کند .
هنگامی است که باخطری بزرگ مواجه می شود.
ودستش از همه جا کوتاه می شود.
مثلا وقتی که درون کشتی در دریایی طوفانی گرفتار امواج می شود.
وبا شناهم نمی تواند خود را نجات دهد.
🔹در چنین مواقعی عوامل غفلت
آنچنان از جلوی چشم فرد زدوده می شود.
که با تمام وجود به خود می آید .
💟وباتمامِ وجود خدا را می بیند
و او را همه کاره می بیند ✅
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
💟امیدوارم
با توضیحاتِ بالا حکمت برخی از رنج های دنیا را متوجه شده باشید.
گاهی نیازه برای اینکه از خوابِ غفلت بیدارشویم. دچار برخی رنج ها در دنیا شویم .👌
🔹خداوند حکیم از روی حکمتش
نسخه ای را برای ما می پیچد که به نفع ِماست✅
واز روی محبت ، برنامه زندگی ما را طوری می چیند که بیشتر به سمتِ خودش که همان هدف اصلی خلقت است .
نزدیک شویم ✅
💟پس بهتر است که به خدا اعتماد کنیم
و در سختی ها ورنج ها، گِله نکنیم.
صبور باشیم و راضی به رضای خودش✅
💟ومقامِ رضا ، مقامِ بالایی است.
ان شاءالله که بایاری خودش،
به این مقامِ بالابرسیم👌
پس تابعد
در پناه خدا
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
یا_صاحب_الزمان
تو نباشی شنبه هم جمعه دلتنگی توست
تا نیایی جمعه انگـار به پـایـانــــــ نرسد!
بحق مادر و عمه سادات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
داستان کوکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های نازنین ☺️🌸
#داستان_کودکانه
خرگوشِ صبور 🌹
در یک جنگلِ بزرگ و پر درخت،
خرگوشک با خانواده اش زندگی می کرد.
بابا خرگوشی برای آوردنِ هویج به مزرعه ای دور رفته بود.
ومامان خرگوشی برای ناهار چیزی نداشت.
خرگوشک گرسنه شده بود و اومد کنارِ مامان و گفت:
_مامان جان من گرسنه هستم.
مامان گفت :
_باید صبر کنی تا بابا برگرده .
ولی خرگوشی گرسنه بود.و طاقت نداشت.
دوباره گفت:
_من گرسنه ام .
وقتی که خرگوشک دید که مامان داره غصه می خوره.
از حرفی که زده بود ناراحت شد.
به گوشه ای رفت و با اسباب بازیهاش خودش رو سرگرم کرد.
ولی شکمش قار وقور می کرد.
به شکمش نگاه کرد.
ولی دیگه چیزی نگفت.
برای اینکه صدای شکمش را نشنوه .
گوشهاش رو گرفت وچشم هاش رو بست.
می خواست بخوابه
ولی از گرسنگی نمی تونست.
ولی یواش یواش چشمهاش گرم شدو خوابش برد.
که با صدای بابا بیدار شد.
_پسرم بیدار شو برات هویج تازه وخوشمزه آوردم.
خرگوشک از خواب بیدار شدو با خوشحالی به بابا سلام کردو بغلِ بابا پرید.
هوا دیگه تاریک شده بود وخرگوشک از صبح تا حالا چیزی نخورده بود.
ولی الان
همگی دور هم یه شام خوشمزه خوردند.
هویج های تازه وخوشمزه.
آن روز خرگوشک یاد گرفت که باید برای رسیدن به چیزی که دوست داره.
گاهی باید صبر کنه ☺️
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
گویند مراکه،دوزخی باشد سخت
از رحمتِ حق که من شنیدم دور است
چون از کرمش بهشت وعده کرده
بر لطف و عنایتش دلی باید بست
اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
شبتون بهشت
در پناه خدا
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون