هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
سرفصل های دوره👆👆👆
لطفا توی گروه هاتون و برای مخاطبین تون بفرستید
عکس بگیرید و برای ادمین بفرستید تا در هزینه براتون #تخفیف در نظر بگیرند✅
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_147
لحظات به کندی می گذشت.
جو سنگینی حاکم بود. البته فقط برای امید.
میز شام آماده شد. همگی با تعارف مادر به سمتِ میز شام رفتند.
میز با انواع غذاها، سالاد و دسر، پر شده بود.
آقای بهرامی با خنده گفت:" اِی بابا چرا اینقدر زحمت کشیدید؟ یه لقمه نون و بوقلمون می خوردیم."
و با صدای بلند خندید.
همه خندیدند، غیر از امید.
امید سعی کرد دور از دخترک بنشیند. تا ناخواسته چشمش به او نیفتد.
سرش را هم پایین انداخت.
لقمه ها به سختی از گلویش پایین می رفت. سعی می کرد فقط از جلوی خودش غذا و دسر بردارد تا مجبور نباشد، حتی ذره ای رویش را به سمت دیگری بچرخاند.
غذا خوردن برایش مثلِ خوردنِ زهر شده بود.
با هر بدبختی بود تحمل کرد. فقط مادرش، هر چند لحظه یک بار چیزی به امید تعارف می کرد. خوب می دانست که امید چه زجری می کشد.
با نگاهی نگران به او می نگریست.
چاره ای نداشت جز دندان به جگر گذاشتن و تحمل کردن.
بالاخره همه از پشتِ میز شام بلند شدند.
با تعارف مادر؛ بر روی مبل های راحتی نشستند.
امید نگاهش بین ساعت روی دیوار و راه پله حرکت می کرد و دلش می خواست هر چه زودتر از این مکان بگریزد.
ولی با حرف پدرش جا خورد.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#سالها_در_انتظار_یار
#قسمت_148
پدر خطاب به آقای بهرامی گفت:"
از هر چه بگذریم سخن دوست خوش تر است.
بهرامی جان به نظرم بریم سرِ اصلِ مطلب."
با شنیدن این حرف؛ امید با چشم های از حدقه بیرون زده و نگاهی نگران به مادرش نگریست. با نگاهی ملتمسانه از او می خواست که کمکش کند.
مادر با نگرانی سرش را تکان داد و به زیر انداخت.
از مادر که ناامید شد. چشم دوخت به دهان آقای بهرامی.
او با همان خنده های مخصوص خودش گفت:" جناب مهندس من کی باشم بخوام روی حرف شما حرف بزنم. بفرما در بست در خدمتم."
قلب امید به تپش افتاد. گویی دیگر طاقتِ ماندن در سینه اش را نداشت. به در و دیوار می کوبید تا از قفس تنگ سینه اش بیرون بجهد.
احساس کرد نفسش تنگ شده. به سختی و شمرده شمرده نفس کشید.
رنگ از رخسارش پرید و دستش را مشت کرد و عرق سرد روی پیشانی و کف دستش نشست.
خم شد و دستمال برداشت و پیشانی اش را خشک کرد.
باید امشب تکلیف خودش را با این زندگی مشخص می کرد. سخت بود خیلی سخت که بخواهد با مرد دیکتاتور زندگی اش مقابله کند.
ولی اگر این کار را نمی کرد. قطعا نفسش برای همیشه قطع می شد. قطعا می مرد.
قفسه سینه اش با هر نفسی که می کشید به شدت بالا و پایین می رفت.
خوب می دانست که دیگر توان ماندن را ندارد.
از جا بلند شد و ببخشیدی گفت. به سمت پله ها رفت و با سرعت شروع کرد به بالا رفتن.
که صدای پدرش او را سر جا میخکوب کرد.
با صدای محکمی گفت:"بهتره برگردی. صحبت های مهمیه. باید باشی."
با فکر به اینکه قرار است چه بشنود و
چه بلایی سر زندگیش بیاید.
خشمگین و ناراحت؛ پله هارا دوباره پایین رفت.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلام امام زمانم🌺
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
ما هنگامى كه كودكانمان هفت ساله مىشوند به اندازهاى كه طاقت دارند آنان را به انجام نماز و روزه فرمان مىدهيم.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💝✵─┅┄
ما انسان ها مثل مدادرنگی هستیم
شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم
اما روزی برای کامل کردن نقاشیمان به دنبال هم خواهیم گشت
💎قدر یکدیگر را بدانیم و خدا را بابت داشتن اطرافیان مان شکر کنیم
خدایا شکر الحمدلله رب العالمین🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
روند وقوع معجزه.mp3
6.29M
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #استاد_انصاریان
✘ معجزه چجوری اتفاق میفته؟
چجوری میشه که یهو یه نابینا بینا میشه؟
یه فلج حرکتی، براه میفته؟
منبع : جلسه ۱۳ فکر و ذکر ۱
@ostad_shojae | montazer.ir
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
💞#عشق را باید در زندگی متاهلی بوجود اورد
و
پرورش داد.
درست مثل نهال کوچکی که اول زندگی کاشته میشود و در طول زندگی
با
تغذیه سالم رشدش داد.
🔺عرض کردیم در بین طبایع،
طبایع تر، راحت تر ابراز احساسات می کنند
و طبایع خشک
علی رغم احساساتی بودن، قدرت ابرازشان کمتر است
🔺البته تربیت خانوادگی و محیطی در این امر موثر است✅
پس
مطالبی که عرض می کنیم، کلی است.
ممکن است یک فرد با طبع و مزاجِ تر،
یعنی دموی یا بلغمی
نتواند خوب ابراز احساسات کند
چون در خانواده ندیده و یاد نگرفته.
🔸پس
برای
بررسی خصوصیات فردی
باید تمام جوانب را در نظر گرفت.
چه طبع و مزاجی دارد؟
در چه محیط جغرافیایی رشد کرده؟
محیط تربیتی، خانواده و مدرسه و.. چگونه بوده؟
چه حوادثی در زندگی فردی اش
از کودکی تا الان برایش اتفاق افتاده؟
◀️البته این مطالب را در مشاوره ها سعی می کنیم دقیق بررسی کنیم
تا مشکل شخصیتی یا جسمی و روحی فرد را بتوانیم، درست تشخیص بدهیم✅
در کل باید در هر امری دقت داشت👌
◀️پس
دانستن طبع فرزندان
جهت تربیت صحیح
بسیار بسیار مهم است✅✅
که
در #دوره_تربیت_جنسی کودک و نوجوان
به شما کمک می کنیم تا بتوانید طبع و مزاج فرزندتان را بدانید و
تربیت و تغذیه مناسب برایش داشته باشید.
🔸البته
در دوره های انتخاب همسر و همسرداری هم
طبع و مزاج را اموزش می دهیم✅
چون این مسئله بسیار مهم است👌
🔸دقت کنید👇
اگر همسر شما
ابراز احساسات ندارد، این به آن معنا نیست که شما را دوست ندارد.
آقایان اگر خانمشان را دوست نداشته باشند،
اصلا خانه نمی ایند.
پس مردی که بعد از کار به منزل می آید
برای خانه خرید می کند و...
قطعا همسرش را دوست دارد💞
🔸نکته بعد،
کلا خانم ها چون محبتی و احساساتی تر هستند،
توقع احساسات و محبت بیشتری دارند.
❤️خانم گلم،
لطفا توجه کنید
آقایان جنسشان و خلقتشان با خانمها تفاوت دارد👌
کافی است این مسئله را بپذیرید👆
#سوال
چگونه یک خانم می تواند به همسرش بفهماند که به محبت و توجه بیشتر احتیاج دارد⁉️⁉️⁉️
پاسخها و سوالهاتون را می تونید برای ادمین بفرستید👇
@asheqemola
یا ناشناس 👇
لطفا، سوالات، نظرات و پیشنهاداتتون را برام ناشناس بفرستید✅
لینک ناشناس👇👇👇
https://harfeto.timefriend.net/16819268027013