eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.5هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
131 فایل
🔺️کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ لینک کانال 👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
ضمن تشکر مجدد از شما خوبان مبلغی که تا الان واریز شده👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔴 بیش از 100 شهید و ده ها زخمی در بمباران ارتش اسرائیل هنگام نماز صبح در مدرسه‌ی محله الدرج در مرکز شهر غزه. سلام و عرض تسلیت به اقا امام زمان عج این الطالب بدم المقتول رژیم صهیو نیستی امروز هولناکترین جنایات خودرا در هتگام اقامه نماز صبح در مدرسه ای در غزه انجام داد که ۱۲۰ نفر از نمازگزاران با سه بمب تکه تکه شده و قابل شناسایی نیست اجرک الله یا صاحب الزمان عج 🏴 درحین عزاداریها حواسمان و دعایمان به ندای مظلوم و بی پناه غزه هم باشد. اللهم عجل لولیک الفرج خدایا اقامون را برسون😭 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض ادب خدمت شما خوبان🌹 الهی که حاجت دلتون با تقدیر خدای مهربون یکی باشه و به حق حضرت رقیه سلام الله علیها همگی حاجت روا باشید عزاداریهاتون قبول حق🏴
توفیقی شد تا در مجلس بی بی سه ساله شرکت کنیم و برای فرج آقامون دعا کنیم الهی دعاهامون مستجاب بشه و خداوند آقامون را برسونه و دنیا را از ظلم و فساد نجات بده الهی که ما و اولاد ما جزو یاران حضرت باشیم اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا💐
رازهایی درباره مردان که باید هر خانمی بداند👌 روش‌های جلب محبت همسر🤗👇
امشب می خوام از اسرار مهمی پرده بردارم که اگر بدونید و دقت کنید خیلی خیلی زندگی هاتون شیرین میشه👌😊
هر چقدر انسان شناسی تون قوی تر باشه و هر چقدر تفاوتهای بنیانی را بیشتر بشناسید لذت بیشتری از زندگی هاتون می برید 🤗
خب بریم سر اصل مطلب 😍👇
❤️ پنج زبان 🔶 سوءتفاهم توی رابطه‌ی عاطفی یه چیز طبیعیه اما شناخت اینکه شریک عاطفی‌مون چطور عشق رو دریافت میکنه و چطور احساساتش رو ابراز می‌کنه، می‌تونه خیلی از سوءتفاهم‌ها رو توی رابطه‌ی عاطفی کم‌رنگ کنه👌 😌 افراد متفاوتی دارند که شناخت اون می‌تونه روابط ما رو بهبود ببخشه ۵ نوع زبان عشق داریم: 👇👇👇 @asraredarun
💞 ابراز کلامی: بعضی از افراد با شنیدن جملات عاشقانه و تعریف و تمجید عشق رو دریافت می کنند❤️ و دوست دارند همسرشون مرتب جملات عاشقانه بهشون بگه👌 @asraredarun
🤝 کمک رسانی: بعضی افراد دوست دارن که یک کاری براشون انجام بدیم و اینجوری احساس میکنن که داره بهشون توجه میشه🤗 وقتی همسرت مظلوم نمایی می کنه حتما بهش توجه کن😉 @asraredarun
🎁 هدیه گرفتن: بعضی افراد هدیه گرفتن رو دوست دارن و بیشتر ارزش معنوی هدیه براشون مهمه تا ارزش مادی‌اش👌 اگر همسرت هدیه دوست داره حتما حتما مرتب براش هدیه بگیرید🎁💞 @asraredarun
⏳ گذراندن وقت با کیفیت: بعضی افراد دلشون میخواد که طرف مقابل گوشیش رو بذاره کنار و به حرفاش با نهایت تمرکز و توجه گوش کنه👌 این دیگه فکر کنم خواسته همه است😊👌 @asraredarun
💞 لمس فیزیکی: بعضی افراد با نوازش، در آغوش گرفتن و بوسه عشق رو دریافت میکنن💞 اگر همسرتون لمسی است حتما درکش کنید چون با محبت کلامی اغنا نمی شه👌 @asraredarun
⚠️ البته توجه داشته باشین که زبانِ عشق افراد میتونه ترکیبی از این موارد باشه ⚠️ همه اینها را توی دوره 💞 به طور کامل آموزش می دیم 👌👏 منتظر باشید به زودی ثبت نام را شروع خواهیم کرد👏👏👏 @asraredarun
😍💞 تو همانی که می شود چای را کنارت بدون قند، شیرین نوشید💞😘 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سلام ببخشید من داشتم با خانم دکتر صحبت می‌کردم آخراش نمی‌دونم چرا گوشی قطع شد از خانم دکتر خیلی تشکر کنید خیلی زحمت کشیدن صحبت‌هاشون خیلی عالی بود ، ان‌شاءالله که بتونم با کمک خدا و خانم دکتر مشکلم رو حل بکنم ازشون خیلی تشکر بکنید و صحبتم رو انتقال بدید به ایشون و عذرخواهی کنید از طرف بنده که نشد خداحافظی کنم🙏🏻🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر، هر چه هست لطف خداست🌺 ای دی جهت هماهنگی👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳) صدای بلند آهنگ، حالم را بدتر می‌کرد. جرات اعتراض به دردانه مادر را نداشتم. اتاق کوچکم را زیر و رو کردم. کمد دیواری کوچک و رختخوابم را گشتم. ولی خبری نبود. با احتیاط نزدیک سینا شدم و نفسِ عمیقی کشیدم. از آنچه قرار بود بشنوم، بیم داشتم. با صدای آرام گفتم: - سینا جان! داداشی! نمی‌دونی گوشی من کجاست؟ بدونِ این که سرش را برگرداند و هیکل تپلش را تکانی دهد، گفت: - من چه می‌دونم. حتما مامان برداشته. در جا وا رفتم. گرفتنِ گوشی از مادر! مساوی بود با رفتن به جنگِ اژدها و منِ بیچاره بدونِ گوشی باید می‌مردم. اشک‌هایم روی گونه‌هایم غلطید. باز هم به اتاقم پناه بردم و زانوی غم بغل گرفتم. تمامِ دنیا دست به دست داده بودند تا مرا از بازی روزگار حذف کنند و من چقدر این حذف شدن را می‌خواستم. دستانم را روی گوش‌هایم گذاشتم و بی‌صدا اشک ریختم. نمی‌دانم چقدر گذشت که صدای بسته شدنِ در ورودی، مرا از جا پراند. از اتاق بیرون رفتم. منتظر بودم مادر دوباره با عصبانیت فریاد بزند که با کمالِ تعجب دیدم دردانه‌اش را در آغوش گرفته و نوازش می‌کند. دردِ زیادی بودن هم به دردهایم اضافه شد. با خودم گفتم "کاش حالا که احوالش بهتر است، می‌توانستم گوشی را از او بگیرم." پس باید نرم و مطیع می‌شدم. هنوز داشت قربان‌ صدقه دردانه‌اش می‌رفت. با قدم‌های آهسته به سمت آشپزخانه رفتم. شاید بتوانم با جمع‌ و جور کردنِ آنجا، کمی خود‌شیرینی کنم؛ اما با درد و سوزش زخم‌های دستم، سردرد و سر‌گیجه چه باید می‌کردم؟ !🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۴) با هر زحمتی بود و با دست راستم، قسمتی از آشپزخانه را مرتب کردم. صدای خنده آن‌ها در خانه پیچید؛ ولی من فکرم فقط درگیرِ به دست آوردنِ گوشی‌ام بود. نگران بودم اگر پرهام زنگ بزند و جواب ندهم، حتما قهر می‌کند. دلشوره مثلِ خوره درونم را می‌خورد. دستانم به کار نمی‌رفت ولی چاره‌ای نداشتم. برای نرم کردنِ مادر باید کاری می‌کردم. همیشه بعد از دعوا با پدر، مثلِ امروز به خانه دوستش می‌رفت. نمی‌دانم آنجا چه خبر بود که وقتی بر‌می‌گشت کمی آرام شده بود. البته وجود سینا هم نعمتی بود وگرنه هر چه بدبختی داشت سرِ من خالی می‌کرد. با صدای فریاد مادر به خودم آمدم: - تینا، چی کار می‌کنی؟ زود باش اون غذا رو از یخچال دربیار، گرم کن و بیار. قطره اشکی بی‌اختیار روی گونه‌ام غلتید. خودش دید که دیشب در بیمارستان تا دمِ مرگ رفتم و برگشتم ولی طوری رفتار می‌کرد که انگار اتفاقی نیفتاده. نگاهی به باندِ روی زخم‌های دستم انداختم. کاش اینها زخمِ کاری می‌شد و دیگر چشم به این دنیا باز نمی‌کردم و پا در این خانه نمی‌گذاشتم. سفره را با دستِ دیگرم روی زمین انداختم. زیر‌چشمی رفتارِ مادر را زیر نظر داشتم تا در موقعیتی مناسب سراغ گوشی را از او بگیرم. سینا با اشتها غذا می‌خورد. اصلا این بچه سیرمانی نداشت. نمی‌دانم از مدرسه آمده یا از قحطی. بی‌خود نبود که این‌قدر تپل شده بود. من برخلاف او با آن که دلم ضعف می‌رفت ولی چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت. به قولِ سینا مثلِ چوبِ خشکیده شده بودم. فقط به خاطرِ نرم کردنِ مادر، سرِ سفره نشستم و با دستِ سالمم قاشق را برداشتم. غذای مانده شب هم، مزید بر علتِ بی‌اشتهاییم بود ولی چاره‌ای جز خوردن نداشتم. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عزیزم شبتون بخیر والا تا جاییکه بتونم سعی ام همینه که با اموزش های کانال زندگی تون را به بهترین شکل بسازید و از زندگی تون بیشترین لذت را ببرید. اما قبول کنید که خیلی از مطالب را نمیشه توی کانال عمومی گذاشت و ناچاریم دوره برگزار کنیم تا دست مون باز باشه و تمام نکات و ریزه‌کاریها را آموزش بدیم✅ و البته بتونیم اعضای دوره را پشتیبانی کنیم که بهترین نتیجه را بگیرند. ان شاءالله موفق باشید و با همین اموزش ها و استفاده از سیاستهای زنانه بتونید از همسرتون هم نفقه تون بگیرید✅
سلام شبتون بخیر ممنونم از شما دوست عزیز🌺 ان شاءالله به زودی ثبت نام را شروع می کنیم✅
لطفا شما عزیزان هم یک همتی کنید بنر کانال را برای دوستانتون بفرستید تا افراد بیشتری بتونن از این مطالب استفاده کنند چه بسا زندگی هایی را از فروپاشی نجات بدیم✅