سلام وقتتون بخیر🌹
ایام پر برکت دهه فجر را خدمت تک تک شما بزرگواران تبریک عرض می کنم 🌹
اعضای جدید همگی خوش آمدید 🌹
دوستانی که تقاضای مشاوره تلفنی در رابطه
با
✴️همسرداری و
✴️ اختلافات خانوادگی
✴️ تربیت فرزند
دارید
لطفا جهت هماهنگی
به آی دی زیر پیام بدید
👇👇👇
@MOSaferr1991
ان شاءالله در خدمتم 🌹
هدایت شده از فرم های مشاوره استاد فرجام پور
#نطر-شما
سلام علیکم خسته نباشید؛ من با خانم فرجام پور مشاوره داشتم ایشان خییییلی خوب منو راهنمایی کردن و به من راهکار دادن؛ با اینکه فقط سه روز از این مشاوره گذشته تاثیر حرفهای ایشون رو خیلی خوب توی خودم و زندگیم دارم می بینم و مرتب دعا میکنم این تغییر و احساس خوب رو خدا ازم نگیره و موقتی نباشه چون خیلی امیدوارم اگه به همین روال ادامه بدم مشکلاتم خیلی کمتر و انشاء الله رفع خواهند شد. با اینکه زمانی که درخواست دادم زمان مناسبی نبوده و من نیاز فوری داشتم به من وقت دادند.
خدا را شکر 😊🌹
#داستان_کودکانه
آش نذری🌹
بچه های توی کوچه بازی می کردند.
در خانه علی باز شد علی بیرون آمد.
و گفت:
_بچه ها بیایید مامانم آش نذری پخته .
بچه ها به خانه علی رفتند.
مامان علی؛ اش را در کاسه های چینی ریخته بود.
و برای بچه ها قاشق آورد .
همه روی زیر انداز نشستند و دور هم آش خوردند.
مریم ؛ خواهر علی ؛ سینی که پر از ظرف های آش بود برای همسایه ها برد.
رضا پرسید:
_علی مامانت برای چی آش نذری پخته؟
علی گفت:
_مامانم هر سال ؛ برای شهادت امام کاظم، آش نذری می پزه .
حسن.گفت:
_تو هم کمک می کنی؟
علی گفت:
_بله ؛ برای همسایه هایی که دور تر هستند من آش می برم.
حسن گفت:
_برای حمید هم می بری؟آخه تو با حمید قهری .
علی گفت:
_راستش از دستش ناراحتم . حرف بدی بهم زده. ولی مامانم می گه باید گذشت داشته باشیم.
منم از مامانم خواستم یه ظرف آش هم برای حمید بریزه تا ببرم.
مامان علی را صدا زد.
_علی جان بیا این ظرف آش آماده است.
بعد علی پاشد.
وظرف آش را برداشت و برای دوستش حمید برد.
حمید وقتی علی را با ظرف آش دید؛ تعجب کرد و از حرفی که زده بود خجالت کشید.
علی با لبخند بهش سلام داد و گفت:
_ما باهم دوست هستیم. من از دستت ناراحت نیستم.
بعد ظرف آش را به حمید داد.
حمید هم گفت:
_سلام علی جان من را ببخشش. من اشتباه کردم .از اون روز دلم می خواست باهات حرف بزنم ولی روم نمی شد.
ممنونم که تو اومدی.
بعد با هم دست دادند و تصمیم.گرفتند هیچ وقت باهم قهر نکنند.
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
دلنوشته 🌹
باز هم شب آمد و من در تبِ دیدارِ تو سوزم.
دستم به تمنا دراز و زبانم به نیاز، باز.
چون دل به امید تو نشیند، همه شور است و همه عشق.
این آتشِ عشق هرگز نگردد فروکش.
تا وعده دهی لحظه دیدار و وصالش،
چون شمع بسوزد و با فراقِ تو سازد.
یارب چه کنم لایق دیدارِ تو گردم.
رحمی بنما چو پروانه سرگشته و شب گردم.
گر یک لحظه نظر بر من بیچاره کنی تو
هرگز نروم من ز درت،
چون محتاج نگاهت هستم و محتاجِ عطایت ✅
(فرجام پور)
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
درپناه خدا
حاجاتتون روا
التماس دعا 🌹
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون
┄┅─✵💝✵─┅┄
با نام و یاد خدا
میتوان
بهترین روز را
برای خود رقم زد...
پس با عشق
وایمان قلبی بگویی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا به امید تو💚
❌نه به امیدخلق تو
سلام صبح بخیر 🌹
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون