🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
🔴 بهترین باز کننده عروق
✍روغن حیوانی یا روغن زرد گاوی با طبع گرم و تر، پاک کننده، بازکننده گرفتگیها، دفع کننده سموم و گرم کننده کلیه و مثانه است.
طبیبی که طبیعت را بخوبی بشناسد، میداند که چربی، خود خاصیت پاککنندگی دارد لذا برای از بین بردن انسداد و چربی کبد، روغن حیوانی و عسل همراه ورزش از بهترین گزینه هاست، زیرا مستقیما توسط کبد جذب میشود، این خاصیت روغن حیوانی در کنترل وزن و تولید انرژی بدن بی نظیر است.بهترین روغن خوراکی است که نقش بسزایی در زیبایی و شفافیت پوست دارد. برای درمان سوختگی و کاهش التهاب و ورم موثر است.
امام علی (ع): روغن گاو دارو و شفا است.پیامبر اکرم (ص): هر کس یک لقمه چرب شده به روغن حیوانی بخورد به همان اندازه بیماری از تن او فرو می ریزد.
📚دانشنامه احادیث پزشکی
اینکه در روایات مصرف روغن حیوانی برای پیران در شب نهی شده، میتواند به این دلیل باشد که این روغن از شدت لطافت سریع جذب شده و تا صبح بدلیل اینکه چیزی در معده نمانده، باعث ضعف در افراد مسن میشود.
طرز تهیه روغن حیوانی:کره دوغی را حرارت ملایم داده، آب کره تبخیر میشود و روغن آن که چربی حیوانی است باقی میماند.
@asraredarun
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔴کبد
✍خوردن آب و مایعات سرد و یخ مانند انواع نوشابه، دلستر، دوغ وشربت از بزرگترین علل نابودی کبد است و بسیاری از افرادی که در انتظار "پیوند کبد" هستند به نوشیدن آب یخ علاقه داشته اند.
دومین موضوع سریع خوردن و خوب نجویدن غذاست (حداقل چهل مرتبه) که متاسفانه غذا بصورت خام وارد مجاری کبدی شده باعث انسداد و نابودی کبد می گردد.
@asraredarun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اولین کاری که باید هنگام شروع بیماری انجام داد.
✍حکیم خیراندیش
@asraredarun
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🔹 #او_را ... 85 مثل مرغ سرکنده شده بودم! هیچ جا نبود! حتی سه شنبه و پنجشنبه رفتم اونجایی که جلسه بو
🔹 #او_را ... 86
همه ی جملاتش مثل همون حرف هایی بود که شنیده بودم!
از اینکه هیچی ازشون نمیفهمیدم حرصم گرفته بود!
برای اینکه ثابت کنم خنگ نیستم،
دوباره برگشتم اولش!
"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
لقد خلقنا الانسان فی کبد!"
ترجمه نداشت!😕
گوشی رو برداشتم و تو اینترنت سرچ کردم!
" بلد۴ :ما انسان را در رنج آفریدیم؛
کبد بر وزن فرس،بمعنی سختی است.
مراد از آن در آیه مشقت و سختی است،
یعنی:حقا که انسان را در رنج و تعب آفریدیم، زندگی او پر از مشقت ورنج است و همین رنج و تعب است که او را به کمال و ترقی سوق میدهد،
اگر در مشقت نمیبود،برای از بین بردن آن تلاش نمیکرد و اگر تلاش نمیکرد،
ابواب اسرار کائنات به رویش گشوده نمیشد!
*یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه*
قاموس قرآن-جلد۶-ص۷۲"
با دهن باز نگاهش کردم!😧
دفتری که همیشه توش مینوشتم رو آوردم و هرچی که میخوندم رو مینوشتم.✍
اخرین جمله ی عربی،بازم ترجمه نداشت،
دوباره سرچ کردم!🔍
" انشقاق۶: ای انسان!تو توأم با تلاش و رنج بسوی پروردگارت روانی و او را ملاقات خواهی کرد!
پس از آن آمده «فاما من اوتی کتابه بیمینه....»پس انسان اعم از نیکوکار و بدکار با یک زندگی پر تلاش و رنج بسوی خدایش روان است و عاقبت به راحتی یا عذاب خواهد رسید.
قاموس قرآن-جلد۶-ص۹۶ "
برگشتم سراغ دفترچه📖
"پس دنبال مقصر نگرد!
این آیه داره میگه کلا این دنیا با ما سازگاری نداره!
پس فرار از رنج،رنج رو بیشتر میکنه!
این واقعیت رو بپذیر!
نپذیری،افسرده میشی!!
نپذیری لذت نمیبری...."
انگار یه آدم زنده داشت باهام صحبت میکرد!
یه نفر که از تموم زندگیم و سوال های توی سرم خبر داشت!😢
همه اتفاقات داشت از جلوی چشمم میگذشت!همه گریه هام،همه مشکلاتم،همه و همه....
من اونقدر درگیر مشکلاتم شده بودم که وقت اضافی گیر میاوردم میشستم و گریه میکردم،
اما تو دفترچه نوشته بود:
"اگر این واقعیت رو بپذیری که سراسر زندگی رنج و سختیه،
وقتی که رنجت کمتر شه احساس لذت میکنی و خدا رو شکر میکنی!"
سرم رو گذاشتم رو میز.
دنبال یه دلیل بودم تا همه ی این حرف ها رو رد کنم و خودم رو راحت کنم!!
اما هیچ دلیلی برای رد کردنش پیدا نمیکردم!
شاهدش هم تمام اتفاقات زندگیم بود!
ولی چرا؟!
برای چی؟!
جوابم تو همون صفحه بود
"این یکی از واقعیت های دنیاست!
این رنج ها تو رو رشد میده،
بزرگت میکنه!
اینکه تو رنج داری،دلیل بر این نیست که آدم بدی باشی
اما برخورد تو با رنج میتونه باعث شه آدم بدی بشی!!!
خدا با این رنج ها میخواد تو رو قوی کنه!
ازشون فرار نکن،اون ها رو بکن پله برای رسیدن به خدا...
خدا دوست نداره تو اذیت بشی،
اشک خدا رو پشت پرده ی رنج میبینی؟!"
بی هیچ حرفی به دیوار رو به روم خیره شدم!
آخه این حرف ها یعنی چی؟!
اینا از کجا اومده!؟😔
چرا اینجوری دلمو زیر و رو میکنه!؟
بلند شدم و رفتم تو تراس،
این دفترچه بدتر خواب رو از چشمهام ربوده بود!
آسمون رو نگاه کرد!🌌
هنوز خدایی نمیدیدم!
به ماه خیره شدم و زیر لب گفتم:
"این خدا کجاست که باید برای رسیدن بهش تلاش کرد!؟
نمیدونم یعنی چی!
قسمت اول حرفاش درسته،
همون حرفی که خودم تا چندوقت پیش میزدم،همه مردم بدبختن!!
اما چجوری این بدبختیا پله میشن!؟
برای رسیدن به چی؟
به کی؟
من تو خونه ای بزرگ شدم که دو تا استاد دانشگاه و دکتر ،پدر و مادرم هستن.
اما نه خدا رو قبول دارن و نه حرف آخوندا رو!
نمیدونم چی تو اون دفترچه هست!
تا اینجاش خیلی هم بد نبوده به جز قسمت های مربوط به خدا!
اما من با اون قسمت ها کاری ندارم!
من میخوام آرامش رو پیدا کنم و اون...سجاد...این دفترچه رو بهم داد،
خودشم گفت خدایی که نمیبینی رو نمیخواد بپرستی!
من با خدا کاری ندارم.
من فقط دنبال آرامشم!همین..."
انگار ماه هم به من خیره شده بود!لبخند زدم و سیگارم رو روشن کردم!🚬
"محدثه افشاری"
@asraredarun
اسرار درون
مشاور خانواده| خانم فرجامپور
🔹 #او_را ... 86 همه ی جملاتش مثل همون حرف هایی بود که شنیده بودم! از اینکه هیچی ازشون نمیفهمیدم حر
🔹 #او_را ... 87
کم کم هوا داشت روشن میشد!
اما هنوز داشتم میخوندم.
اونقدر مغزم پر از سوال بود که هرچی میخوندم،کم بود!!
آرزوهایی که هیچوقت بهشون نرسیده بودم،😢
چیزایی که دوست داشتم اما نداشتم،
شرایطی که من رو تو فشار قرار بده تا رشد کنم و بزرگ بشم،
برنامه ریزی هایی که به هم میخورد،
و خلاصه تلخی دنیا...
این همون واقعیتی بود که اون شب راجع بهش تو اون جلسه،شنیده بودم!
همون واقعیتی که اگر بپذیری ،افسرده نمیشی!!
ناخودآگاه مغزم شروع به مقایسه کرد!
مقایسه ی این حرفها با حرفهای مرجان!
قبول رنج،تلاش،رسیدن به لذت و ارامش دائمی ؛
فرار از رنج،قبول پوچی،رسیدن به لذت و ارامش چند ساعته!!
حرفهای هردوشون منطقی به نظر میومد،
اما حرف مرجان حالم رو بد میکرد!
یاد روزایی افتادم که همه جوره میخواستم از منطقی که مرجان به کار برده بود،فرار کنم
و آخرش با حقارت تسلیم شدم و زندگیم از قبل هم تلختر شد!!
نفسمو دادم بیرون،
میارزید یه بارم حرف های اون رو که خودش غرق تو آرامش بود،قبول کنم،
حداقل یه مدت امتحانی!
خودکارم رو برداشتم و آخر صفحه نوشتم :قبول!!💯
نور خورشید خودش رو از لابه لای پرده،به اتاقم رسوند،
خواب کم کم داشت میومد سراغم.
رو تختم خزیدم و طبق عادت بالشم رو بغل کردم...😴
دم ظهر بود که چشمام رو باز کردم،
از گرسنگی شکمم رو گرفتم و رفتم بیرون.
از بوی قشنگی که تو خونه پیچیده بود فهمیدم که شهناز خانوم اومده!
هروقت که میومد لااقل سه چهار مدل غذای سنتی درست میکرد و میذاشت تو یخچال.😋
شهناز خانوم تنها کسی بود که بابا بهش اعتماد داشت و اجازه میداد برای تمیز کردن خونه بیاد.
بعد از خوردن سوپ خوشمزه ای که بوش خونه رو برداشته بود،به اتاقم برگشتم.
سه شنبه بود،
دلم میخواست یک بار دیگه هم به اون جلسه برم.
فضای دلنشینی داشت...❣
البته باید خیلی زود برمیگشتم که دوباره مجبور نشم تهدیدهای بابا رو بشنوم!😒
چندساعتی وقت داشتم،نشستم پشت میز و دفترچه رو باز کردم!📖
"محدثه افشاری"
@asraredarun
اسرار درون
هدایت شده از مشاور خانواده| خانم فرجامپور
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا شروع سـخن نامِ توست
وجودم به هر لحظه آرامِ توست
دل از نام و یادت بگـیرد قـرار
خوشم چون که باشی مرا در کنار
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
@asraredarun
┄┅─✵💝✵─┅┄
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
با پدران خود خوشرفتارى کنید تا مشمول خوشرفتارى فرزند خود گردید؛ و نسبت به زنان مردم رعایت عفّت و پاکدامنى بنمایید تا زنانتان عفیف و پاکدامن گردند.✨
@asraredarun
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
#سلام_امام_زمانم
یا مھــــــــــدے
این شهر بی تو بهشتش جهنم است
😢💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asraredarun
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀