eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
با احساسِ نوازش دستی بر روی صورتش، آرام چشمانش را باز کرد. لبخندِ خاله زری مهمان نگاهش شد. با نگاهی مادرانه، محبتش را بر سر انگشتانش ریخته بود و صورت امید را نوازش می کرد. نا خداگاه لبخندی بر لبش نشست و آرامش مهمان وجودش شد. آرامشی که این روزها خیلی به سراغش می آمد و بیقراری و استرس را از جانش دور می کرد. هر چه بود لذت بخش بود. از جا بلند شد وسلام کرد. خاله زری خم شد و روی سرش را بوسید و جواب سلامش را داد و گفت:" خیلی سال می شد که ندیده بودم اینطور آرام بخوابی. درست مثلِ بچگی هات. همون طور معصوم و آرام." احمدآقا خندید گفت:" خب خبر نداری خانم، ما اینجا انواع داروهای تقویتی و آرامش بخش را داریم." و همه باهم خندیدند. امید با خود اندیشید:" انگار حرف های احمدآقا صحیح است. از وقتی که در کنارشان است، از استرس و ناراحتی اش کم شده. حتی کف دستانش هم عرق نمی کند. شب ها هم راحت می خوابد. آیا راستی راستی، این مردان و این فضا، باعثِ آرامشش بودند. قطعا همین طور است." لبخندی زد و گفت:"واقعا بودنِ کنارِ شماها، لذت بخشه." از اتاق بیرون رفت. در افکارِ خودش غوطه ور بود که ناگهان زهرا را رو بروی خودش دید. زهرا سر به زیر انداخت و سلام کرد. جوابش را داد و سر جایش خشکش زد. زهرا کمی مکث کرد و گفت:"ببخشید،اگه اجازه بدید برم داخل." وبه اتاق اشاره کرد. امید تازه متوجه شد که جلوی در اتاق را گرفته. ببخشیدی گفت و کنار رفت تا زهرا وارد شود. بی اختیار ایستاد و رفتنش را نگریست. "امروز چه روزِ خوبی خواهد شد، بیدار شدن با نوازش های خاله و بودن زهرا." لبخندی زد و به طرف سرویس بهداشتی رفت. وقتی برگشت، همه دورِ احمدآقا بودند. خاله و دخترها و مادر بزرگ و مادر، و پزشکی که همراه چند پرستار برای ویزیت آمده بود. به طرفشان رفت و سلام داد. مادرش دستش را فشرد و احوالپرسی کرد. مادر بزرگ و رویش را بوسید. همه منتظر بودند تا پزشک نظرش را بگوید. اما پزشک از همه خواست اتاق را ترک کنند.همه بیرون رفتند. ولی امید ماند. پزشک که مرد میانسالی بود، به احمدآقا گفت:"اگه اجازه بدید قبل از انتقال، باید دوباره چشمهاتون را معاینه کنم. تا با خیال راحت منتقلتون کنیم." احمدآقا با لبخند گفت:"آقای دکتر ما که از خیرِ چشمهامون گذشتیم. دیگه اختیارش دستِ خودتونه." پزشک با مهربانی، دستش را بر سر احمدآقا کشید و گفت:"درست می شه پهلوون، توکل به خدا" و به پرستار اشاره کرد تا باند را باز کند. دستِ پرستارِ که به سمتِ باند رفت، امید به طرف پنجره رفت تا این صحنه را نبیند. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
چند دقیقه طول کشید. صدای پزشک را می شنید که از احمدآقا سؤال می کرد. برگشت و به سمتشان رفت. پزشک روی صورت احمدآقا خم شده بود و با نوری که در چشمانش انداخته بود با دقت مشغولِ معاینه بود. وقتی نور را برداشت و کنار رفت، احمدآقا چشمانش را بست و روی هم فشار داد. امید پرسید:"چی شد آقای دکتر؟ خوب می شه؟" پزشک لبخندی زد و گفت:"ان شاءالله. من که خیلی امیدوارم." امید به احمد آقا نگاه کرد. هنوز چشمانش بسته بود. آهی کشید و دست او را در دستانش گرفت. احمدآقا با چشمانِ بسته گفت:"ممنونم که کنارمی مَرد." امید لبخندی زد و گفت:" کاری نکردم. کاش چشماتون خوب بشه." پزشک گفت:"خب پهلوون چشمهات رو باز کن ببینم." احمداقا آرام چشمانش را باز کرد. سرو صدای پشت در زیاد شد. گویی مهمان آمده و مشغولِ احوالپرسی بودند. احمدآقا گردنش را به سمت در کشید. احساس کرد که افراد را شبیه سایه می بیند. آرام و با تردید گفت:"اونجا دره!" بعد به سمتِ امید برگشت. چهره اش را به صورت سایه روشن دید. لبخند زد و گفت:"یه چیزهایی می بینم. امید جان خودتی؟:" با دستش به پزشک اشاره کرد"" شمایید آقای دکتر؟.:" با شنیدن صدای احمدآقا همه وارد اتاق شدند. محسن و مریم هم با جمعشان اضافه شده بودند. احمد آقا با صدای بلند گفت:"زری خانم! خودتی؟" خاله زری دستش را روی دهانش گذاشت تا جیغ نزند. دخترها هم همین طور. همه با سرعت نزدیک آمدند. صدای شادی و خنده اتاق را پر کرده بود. محسن نزدیک تر رفت و تبریک گفت. مریم کنارِ دخترها ایستاد. همه خوشحال بودند. آقای دکتر که چند دقیقه ای ساکت بود. با صدای بلندی گفت:" بله جای شکر داره. و ان شاءالله چشمهاشون آسیب جدی ندیده. ولی باید صبر کنیم تا ببینیم همکارهامون توی بیمارستان تخصصی چشم چه کار می کنند. فعلا با اجازه ما باید دوباره چشمهاشون را ببنیدیم." و به پرستار اشاره کرد. حالا همه پزشک را دوره کرده بودند و از احتمالات بعدی می پرسیدند. حتما خبرهای خوشی در راه بود. چند ضربه به در زده شدو چند مهمان جدید وارد شدند. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم هزینه واقعی شرکت در دوره یا ۹۹۰،۰۰۰ تومان است که با احتساب ۷۰/۰ تخفیف فقط و فقط با پرداخت ۳۹۰،۰۰۰ می تونید این دوره را خریداری کنید👏 لطفا کلمه اسرار زناشویی را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola مبحث نکات و سیاست های و فرزند را در کانال اسرار درون پیگیر باشید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 🎁اگر بنر دوره را برای گروه هاتون بفرستید و عکس بفرستید، باز هم یک خواهید داشت پس عجله کنید👏
۱۰۰ نفر اولی که ثبت نام کنند می تونن از تخفیف استفاده کنند🎁👏👏👏
سلام مشکلی داشتم که ذهنم رو درگیر کرده بود و سوالاتی راجب تربیت فرزند. استاد فرجام پور مادرانه و خیلی خوب راهنماییم کردن و نفوذ کلامشون عالیه با دلیل و مدرک صحبت میکنن که ابهامی برا آدم نمیمونه انشاالله که همیشه سلامت باشن واینکه به یاد خدا و امام زمان هستن خیلی عالیه تو پست هاشون دیدم. واقعا ممنونم ازشون. من فکرمیکردم سرباز گمنام آقا امام زمان که میگن همه آقا هستن اما فهمیدم ی خانم هم میتونه سرباز امام زمان باشه مثل خانم فرجام پور خداخیرتون بده. آی دی جهت هماهنگی مشاوره تلفنی👇👇 @asheqemola
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زیباست که هر صبح همراه با خورشید به خدا سلام کنیم💚 نام خدا را نجوا کنیم و آرام بگوییم الهی به امید تو💚 سلام امام زمانم🌺 سلام صبحتون پر نور💥 عیدتون مبارک💐💐 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) فرمودند: همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی(ع) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
💪 آدم‌ها فکر می‌کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می‌کنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود. فکر می‌کنند می‌توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص! اما حقیقت ندارد..🫢 اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر آدمِ ساختن بودیم، از همین جای زندگیمان به بعد را می‌ساختیم. همین الان برای ساختن زندگی‌ات، اولین قدم را بردار الهی به امید خودت💪 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
یاد خدا ۱۲.mp3
11.39M
مجموعه ۱۲ | ✘ در زمانهای خاص، مثل شبهای قدر، لیله الرغائب، عرفه و ... و یا در مکانهای خاص مثل حرم، راهپیمایی اربعین، مسجد و .... اگر قلبمون قفل بود و حال معنوی خوبی برای درک اون مکان یا زمان نداشتیم، چکار کنیم؟ @ostad_shojae | montazer.ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
دست مرا گرفتیـد تا یادتان بمانم از روی خاکــ بردید تا اوج آسـمانم گویند امام هر عصر "بابای مهربان" استـــ روز پـدر مبارکـــ بابای مهربانم... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ══💝══════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام امام زمانم 🌹 سلام صبحتون بخیر🌺 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: هفت سال پیش از آنکه بشری مسلمان شود، فرشتگان بر من و علی صلوات و درود می‌فرستادند.✨ ‌‌‌‌‌‌‌┄ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💖✵─┅┄
💪 🔒💛...یه جا خوندم که نوشته بود: «آن را خصوصی نگه دارید تا زمانی که مطمئن باشید دائمی است..» مصداق بارز همون نصحیت فوق العاده ی مولانا که میگه «چونکه اسرارت نهان در دل شود، آن مرادت زودتر حاصل شود..» 🖇🗞...خلاصه که خواسته هاتون را همه جا جار نزنید، زودتر میرسید:👌))) 💪 خدایا فقط به امید خودت❤️ ✍امام جواد عليه السلام: آشكار كردن چيزى، پيش از آن كه استوار گردد، موجب تباهى آن مى شود ميزان الحكمه ج5 ص 263 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
یاد خدا 13.mp3
11.02M
مجموعه ۱۳ | آدما مجبورن برن سراغ مشغله های دنیا! شغل، ازدواج، فرزند، تحصیل و .... خب چطوری ممکنه آدم وسط اینهمه شلوغی با مشکلات و مصائب مربوط به هرکدوم، از یاد خدا غافل نشه ؟ ✘ چرا من نمی تونم؟ @ostad_shojae | montazer.ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدف ما اینه که تمام شما خانم های عزیز بتونید توی این دوره شرکت کنید پس به صورت اقساط هم ثبت نام می کنیم لطفا با ادمین مربوطه هماهنگ کنید👇 @asheqemola
رسیدن به و 111 🔷🔶🔴✅❌🔺 31 🔹مبارزه با راحت طلبی باید یه فرهنگ بشه در جامعه ی ما. ایجاد یه فرهنگ صحیح در جامعه، خیلی مهم تر از انجام یه کار خوب فردی هست. ✅مثلا ثواب نماز جماعت اصلا قابل مقایسه نیست با نمازی فرادی! 🔸یه شخصی اومد پیش پیامبر اکرم روحی فداه، عرض کرد: آقا جان، من به سوره حمد نماز شما نرسیدم. چقدر صدقه بدم که جبران بشه؟☺️ 🖲حضرت فرمود: خوبه که صدقه بدید اما اگه کوه احد طلا بشه و در راه خدا بدی، ثواب یه بسم الله نماز جماعت رو نمیتونی به دست بیاری.... چرا؟ 🌹چون شما در نماز جماعت داری به فرهنگ یک جامعه کمک میکنی. داری در فرهنگ جامعه یه کاری رو نهادینه میکنی. 👈اگه انسان یه کار خوبی رو در وجود خودش نهادینه کنه خیلی ثواب داره، اما وقتی یه فرهنگ خوب رو توی "جامعه" نهادینه کنه خیییییلی بالاتره اجر و نورانیتش. ✅✔️🌺 🔴و کسی که فرهنگ یه جامعه رو خراب میکنه، خیییلی پست و کثیف تر از یه شخصی هست که توی خونه خودش گناه میکنه. 🔻مثلا کسانی که با راه انداختن مدهای جدید، سر جوانان رو گرم میکنن تا در یه رقابت احمقانه بیفتن. یا کسانی که پول خرج میکنن و شبکه میزنن برای اینکه بی حجابی رو ترویج کنن. 🔴از اینا کثیف تر دیگه وجود نداره. چون اینا دارن فرهنگ جامعه رو خراب میکنن. ✅همونطور که در یه فرد نگاه میکنیم ببینیم چه صفات بدی داره که اصلاح کنه، در یه جامعه هم باید ببینیم چه صفات بدی هست که باید اصلاح بشه. 🎌اگه یه کاری فرهنگ جامعه شد به سختی میشه از مردم جداش کرد. ⭕️مثلا اگه فرهنگ چشم و همچشمی و برتری طلبی توی مردم یه جامعه گسترش پیدا کرد به سختی میشه خوبی ها رو در اون جامعه گسترش داد. آدم عاقل میاد اول فرهنگ رو تغییر میده و بعد جامعه تغییر خواهد کرد... http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
رسیدن به و 112 🔷🔶🔴✅❌🔺 32 🔹اولویت با اینه که فرهنگ رو اصلاح کنیم. فرهنگ که اصلاح بشه خیلی از مشکلات جامعه حل میشه. ❇️خدا بیشتر از این که به رفتار های شخصی اهمیت بده، به "رفتارهای اجتماعی" اهمیت داده. 🔹مثلا اگه کسی توی ذهن خودش بی دین باشه کسی کاری بهش نداره. 🔴اما اگه کسی توی جامعه شروع کردن به توهین به مقدسات، حکمش قتل هست! چرا؟ ⭕️چون اینجا دیگه بحث فرهنگ میلیون ها انسان در میان هست. اینجا رو دیگه نمیشه نادیده گرفت. ⛔️یکی از فرهنگ های غلط در جامعه ی ما، فرهنگ تنبلی و راحت طلبی هست. این یه دردِ بزرگه... ❌و متاسفانه ما با نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی غلط، این فرهنگ نادرست رو به جوانانمون تزریق میکنیم! 👈فرهنگ راحت طلبی چیزی نیست که به این راحتی از بین بره. اتفاقا روز به روز تقویت میشه. ⛔️بچه ای که باید از 7 سالگی تحت فشار دوره ی ادب قرار بگیره و یه جورایی دوره سربازی خودش رو طی بکنه پدر و مادرا و معلما میگن خب بچه هست بذاریم راحت باشه. اذیت نشه! 😒 🎌پدر و مادر ها دلسوزی بیجا میکنن، برای همین بچه طعم سختی رو نمیچشه. ✅از 14 سال به بعد، نوجوان باید یه آدم سختی کشیده بار اومده باشه و اهل کار و تلاش باشه اما میبینیم دوره دبیرستان طوری طراحی شده که نصف وقت این جوان کاملا بیکار هست! ❌❌❌ معلومه بداخلاقی میکنه و پرخاشگر میشه! 🔹این یعنی سیستم غلط آموزش و پرورش. 🔴ومتاسفانه سرگرمی های جوانان ما رو تلویزیون تامین میکنه و موبایل! و وقتی که انسان "بشینه" پای سرگرمی این دیگه فقط "نشسته..." ⛔️نه بیل زده، نه آهنگری کرده، نه درو کرده و نه.... هیچ کاری نکرده! 🔴راحت طلبی یکی از زشت ترین بی تقوایی هاست که ما ها گاهی وقتا اون رو تقویت هم میکنیم! http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرد و زنِ مسنی همراه با خانم جوانی وارد شدند. پیر مرد با صدای بلند یاالله گفت و به سمت علی رفت. همه به سمتشون برگشتند. علی با خوشحالی روی تختش جابه جا شد و خودش را جلو کشید. آغوش باز کرد و پدر و مادرش را در آغوش کشید. بعد روبه خواهرش کرد وگفت:"آخر کارِ خودت رو کردی آبجی خانوم." خواهرش با خنده گفت:"حقته. مامان و بابا رو که نمی شه بیخبر گذاشت." امید با لبخند خیره به روابط گرم خانوادگیشان شده بود. علی خم شد و دست پدر و مادرش را بوسید. اشکِ گوشه چشم مادرش را پاک کرد و کنار خودش جا باز کرد تا آن ها بنشینند. حسابی برایشان مزه می ریخت. بغض و اشک اولیه شان جای خودش را به لبخند و خنده داده بود. چقدر رابطه خوبی با پدرش داشت. چه دنیایی باهم ساخته بودند. همان دنیایی که امید عمری حسرتش را داشت. به خاطر آورد که چند روز است اصلا پدرش را ندیده و به هیچ عنوان، دلش برای او تنگ نشده. آهی کشید. مادرش جلو آمد و دستش را گرفت. حسرت نگاهش را خواند. خوب می دانست دردِ دردانه پسرش چیست. ولی چاره ای برای درمانش سراغ نداشت. هرچه بود باید سوختنِ جگر گوشه اش را تحمل می کرد. شاید مقصرِ همه این تلخ کامی ها خودش بود. مادری که کاری از دستش می آمد و کوتاهی کرد. شاید باید زمان به عقب برمی گشت، تا جلوی این بدبختی ها را گرفت. ولی افسوس که برگشتی در کار نبود. با صدای خاله زری به خودشان آمدند. باید می رفتند. اما برای امید دل کندن از علی سخت بود. یعنی چند جوان در دنیا هست که مانند علی باشد. با این همه درد و رنج، اینگونه شاد و سر حال. خیلی زود کارهای ترخیص و انتقال احمد آقا انجام شد و پرستاری با ویلچر وارد شد تا اورا ببرد. همه خداحافظی کردند و رفتند. امید دست علی را در دستش فشرد. از او تشکر کرد و رویش را بوسید و گفت:"دلم براتون تنگ می شه. کاش شما هم با ما می اومدی." علی خندید و گفت:"برید به سلامت. منم امشب بدون آهنگ خرو پف خوابم نمی بره:" و بلند خندید. پدر علی گفت:" نگران نباشید. نمی ذارم بچه ام اینجا بمونه. می برمش شهر خودمون. دیگه دوری بسه. باید سرو سامونش بدم.:" مادرعلی قند توی دلش آب شد و گفت:"بله دیگه باید دستش رو بند کنیم که از پیشمون جنب نخوره." امید به این همه محبت و صمیمیت غبطه خورد. خندید ولی خنده ای که درد داشت. شماره اش را به علی داد و شماره اورا گرفت. بالاخره دل کند و خداحافظی کرد. از اتاق که بیرون آمد، بغض به گلویش چنگ اندخت. با زحمت جلوی ریختن اشک هایش را گرفت. برای اولین بار بود که برای دور شدن از دوستی، چنین احساسی را داشت. به ناچار رفت. تا ببیند سرنوشت چه رقم خواهد زد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
احمدآقا را در آمبولانس گذاشتند و خاله زری کنارش نشست. بقیه هم در اتومبیل امید نشستند. محسن و مریم هم برای بدرقه آمدند. امید و دیگران از آن ها تشکر کردند. محسن گفت:" امید جان نگران کارها نباش من هستم. هوای پهلوون رو فعلا داشته باش." بعد خدا حافظی کردند. امید اتومبیل را روشن کرد و راه افتاد. دخترها که معلوم بود حسابی از دوستی با مریم خوشحال بودند. برای مادر بزرگ از او تعریف می کردند. مادر کنارِ امید نشسته بود. به عقب برگشت و گفت:"خوبه شما هم یکی مثلِ خودتون پیدا کردید اینقدر تعریف می کنید." مادر بزرگ گفت:" آره والا یه فرشته مثل خودشون بود. منم خیلی خوشم اومد. دختر با ادب و با حیایی بود." آهی کشید و ادامه داد:"ان شاءالله که همه جوون ها خوشبخت بشن و یه همچین فرشته ای هم قسمتِ امیدم بشه." امید یک دفعه جا خورد و گفت:"مادر بزرگ...." مادر بزرگ خندید و گفت:"حالا عجله نکن مادر؛ ان شاءالله به موقعش خودم برات آستین بالا می زنم." ضربان قلبِ امید تندتر شد. چطور می توانست به کسی غیر از زهرا فکر کند؟ مادر بزرگ همچنان می گفت. ولی گوش های امید دیگر نمی شنید. گذشته را به سختی گذرانده بود. باید آینده خوب و دلچسب باشد. و" آینده فقط با زهرا زیبا می شود" آینده ای که به امیدش زنده بود. باید خوب ساخته شود. باید تمام شود این درد و رنج ها. باید به خوشی و خوشبختی برسد. دوباره دردِ دلش بیشتر شد. چرا که هنوز هم نتوانسته از دلِ زهرا با خبر شود. نگاهی به مادرش انداخت که در برابرِ صحبت های مادر بزرگ ساکت بود. چرا مادر پا جلو نمی گذارد؟ چرا حرف دل پسرش را نمی گوید؟ چرا اورا یاری نمی کند؟ هیچ نمی فهمید، رفتارهای عجیب مادرش را. این همه سکوت برای چه بود؟ کاش روزی از این همه پنهان کاری پرده برداشته شود. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب به سبک کربـُ بلا گریه می کنیم همراه سیِّد الشُّهـــــداء گریه می کنیم صاحب زمان گرفته عزا گریه می‌کنیم از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم 🔸شاعر:حسین ایمانی اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
با سلام خداقوت خدمت شما. دوره اسرار زناشویی شرکت کردم استاد فرجام پورعزیزم خیلی عالی مطالب رو ارائه دادند. انشاءالله که همه دوستان دوره ها رو شرکت کنند حقیقتش من هزینه دوره رو قرض کردم اما ارزشش رو داشت. ما خیلی از مهارتها رو نمیدونیم که باید براشون هزینه کنیم و وقت بزاریم تا بتونیم زندگی خوب و آرامی رو داشته باشیم. انشاءالله که پولدار بشم و بتونم تمام دوره ها رو شرکت کنم. موفق باشید
خواهران عزیز عذر خواهم که نمی تونم قسمتهایی از دوره را در کانال بگذارم. چون مطالب دوره مربوط به مسایل زناشویی است و در کانال عمومی واقعا بیان این مطالب جایز نیست. امیدوارم همه خانم ها در دوره شرکت کنند و طعم واقعی زندگی متاهلی را بچشند و لذتی که خداوند حلال کرده و بینهایت در روایات شفارش شده را بچشند و به همسرشان بچشانند💞 اگر اقایان می دانستند که خانم ها با شرکت در این دوره چقدر زندگی را لذت بخش می کنند قطعا همگی همسرانشان را به فرا گیری این آموزشها تشویق می کردند👏👏
از ثبت نام جا نمونید👏👏🌹
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان سلام امام زمانم🌺 سلام صبحتون پر نور🌹 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: وصیّت می‌کنم حاضرین و غائبین امّت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند، همانا وی مانند خدیجه کبری است».✨ ‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💔✵─┅┄