eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
131 فایل
🔺️کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ لینک کانال 👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر نگاهی به مادر بزرگ انداخت. پیرزن، لب باز کرد و گفت:"دیگه وقتش دخترم، خودت و این بچه رو اینقدر عذاب نده. دیگه بسه هر چی رنج کشیدید. چاره ای نمونده. بگو مادر. همه چیز رو بگو." مادر سر به زیر انداخت. آهی کشید و گفت:"قصه اش درازه. اگر بخوام بگم، باید خیلی چیزهای دیگه رو هم بگم. حرف هایی که شاید خوشآیندت نباشه. این همه سال، خون دل خوردم که تو رو اینجوری نبینم. حالا چه جوری بگم؟" امید آهی کشید و گفت:"خیلی وقته که متوجه شدم، دارین یه چیزهایی رو ازم مخفی می کنین. رفتارتون عذابم می داد. پنهان کاری هاتون، حمایت هاتون از پدر، رفت وآمد های مشکوکتون به خونه خاله زری، همه و همه آسایشم را گرفته بود. ولی نمی دونستم تا این حد، بتونید در حقم ظلم کنید. باورم نمی شه. شما با من چه کردید؟" دوباره اشکش چکید. مادر همان طور سر به زیرگفت:"می دونم برات سخته. ولی اگه حقیقت را بدونی، دیگه من رو مقصر نمی دونی.همه این کارها، فقط و فقط به خاطرِ خودت بود." بعد دست در کیفش کرد و عکسی را بیرون آورد. با تردید به سمت امید گرفت. امید متعجب به عکس نگاه کرد. دستش را آرام جلو آورد و آن را میان انگشتانش گرفت. وقتی نزدیک برد؛ از تعجب چشمان گرد شد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 باز هم ممنونم. واقعا در مشاوره به من شما کمک کردین ازتون ممنونم. من خیلی مشاوره رفته بودم اما با وجود رعایت تمام نکات باز هم بحث بود اما شما با توجه به نکات غدایی که فرمودین از شدت عصبانیت همسرم کاسته شد تا به حال کسی به من چنین چیزی نگفته بود ‌الان هم همچنان همه چیز درست درست نیست اما تقریبا ۳ هفته هست که همسرم به خاطر کمر درد داخل منزل هستن .قبلا فقط من استرس اوقات فراعت شوهرم را داشتم چون همیشه دعوا و داد اخرش بود. اما به لطف شما خدا را شکر خیلی بهتر از دفعه های قبلی این دوران داره می گذره .البته انشاله حالشون خوب بشه در خیلی زمینه های دیگه احتیاج به کمک شما دارم که در فرصت مناسب بهتون زنگ میزنم واز راهنماییاتون استفاده میکنم .با تشکر🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر🌺 هر چه هست لطف خداست🌺 ای دی منشی جهت هماهنگی مشاوره تلفنی👇 @asheqemola
┄┅─✵💝✵─┅┄ آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚 سلام امام زمانم🌺 سلام صبحتون پر نور🌹 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق علیه‌السلام فرمودند: منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى شوند، ميلى ندارد، ولى خوشبخت سفارش به تقوا را مى پذيرد هر چَند مخاطب موعظه، كس ديگرى باشد.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
💪 انیشتین می گوید: انسانها اگر ارزش زمان را میدانستند هیچ گاه کفش بندی نمیخریدند. "عمر" کوتاه ولی بسیار ارزشمند است قدرش را بدانیم .... از لحظه لحظه عمرمان بهترین نتیجه را بگیریم ما می توانیم💪 الهی به امید خودت❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
شاه کلید تربیت.mp3
11.75M
| ✘ لطفاً زحمت بکشید و « فرزند خود را تربیتِ دینی نکنید » !!! (اول مهندسی تربیت را بیاموزید) @ostad_shojae | montazer.ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟣 مردان را تنبل‌ نکنید ▼زن نبايد همه کارها را انجام دهد : زماني که مسئوليت پذيري يکي از زوجين بيشتر از ديگري باشد، طرف مقابل به وظايف خود عمل نمي کند؛ مثلا وقتي مردي مي بيند همسرش تمام کارها را انجام مي دهد، کم کم از زير بار مسئوليت شانه خالي و سعي مي کند تا جايي که امکانش هست تمام کارها را به همسر خود واگذار کند. بنابراين زن ها نبايد همه کارها را به عهده بگيرند. ▼وظايف يکديگر را انجام ندهيد : گاهي اوقات زن يا مردهميشه، تمام وظايف يکديگر را انجام مي دهند چون فکر مي کنند طرف مقابل شان به درستي نمي تواند آن کار را انجام دهد. معمولا اين نوع زندگي ها به جابه جايي نقش هاي زن و شوهر منجر مي شود. براي مثال، ممکن است مردي به زنش بگويد: «تو که کار مي کني، درآمد هم داري، بايد پرداخت اجاره خانه را تقبل کني» يکي از نکاتي که در ارتباط با مسئوليت طرفين بايد رعايت شود، اين است که مواظب باشيم کمک ما در ذهن همسرمان، جابه جايي نقش تلقي نشود. اين مسئله خيلي مهم است و بايد از ابتدا به صورت شفاف آن را مطرح کنیم. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
چطور با همسرمان ارتباط برقرار کنیم؟ 👈 لبخند بزنید 👈 شوخ‌طبع باشید 👈 بوی خوب بدهید 👈 خوب لباس بپوشید 👈 ارتباط چشمی برقرار کنید 👈 بهداشت فردی را رعایت کنید 💞 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💞✵─┅┄
💞😍 وقتی می‌پرسه "چیکار می‌کنی؟" مثل دلبری کنید و بگید☺️: "به تو می‌اندیشم😍 ای سَراپا هَمه خوبی"😘🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💞✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منظره ای که درعکس جلوی چشمانش بود، اصلا نمی توانست باور کند. سفره عقدی که گسترده بود و عروس و دامادی که کنارِ هم با لبخند حلقه در دست یکدیگر می کردند. عکس را نزدیک تر برد. با دقت نگاه کرد. مادرش کنارِ محمد!!!!!؟؟؟ با تعجب به مادرش نگاه کرد که هنوز سرش پایین بود و آرام اشک می ریخت. چمانش از حدقه بیرون زد. با صدای بلند گفت:"مامان.... این یعنی چی؟ شما؟! محمد؟! نمی فهمم" مادر بزرگ گفت:"الهی فدات شم عزیزم، دردت به جونم." اشک امانش نداد. امید عکس را به طرف مادرش گرفت و پرسید:"مامان؟ چی شده؟ راستش رو بگید." مادر اشکش را پاک کرد و گفت:" داری می بینی که، من و محمد ازدواج کردیم. ما عاشق هم بودیم. محمد خیلی مهربون بود. خیلی خوب بود. ولی...." بغضش را با زحمت فرو برد و جرعه ای از آبمیوه اش را نوشید. امید هاج و واج خیره به چهره مادر بود. ضربانِ قلبش بالا رفت. یادِ خوابش افتاد. محمد در آن دشتِ پر گل، چهره اش که درست مثل عکسش بود. نفسش در سینه حبس شد. به زحمت نفسش را بیرون داد. محسن متعجب به امید نگاه کرد. با اجازه ای گفت و بیرون رفت. گویی تا ته خط را خوانده بود. سکوت مادر، برایش قابل تحمل نبود. باید همه چیز را می دانست. هر چه که مربوط به خودش می شد. مادر سرش را بلند کرد و با صدای آرامی گفت:" تقدیرِ الهی بود. عمر خوشبختی مون خیلی کوتاه بود. خیلی." دست در کیفش کردو قرصی بیرون آورد و در دهانش گذاشت و با جرعه ای آبمیوه فرو برد. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
با چشمانِ اشکبار به امید نگاه کرد وگفت:"اگر مجبور نمی شدم هیچ وقت این حرفها رو بهت نمی گفتم. ولی مجبورم. چون نمی خوام یک عمر من رو مقصر بدونی. نمی خوام فکر کنی من نفهمیدم، توی دلت چی می گذره. پیش خودت خیال نکنی من معنی عشق و دوست داشتن را نمی دونم. من می فهمم تو داری چی می کشی. من می دونم چقدر زهرا رو دوست داشتی. باید بگم تا بفهمی من ظالم نیستم. سنگدل نیستم. یه عمر دارم خونِ دل می خورم. هر وقت نگات می کنم بغض گلوم رو فشار می ده. باید همه چیز رو بگم تا بتونم بقیه عمرم رو راحت باشم. البته اگه عمری باقی بمونه. خسته شدم امید جان از همه چیزخسته شدم. بریدم از همه دنیا. درست از همون موقعی که محمد رفت. دنیا برام تیره وتار شد. کاش منم باهاش رفته بودم. موندم و عذاب کشیدم. درد کشیدم. درد کشیدنِ تو رو تحمل کردم." به اینجا که رسید دیگه طاقت نیاورد و دستهاش رو جلوی صورتش گرفت و های های گریه کرد. مادر بزرگ از جا بلند شد. دوباره دخترش را در آغوش گرفت. نوازشش کرد و اورا دلداری داد. امید کلافه دستش را در صورتش کشید. با حرص نفسش را بیرون داد. هیچ سر در نمی آورد. محمد چه ربطی به او دارد؟ بعد از گذشت این همه سال، چرا باید یادآوری خاطره اش اینگونه مادر را به هم بریزد؟ چرا این همه سال از او پنهانش کردند؟ دوباره به عکس خیره شد. چه رازی در این عکس نهفته؟ مادر که کمی آرام شد. مادر بزرگ روی صندلی نشست و گفت:"اگه سختت نگو مادر. بذار برای بعد." مادر اشکش را پاک کرد و گفت:"نه مادرجون باید امروز تمومش کنم. این بچه حق داره که از همه چیز مطلع بشه." بعد رو کرد به امید گفت:" من از یک خانواده مذهبی بودم. وضع پدرم خوب بود. خواستگار زیاد داشتم. پدرت چند بار برای خواستگاری اومد. ولی پدرم راضی نبود. وحید جوان خوبی بود. ولی خودش و خانواده اش زیاد مقید نبودند. آقا جونم روی این مسائل حساس بود. خودم هم ترجیح می دادم با یک مرد مؤمن ازدواج کنم. وقتی محمد برای خواستگاری با مادرش به خونه مون اومد. همون بار اول که دیدیمش، به خودم گفتم، مرد رؤیاهام رو پیدا کردم. خیلی زود قرارِ عقد و عروسی رو گذاشتیم. پدرت هم ول کن نبود. مرتب پیغام می فرستاد. اما پدرم روی حرفش موند. همون روز بله برون محمد گفت که نمی تونه اینجا بمونه و باید بره جبهه. منم قبول کردم. با چه ذوقی زندگی مون را ساختیم. خیلی مهربون تر از اون چیزی بود که فکر می کردم. خیلی مؤمن تر از اون چیزی بود که تصور داشتم. مثلِ محمد هیچ کس رو نه دیده و نه شنیده بودم. چند هفته از ازدواجمون نگذشته بود که گفت می خواد بره جبهه. دلم هُری ریخت. با اینکه قبول کرده بودم ولی برام خیلی سخت بود. چاره ای نداشتم. پذیرفتم و اون رفت." 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باعرض ‌سلام‌وخدا‌قوت‌خدمت‌دکتر « فرجاپور» ومنشی‌عزیز🌺 من چند سالی بوداز‌بی‌خوابی‌رنج‌‌می‌بردم کل‌شبانه‌روز‌« ۳» ساعت ‌میخوابیدم وروزها‌در‌زندگیم‌کم‌می‌اوردم‌ با‌بچه‌ها‌دعوا‌می‌کردم،دکترها‌همش‌قرص‌ خواب» میدادند‌‌خانه‌ام‌کثیف‌بود‌وشوهرم از‌دستم‌ناراحت، با‌هم‌دعوا‌‌‌می‌کردیم ولی‌به‌لطف‌خداوبا‌کمک‌خانم‌دکتر‌ومشاورهاش،توانستم‌با‌شوهرم‌خوب‌بشم‌ اصلاح‌تغذیه‌کردم‌، حالا‌خوابی‌ارام،« نماز‌اول‌وقت»؛ با‌خانواده‌ام‌خوب.شدم،به‌شوهرم‌ گیر‌‌نمی‌دم،چون‌خانم‌فرجاپور‌راهکارهای را‌یادم‌داد‌که‌« درکش‌کنم» امیدوارم ‌خدای‌مهربون‌خودش‌اجرتون‌را بده« بی‌نهایت ‌سپاسگزارم» ❤️🌺💐 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر 🌹 هر چه هست لطف خداست🌺 ای دی منشی جهت هماهنگی مشاوره تلفنی👇 @asheqemola
┄┅─✵💝✵─┅┄ به نام خداوند لــــوح و قلم حقیقت نگـــار وجود و عـــدم خـــــدایی که داننده رازهاست نخســــــتین سرآغاز آغازهاست باتوکل به اسم اعظمت الهی به امید تو💚 سلام امام زمانم🌺 سلام صبحتون پر نور🌺 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند: زيرا پا گذاشتن هوا و هوس، دل را زنده مى كند و زنده دلى، سبب استقامت است.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
💪 خوشبختی شاید تو صفحه بعدی باشه کتابو زود نبند ... الهی به امید خودت❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
یاد خدا ۳۲.mp3
10.33M
۳۲ | √ چگونه می‌توان برای خدا، در قلب فضاسازی کرد؟ این فضاسازی با توجه به اینکه زندگی همه‌ی ما پر از مشغله‌‌ها و کارهای روزمره‌ و واجب است غیرممکن بنظر میرسد! @ostad_shojae | montazer.ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 مردان، لذت بردن همسر خود را دوست دارند. خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است. 🔸 یک مرد تا زمانی که همسرش در مورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمی‌شود، بنابراین بهتر است احساسات و خواسته‌هایتان را بیان کنید. ✅ خواسته‌ی خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند. اگر خواسته‌ی خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش می‌کند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
◽️اصول خوشبختی در زندگی زناشویی ▪️آراسته باشید اما زیاده روی نکنید. ▫️برخی از افراد هستند که تنها به ظاهر خود اهمیت داده و اخلاق و رفتار خوبی ندارند. لازم است بدانید که ظاهر همیشه مهم بوده اما همه چیز نیست . در یک ازدواج موفق نه تنها ظاهر بلکه چیزهای دیگری اهمیت دارد. ▫️بی شک شما برای همسر خود جذاب بوده اید که شما را انتخاب کرده است، در نتیجه عمل های مختلف در صورت و یا بدن او را خوشحال نکرده و یا باعث ماندن او نخواهد شد. این به معنای آن نیست که به ظاهر خود اهمیت ندهید ، شما باید همیشه آراسته باشید اما زیاده روی نکنید. 💞
آقایان بدانند مردانى كه عشق را در بيرون از اتاق خواب نيز به همسرشان نشان ميدهند او را به احساس و باورِ دوست داشته شدن وا ميدارند💞 مثل شاخه ، عاشقانه و...❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490