eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
134 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
💞برای زیبایی دستها؛ با دستهایتان صدقه بدهید. 💞برای زیبایی صدا؛ قرآن کریم را تلاوت کنید. 💞برای زیبایی چشمها؛ از ترس خدا اشک بریزید. 💞برای زیبایی صورت؛ عادت وضو را ترک نکنید. 💞 برای زیبایی اعصاب؛ در بارگاه خدا سجده کنید. 💞 برای زیبایی دل؛ در دلتان یاد خدا را جای دهید. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂 🍂🌺🍂 🌺 حضرت علی (ع) می‌فرمایند: شرُّ آفاتِ العقلِ الكِبْرُ. بدترين آفتِ خِرَد، خود بزرگ بينى است. غرر الحكم : 5752 🌺 🍂🌺🍂http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون 🍃🍂🌺🍃🍂 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨شیخ حسنعلے نخودڪے(ره): 💠حضرت محمد صلے اللہ علیہ والہ وسلم فرمودند: هرڪس ڪہ خواهد خانہ اش بہ نعمت آبادان باشد، بہ ذڪر شش گانہ زیر بپردازد: 💚اول آنڪہ در آغاز هرڪار بگوید: بسم اللہ الرحمن الرحیم. 💚دوم آنڪہ چون نعمتے از راہ حلال نصیبش شد، بگوید الحمداللہ رب العالمین. 💚سوم آنڪہ چون خطا و لغزشے ڪند بگوید: استغفراللہ ربے و اتوب الیہ. 💚چهارم آنڪہ چون غم و اندوہ براو هجوم آورد بگوید: لاحول و لا قوہ الا باللہ العلے العظیم. 💚پنجم آنڪہ چون تدبیر ڪار ڪند، گوید ماشاءاللہ. 💚ششم آنڪہ چون از ستمگرے هراسے ڪند بگوید: حسبنااللہ و نعم الوڪیل. 📔نشان از بے نشان ها http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
واپسین روزولحظات ماه شعبان است خدایا♥️ دراین لحظات باقیمانده دلمان راپاک وقهرهارابه آشتی تبدیل کن وماراببخش تاباظاهروباطنی پاک به مهمانی بیاییم الهی آمین🙏 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️‼️ ☝️ 🔻در روز نيمه شعبانی بود خدمت در منزلشان بودیم. از مسجدشان برگشته بودند خانه؛ ما بعد از نماز ظهر رفتيم خدمتشان. تا نشستند فرمودند كه مسجد بودم مداح داشت خيلی اظهار عشق و علاقه به ديدن حضرت می كرد و شعر می ‌خواند و من به نظرم آمد كه چی؟! 🔸 كه 👈عدل [ معادل ] عليه السلام هست در اختيار شما هست، در اختيار ما هست نسبت به او چه كار كرديم؟! چه بهره ‌ای برديم؟!! از در اختيار بودن قرآن، چه گُلی به سر خودمان زديم كه حالا درصدد هستيم حضرت را حتما ببينیم. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
را گفتند چگونه است که تو هیچوقت در مه آلودترین ایام هم راه را گم نمی کنی؟ پاسخ داد: در غبار فتنه ها چشم به انگشت اشاره علی دارم. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کودکانه😍🌹 برای کوچولو های نازنین👶🌺 ومامان های مهربون ☺️🌸
🌹شیرین ترین عسل 🌹 در یک دشتِ زیبا وپر گل که چند درخت پیر هم در آن بود. زنبورهای عسل برروی یکی از درخت ها؛ عسل بزرگی ساخته بودند و باهم به ساختنِ عسل های خوشمزه مشغول بودند. یک روز یکی از زنبورها به نام وِزوِزی؛ گفت : _مزه عسل های ما تکراری شده . بهتره عسلی خوشمزه تر درست کنیم. ولی زنبورهای دیگر قبول نکردندو گفتند: _طعم عسل همین است و بس. وِزوِزی در دشت به پرواز در آمد. ودنبال گل های جدید می گشت. رفت ورفت ورفت تا چشمش به گل نسترنِ زیبایی افتاد. با خوشحالی به سمتِ گل رفت. اما تا خواست روی آن بنشیند. صدایی شنید: _از اینجا برو زنبور مزاحم. با تعجب به اطراف نگاه کرد که دید بلبلی به روی شاخه گل نسترن نشسته . وِزوِزی گفت: _من فقط می خواهم شهدش را بنوشم با کسی کاری ندارم. بلبل مغرور گفت: _این گلِ زیبا برای من است. کسی حق ندارد به آن نزدیک شود. زود از اینجا برو. وِزوِزی با ناراحتی از آنجا دور شد. ودنبالِ یک گلِ دیگر می گشت که غوزه پنبه را دید و به سمتش رفت. کمی آن را بویید ولی بوی خوبی نداشت. می خواست برود. که صدایی شنید: _زنبور کوچولو بیا به ما کمک کن. به دنبال صدا گشت که دید مورچه های قرمز؛ می خواهند پنبه دانه ای را به لانه ببرند ولی زورشان نمی رسد. وِزوِزی با اینکه خیلی کار داشت وباید تمامِ دشت را می گشت؛ به کمکِ مورچه ها رفت و پنبه دانه را برایشان تا لانه برد. مورچه های قرمز از اوتشکر کردندو پرسیدند : _تو هم کاری داری که ما کمکت کنیم؟ وِزوِزی گفت: _ شما نمی توانید به من کمک کنید . چون من دارم دنبال زیباترین وخوشبو ترین گل می گردم تا خوشمزه ترین عسل را بسازم. یکی از مورچه ها گفت: _خب من می دانم . که زیباترین وخوشبو ترین گل کجاست. بعد همراه زنبور راه افتاد واو را به کنارِ دشت برد. لابه لای گل ها گلی زیبا و خوشبو بود . وِزوِزی خوشحال شد.از شهد گل نوشید وبه لانه برد و توانست شیرین ترین و خوشمزه ترین عسل را بسازد. و متوجه شد که کمک کردنِ به دیگران؛ می تواند به نفع خودِ شخص هم باشد . وقتی زنبورها از عسل جدید خوردند. سعی کردند از آن به بعد از آن گل زیبا برای ساختنِ عسل استفاده کنند . (فرجام.پور) https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا