⭕سیگنال ضعف
✍️ سرمقاله | مسعود براتی
▫️بخش اول
🔸شنبه شب دکتر عراقچی وزیر امور خارجه در برنامه گفتگوی ویژه خبری درباره موضوعات مختلف مرتبط با روابط خارجی کشورمان نکاتی را بیان کرد. در بخشی از این گفتگو در رابطه با مهر سال آینده (اکتبر ۲۰۲۵) و پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ در سال دهم توافق هستهای ایران و ۱+۵ حرف غلطی را مطرح کرد که تامین کننده منافع ملی را دچار مخاطره میکند.
🔹 او گفت: « اگر قبل از آن [اکتبر ۲۰۲۵] «توافق جدیدی» حاصل نشود، ما با یک شرایط بحرانی مواجه خواهیم بود و ممکن است کشورهای اروپایی که هنوز در برجام هستند دنبال اسنپبک بروند. من از الان برای یک سال بعد نمیخواهم صحبت بکنم، فرصت هنوز برای دیپلماسی هست البته این فرصت محدود است»
🔸مکانیزم ماشه، اسنپ بک و سال دهم برجام
قبل از نقد صحبتهای عراقچی لازم است کمی درباره مکانیزم ماشه و اسنپ بک و سال دهم برجام توضیح ارایه شود. اسنپ بک به معنای بازگشت قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران که قرار بود با نهایی شدن برجام ملغی شده باشند. این بازگشت در صورتی اتفاق میافتد که طبق مواد ۱۱ و ۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱، یکی از مشارکت کنندگان در توافق هستهای برجام، درخواست و اعلامیهای به شورای امنیت سازمان ملل ارایه دهد. در این صورت در نهایت ظرف مدت ۴۰ روز اگر قطعنامهای که ادامه برجام را تایید نکند، تصویب نشود، قطعنامههای قبلی به صورت خودکار بازمیگردد.
🔹این مکانیزم که در توافق برجام به نام مکانیزم حل اختلاف نامیده شده است، در ادبیات سیاسی به عنوان مکانیزم ماشه شناخته میشود. چرا که مانند یک ماشه عمل میکند و در صورت فعال شدن ماشه، در نهایت شلیک نهایی صورت میگیرد. نکته غمناک داستان این است که این مکانیزم به اصطلاح حل اختلاف، که ظاهری متمدنانه و برابر دارد، به گونهای طراحی شده است که حتی اگر ایران شاکی باشد و نسبت به نقض عهد دیگر اعضا شکایت داشته باشد، قطعنامهها علیه ایران بازمیگردد. یعنی ضمانت اجرای نهایی این مکانیزم، علیه منافع ایران است. برای همین است که ایران تاکنون شکایت از آمریکا بابت خروج از برجام در سال ۱۳۹۷ را تا انتهای مسیر دنبال نکرده است. از آن طرف هم اروپاییها مدعی این مکانیزم هستند و در حال تهدید ایران برای استفاده از این ابزار هستند.
🔸قرارداشتن چنین سازوکار یک طرفهای در یک قرارداد و امضای آن توسط دولت روحانی که آقای عراقچی در آن مذاکره کننده ارشد بودند، محل تعجب و البته خجالت است. این سازوکار کاملا استعماری و تنها در بردارنده حقوق کشورهای اروپایی و آمریکا است و برای ایران حقی قائل نشده است. اما به هرحال این سازوکار در توافق وجود دارد و اگر تا مهر سال بعد کشورهای حاضر در برجام از آن استفاده نکنند، با پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱، پایان خواهد یافت.
🔹توافق جدید مطلوب ترامپ
حالا بازگردیم به صحبت دکتر عراقچی درباره این موضوع، عراقچی میگوید که اگر توافق جدیدی تا قبل از سال دهم برجام حاصل نشود، اروپاییها از این ابزار برای بازگرداندن قطعنامههای قبلی استفاده خواهند کرد. او این حالت را یک شرایط بحرانی میداند. این حرف یعنی وزیر خارجه ایران به صورت پیشفرض قبول دارد که باید تا قبل از سال دهم به یک «توافق جدید» دست یافت! همان چیزی که ترامپ هم در دوره قبلی و هم در این ایام آن را بیان میکند.
🔸توافق جدید که ترامپ درباره آن صحبت کرده است یعنی توافقی که هم محدودیتها علیه برنامه هستهای ایران خصوصا مکانیزم ماشه را برای چندین سال دیگر تمدید کند و هم به سایر مسایل از جمله توان دفاعی ایران و مسایل منطقهای گسترش دهد. بر این اساس صحبت طرف ایرانی از ضرورت یک توافق جدید معنایی غیر از ضعف نخواهد داشت. آن هم توافقی که به دلیل ترس از مکانیزم ماشه باشد. این نوع صحبتها استقبال کردن از افزایش فشار و زیادهخواهیها است. این صحبت آن هم در زمانی که ترامپ قرار است تا چند وقت دیگر در کاخ سفید مستقر شود، با توجه به گذشته او که به دنبال یک توافق جدید با ایران بوده که بتواند تمام مسایل ایران را با هم حل کند، سبب تقویت اراده او برای افزایش فشار خواهد بود. چرا که تلقی مطلوب بودن یک توافق جدید در ایران را در ذهن آنها تقویت میکند. برای حصول به توافق جدید هم تنها ابزار فشار بر ایران خواهد بود نه برخورد از یک موضع برابر با ایران.
🔹مثلا در همین موضوع مکانیزم ماشه، طبیعی است وقتی طرف مقابل ببیند چنین ابزاری میتواند طرف ایرانی را به نگرانی بیندازد و وضعیت را بحرانی ببیند و بگوید که تا قبل از سال دهم باید به یک توافق جدید رسید! هرگز حاضر نشود این ابزار را از دسترس خود دور کند.
📰روزنامه عصر ایرانیان
✅ @asreiranian_ir
⭕سیگنال ضعف
✍️ سرمقاله | مسعود براتی
▫️بخش دوم
🔹پس بر روی حفظ ابزار از طریق تمدید زمان پابرجا بودن قطعنامه ۲۲۳۱ (یا بخشهایی از آن از جمله مکانیزم ماشه) تمرکز خواهد کرد و این را بخشی از توافق جدید با ایران خواهد دانست.
🔸اما چه چیزی منافع ایران را تامین میکند؟ حتما پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ و خارج شدن پرونده فعالیتهای هستهای ایران از شورای امنیت سازمان ملل و پایان یافتن مکانیزم یکطرفه ماشه.
🔸سوال این است که این مطلوب چگونه حاصل خواهد شد و چه رفتارها و مواضعی از سوی ایران این هدف را در دسترس قرار خواهد داد؟ حتما این صحبتهای عراقچی این مطلوب را دورتر و پرهزینهتر خواهد کرد.
🔹وقتی ایران خودش را حساس به این موضوع نشان دهد و آن را بحران بداند و شرط رفع بحران را رسیدن به توافق جدید بیان کند (همان چیزی که ترامپ مطرح کرده بود)، انگیزه طرف مقابل را برای حفظ آن تشدید میکند و لذا انگیزه برای فشار بیشتر را نیز افزایش میدهد.
🔸ایران باید رفتارها و مواضعی از خود بروز دهد که نقطه مقابل این صحبت عراقچی باشد. اروپاییها و آمریکاییها باید احساس کنند که ایران برای بدترین سناریو آماده است و قرار نیست امتیازی که یک بار برای آن هزینه پرداخت کرده، آن هم هزینهای بسیار بیشتر از آن امتیاز، مجدد خریداری کند و هزینه جدید بابت آن بپردازد. اگر خدایی نکرده این اتفاق بیفتد، معنایش تقدیر از طرف مقابل برای عهدشکنی است و این کار سبب خواهد شد تا هیچ توافق احتمالی در آینده نیز کار نکند چرا که طرف مقابل انگیزه بیشتری از گذشته برای عهدشکنی خواهد داشت.
🔹 ترامپ اگر تصویر ذهنیاش که از ایران دارد (تصویری ضعیف و ناتوان) تثبیت و یا تشدید شود، حتما منافع و امنیت ملی ایران به خطر خواهد افتاد و اگر این تصویر با رفتار و مواضع دقیق اصلاح شود، به نفع ایران خواهد بود.
📰روزنامه عصر ایرانیان
✅ @asreiranian_ir
💬 هشدار! تا غول بیابان نفربید به سرابت
▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان
▫️ سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳
▪️مشاهده نسخه کامل روزنامه در
asre-iranian.ir
✅ @asreiranian_ir
💬 نمی شود کشور را معطل دو سه کشور کرد
▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان
▫️ چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳
▪️مشاهده نسخه کامل روزنامه در
asre-iranian.ir
✅ @asreiranian_ir
💬 تل آویو پاسخ بیروت
▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان
▫️ پنج شنبه ۱ آذر ۱۴۰۳
▪️مشاهده نسخه کامل روزنامه در
asre-iranian.ir
✅ @asreiranian_ir
💬 اولین قطعنامه فصل مدارا
▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان
▫️شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
▪️مشاهده نسخه کامل روزنامه در
asre-iranian.ir
✅ @asreiranian_ir
عصر ایرانیان
💬 اولین قطعنامه فصل مدارا ▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان ▫️شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ ▪️مشاهده نسخه کامل رو
⭕سرمقاله: اولین قطعنامه در فصل مدارا
🔸خطای محاسباتی دولت در مواجهه با آژانس و کشورهای غربی
🔹پنجشنبه گذشته شورای حکام آژانس قطعنامهای علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران صادر کرد.
قطعنامه به پیشنهاد سه کشور اروپایی انگلیس فرانسه آلمان و آمریکا تصویب شد. کشورهای چین و روسیه به این قطعنامه رای منفی دادند. اما از آنجا که شورای حکام بر اساس رای اکثریت قطعنامه صادر میکند و ترکیب به گونهای از ابتدا معماری شده است که همیشه اکثریت آرا با کشورهای غربی است. (حدود ۱۹ تا ۲۰) مخالفت این دو کشور مانع صدور قطعنامه نشد.
🔸این قطعنامه پس از تلاش دولت چهاردهم برای تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت گرفت. این قطعنامه در حالی صادر شد که دولت آقای پزشکیان در چند روز گذشته با ارائه امتیازهایی به آژانس بینالمللی انرژی اتمی امیدوار بود مانع صدور قطعنامه شود. توقف غنیسازی ۶۰ درصد و پذیرش جایگزین بازرسان اخراج شده آژانس و اجازه بازدید به دبیرکل آژانس از مراکز فوردو و نطنز و کارگاههای تولید و مونتاژ سانتریفیوژ از جمله این امتیازات بود. البته این کار مورد اعتراض نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار گرفت چرا که مخالف قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها بود.
🔻 دو نکته قابل طرح در این موضوع وجود دارد:
🔹یک. این اتفاق فرصتی برای واقعی شدن دیدگاه سیاستمداران و نخبگان داخلی خصوصا دولتمردان چهاردهم و حامیان آن درباره تحولات سیاست خارجی و بینالمللی است. واقعیت مهم این است که سیاستها در صحنه بینالملل با تغییر افراد تغییر نمیکند و این تصور که با استقرار دولت آقای پزشکیان و ادعای تعامل و دیپلماسی و مدارا با دشمن، روندها و سیاستهای دیگران علیه ایران تغییر بنیادین خواهد کرد، تصور خامی است و این قطعنامه نشان داد که روندها به این راحتی تغییر نمیکند ،خصوصاً در ایامی که تحولات جدی در صحنه بینالملل در حال رقم خوردن و فضا به شدت در حال قطبیزه شدن است.
🔸نکته دوم برمیگردد به برنامه سه کشور اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران درباره استفاده از مکانیزم ماشه و جلوگیری از پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ در مهر سال آینده. کشورهای اروپایی مکانیزم ماشه (اسنپ بک) را از سال ۹۸ فعال کردند اما تا انتها ادامه ندادهاند تا به عنوان یک ابزار فشار علیه ایران برای کسب امتیازهای بیشتر استفاده کنند. همچنین چارچوبی بهتر از برجام برای تعامل و مهار ایران نداشتهاند. الان نیز در تلاش هستند که با تهدید استفاده از ماشه توافق جدیدی بر ایران تحمیل کنند. این قطعنامه در راستای معتبر کردن تهدیدات شورهای اروپایی تلقی میشود.
📌مکانیزم ماشه یک مکانیزم به شدت نابرابر و یک طرفه علیه ایران بود که متاسفانه در طول مذاکرات برجام به عنوان سازوکار حل اختلاف در داخل برجام مورد پذیرش آقای ظریف (وزیر وقت خارجه) و آقای عراقچی (مذاکره کننده ارشد برجام) قرار گرفت. و آثار و عواقب آن تا امروز گریبانگیر ماست.
🔻در جمعبندی باید تاکید داشت که واقعیت صحنه بین الملل حکایت از آن دارد که با آرزوها و کلمات صرفاً زیبا از جمله مدارا با دشمن و یا تنش زدایی نمیتوان منافع ملی را تامین کرد. کشورهای غربی با محوریت آمریکا به دنبال افزایش فشار بر ایران هستند، تا با یک توافق جدید محدودیتهای بیشتری بر ایران نسبت به برجام تحمیل کنند. صدور این قطعنامه نشان داد دولت چهاردهم باید سریعتر سیاست خارجی خود را تغییر داده و تصوراتی مانند قدرت بازدارندگی توییت دیپلماتها کنار گذاشته و واقعنگری را جایگزین نگاههای رمانتیک نماید
.
✍️مسعود براتی
✅ @asreiranian_ir
عصر ایرانیان
💬 اولین قطعنامه فصل مدارا ▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان ▫️شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ ▪️مشاهده نسخه کامل رو
⭕چرایی قرار بازداشت صادره توسط دیوان کیفری بین المللی
▫️قرار بازداشت اخیر صادره توسط دیوان کیفری بین المللی در قالب پرسش و پاسخ
🔸1. دادگاه کیفری بینالمللی چه تصمیمی گرفته است؟
در تاریخ 21 نوامبر 2024، دادگاه کیفری بینالمللی (ICC) دو تصمیم گرفت:
رد چالشهای اسرائیل درباره صلاحیت دادگاه در خصوص وضعیت فلسطین.
صدور حکم بازداشت برای بنیامین نتانیاهو (نخستوزیر وقت اسرائیل) و یوآو گالانت (وزیر دفاع وقت اسرائیل) به اتهام ارتکاب جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت.
🔹2. دلیل رد چالشهای اسرائیل چه بود؟
چالش اول: اسرائیل ادعا کرد که دادگاه صلاحیت رسیدگی به جنایات انجامشده توسط اتباع اسرائیلی را ندارد. دادگاه این ادعا را رد کرد و اعلام کرد که صلاحیت دادگاه بر اساس قلمرو فلسطین (شامل غزه و کرانه باختری) برقرار است.
چالش دوم: اسرائیل درخواست کرد که دادگاه تحقیقات را متوقف کرده و اخطاریه جدیدی برای آغاز تحقیقات به اسرائیل ارسال کند. دادگاه این درخواست را نیز رد کرد، زیرا قبلاً در سال 2021 به اسرائیل درباره آغاز تحقیقات اطلاعرسانی شده بود.
🔸3. بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت به چه اتهاماتی متهم شدهاند؟
دادگاه آنها را به موارد زیر متهم کرده است:
جنایات جنگی: استفاده از گرسنگی بهعنوان روش جنگی، و هدایت حملات عمدی علیه جمعیت غیرنظامی در غزه.
جنایات علیه بشریت: قتل، آزار و اذیت، و اعمال غیرانسانی که موجب رنج شدید و نابودی بخشی از جمعیت غیرنظامی غزه شده است.
🔹4. اقدامات خاصی که به عنوان جنایات جنگی و علیه بشریت شناسایی شدهاند چیست؟
محروم کردن عمدی جمعیت غیرنظامی غزه از غذا، آب، سوخت، برق، و دارو.
جلوگیری از ورود کمکهای انسانی به غزه، حتی در شرایط بحرانی.
شرایطی ایجاد شده که باعث مرگ غیرنظامیان، از جمله کودکان، به دلیل سوءتغذیه و کمآبی شده است.
مجبور کردن پزشکان به جراحی بدون بیحسی و تجهیزات پزشکی مناسب که موجب درد و رنج شدید بیماران شده است.
🔸5. چرا دادگاه این محدودیتها را جنایت میداند؟
دادگاه به این نتیجه رسیده است که این اقدامات:
نقض حقوق بینالملل بشردوستانه است، زیرا هیچ نیاز نظامی مشخصی برای این محدودیتها وجود نداشته است.
باعث ایجاد شرایطی شده که هدف آن نابودی بخشی از جمعیت غیرنظامی غزه بوده است.
فشار جامعه بینالمللی بر اسرائیل برای اجازه ورود کمکها تأثیری محدود داشته و بهبود قابل توجهی در شرایط ایجاد نکرده است.
🔹6. حکم بازداشت برای این افراد به چه دلایلی "محرمانه" است؟
برای محافظت از شاهدان و جلوگیری از اخلال در روند تحقیقات، احکام بازداشت محرمانه باقی مانده است. با این حال، بخشی از اطلاعات برای آگاهی قربانیان و خانوادههای آنها منتشر شده است.
🔸7. چرا دادگاه کیفری بینالمللی صلاحیت رسیدگی به این پرونده را دارد؟
فلسطین در سال 2015 اساسنامه رم را پذیرفت و صلاحیت دادگاه را برای بررسی جنایات در قلمرو خود (غزه، کرانه باختری، و قدس شرقی) به رسمیت شناخت.
دادگاه پیشتر اعلام کرده بود که صلاحیت کیفری خود را در این مناطق اعمال میکند.
🔹8. چگونه این تصمیم به نفع قربانیان و جامعه بینالمللی است؟
این تصمیم نشاندهنده تعهد دادگاه به پیگیری عدالت برای قربانیان جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت است.
همچنین به جامعه بینالمللی پیام میدهد که نقض حقوق بشر و حقوق بینالملل بدون پیامد نخواهد بود.
🔸9. آیا این حکمها نهایی است؟
خیر. این احکام در مرحله اولیه هستند و امکان دارد اسرائیل یا سایر بازیگران در آینده چالشهای دیگری علیه صلاحیت یا پذیرش این پروندهها مطرح کنند.
🔹10. بالاخره دبوان کیفری بین المللی، تحت فشار افکار عمومی مردم جهان، و بعد از گذشت بیش از یکسال جنایت جنگی و نسل کشی توسط اسرائیل و با هدایت، حمایت، پشتیباتی کامل و با سلاح و بمب های آمریکایی؛ کودکان و زنان و مردم غزه را به خاک و خون کشید؛ نهایتا حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت را صادر کرد. در همبن حال حکم بازداشت "محمد ضیف" که به مقابله با ۷۵ سال اشغالگری و جنایات جنگی اسدائیل پرداخته است را نیز صادر کرد. و به علت شهادت یحیی سنوار از صدور حکم بازداشت او خودداری کرد.
🔸11. اصولا دیوان بین المللی و سازمان های بین المللی؛ در راستای ایجاد سلطه و تثبیت و منافع استکبار، آمریکا و غرب عمل می کند مگر در برخی موارد که تحت فشار افکار عمومی قرار گیرند.
✅ @asreiranian_ir
💬 کاخ سفید وثیقه شد!
▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان
▫️یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
▪️مشاهده نسخه کامل روزنامه در
asre-iranian.ir
✅ @asreiranian_ir
عصر ایرانیان
💬 کاخ سفید وثیقه شد! ▫️صفحه اول روزنامه عصر ایرانیان ▫️یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ ▪️مشاهده نسخه کامل روزن
⭕نظریه جغرافیای اقتصادی جدید
▫️بخش اول
بازار, پیشرفت منطقهای, تجمع, توسعه منطقهای, جغرافیای اقتصادی جدید, عدالت منطقهای, علیت تجمعی, نابرابری منطقهای, هسته-پیرامون
مقدمه
رویکردهای نئوکلاسیکی در گذشته، فضاها را همگن فرض کرده و تحرک عوامل تولید را آنی و بدون هزینه لحاظ میکرد. در مواردی نیز که به دلیل عدم تطابق این فروض با واقعیت، مجبور به در نظر گرفتن تمایز مناطق شدند به واسطه تحلیل تعادلی بازار آزاد معتقد شدند که نابرابریهای بین مناطق، استمرار نخواهد داشت (هیگینز و ساویه، ۱۳۸۸، صص 15-18). این در حالی است که یکی از برجستهترین ویژگیهای تاریخ اقتصادی، وجود تفاوتهای بزرگ در توزیع فضایی ثروت و جمعیت است. در یک دوره تاریخی خاص، فعالیتهای اقتصادی در تعداد محدودی از مناطق متمرکز میشوند که «هسته» یک تمدن را تشکیل میدهند، در حالی که سایر مناطق، دچار رکود یا حتی پسرفت میشوند و این مناطق به عنوان «پیرامون» شناخته میشوند. به عبارت دیگر، توسعه اقتصادی، نابرابر است، در نتیجه منجر به ایجاد یک (یا چند) الگو با ساختار هسته – پیرامون (CP) میشود. در دهه 1950، چندین نظریهپرداز، اصلی را مطرح کردند که به آنها اجازه میداد تا زیربنای توسعه منطقهای نابرابر را کشف کنند: علیت دایرهای یا تجمعی (Combes et al., 2008, p. 130). میردال، علیت دایرهای را به این صورت توضیح میدهد که یک سیستم اجتماعی، تمایلی به سمت پایداری خودکار ندارد و یک تغییر اولیه (شوک) در یک جهت، موجب تغییرات بیشتری، همسو با همان تغییر اولیه میشود به نحوی که به یک نقطه تعادل پایدار، همگرا نمیشود بلکه اثر شوک اولیه، مدام شدیدتر میشود (Myrdal, 1957, p. 13). این نظریه، زمینهساز پایهگذاری نظریه «جغرافیای اقتصادی جدید» در سال 1991 توسط کروگمن، برنده جایزه نوبل 2008، شد که در آن، تجمع و انباشتگی صنایع در یک منطقه جغرافیایی خاص و شکلگیری نابرابری منطقهای را بر اساس یک علیت تجمعی توضیح میداد:
«تولیدات صنعتی، تمایل به تجمع در منطقهای دارند که بازار بزرگی وجود داشته باشد، اما بازار، در جایی بزرگ است که تولیدات صنعتی در آنجا تجمع کرده باشند!» (Krugman, 1991)
هرچند کروگمن، را میتوان پایهگذار نظریه جغرافیای اقتصادی جدید دانست اما تحقیقات وی، بعدا با موجی از تحقیقات تئوری و تجربی در زمینه جغرافیای اقتصادی جدید تکمیل شد. در این یادداشت، پس از مقدمه، مباحث زیر ارائه خواهد شد: 1. مفروضات مدل هسته-پیرامون 2. نیروهای تجمع و ضدتجمع بازار 3. تجمع فاجعهآمیز 4. جمعبندی.
۱ مفروضات مدل هسته-پیرامون
هرچند در نظریه جغرافیای اقتصادی جدید، مدلهای متعددی ارائه شده است اما نسخهای از مدل هسته-پیرامون که در اینجا ارائه میکنیم نسخه ارتقایافته توسط فوجیتا، کروگمن و ونبلز (Fujita et al., 1999) است که بسیاری از مفروضاتش برگرفته از «نظریه تجارت جدید» میباشد. مهمترین مفروضات این مدل عبارتند از: وجود دو بخش اقتصادی (کشاورزی و صنعتی)، دو منطقه جغرافیایی (شمال و جنوب) و دو دسته عوامل تولید (کارگران بخش کشاورزی که غیرمتحرک فرض میشوند و کارگران بخش صنعتی که بین منطقه شمال و جنوب میتوانند تحرک و مهاجرت داشته باشند). ضمنا دو منطقه جغرافیایی از نظر سلایق، فناوری، بازبودن برای تجارت و عرضه عوامل (در وضعیت اولیه) متقارن (یعنی یکسان) هستند. بخش صنعتی، تحت شرایط «رقابت انحصاری» و بر اساس مفروضات مدل دیگزیت و استیگلیتز (Dixit & Stiglitz, 1977) و همچنین فرض بازده فزاینده به مقیاس در نظر گرفته میشود (Baldwin et al., 2003, pp. 13-14). علاوه بر اینها مفروضات دیگری نیز وجود دارد که به جهت اختصار ذکر نمیشود.
۲ نیروهای تجمع و ضدتجمع بازار
بر اساس این مفروضات، سه اثر مهم، پیشرانِ مکانیکِ این مدل خواهد بود:
اثر دسترسی به بازار : بر اساس این اثر، بنگاههای انحصاری تمایل دارند که تولیدشان را در منطقهای که بازار بزرگ دارد قرار دهند و به بازار کوچک، صادرات انجام دهند.
اثر هزینه زندگی: بر اساس این اثر، منطقهای که مشتمل بر بنگاههای صنعتی بیشتری است، واردات کمتری از سایر مناطق لازم است انجام دهد و به دلیل کاهش هزینههای تجارت، محصولات برای مصرفکنندگان در این منطقه، ارزانتر خواهد بود.
اثر ازدحام بازار: بر اساس این اثر، بنگاههای صنعتی در بازار رقابت ناقص، تمایل دارند که در منطقهای با رقبای کمتر مستقر شوند.
دو اثر اول، موجب افزایش تجمع بنگاههای صنعتی در یک منطقه خاص شده و نیروهای تجمع بازار نامیده میشوند اما اثر سوم موجب کاهش تجمع در آن منطقه میشود و نیروی ضدتجمع نامیده میشود.
✍️حجت الاسلام یاسر حاجی پور
✅ @asreiranian_ir
⭕نظریه جغرافیای اقتصادی جدید
▫️بخش دوم
هرچند که در ابتدا فرض تقارن دو منطقه جنوب و شمال را در نظر گرفتیم اما اکنون به منظور ارائه یک تحلیل شهودی ساده، فرض کنید که اگر یک کارگر از منطقه جنوب، به منطقه شمال مهاجرت کند در این صورت، این تقارن اولیه شکسته میشود و نابرابریِ منطقهایِ ایجاد شده، در اثر نیروهای تجمع بازار، میتواند تشدید شود و یک علیت تجمعی ایجاد شود یعنی مهاجرت کارگر اول، موجب جذابیت منطقه شمال برای بنگاهها شده و بنگاهها را به آنجا سوق میدهد و این نیز به نوبه خود، موجب مهاجرت کارگران بیشتری به منطقه شمال میشود. با این حال، اثر ازدحام بازار، موجب کاهش مهاجرت به منطقه شمال میشود. نتیجه آنکه، اگر نیروهای ضد تجمع، غالب باشند تعادل متقارن اولیه، پایدار خواهد ماند و شوکهای مهاجرت، «خوداصلاحکننده» خواهند بود اما اگر نیروهای تجمع، غالب شوند تعادل متقارن اولیه، ناپایدار بوده و شوکهای مهاجرت، «خودتقویتکننده»خواهند بود (Baldwin et al., 2003, pp. 10-11) که این، همان علیت تجمعی میردال میباشد. لازم به ذکر است که «منطقه جنوب» و «منطقه شمال»، دو اصطلاح هستند که به ترتیب برای اشاره به «منطقه کمترتوسعهیافته» و «منطقه بیشترتوسعهیافته» به کار میروند.
۳.تجمع فاجعهآمیز
یکی از نتایج جالب مدل هسته-پیرامون (بدون اینکه بخواهیم اثباتش را بیان کنیم)، پیشبینی وقوع «تجمع فاجعهآمیز»است بدین معنا که اگر هزینههای تجارت بین دو منطقه (مثلا به دلیل زیرساخت نامناسب حمل و نقل)، بسیار زیاد باشد در این صورت اگر از یک وضعیت متقارن اولیه، شروع کنیم و به تدریج، هزینههای تجارت را کاهش دهیم، یک آستانه مشخص وجود دارد که تا قبل از آن، نیروهای ضدتجمع، غالب هستند و لذا موقعیت صنعت تغییر نمیکند و وضعیت تعادلی متقارن اولیه، پایدار خواهد ماند اما پس از عبور از آن آستانه مشخص، به سرعت نیروهای تجمع غالب شده و با فعال شدن علیت تجمعی، تمام صنعت، در منطقه شمال تجمع پیدا میکند و تجمع فاجعهآمیز رخ میدهد (Baldwin et al., 2003, p. 35). هرچند این نتیجه (یعنی انتقال کامل صنعت، از منطقه جنوب به شمال)، به دلیل برخی مفروضاتِ غیرواقعی نظریه جغرافیای اقتصادی جدید، در عمل واقع نمیشود و شواهد تجربی، وقوع چنین پدیدهای را تأیید نمیکند اما لااقل شهرهای توسعهیافته با تجمعِ زیاد بنگاهها، به وفور ایجاد شده است و بدین وسیله، نظریه جغرافیای اقتصادی جدید، نابرابریهای منطقهای را تبیین میکند.
۴. جمعبندی
برخلاف مدلهای نئوکلاسیکی قدیمی، نظریه جغرافیای اقتصادی جدید، فضا را همگن فرض نمیکند و توان تبیین نابرابریهای منطقهای را دارد. این نظریه با در نظر گرفتن برخی مفروضات کلیدی همچون بازار رقابت انحصاری برای بخش صنعتی، بازده فزاینده نسبت به مقیاس و…، نیروهای تجمع و ضدتجمع بازاری را برشمرده و بیان میکند که یک شوک ایجادکننده نابرابری منطقهای، در برخی حالات، میتواند منجر به شکلگیری علیت تجمعی شده و در نتیجه با انتقال صنایع و مهاجرت عوامل تولید صنعتی به منطقه شمال، از یک وضعیت متقارن اولیه فرضی، به وضعیت نامتقارن و نابرابر منطقهای منتقل شویم.
علاوه بر مدل هسته پیرامون فوجیتا، کروگمن و ونبلز که در اینجا توضیح داده شد، مدلهای فراوان دیگری همچون مدل سرمایه آزاد، مدل کارآفرین آزاد، مدلهای خطی، مدل سرمایهگذاری ساختهشده و… ذیل نظریه جغرافیای اقتصادی جدید مطرح شده است که هر یک از اینها، نتایج مختلفی را به دنبال خواهند داشت و سیاستهای توسعه منطقهای متفاوتی، بر اساس این مدلها ارائه شده است (Baldwin et al., 2003).
✍️حجت الاسلام یاسر حاجی پور
✅ @asreiranian_ir
⭕شناخت اولویتهایمان
شناخت اولویت در کار سیاسی، همچون قطبنمای راهگشایی است که فرد تصمیمگیر را به سوی اهداف مشخص هدایت میکند. بدون اولویتبندی، سیاستها به جای ایجاد تحول، به سردرگمی و اتلاف منابع منجر میشوند. در 8 ماه اخیر وقوع رخدادهای متعدد برنامهریزی نشده، هر کدام، ما را به سمت و سویی کشانده و امکان تمرکز بر روی هر مسئلهای را مسدود کرده است. هر جریان سیاسی-اجتماعی با مشخصههایی شناخته میشود که حاصل تمرکز بر روی وقایع و مسائل و ثبت دستاورد در این مسیر بوده است. رخدادهای کنونی دست بر روی نقطه ضعفی گذاشته که شاید کمتر شرایطی مشابه آن توسط فعالین یک دهه اخیر لمس شده باشد و عمده بحرانی که جریان دانشجویی را درگیر خود نموده بحران بیایده بودن و نیز ناتوانی در اجرای ایدههای دست و پا شکستهای بوده که در صحنه مطرح میشد؛ اما اکنون مائیم و یک سوال؛ کدام مسئله؟
از پرداختن به ضعفهای متعدد مدیریتی در داخل کشور، وقوع اتفاقات ناگوار مانند ریزش معادن یا هر آنچه که وارد مباحث تخصصی مانند تامین برق شود تا اتفاقات مربوط به سیاست خارجی و صدور قطعنامه علیه ایران در دولتی که مشکلات بینالمللی را در عدم گفتگو محصور میدانست یا مسئله فلسطین، همه و همه لقمههای آمادهای بودند که ما تنها گاز کوچکی از هرکدام زدیم و رهایشان کردیم؛ اگر هم خواستیم در مسئلهای عمیق شویم با وقوع یک رخداد دیگر ولع کنشگری در آن رویداد دوباره ما را به سمت نویی کشاند.
با گذر زمان و پایان این دوره بحرانی این سوال مطرح خواهد شد که در گیر و دار چنین بحرانهایی نقش آفرینی جنبش دانشجویی کدام تکه از پازل اتفاقات این دوره بوده؟ که با "تقریبا هیچ" جواب داده میشود.
اکنون ماییم و یک مسئله، آنهم شناخت اولویتهایمان. پاسخ به این مسئله نیازمند شناسایی مسیری است که ما را به طبقه بندی دقیقی از اولویتها میرساند تا بدانیم به چه مسئلهای به چه اندازه بپردازیم. شاید موعد مناسبی است تا بدانیم جایگاه امر سیاسی و پرداختن به کلان مسائل را محل اثر خود میدانیم یا در جایگاه مسئلهمحوری کنشگری تخصصی را محور قرار میدهیم تا اولویت ها شناسایی شوند. مشخصا نتیجه مطلوب سوق دادن کل جریان به یک سمت و سو نیست و میتوان گفت که امر سیاسی و مسئلهمحوری تخصصی دو بال مورد نیاز یک جریان برای اوج گرفتن هستند و هر دو این رویکردها برای درک و تحلیل پدیدههای سیاسی و کشگری ضروری میباشند. برای دستیابی به تصمیمات بهتر و مؤثرتر، باید بین این دو رویکرد تعادل برقرار کرد تا در گام بعدی در خصوص مسائل مهمی مانند کار واقعی و کار نمایشی قاطعتر به بحث بپردازیم.
✍️یاسر سالک نیا
✅ @asreiranian_ir