معروفترین آدم دنیا هم باشی، برای بچه فقط باباشی. ♥️ چارلی چاپلین و دخترش ویکتوریا در تابستان ١٩۵۵. @asrtarikh

در 1866 دو کمپانی تولید شیر در سوییس آغاز به کار کردند. آنها مدتها به رقابت پرداختند تا بالاخره پس از مرگ صاحبان این کارخانه ها، دو کمپانی با هم ادغام شده و کارخانه معروف Nestle تاسیس شد. @asrtarikh

در گذشته داشتن موهایی پرپشت برای هم مردان و هم زنان نشانه ی برخورداری از سلامت بود. محصولات خانگی زیادی برای پرپشت کردن موها و جلوگیری از ریزش مو وجود داشت. اگر کسی دچار ریزش مو می شد از چربی خرس استفاده می کرد. آن ها پیاز، عسل، خردل، و پشکل گوزن شمالی هم به موهای خود می زدند. @asrtarikh

تصویری از یک ضیافت زنانه به همراه سوپ و تکه ای نان در عصر قاجار @asrtarikh

فرديناند يوستی ایران شناس آلمانی درشرح زندگانی داريوش نوشته است:شاه ايران تن خودرا ماده ای معطر می ماليد كه از مخلوط روغن آفتاب گردان كه در شير پخته و با زعفران و شراب خرماتهيه ميشد! @asrtarikh

آدم برفی سال ۱۳۴۰ @asrtarikh

زمان آدم‌ها را دگرگون می‌کند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه می‌دارد. هیچ چیزی دردناک‌تر از این تضاد میان دگرگونی آدم‌ها، و ثبات خاطره نیست ... #مارسل_پروست @asrtarikh

پوستر تبلیغاتی جنگ جهانی اول در این پوستر عقاب که نماد امپراتوری آلمان است دم خروس را که نماد کشور فرانسه است با منقار خود می چیند و نماد کشور انگلیس که یک سگ است فقط واق واق می کند! @asrtarikh

سکه هایی با طراحی جالب و دیدنی!!! @asrtarikh

بعضی زنان از 4000 سال ق.م شروع به آرایش کردند. این سِت کامل لوازم ارایش از یکی از مقبره های شاهزاده های یونان باستان یافت شده که ازسنگ های مس و سرب و پودرهای دیگر ساخته شده است! @asrtarikh

تمام مسئولین کشور رو با این ۴۸ ثانیه از شهید رجایی تنها میذارم جمعیت اون زمان کشور ۳۶میلیون بود! @asrtarikh

سلطان محمود غزنوی دستور داد هرکس جمله حکیمانه ای بگوید به او صد سکه طلا بدهند. روزی که از کنار مزرعه ای میگذشت پیرمردی را دید که در حال کاشتن نهال زیتونی است سلطان جلورفت و از پیرمرد پرسید نهال زیتون بیست سال طول میکشد تا ثمر بدهد تو با این سن و سال به چه امیدی این نهال را میکاری؟ پیرمرد لبخندی زد و گفت : دیگران کاشتند و ما خوردیم ما میکاریم تا دیگران بخورند! سلطان ازجواب پیرمرد خوشش آمد و گفت: واقعأ جواب حکیمانه ای بود و دستور داد به او صدسکه طلا بدهند. پیرمرد خندید شاه گفت چرا میخندی؟ پیرمرد گفت زیتون بعد از بیست سال ثمر میدهد اما زیتون من الان ثمر داد! سلطان باز هم از سخن پیرمرد خوشش آمد و دستور داد به او صدسکه دیگر بدهند. پیرمرد باز هم خندید سلطان گفت : این بار چرا میخندی؟ پیرمرد گفت زیتون سالی یکبار ثمر میدهد اما زیتون من امروز دوبار ثمر داد!! سلطان دستور داد صدسکه دیگر به او بدهند. @asrtarikh