eitaa logo
آستانه حضرت نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله
89 دنبال‌کننده
783 عکس
107 ویدیو
0 فایل
🙏 پیامبر مهربان که سلام خدا بر اوست، فرمودند: دوچیز گرانبها برای شما جا می‌گذارم. کتاب خدا و عترتم ⚡️دوست داريم در کنار شما باشیم https://eitaa.com/joinchat/427688371C1ac79e1ca8
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟 نور امیرالمؤمنین علیه السلام.. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: 🌠 اى على خدا من و ترا از نور خودش آفريده بعد از نور ما بر تمام نورهاى بعد من پاشيده بر هر آفريده‌اى كه ازين نور رسيده هدايت شده بسوى ما و بهر كس نرسيده اين نور گمراه شده از در خانه ما بعد خواند ⚡️ وَ مَنْ‌ لَمْ‌ يَجْعَلِ‌ اَللّٰهُ‌ لَهُ‌ نُوراً فَمٰا لَهُ‌ مِنْ‌ نُورٍ ⚡️ يَا عَلِيُّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ إِيَّاكَ مِنْ نُورِهِ اَلْأَعْظَمِ ثُمَّ رَشَّ مِنْ نُورِنَا عَلَى جَمِيعِ اَلْأَنْوَارِ مِنْ بعدي[بَعْدِ]خَلْقِهِ لَهَا فَمَنْ أَصَابَهُ مِنْ ذَلِكَ اَلنُّورِ اِهْتَدَى إِلَيْنَا وَ مَنْ أَخْطَأَهُ ذَلِكَ اَلنُّورُ ضَلَّ عَنَّا ثُمَّ قَرَأَ وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اَللّٰهُ لَهُ نُوراً فَمٰا لَهُ مِنْ نُورٍ يَهْتَدِي إِلَى نُورِنَا.
❤️ محبت پيامبر خدا نسبت به حسنین... ✍ حكايت شده از عروۀ بارقى كه گفت:در يكى از سالها به حج رفته بودم، داخل مسجد پيامبر شدم و ايشان را ديدم در حالى كه دو پسر بچه در كنار او نشسته بودند و پيامبر گاهى يكى از آنها را مى‌بوسيد و گاهى آن ديگرى را،و هنگامى كه مردم پيامبر را چنان ديدند مزاحمتى برايش ايجاد نكردند و از سخن گفتن با او خوددارى نمودند ولى من در بارۀ علّت علاقۀ پيامبر به آن دو كودك سرگردان مانده بودم و برايم سؤال شده بود كه چرا پيامبر آن دو را اين همه دوست مى‌دارد،از آن حضرت سؤال كردم:يا رسول اللّٰه!آيا اينها فرزندان شما هستند؟پيامبر فرمود:آن دو فرزندان دخترم و پسران برادرم و پسر عمويم كه محبوبترين مردان در نزد من است،مى‌باشند.پدر آنها كسى است كه در حكم گوش و چشم من مى‌باشد،او از من و من از اويم،و او كسى است كه از حزن و اندوهش محزون مى‌گردم و او نيز از اندوه من محزون مى‌گردد.پس به پيامبر گفتم:من از ميزان علاقۀ شما به اين فرزندان و آن محبّتى كه به ايشان ابراز كرديد تعجب كردم.پس پيامبر فرمود:علّت آن را برايت بازگو مى‌كنم اى مرد!آن هنگام كه مرا به آسمان مى‌بردند داخل بهشت گرديدم و در مقابل درختى از درختهاى بهشت كه از بوى بسيار خوش آن تعجّب كرده بودم ايستادم،و جبرئيل كه تعجّب مرا ديد گفت:اى محمّد!از اين درخت تعجّب مكن زيرا كه ميوۀ آن بسيار خوشبوتر از آن است،پس جبرئيل از ميوۀ آن تحفه‌اى را براى من آورد و من آن را خوردم ولى كاملا سير نشدم،پس به درخت ديگرى برخوردم،جبرئيل گفت:اى محمّد!از ميوۀ اين درخت نيز بخور كه اين نيز شبيه همان درخت قبلى است،مشاهده نمودم كه اين درخت از جهت طعم و رايحه از درخت قبلى بهتر است.جبرئيل از ميوۀ آن درخت تحفه‌اى برگرفت و به من داد و من آن را خوردم و بويش را نيز استشمام مى‌كردم،سپس گفتم:برادرم،جبرئيل!در ميان درختان بهشت هيچ درختى را زيباتر و خوشبوتر از اين دو درخت نديدم،گفت:اى محمّد! آيا مى‌دانى نام اين دو درخت چيست‌؟گفتم:نمى‌دانم.گفت:نام يكى حسن و نام ديگرى حسين است،اى محمّد!هنگامى كه به زمين برگشتى به نزد همسرت خديجه برو و در زمان مناسب با وى همبستر شو،به درستى كه از ميوه و رايحۀ اين دو درخت فرزندى براى تو متولّد مى‌شود به نام زهرا ،پس او را به ازدواج برادرت على درآور تا دو پسر از ايشان متولّد شود،پس نام يكى را حسن و نام ديگرى را حسين قرار ده. پيامبر خدا فرمود:آنچه را كه جبرئيل گفته بود انجام دادم و همان شد كه گفته بود.بعد از آنكه حسن و حسين متولّد شدند.جبرئيل بر من فرود آمد،پس به او گفتم:اى جبرئيل!چه اشتياق زيادى به آن دو درخت دارم.گفت:اى محمّد!هر گاه كه چنين اشتياقى در تو ايجاد شد حسن و حسين را بو كن و آنها را در آغوش بگير. عروۀ بارقى گويد:هر گاه پيامبر نسبت به آن درختان تمايل پيدا مى‌كرد حسن و حسين را در آغوش مى‌گرفت و آنها را مى‌بوييد و مى‌گفت:سخن جبرئيل را تصديق مى‌كنم چرا كه اين دو فرزند بوى آن دو درخت را مى‌دهند.و نيز مى‌گفت:من اين دو را آن قدر دوست مى‌دارم كه حاضرم عمرم را بين آنها قسمت نمايم،آنها ريحانه‌هاى من در دنيا هستند. راوى گويد:عروۀ بارقى از شنيدن اين سخنان در بارۀ حسن و حسين خيلى متعجب بود، پس اگر شاهد بود آنچه را كه بر سر آنها آوردند و مى‌ديد كه چگونه خون آنها را ريختند و مردانشان را كشتند و اطفالشان را ذبح كردند،و اموالشان را به غارت بردند و به حريمشان تعرّض كردند-لعنت خدا بر چنان ستمكاران و جنايتكارانى باد-چه مى‌كرد؟!!! ..... وَ مَنْ أَحْزَنُ لِحُزْنِهِ وَ يَحْزَنُ لِحُزْنِي فَقُلْتُ لَهُ قَدْ عَجِبْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنْ فِعْلِكَ بِهِمَا وَ حُبِّكَ لَهُمَا فَقَالَ لِي أُحَدِّثُكَ أَيُّهَا اَلرَّجُلُ إِنِّي لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ دَخَلْتُ اَلْجَنَّةَ اِنْتَهَيْتُ إِلَى شَجَرَةٍ فِي رِيَاضِ اَلْجَنَّةِ فَعَجِبْتُ مِنْ طِيبِ رَائِحَتِهَا فَقَالَ لِي جَبْرَئِيلُ يَا مُحَمَّدُ لاَ تَعْجَبْ مِنْ هَذِهِ اَلشَّجَرَةِ فَثَمَرُهَا أَطْيَبُ مِنْ رِيحِهَا فَجَعَلَ جَبْرَئِيلُ يُتْحِفُنِي مِنْ ثَمَرِهَا وَ يُطْعِمُنِي مِنْ فَاكِهَتِهَا و... 📖 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۴۳، ص ۳۱۴
🔈 مقام حضرت زهرا از کلام پيامبر خدا... 👈🏻 ابو ذر رحمة اللّٰه عليه گفت سلمان و بلال را مشاهده كردم خدمت پيامبر اكرم مى‌آيند سلمان خود را بر پاهاى پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم انداخت و شروع ببوسيدن كرد پيامبر اكرم او را از اين كار منع كرد باو فرمود سلمان نسبت بمن آن كارى كه ايرانيان نسبت بپادشاهان خود ميكنند نكن! من بنده‌اى از بندگان خدايم مانند بندگان غذا ميخورم و مانند آنها مى‌نشينم. سلمان گفت مولاى من شما را بخدا سوگند مى‌دهم مرا از مقام فاطمه عليها السّلام در روز قيامت اطلاع دهيد. پيامبر اكرم با چهره‌اى خندان و شاد توجه نموده فرمود قسم بكسى كه جانم در دست اوست فاطمه دخترى است كه از صحراى قيامت مى‌گذرد سوار بر شترى است كه سر او از خشيت خدا و چشمانش از نور خدا است آرايش آن از جلال خدا است و گردنش از بهاء اللّٰه و كوهانش از رضوان اللّٰه و دم او از قدس اللّٰه و پاهايش از مجد خدا است اگر راه رود تسبيح ميكند و اگر سرعت بگيرد تقديس ميكند بر روى آن هودجى از نور است كه در آن هودج دخترى از نسل انسان ولى حوريه‌اى بس ارجمند كه آفرينش او از سه چيز جمع و ساخته شده اول آن مشك ناب وسطش عنبر الشهب و آخر آن زعفران قرمز است كه با آب حيات آميخته شده اگر آب دهان در هفت درياى شور بياندازد شيرين مى‌شود و اگر ناخن انگشت كوچك خود را بطرف دنيا خارج كند خورشيد و ماه را ميپوشاند. جبرئيل طرف راست و ميكائيل طرف چپ على عليه السّلام جلو و حسن و حسين پشت سرش خداوند او را نگه ميدارد و حفظ‍‌ ميكند.از صحراى قيامت رد مى‌شود در اين موقع ندائى از جانب خدا بلند مى‌شود مردم! چشم بپوشيد و سر بزير اندازيد اين دختر پيغمبر شما است و همسر على امامتان مادر حسن و حسين از صراط‍‌ رد مى‌شود چادرى سفيد دارد وقتى وارد بهشت شود و نگاه ميكند بآنچه خداوند برايش آماده كرده از جاه و جلال اين آيه را ميخواند: بِسْمِ‌ اَللّٰهِ‌ اَلرَّحْمٰنِ‌ اَلرَّحِيمِ‌. اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ‌ اَلَّذِي أَذْهَبَ‌ عَنَّا اَلْحَزَنَ‌ إِنَّ‌ رَبَّنٰا لَغَفُورٌ شَكُورٌ `اَلَّذِي أَحَلَّنٰا دٰارَ اَلْمُقٰامَةِ‌ مِنْ‌ فَضْلِهِ‌ لاٰ يَمَسُّنٰا فِيهٰا نَصَبٌ‌ وَ لاٰ يَمَسُّنٰا فِيهٰا لُغُوبٌ‌ ✋ خداوند باو وحى ميكند: اى فاطمه از من بخواه تا بتو عطا كنم و از من درخواست كن تا خشنودت كنم. او ميگويد الهى تو آرزوى من و بالاتر از آرزوى منى از تو درخواست ميكنم كه دوست من و دوست عترتم را عذاب نكنى خداوند باو وحى ميكند: اى فاطمه بعزت و جلال و مقام ارجمندم سوگند بذات خود خورده‌ام دو هزار سال قبل از آفرينش آسمانها و زمين كه عذاب نكنم دوستان تو را و دوستان عترت ترا با آتش ..... جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهَا وَ مِيكَائِيلُ عَنْ شِمَالِهَا وَ عَلِيٌّ أَمَامَهَا وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ وَرَاءَهَا وَ اَللَّهُ يَكْلَؤُهَا وَ يَحْفَظُهَا فَيَجُوزُونَ فِي عَرْصَةِ اَلْقِيَامَةِ فَإِذاً اَلنِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ جَلَّ جَلاَلُهُ مَعَاشِرَ اَلْخَلاَئِقِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ نَكِّسُوا رُءُوسَكُمْ هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكُمْ زَوْجَةُ عَلِيٍّ إِمَامِكُمْ أُمِّ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ فَتَجُوزُ اَلصِّرَاطَ وَ عَلَيْهَا رَيْطَتَانِ بَيْضَاوَانِ فَإِذَا دَخَلَتِ اَلْجَنَّةَ وَ نَظَرَتْ إِلَى مَا أَعَدَّ اَللَّهُ لَهَا مِنَ اَلْكَرَامَةِ قَرَأَتْ بِسْمِ اَللّٰهِ.... 📖 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام ج ۲۷، ص ۱۳۹
⚫️ فاطمه پاره تن من است.... 🔈 پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل فرمودند: ▪️انَّما فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی ما آذاها وَ یَنْصَبُنِی ما نَصَبَها؛ 😭 فاطمه پاره تن من است، آنچه او را آزار دهد مرا آزار می دهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت می افکند 📓 صحیح ترمذی؛ ج ۲؛ ص ۳۱۹ ✍ طبق این حدیث، آنها که پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را شهید کردند، در واقع پيامبر خدا را شهید، کردند. چون حضرت زهرا سلام الله علیها جز و قسمتی از وجود مبارک پيامبر خدا بود.....
🔥 احمق ها چه کردند با خانه ی وحی.. سلمان فارسى مى‌گويد: ◼️ به خانۀ فاطمه -سلام اللّٰه عليها-رفتم، فرمود: بعد از وفات رسول خدا-صلّى اللّٰه عليه و آله-به من ستم روا داشتند. سپس به من گفت: بنشين. پس نشستم، به من گفت: ديروز نشسته بودم و درب خانه نيز بسته بود، و من در مورد قطع شدن وحى از ما و منصرف شدن ملائكه از منزل ما بعد از وفات پيغمبر، فكر مى‌كردم كه ناگهان درب خانه بدون اينكه كسى از ما آن را باز كند، مفتوح شد و سه تن از حوريان بهشت وارد شدند و گفتند: ما از حوريان «دار السّلام» هستيم، پروردگار عالميان ما را به سوى تو فرستاده و ما مشتاق تو بوديم اى دختر محمّد-صلّى اللّٰه عليه و آله- به يكى از آنان-كه گمان مى‌كنم از همۀ آنان كهنسال‌تر بود-گفتم نامت چيست‌؟ گفت: من «مقدوره» هستم و براى «مقداد بن اسود» آفريده شده‌ام. به دومى گفتم: نامت چيست‌؟ گفت: من «ذرّه» هستم و براى «ابو ذر» آفريده شده‌ام. و نام سوّمى را پرسيدم‌؟ گفت:«سلمى» هستم و براى «سلمان» خلق شده‌ام. فاطمه -سلام اللّٰه عليها-ادامه داد: آنها طبقهايى را بيرون آوردند كه در آن خرماهايى؛ مانند نان شكرى بود. و رنگش از برف سفيدتر و بويش از مشك، خوش بوتر بود. و من سهم تو را نگهداشتم (چون تو از ما اهل بيت هستى) با آن افطار كن و فردا هسته‌اش را برايم بياور. سلمان مى‌گويد: خرما را گرفتم و رفتم و از مقابل هر جماعتى كه مى‌گذشتم، مى‌گفتند: تو مشك دارى‌؟ پس با آن افطار كردم و هسته‌اى در ميان آنها نيافتم. فردا نزد فاطمه -سلام اللّٰه عليها-رفتم و گفتم: اى دختر رسول خدا! در ميان آنها هيچ هسته‌اى نيافتم. فرمود: اى سلمان! آن خرما از نخلى است كه خداوند در بهشت بخاطر كلامى كه رسول خدا-صلّى اللّٰه عليه و آله-به من ياد داده، براى من غرس نموده است. پيامبر اكرم-صلّى اللّٰه عليه و آله-به من فرمود: اگر مى‌خواهى در دنيا به تب مبتلا نشوى، پس به اين دعا مواظبت كن و آن را بخوان: ☑️ بسم اللّٰه نور النور، بسم اللّٰه نور على نور، بسم اللّٰه الذى هو مدبر الامور، بسم اللّٰه الذى خلق النور، الحمد للّٰه الذى انزل النور على الطور، في كتاب مسطور، بقدر مقدور، على نبى محبور، الحمد للّٰه الذى هو بالعزّ مذكور و بالفخر مشهور، و على السرّاء و الضرّاء مشكور سلمان مى‌گويد: اين دعا را ياد گرفتم و آن را به بيشتر از هزار نفر كه تب داشتند تعليم دادم و همۀ آنان به اذن خدا، خوب شدند . ..... فَدَخَلَتْ عَلَيَّ ثَلاَثُ جَوَارٍ مِنَ اَلْحُورِ اَلْعِينِ مِنْ دَارِ اَلسَّلاَمِ وَ قُلْنَ نَحْنُ مِنَ اَلْحُورِ اَلْعِينِ مِنْ دَارِ اَلسَّلاَمِ أَرْسَلَنَا إِلَيْكِ رَبُّ اَلْعَالَمِينَ يَا اِبْنَةَ مُحَمَّدٍ كُنَّا مُشْتَاقَاتٍ إِلَيْكِ فَقُلْتُ لِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ أَظُنُّ أَنَّهَا أَكْبَرُهُنَّ سِنّاً مَا اِسْمُكِ قَالَتْ أَنَا مَقْدُودَةُ..... 📓الخرائج و الجرائح ج ۲، ص ۵۳۳
🔳 أولاد زهرا سلام الله علیها ▪️ابو جعفر محمد بن على (عليه السّلام) روايت كند از جابر بن عبد اللّٰه أنصارى رضى اللّٰه عنه كه او گفت من رفتم بخدمت فاطمه (عليها السّلام) بنت محمد صلى اللّٰه عليه و آله و در پيش وى لوحى بود كه در او ثبت بود اسماء أوصياء و ائمه كه از ولد او بودند، من شمردم دوازده اسم بود آخر ايشان قايم ايشان از ولد فاطمه سه از ايشان محمد و چهار از ايشان على عليه السلام دَخَلْتُ عَلَى  فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ بَيْنَ يَدَيْهَا لَوْحٌ فِيهِ أَسْمَاءُ اَلْأَوْصِيَاءِ وَ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهَا فَعَدَدْتُ اِثْنَيْ عَشَرَ اِسْماً آخِرُهُمْ اَلْقَائِمُ مِنْ وُلْدِ  فَاطِمَةَ ثَلاَثَةٌ مِنْهُمْ مُحَمَّدٌ وَ أَرْبَعَةٌ مِنْهُمْ عَلِيٌّ . . 📖 کشف الغمة في معرفة الأئمة ج ۲، ص ۴۴۸
▪️عزت و شرافت امير المؤمنين عليه السلام.. 🔘 صاحب مناقب به نقل از ابو ايّوب انصارى روايت مى‌كند كه روزى پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به شدّت بيمار شد فاطمه سلام اللّه عليها به ديدار پيامبر رفت و چون ضعف و سستى پيامبر را ديد آن قدر گريست كه اشك بر گونه‌هايش جارى شد. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به او فرمود: 🖤 اى فاطمه ! در عزّت و شرافتى كه خدا بر تو نهاده است همين بس كه شخصيّتى را به ازدواج تو درآورد كه پيش از ديگران اسلام آورد، دانشش بيش از همگان است و شكيباتر از ديگران مى‌باشد. خداوند تبارك و تعالى زمينيان را به دقّت نظاره كرد و از ميان آن‌ها مرا برگزيد و مرا به عنوان نبىّ‌ رسول برانگيخت و بار ديگر زمينيان را نظاره كرد و از ميان آن‌ها شوهر تو را برگزيد و به من وحى كرد كه او را به ازدواج تو درآورم و وصىّ‌ [و برادر] خود گيرمش .. يَا  فَاطِمَةُ إِنَّ لِكَرَامَةِ اَللَّهِ إِيَّاكِ زَوَّجْتُكِ مَنْ أَقْدَمُهُمْ سِلْماً وَ أَكْثَرُهُم.. 📖 کشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين علیه السلام ج ۱، ص ۱۱۷
🔘 علم امیرالمؤمنین علیه السلام.. عبد الواحد بن زيد مى‌گويد: به حجّ‌ بيت اللّٰه الحرام رفته بودم و در حال طواف بودم كه كنار ركن يمانى، دو زن ديدم كه يكى به ديگرى مى‌گويد: نه، به حق كسى كه به وصايت انتخاب شد و كسى كه به مساوات حكم مى‌كرد و به عدالت قضاوت مى‌نمود، همسر فاطمۀ زكيّه، رضيّه و مرضيّه، اين گونه نبود. پرسيدم: كسى را كه شما توصيفش مى‌كنى كيست‌؟ آن زن گفت: او امير مؤمنان على بن ابى طالب علم اعلام و باب احكام و تقسيم‌كنندۀ بهشت و جهنّم و ربّانى اين امت است. گفتم: او را از كجا مى‌شناسى‌؟ گفت: چگونه او را نشناسم در حالى كه پدرم در صفين در ركاب او شهيد شد. وقتى كه از صفين برگشت. به خانۀ ما آمد و به مادرم فرمود: اى مادر يتيمان! حالت چگونه است‌؟ مادرم گفت: خوب است. آنگاه مادرم، من و اين خواهرم را نزد او آورد، در حالى كه من آبله گرفته بودم و در اثر آن، ديد چشمم از بين رفته بود، هنگامى كه چشم على-عليه السّلام-به من افتاد، آهى كشيد و فرمود: ما ان تاوّهت من شيء رزيت به تاوّهت للاطفال في الصغر قد مات والدهم من كان يكفلهم النائبات و في الاسفار و الحضر سپس حضرت دست مباركش را بر صورتم كشيد و همان هنگام، چشمهايم باز شدند. به خدا سوگند! اكنون من مى‌توانم شتر رميده را در شب تاريك ببينم و اين به بركت آن حضرت بود كه درود خدا بر او و خاندانش باد ⚡️حَقِّ اَلْمُنْتَجَبِ لِلْوَصِيَّةِ وَ اَلْحَاكِمِ بِالسَّوِيَّةِ وَ اَلْعَادِلِ فِي اَلْقَضِيَّةِ بَعْلِ  فَاطِمَةَ اَلزَّكِيَّةِ اَلرَّضِيَّةِ اَلْمَرْضِيَّةِ مَا كَانَ كَذَا. فَقُلْتُ مَنْ هَذَا اَلْمَنْعُوتُ قَالَتْ هَذَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَمُ اَلْأَعْلاَمِ وَ بَابُ اَلْأَحْكَامِ قَسِيمُ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ رَبَّانِيُّ اَلْأُمَّةِ قُلْتُ مِنْ أَيْنَ تَعْرِفِينَهُ.
🔳 مقام امیر المؤمنین علیه السلام.. فقيه ابن مغازلى شافعى از انس روايت كرده است كه مى‌گويد: روز مباهله رسيد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ميان مهاجران و انصار برادرى برقرار كرد و على در جايى ايستاده بود كه پيامبر او را مى‌ديد و جايش را در نظر داشت ولى ميان او و هيچ كس برادرى برقرار نكرد و على با چشم گريان بازگشت. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله جوياى او شد و فرمود: ابو الحسن چه كرد؟ گفتند: يا رسول اللّٰه! با چشم گريان بازگشت. پيامبر فرمود: اى بلال! برو و او را نزد من بياور. بلال به سوى على عليه السّلام رفت و اين در حالى بود كه او با چشم گريان به منزل وارد شده بود. فاطمه گفت: چه چيز تو را گريانده است‌؟ خداوند چشمت را نگرياند. على گفت: اى فاطمه ! پيامبر ميان مهاجران و انصار برادرى برقرار كرد در حالى كه مرا مى‌ديد و جايم را زير نظر داشت با هيچ كس برادرم نساخت. فاطمه گفت: خداوند غمگينت نسازد شايد كه تو را براى خويش ذخيره كرده است. پس بلال گفت: اى على! پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را پاسخ گو. على عليه السّلام نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: چه چيز تو را گريانده است اى ابو الحسن‌؟ على گفت: يا رسول اللّٰه! ميان مهاجران و انصار برادرى برقرار كردى در حالى كه مرا مى‌ديدى و جايم را زير نظر داشتى و مرا با هيچ كس برادر نكردى. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من تو را براى خويش ذخيره كرده‌ام. آيا اين تو را شاد نمى‌كند كه برادر پيامبر باشى‌؟ عرض كرد: آرى يا رسول! من كجا و برادرى تو كجا؟ ✔️ پس پيامبر دست على را گرفت و بر منبر بالايش برد و فرمود: خدايا! اين از من و من از اويم. آگاه باشيد كه او براى من همچون هارون است به موسى [جز آن كه پس از من پيامبرى نيست]، بدانيد هر كه من سرور اويم اين على نيز سرور اوست. على عليه السّلام با خوشحالى بازگشت و عمر بن خطّاب به دنبال او مى‌رفت و مى‌گفت: به به اى ابو الحسن! سرور ما و هر مسلمانى گشتى .. يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَنَّى لِي بِذَلِكَ ‍أَخَذَ بِيَدِهِ وَ أَرْقَاهُ اَلْمِنْبَرَ فَقَالَ اَللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ إِلاَّ أَنَّهُ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي أَلاَ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلاَهُ... 📖 کشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين علیه السلام ج ۱، ص ۲۰۶
🔥 لعنت خدا بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام.. ▪️على بن ابى طالب فرمود در اين ميان كه من و فاطمه و حسن و حسين نزد رسول خدا صلوات الله علیهم، بوديم آن حضرت بما رو كرد و گريست من گفتم چرا گريه كنيد يا رسول اللّٰه‌؟ فرمود ميگريم براى آنچه با شما عمل مى‌شود، گفتم آن چه باشد يا رسول اللّٰه‌؟ فرمود گريه كنم از ضربتى كه بر فرق تو زنند و از سيلى كه بر گونه فاطمه زنند و از نيزه‌اى كه بر ران حسن زنند و زهرى كه باو نوشانند و از قتل حسين فرمود همه اهل بيت گريستند، گفتم يا رسول اللّٰه خدا ما را نيافريده جز براى بلا، فرمود مژده گير اى على كه خداى عز و جل با من عهد كرده كه دوستت ندارد جز مؤمن و دشمنت ندارد جز منافق  .. قَالَ فَبَكَى أَهْلُ اَلْبَيْتِ جَمِيعاً فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا خَلَقَنَا رَبُّنَا إِلاَّ لِلْبَلاَءِ قَالَ أَبْشِرْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُ لاَ يُحِبُّكَ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُكَ إِلاَّ مُنَافِقٌ 📖 الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۱۳۴
🏴 حی علی خیر العمل چیست؟.. امام باقر عليه السلام فرمودند: 🔳 آيا مى دانى تفسير«حىّ‌ على خير العمل»چيست‌؟عرض كردم خير.فرمود:تو را دعوت مى‌كند به نيكى، آيا ميدانى نيكى كردن به چه كسى‌؟گفتم:نه.فرمود:تو را مى‌خواند به نيكى كردن به حضرت فاطمه و فرزندانش عليهم السلام ▪️أَ تَدْرِي مَا تَفْسِيرُ حَيَّ عَلَى خَيْرِ اَلْعَمَلِ قُلْتُ لاَ قَالَ دَعَاكَ إِلَى اَلْبِرِّ أَ تَدْرِي بِرَّ مَنْ قُلْتُ لاَ قَالَ دَعَاكَ إِلَى بِرِّ  فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا عَلَيهِمُ السَّلاَمُ 📖 معاني الأخبار ج ۱، ص ۴۲
🤚🏿 حق نزدیکان رو بدهید... عن أبي سعيد الخدري قال: لمّا نزلت علي رسول اللّه:(و آت ذا القربى حقّه) دعا فاطمة فأعطاها فدكا و العوالي و قال: هذا قسم قسمه اللّه لك و لعقبك. ابو سعيد خدرى گفت: ✔️ چون آيه «و آت ذا القربى حقه» بر پيامبر خدا نازل شد، فاطمه را خواند و فدك و عوالى را به او داد و گفت: اين قسمتى است كه خداوند بر تو و نسل تو روزى كرده است 📓شواهد التنزيل لقواعد التفضيل ج ۱، ص ۴۴۱
مرج البحرين.. 🔘 قطان گويد از امام ششم شنيدم ميفرمود مقصود از آيه مرج البحرين الخ اينست كه: ◼️ على و فاطمه دو درياى عميق دانش همسر شدند و هيچ كدام بديگرى سركشى نكردند و از اختلاط‍‌ آنها لؤلؤ و مرجان يعنى حسن و حسين سلام اللّٰه عليهما بوجود آمد ▪️فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَرَجَ اَلْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيٰانِ `بَيْنَهُمٰا بَرْزَخٌ لاٰ يَبْغِيٰانِ قَالَ عَلِيٌّ وَ  فَاطِمَةُ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ بَحْرَانِ مِنَ اَلْعِلْمِ عَمِيقَانِ لاَ يَبْغِي أَحَدُهُمَا عَلَى صَاحِبِهِ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اَللُّؤْلُؤُ وَ اَلْمَرْجٰانُ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ 📖 الخصال ج ۱، ص ۶۵
🔈 چرا فاطمه... ابى هريره،وى مى‌گويد: 🔳 فاطمه عليها السّلام را به خاطر اين فاطمه ناميده‌اند كه حقّ‌ تعالى محبّ‌ آن حضرت را از آتش جدا مى‌كند ▪️إِنَّمَا سُمِّيَتْ  فَاطِمَةُ  فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى فَطَمَ مَنْ أَحَبِّهَا مِنَ اَلنَّارِ . 📖 علل الشرایع ج ۱، ص ۱۷۸
🖤 چرا زهرا... ابان بن تغلب،وى مى‌گويد:محضر امام صادق عليه السّلام عرضه داشتم:اى فرزند رسول خدا براى چه حضرت زهراء سلام اللّٰه عليها به زهراء موسوم گرديد؟ امام عليه السّلام فرمودند: ✔️ زيرا زهراء سلام اللّٰه عليها در روز سه مرتبه با سه نور مختلف براى امير المؤمنين عليه السّلام مى‌درخشيد: 1⃣ هنگام نماز صبح كه مردم در فراش و بسترشان بودند نور صورت آن حضرت مى‌درخشيد و سفيدى آن نور به اطاق‌هاى آنها در مدينه مى‌تابيد و ديوار اطاق و منازل ايشان منوّر به نور سفيد مى‌شد،آنها تعجّب مى‌كردند و محضر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله مشرّف شده و راجع به آنچه ديده بودند از حضرت سؤال مى‌نمودند پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله آنها را به منزل فاطمه سلام اللّٰه عليها مى‌فرستادند،ايشان آنجا رفته مى‌ديدند حضرتش در محراب نماز نشسته و نور از محراب و صورت آن بانو ساطع است پس مى‌فهميدند نورى كه ديده بودند از نور حضرت فاطمه سلام اللّٰه عليها مى‌باشد. 2⃣ نيم روز يعنى ظهر كه مى‌شد و خانم خود را براى خواندن نماز ظهر ترتيب مى‌دادند نورى زرد رنگ از صورت آن حضرت مى‌درخشيد و زردى نور در حجرات و منازل مردم مى‌افتاد و بدين ترتيب لباسها و رنگشان زرد مى‌گرديد،به نبىّ‌ اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله مراجعه مى‌كردند و از آن جناب راجع به آنچه ديده بودند مى‌پرسيدند،پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله ايشان را به منزل حضرت فاطمه عليها السّلام فرستاده و وقتى به آنجا مى‌رفتند مى‌ديدند آن حضرت در محراب نماز ايستاده و نور صورتش با رنگ زرد تلألؤ و درخشش دارد،مى‌فهميدند نورى كه ديده‌اند،نور صورت آن بانو مى‌باشد. 3⃣ هنگامى كه روز به آخر مى‌رسيد و خورشيد غروب مى‌كرد نور صورت آن حضرت به سرخى مى‌گراييد پس صورتش با رنگ سرخ مى‌درخشيد و اين علامت فرح و نشانه شكرگزارى آن حضرت در مقابل حقّ‌ عزّ و جلّ‌ بود،سرخى نور آن حضرت داخل منازل مردم مى‌شد و ديوارهاى حجرات آنها را سرخ مى‌كرد،ايشان به شگفت آمده و محضر رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله مشرّف مى‌شدند و سرّ آن را از آن حضرت سؤال مى‌كردند،پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله ايشان را به منزل حضرت زهراء سلام اللّٰه عليها فرستاده آنها به منزل خانم مى‌رفتند و مى‌ديدند كه آن حضرت نشسته و خدا را تسبيح و تمجيد مى‌نمايد و نور صورتش با رنگى قرمز مى‌درخشد،آنها دانستند نورى كه ديده بودند از نور صورت فاطمه عليها السّلام مى‌باشد،بارى پيوسته اين نور در صورت آن حضرت بود تا وقتى كه حضرت امام حسين عليه السّلام متولّد شدند از اين تاريخ اين نور در صورت‌هاى ما ائمّه پديد آمد و هر امامى كه از دنيا مى‌رود در صورت امام بعدى ظاهر مى‌گردد تا روز قيامت ... لِمَ سُمِّيَتِ اَلزَّهْرَاءُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي اَلنَّهَارِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ كَانَ يَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلاَةَ اَلْغَدَاةِ وَ اَلنَّاسُ فِي فُرُشِهِمْ فَيَدْخُلُ بَيَاضُ ذَلِكَ اَلنُّورِ إِلَى حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِينَةِ.... 📖 علل الشرایع ج ۱، ص ۱۸۰
🤔 بتول یعنی چه.... از نبىّ‌ اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله سؤال شد: اى رسول خدا بتول يعنى چه،ما از شما شنيده‌ام كه مى‌فرموديد:مريم و فاطمه سلام اللّٰه عليهما بتول مى‌باشند؟ 🖊 پيامبر صلّى اللّٰه عليه و آله فرمودند:بتول به زنى گفته مى‌شود كه قرمزى هرگز نبيند يعنى حيض نشود چه آن كه حيض در دختران انبياء ناپسند مى‌باشد. أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سُئِلَ مَا اَلْبَتُولُ فَإِنَّا سَمِعْنَاكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ تَقُولُ إِنَّ مَرْيَمَ بَتُولٌ وَ  فَاطِمَةَ بَتُولٌ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْبَتُولُ اَلَّتِي لَمْ تَرَ حُمْرَةً قَطُّ أَيْ لَمْ تَحِضْ فَإِنَّ اَلْحَيْضَ مَكْرُوهٌ فِي بَنَاتِ اَلْأَنْبِيَاءِ 📓علل الشرایع ج ۱، ص ۱۸۱
🔳 خشیت حضرت زهرا... ▪️حضرت فاطمه سلام اللّٰه عليها در نماز از ترس خداوند متعال به هيجان مى‌آمد و كانت  فاطمة عليها السّلام تنهج في الصلاة من خيفة الله تعالى 📖 عدة الداعي و نجاح الساعي ج ۱، ص ۱۵۱