بیتهایی از مثنوی مولوی
بند بُگسَل، باش آزاد ای پسر
چند باشی بند سیم و بند زر؟
گر بریزی بحر را در کوزهای
چند گنجد؟ قسمتِ یکروزهای
کوزهی چشم حریصان، پُر نشد
تا صدف قانع نشد، پر دُر نشد
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب، کلّی پاک شد
شاد باش ای عشق خوشسودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
علت: بیماری.
مثنوی معنوی، ج ۱، ص ۳.
#مولوی
#عشق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از کتابخانه های شهرستان شازند
📢 با ارائه ۴ اثر؛
منابع طرح «کتابخوان ماه» ویژه فروردین ۱۴۰۳ معرفی شد
🔰منابع طرح کتاب خوان ماه، ویژه فروردین ۱۴۰۳ با ارائه کتاب های «آغازی بر یک پایان»، «آن چهارده روز»، «خواب آب»، «یک تکه زمین کوچک» معرفی شد.
🌐 iranpl.ir/xsC6
🔊 @iranpl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻سلام صبحتون بخیر
🌼صبح تون گلبارون
🌼امروزتون پراز شادی
🌻الهی امروز خونه هاتون پر برکت
🌼رابطه هاتون پراز رنگ های زیبا
🌻وجودتون سلامت
🌼دلتون پر اميد
🌻و لحظاتتون سرشاراز
🌼عشق و شادی باشه https://eitaa.com/astanehalavipli
🌙 دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
https://eitaa.com/astanehalavipli 🌺✨🍃
#داستان_تربیتی_واقعی
معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند. روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را «خِنگ» مینامیدند، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاسهای بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی https://eitaa.com/astanehalavipli
33.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چقدر سادهام
که سالهای ، سال
در انتظار تو
کنار این قطار ایستادهام
و همچنان
به نردههای ایستگاه رفته
تکیه دادهام!!!
#قیصر_امین_پور
「🖌📖」
https://eitaa.com/astanehalavipli
مهر مادر
از ایرج میرزا
پسر، رو قدر مادر دان که دائم
کشد رنج پسر، بیچاره مادر
ز جان محبوبتر دانَش که دارد
ز جان محبوبتر، بیچاره مادر
نگهداری کند نُه ماه و نُه روز
تو را چون جان به بر، بیچاره مادر...
برای این که شب راحت بخوابی
نخوابد تا سحر، بیچاره مادر...
تو تا یک مختصر جانی بگیری
کَنَد جان مختصر، بیچاره مادر...
نبیند هیچ کس زحمت به دنیا
ز مادر بیشتر، بیچاره مادر
گلبانگ سربلندی، دکتر آذرمینا و دیگران، ص ۳۰.
#مادر
#ایرجمیرزا
https://eitaa.com/astanehalavipli