#امام_سجاد_علیهالسلام_ولادت
نـزد کـریـمـانِ دو عـالـم خـوشهچـینم
پـای بـسـاط اهـل بـیـت از راغـبـیـنـم
بر پنجم شعبان گره خوردهاست دیـنم
مدیـون خـیـر و لطف زین الـعـابـدینم
از بـرکـتـش شد خانۀ مـولایـمان شاد
آمـــد عــلــیِ دوم اربــاب، ســـجـــاد
آمد به ما آمـوخـت طـرز بـنـدگـی را
پـای مـنـاجـات و دعـا، پـایـنـدگـی را
آورد با خـود راه و رسـم زنـدگـی را
آموخـت با رفـتار خود بخـشـندگی را
ایثار و بخشش در وجودش منجلی بود
کیسه به دوش نیمه شب، مثل علی بود
گَـرد فــرامـوشـی ازیـن آئـیـن زدوده
دین را دوبـاره بـا دعـا احـیـا نـمـوده
ابواب رحـمت را سوی مردم گشوده
در هر مناجـاتش، گریز روضه بوده
با سجدههایش خلق را دلگرم میکرد
سنگ دل هر غـافـلی را نرم میکرد
تـابـید نـورش، بـازتـابش شد صحیفه
خـیـر کـثـیـرِ آفـتـابـش شد صـحـیـفـه
پیـغـمـبری کرد و کتابش شد صحیفه
ارکـان ناب انـقـلابـش شد صـحـیـفـه
دلهای ما را با منـاجـاتـش تکان داد
راه خـدا را بـا ابـوحـمـزه نـشـان داد
از سجدههایش روح ایمان، جان گرفته
با گریههایش دین، سر و سامان گرفته
از یک دعای نوکـرش، باران گرفته
بـا مــادر او آبـــرو ایــران گــرفــتـه
لطـفی نـدارد روزیام بی شـهـربـانو
دسـت من و احـسانِ بیبی شهـربـانو
کار جهادی کرد و دین را تقویت کرد
خیلی غلام، آقا خـرید و تـربـیت کرد
نسبت به داغ کـربـلا با معـرفت کرد
با روضه هر جامانده را خوش عاقبت کرد
خیره به ظرف آب میشد، تشنه میماند
از کام بابایش همیشه روضه میخواند
با روضهاش تا سالهای سال، میسوخت
یاد لباس خـونی و پامـال، میسوخت
یاد تن بیسر، ته گـودال، میسوخت
یک عمر یاد غارت اطفال، میسوخت
با گـریهاش تـبـلـیغ کرد و کـم نیاورد
با گریهاش ما نوکران را گریه کن کرد
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام_ولادت
فلک یک آسمان خورشید و ماه و اختر آورده
ملک ساغر به بزم عاشقان از کوثر آورده
به مکّـه آمـنـه بـار دگر پیـغـمـبـر آورده
و یا بنت اسد از جوف کعبه حیدر آورده
و یا امّ البـنـیـن مـاه محـمّـد منظر آورده
عـروس فـاطـمه لـیـلا عـلیّ اکـبر آورده
****بند دوم***
جمـال بیمـثـال حیّ سـرمـد زادهای لیلا
خـدا را بهـترین عـبد مـؤیّـد زادهای لیلا
پسر زادی و یا روح مجرّد زادهای لیلا
به خُلق و خوی و منطق هر سه احمد زادهای لیلا
محـمّد را محـمّد را محـمّد زادهای لـیـلا
قیامت قامتی زادی که با خود محشر آورده
*****بند سوم****
الا ای رهـروان حقّ چـراغ راه پیدا شد
جـوانان جهـان را رهـبری آگـاه پیدا شد
بشارت اهل دل را ملک دل را شاه پیدا شد
به روی شـانۀ شـمس ولایت ماه پیدا شد
ولــیّ الله، فــرزنــد ولــیّ الله پــیــدا شـد
زهی مامی که فرزند ولایت گستر آورده
****بند چهارم***
جمال بی مثال حضرت ربّ جلیل است این
حسین و حیدر و زهرا و احمد را سلیل است این
رخش جّنت، لبش کوثر، دهانش سلسبیل است این
کلیم است این، مسیح است این، ذبیح است این، خلیل است این
ز آل الله در دشت بلا اوّل قتیل است این
برای هدیه در راه خدا دست و سر آورده
*****بند پنجم****
سزد جبریل از کوثر وضو گیرد زبان شوید
مگر از غنچۀ لبهاش گل در وصف او روید
ملک در مصحف رخسار او روی خدا جوید
بشر عطر محـمّد را ز باغ خُلق او بوید
نه تنها یوسف زهرا، که دشمن مدح او گوید
به حیرت خصم را هم این خدایی منظر آورده
*****بند ششم****
سلام انبیا بر غیرت و اخلاص و ایمانش
درود جان و تن تا صبح محشر بر تن و جانش
چه قابل جان من جان همه عالم به قربانش
حسین ابن علی بگرفته و بوسد چو قرآنش
سزد تفسیر گردد سورۀ والشّمس در شانش
مگو، کز مهر گردون هم رخی زیباتر آورده
*****بند هفتم****
رخش جنّت، قدش طوبی، دلش کعبه، لبش زمزم
پیامش روح قرآن و کـلامش آیت محکم
به تـار طـرّهاش بسـته حـیات عالم و آدم
نه تنها بیت ثارالله جهان از او شده خرّم
ملائک در سما بگرفتهاند این ذکر را با هم
که لیلا بر حسین ابن علی پیغمبر آورده
******بند هشتم****
سلامالله بر لیـلا و این پـاکـیزه فرزندش
به بـازوی ولی الّـلـهی وجـه خـداونـدش
ملائک دستبوس و انس و جان تا حشر پابندش
شرافت آستانبوس و شهادت آبرومندش
حسین و مجتبی و زینب و عبّاس بوسندش
سپهر حسن را این پاک مادر محور آورده
******بند نهم****
نبّوت بر جـمال کـبریایی منـظرش نازد
امامت بر دم گرم شهـادت پرورش نازد
بزرگی سر فرود آورده بر خاک درش نازد
شفاعت بر کرامتهای روز محشرش نازد
شهادت بر همه گلزخمهای پیکرش نازد
شجاعت بر دو بازویش سلام از حیدر آورده
*****بند دهم****
جـوانان جهـان آئـیـنهدار خـطّ و آئـیـنش
ندیده تا شهادت جز خدا چشم خدا بیـنش
به وقت حمله دشمن هم گشاید لب به تحسینش
عجب نبود اگر خون بگذرد از عرشۀ زینش
عطش گلبوسهها بگرفته از لبهای شیرینش
اگرچه بر پدر دریایی از چشم تر آورده
*****بند یازده****
زمین رزمگـاه معـرکه بـدر و پیـمبر او
قتال پهندشت کـربلا صفّین و حـیدر او
به رزم صحنۀ عـاشـور ثـارالله دیگر او
زعیم و اسوۀ رزمندگان تا صبح محشر او
ز آل الله روز جان فشانی پیـشـروتر او
به حق ایمانی از کوه گران محکمتر آورده
*****بند دوازده****
سلام ای آفتاب سرخ عاشورا علی اکبر
درود ای آرزوی یوسف زهرا علی اکبر
گل باغ جنان در دامن صحرا علی اکبر
تویی در بزم جان ماه جهان آرا علی اکبر
کرامت کن برات کربلا ما را علی اکبر
که داغ کـربـلایت ناله از دلها برآورده
******بند سیزده****
تو قرآنی تو فرقانی تو یاسینی تو طاهایی
تو در کوی ذبیح الله اعظم ذبح عظمایی
تو اوّل کشته در دشت بلا از آل زهرایی
تو از صبح ولادت تا شهادت عشق بابایی
تو در دشت بلا همچون شجر در طور سینایی
که نخل «میثم» از باغ کمالاتت بر آورده
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام_ولادت
و بیمقـدمه با رخـصت از جناب قـمر
نـوشـتـم اول خـط سـیـدی عـلـی اکـبـر
خدا به حـضرت ارباب هـدیـه داد پسر
خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر
خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت
علی رسید، جهان شاهزاده لازم داشت
****بند دوم***
و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی
که بُـرد نام عـلی را به هر مناره علی
عـلیست وارث والایی و وقـار عـلـی
به دست اوست برازنده؛ ذوالفقار علی
حــســیــن بــر لـبـش الله اکــبــر آورده
خــدا بـرای جـهــان بـاز حـیـدر آورده
****بند سوم****
به سینه مُهر« انا فاطمی نسب » دارد
زمان زمان تبراست، پس غضب دارد
به انـتـقـام، سـر از دشمنان طلب دارد
همیـشـه نـغـمۀ یا فـارس الـعـرب دارد
عـلی کـنار ابالفـضل مثل جان و تناند
بگو که جـمع ابالـقـاسـم و ابالحـسـناند
**** بند چهارم ***
اگرچه عـالـم و آدم به شوکـتش رو زد
اگرچه هـیـبت عـبـاس هم دم از او زد
قدش به قامت افـلاک اگرچه پهـلـو زد
ولـی مـقـابـل زینب هـمـیـشـه زانو زد
حسین گفت که بیاو دلم شفـیق نداشت
اگر نبود...، عـلـمدارمن رفـیق نداشت
****بند پنجم***
میـان کـربـبـلا خـواست تا نـشان بدهد
عـلی شده، که برای حـسین جـان بدهد
چرا بـهـانـه به دسـت حـرامـیان بـدهـد
نخـواست تا به امان نامـهها امان بدهد
نظام لشکـر خودکـامه را به هم میزد
همینکه دور و بر خـیمهها قـدم میزد لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام_ولادت
طُـفـِیل عـشـق حـسـیناند آدمی و پری
تو آمدی، که دل از دلبـر جهـان ببری
جوانِ خوش قد و بالا! کریم آل حسین!
چنان حسن، به کرامت در این قبیله، سری
تو قلب نسل جوان را، به خود گره زدهای
نشان توست، هر آنجاست از جوان، اثری
بـرای قـلـب پـریـشـان مـادران شـهـیـد
عـلیِ اکـبـر لـیـلا! تو مـرهـم جـگـری
به خَلق و خُلق: محمد، مرام و نام: علی
به تو رسیده، چه میراثهای پر گهری
چه کرده است عبور تو با دلش؟ وقتی
که از مقـابـل چـشم حـسین، میگـذری
ندیده ذات هوالعشق، چون تو مجنونی
فقـط حوالـۀ لیلا ست، اینچـنین پسری
تو کیستی؟ که به یک آن، محمدی و علی
تو کیستی؟ که به پا خاست، پیش تو قَمری
به سوی کرب و بلا، راهی است، قافلهای
خوشا به حال سـوارانِ با تو همسـفری
اذان بگو، که نماز وصال یاران است
بگـو که نـام عـلی را به کـربـلا ببـری
چگونه شِبه نبی! در کمین جسم تو اَند؟
«تو کز مکارم اخلاق عالـمی دگری
رسید جان جهان، بر لبش، از این روضه:
که بوسه زد به لبانت، لبان تـشـنهتری
وداع با پسری چون تو، میکُشد همه را
دگر ببین، چه کُنَد؟ با دلِ چو او، پدری
قدم بزن، دم آخر، که چـشمهای حسین
دوباره بر قـد و بـالای تو، کُـنَد نظری
سـلام کـردم و بــاور نـمـیکـنـم یــارا!
دل شکـستـۀ ما را، به پـاسخی نخـری
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
#حضرت_مهدی_عجلاللهُتعالیفرجه_ولادت
آئــیــنِ رونــمــائــیِ آئــیــنـه مـیرسـد
یـکـجـا، چــارده شـبِ آدیـنـه مـیرسـد
قرآن به سر گرفتن و احیا شدن خوش است
وقت سحر، که وعـدۀ دیـریـنه میرسد
موعود را بخوان و بمان در رکاب یار
مرهم به زخم حـنجـره و سینه میرسد
روز بُـروز عـقـدهگـشـایی رسیده است
پـایـانِ دورِ سـفـسـطه و کـیـنه میرسد
یک قبضه ذوالفـقار، برون آمد از نیام
دارد صحـیـفه از دلِ گـنجـیـنه میرسد
دار و ندار فـاطـمه، دیده گـشـوده است
یـوسف ز چـاهِ غـیـبتِ دیـرینه میرسد
هـیـبت عـلـی، تـجـلّیِ رفـتـار، احـمدی
گـفـتـار سـرمـدی و مـرامـش محـمدی
****بند دوم***
حرفی برای گـفتن اگر هست، رو کنیم
دل را تـهی ز غـیر، به دیـدارِ او کـنیم
دست از علایقی که شده قیدِ دست و پا
بردار و قـصدِ یاریِ او مو به مو کنیم
روزِ ظهور، روز حساب و کتاب نیست
این روزها رَواست که با خون وضو کنیم
نــزدیـکِ روزِ آمـدنِ یــار مـیشــویـم
فـکـری بـرای مـانـدنِ این آبـرو کـنـیم
وقتِ تهـاجم است، تو نشـنیدهای مگر؟
باید هجوم و حـمله، به سوی عدو کنیم
پس دست روی دست نباید گذاشت، چون
شایـد دفـاع؛ بـعـدِ هـجـومی مگو کنیم!
هر اُمـتی بـخـواب روَد، زیـرِ پـا شود
بـایـد گـذشـتـه، عــبرتِ دورانِ ما شود
***بند سوم****
حَیَّ عَلَی الجهاد! که غفلت مُجاز نیست
دیگـر بـرای بیخـبریها جـواز نیست
تنها بـصیرت است که بر دادِمان رسد
در فتنه جز غبار و فرود و فراز نیست
هر امتحان که دادهای امروز، رو شود
بی کـارنامه هیچ، به یـاری نیاز نیست
حقی اگر به گـردنِمان مانده، بیدرنگ
جبـران کـنیم، وقتِ قضای نماز نیست
دین را به هر زبان و بیان، یار لازم است
تـبـیـینِ ما به شرطِ فضای مَجاز نیست
بایـد سَـرای درکِ مـعـارف بـنـا کـنـیم
هیئت بدونِ علم و عمل، سرفراز نیست
هر کس که با ولیِ خدا، یارِ سرمد است
بیشـک مُـریـدِ مـهـدیِ آل محـمد است
****بند چهارم****
آنانکه بیعـقـیـده بـه فـرمـان رهـبـرند
در اصل، بینصیب ز طاعاتِ حیدرند
آنانکه از حـسـین، سَـفـیهـانه دم زنـند
با مـسـلـمِ زمـانـه، یـقـیـن در بـرابـرند
در هر محرم و صفر از روضه دم زنند
در فـاطـمـیـه شـکـلِ عـزادار کـوثـرند
خون را بجای جبهه، به شمشیرِ خود دهند
با پـای خـویش، راهیِ اُردوی دیگـرند
نان و پنیرِ روضهشان، از سفارت است
عینِ ضلالت است، که همدستِ کافرند
هـسـتـند بر ولایتِ کـفـار، سـیـنه چاک
یـعـنی بـرای جـبـهـۀ اشـرار نـوکـرنـد
قـومی که در نـقـابِ تـشـیـع نهان شود
داعـش به چـهـرۀ مـتـفـاوت عیان شود
***بند پنجم***
گمراه را به غصۀ صاحب زمان چکار؟
مغضوب را نشانهای از شیعیان چکار؟
وانرا که پِی، به نقـشـۀ دشمن نـمیبرد
با هجمههای فتنهگران، بیامان چکار؟
با رازهـای خـیـمـه نـشـین آشـنـا شـدن
در خانههای پُر ز گنه، در نهان چکار؟
دم از وصــالِ روی امــامِ زمـان زدن
با صد خیال و آرزوی بیکران چکار؟
بی سنخیَت به صاحبمان، صِرفِ اِدعا
در انتظار روزِ فرج، خوشگمان چکار؟
در جنگِ نرم، آنکه بماند ز کار خویش
در جنگ سخت، فیضِ حضورش عیان چکار؟
بایـد که با امـام زمـان، هـمزمان شویم
شاید که با دلش سحـری همزبان شویم
**** بند ششم****
ما درسهای دین خـدا را چه کردهایم؟
یـا هـمنـشـیـنـیِ عـلـمـا را چه کردهایم؟
همراهِ اشکِ روضه و سوز و گدازِ خود
عمری، وصیت شهـدا را چه کردهایم؟
درسی که از مـودّتِ زهـرا گـرفـتـهایم
آن را به وقت یاریِ مولا چه کردهایم؟
ناموسِ کبریا، چه شد آمد به کوچهها؟!
ما با نـدای غـربتِ زهـرا چه کردهایم؟
نـامــوسِ سـیـدالـشـهـدا دیـدنـی نـبــود!
با غـصههای زینب کـبرا چه کردهایم؟
بعـد از شـنـیـدنِ غــمِ مـهــدیِ فـاطـمـه
صبح و مسا، غـمِ اُسرا را چه کردهایم
تا انـتـقـامِ قـافـلـه خـون گـریـه میکـنیم
جان در رکاب یوسف او هـدیه میکنیم
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#حضرت_مهدی_عجلاللهُتعالیفرجه_ولادت
دلم افتاده در دامی که هجران است تاوانش
نه دارم پای در راهش نه دستی بر گریبانش
همان که طلعتش امشب نمایان گشت بر عالم
همان که شد زمین آباد از بوی بهارانش
همان که چشمه میجوشد به اذن برق چشمانش
همان که موج میآید به رقص از حکم طوفانش
همان که آخرین مرد زمان است و ملک روزی
به بالا میبرد از سفرۀ پر فیض احسانش
غلام حلقه در گوشم به درگاه همان شاهی
که بهجتها چو موری خواندهاند او را سلیمانش
سلیمان میبرد حسرت مگر روزی رسد یک دم
در آن چادر که جا دارد شود با فخر دربانش
تفاخر میکنم بر آسمان با این غلامی چون
سلاطین رشک میورزند بر جاه غلامانش
فضای روز روشن میشود از روی رخشانش
به زلف تیرهاش شب میشود هر شام حیرانش
ز حسن جلوهاش این بس که مه مانده است حیرانش
چه گویم از کمالاتش که خورشید است سوزانش
سمن؛ سوسن؛ شقایق؛ یاس؛ نرگس؛ نسترن؛ هر گل
گرفت از باد عطر و باد از طرف گلستانش
نمیدانم که عنبر یا که مشک و یا گلاب است این
ولی دانم همه ذرات گـردیـدند خواهانش
غریب و سائلانه پر گرفتم تا سر کویش
خرید و مهربانانه نشاندم بر سر خوانش
نمکگیر عطایش گشتم و غافل که یک عمری
شکستم حرمت هم نان او را هم نمکدانش
رسیدم تا به جایی که به پاس مهر او باید
هزاران جان ناقابل کنم یکجا به قربانش
گرفتم در کف خود دل که میگوید تپشهایش
خداوندا رسان بر من هزاران تیر مژگانش
فقط تنها همین که سایه دارد بر سر دنیا
اگر عالم فـدا گـردد نشاید کرد جـبرانش
چنان خورشید میتـابد به ذره ذرۀ عـالم
وَ میگردد به گِردش آسمان با کل کیهانش
اگر با جوهر دریـا نـویسم از مـقـاماتش
نه تفسیرش توان کردن نشاید بود امکانش
هزاران دفتر و دیوان نوشتند از ازل شاید
بگویند این همه شاعر یکی از جمع عنوانش
نمیدانم چه خواهد کرد با دل جلوۀ رویش
کسی که کرده مجنون عالمی را روی پنهانش
هزاران نسخه دارد زخم دل اما یقین دارم
به غیر از او ندارد کس توان از بهر درمانش
نشسته کنجی و دست دعا دارد برای ما
جهان هم این دعا دارد رسد این هجر پایانش
الا ای مـنـتـقم ای وارث تـیـغ دو دم، آقا
قسم بر اضطرار زینب و حال پریشانش
بیا و انـتـقـام سـیـنـۀ مـجـروح را بسـتان
که تا جان در بدن داریم ما، هستیم گریانش
بیا تـفـسیر کن آیـات قـرآنی که از نـیزه
به گوش آمد ولی خواندند دونان نامسلمانش
خـدایا کن مـهـیا تا که زهـرا آید و گیرد
به دست ساقی بی دست خون از پای چشمانش
https://www.astanevesal.ir/