#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
رفت قاسم، رفت سقا و علی اکبر... عمو
من ز تو تنهاتر و از من تو تنهاتر عمو
نیست زور و بازویم مثل علی اکبر ولی
هست اما غـیرتم مثل علی اصغـر عمو
به سکینه گـفتهام غصه نخور از رفـتنم
دستهای من فدای معجرت دخـترعمو
زمزمِ خون راه افتادهست، دست و پا نزن
میدوم سوی تو مثل هاجرِ مضطر عمو
دور خواهم کردشان با دستِ خالی یک تنه
دورهات کردند اگر با نیزه یک لشگر عمو
جایِ بـابـایـم پـدر بـودی بـرایـم سـالها
ای عزیزِ مهربانـتر از پدر مادر، عمو
آمدم یـک ثـانـیـه زنـده بـمـانی بـیـشـتر
عمه رویت را ببـیند دفعهای دیگر عمو
بینِ نیزه خوردنت جورِ مرا هم میکِشی
زحـمـتت دادم حـلالـم کـن دم آخر عمو
نیزه خورده پهلویت افتادهای روی زمین
آمده انـگـار مـادر بـاز پـشـت در عـمو
حرمله با تیر جسمم را به جسمت دوخته
برنمیدارم اگر از پـیکـرت پیکـر عمو
من ندارم دست؛ اما برندارم از تو دست
تا دم جـان دادنـم مـانـنـد آبآور عــمـو
بین مقتل بدتر از شمشیرها، دشنامهاست
تو خجالت میکشی ای کاش بودم کر، عمو
چون تمام کودکی حالا در آغـوشِ توأم
نیست پایانی برای من از این بهتر عمو
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
در عـشـق، بـنـای نیکنـامـی دارند
جـسماند که یک جـان گـرامی دارند
در لحـظۀ گـودال، یکی باز دوید...
این جـانبهکـفـان مگـر تمامی دارند
فهمید که لحظه، لحظهای جانکاه است
در معرکه دید فرصتـش کوتاه است
گودال که خـتم ماجـرا نیست، بـبـین
این تـازه شـروع رزم عـبـدالله است
ای دل، بنگر چگـونه شد فرجـامش
دنــیـا نـتـوانـسـت کـنــد نــاکــامــش
در مـعـرکـه دسـت او قـلـم شـد، امّا
نـگـذاشـت کـه از قـلـم بیـفـتـد نامش
شـب آمـد و بـاب ابـتــلا را بـسـتـنـد
طـومـار شـگـفـت کـربـلا را بسـتـند
در آخــر سـطـر، نـام عــبـدالله و...
پــرونــدۀ نــام شـــهــدا را بـسـتـنــد
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
گرچه تنهاست عمو جان و سراپا خشمم
عمه جان، هرچه بگویی تو به روی چشمم
به شهـیـدان حـرم، دلهـره دارم نرسم
دست من را تو گرفتی که به یارم نرسم؟!
ای که عزت همهاش در نظر رحمت توست
آن چه خیر است برایم به خدا حکمت توست
خودت ای عمۀ سادات بگو تا چه کنم؟!
بغض پنهان شده در بین گلو را چه کنم؟!
عمویم روی تراب است، به خود میپیچد
جگرش تشنۀ آب است، به خود میپیچد
بنـشـیـنم ز تـنـش پیرهنش را بدرند؟!
رمقِ آخـر مـانـده به تنـش را ببرند؟!
گرگها دور تن محتضرش ریختهاند
چند تایی ته گودال، سرش ریخـتهاند
آه... عـمـامـۀ جـدش ز سـرش افـتاده
شمر با خـنجر کندش شده است آماده
به پرستوی زمینگیر و اسیر اذن بده
دست خود را کمی آرام بگیر، اذن بده
من نمردم که کسی سنگ به سویش بزند
نانجـیـبی برسد، دست به مویش بزند
حرمله، شمر، سنان، خولی و اخنس، همه را
دور سازم، برهانم پـسـر فـاطـمـه را
دست خود را جلوی تیغ سپر میسازم
سر خود را به فـدای سـر او میبازم
عمه جان، تاب ندارم که بمـانم دیگر
می زنم مثل ابالفـضل به قلب لـشگـر
جد من، شیر اُحد، حیدر خیبر شکن است
ذکر طوفانی من ذکر أنا ابن الحسن است
رفـتم و در دل گـودال دلـیـری کـردم
بین روبه صفتان یک تنه شیری کردم
تا که خـنـجـر نـخـورد بر بـدن ثارالله
قـطع شد دست من و ناله زدم وا اُماه
ایـسـتـادم به روی پنجـه، روی پاهایم
حـرمـله دوخـت تـنم را به تن مولایم
نام بابا حـسـنـم بین گـلـو... جان دادم
چه یتـیـمانه روی پای عمو جان دادم
آه عمه بنگر، روضه چه مبسوط شده
خون من با پسر فاطـمه مخـلوط شده
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ ال
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
چون باد در حرارت دشت و دمن دوید
چون بوی گل بلند شد و در چمن دوید
وارونـه اسـت شـیـوۀ صـحـرای ابـتـلا
رو به شـکـارگـاه، غـزال خـتـن دویـد
میخواست ایستاده نسوزد شـبیه شـمع
خـورشـیـدوار با هـمـۀ سـوخـتـن دوید
مردان، زره به قـامت مـردانه بستهاند
این نوجوانِ کیست که با پیرهن دوید؟
با اشـتـیـاق رفـت به آغــوش قـتـلـگـاه
غربتکشیده بود و به سوی وطن دوید
تـیغ بـرهـنـه مـنـتـظـر دستبـوسیاش
با سـر به پـایبـوس تـن بیکـفـن دوید
آغـشـته شد به خـون خدا خون پاک او
وانـگـاه در رگـان عـقـیـق یـمـن دویـد
یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟
زینب نشـست، فـاطمه آمد، حسن دوید
❇️ بررسی و نقد شعر: بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد میکنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.
مردان، زره به قـامت مـردانه بستهاند
این نوجوانِ کیست که با پیرهن دوید؟
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
وقتی عدو به روی تو شمـشیر میکشد
از درد تـو تـمــام تـنـم تــیـر مـیکـشـد
طـاقـت نـدارم این همه تنها بـبـیـنـمـت
وقـتی که چلّه چلّه کـمـان تـیـر میکشد
این بغضِ جانستان که تو بیکسترین شدی
پـای مـرا بـه بـازی تـقــدیـر مـیکـشـد
ای قــاری هـمـیــشــهٔ قــرآن آســمــان
کار تو جزء جـزء به تـفـسـیر میکشد
اینکه زِ هر طرف نفـست را گرفتهاند
آن کوچه را به مسلخ تصـویر میکشد
بـرخـیـز! ای امـام نـمــاز فـرشـتـههــا
لـشکـر برای قـتل تو تـکـبـیـر میکشد
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
روح والای عبادت به ظهـور آمده بود
یا که عـبـداللَه در جـبهـهٔ نور آمده بود؟
کـربـلا بـود تمـاشـاگـر مـاهی کز مهر
یـازده لـیلهٔ قـدرش به حضور آمده بود
یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت
که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود
یوسف دیگـری از آل علی، کز رخ او
چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود
بـاغـبـان در ورق چهرهٔ گـرمـا زدهاش
گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود
صورتش صفـحهٔ برجـسـتهٔ قرآن کریم
صحبتش معنی تورات و زبور آمده بود*
بیکلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت
بسکه از تاب تجلّی به سرور آمده بود
قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی
به تـمـاشـای کـلـیم اللَه و طور آمده بود
به طواف حـرم عـشـق ز آغـوش حرم
دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود
طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان
آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود
بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ
نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود
دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد
طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود
گرچه لبتشنه به دامان امامت جان داد
بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود
❇️ بررسی و نقد شعر : بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد میکنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید
صورتش صفـحهٔ برجـسـتهٔ قـرآن کریم
صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود
👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
عمه جان ول کن من از اصغر که بهتر نیستم
عمه با قـاسم مگر اصلا برادر نیستم؟
سن و سالم را نبین از قد و قامت هم نپرس
پهلوانم من، مگر از نسل حیدر نیستم؟
تو به فکر بچهها، زنها، به فکر خیمه باش
من بزرگم، لااقل کمتر ز اصغر نیستم
ناله هـل من معـین دارد کـبـابم میکند
من مگر عمه ز سربازان لشکر نیستم؟
گیرم این مردم همه دشمن، کسی هم نشوند
عمه جان دارد صدایم میکند، کر نیستم
یک عـمو مانـده برایم در تمام زندگی
دیگر اصلا فکر دست و بازو و سر نیستم
دارد آنجا عمه جان هی نیزه بالا میرود
حیف عمه، قتلگه من پیش مادر نیستم
آسمان دارد صدایم میکند این الحبیب؟!
من اگر بالم نـسـوزد که کـبوتر نیـستم
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
هر کَس برای تو به تن خود کـند سیاه
او را خـدا ز عـرش مُـعـلّی کـند نگـاه
اشـکِ بـرای تـوسـت همـانـند کـیـمـیـا
سازد سـفـید، رویِ هر آنکه بـود سیاه
این خانه مأمنیست که زهراست صاحبش
چـادُر سـیاه او به همه هست جانپـناه
شویـنـدهتر ز آب بهـشـتیست گـریهها
گـردد ثـواب بـار تو بـاشـد اگـر گـنـاه
بردار یک قـدم تو برای حـسین و بعد
بنـشـین ببین که کوه بخـشد خدا به کاه
شانه به شانه مهدی زهرا کنار توست
در بین روضه میکـشد او همره تو آه
امـشـب خـدا کـند ببـرد هـمـره خودش
مـا را کـنـار تـشـنـۀ گـودال قـتـلــگــاه
عـبـدالله آمده که عـمـو را کـند کـمـک
جای پـدر رسـیده سرآسـیـمه در سـپاه
او آمده که دست خـودش را سِپَـر کـند
بر پیکری که پا خورد از هر که بین راه
شاید کمک کند به عمو تا که بیش از این
با نـیـزه جا بجا نـشـود جـسـم پـادشـاه
با نیـزه بر گـلوی عمو ضربه میزنند
بازیچه گشته گیسوی یوسف میان چاه
بـیـرون زده ز بین سِپـَر دنـدۀ حـسـین
یا رب برای هیچ شهیدی چنین مخواه
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
طـفـلی اگـر بـزرگ شـود با کـریـمهـا
یک روز میشـود خودش از کـریمها
عـبــدلله حــسـیـن شــدم از قــدیــمهــا
دل میدهـنـد دسـت عـمـوهـا یـتـیـمها
طفـل حـسن شدم بـغـلت جا کـنی مـرا
تو هم عـمو شدی گـرهای وا کنی مرا
آهی که میکشد جگر من، مرا بس است
شوقی که سر زده به سر من، مرا بس است
وقتی تو میشوی پدر من، مرا بس است
یک بار گفتن پسر من، مرا بس است
از هیـچ کس کـنـار تو بـیـمی نـداشـتم
از عـمر خویش، حس یتـیـمی نداشـتم
دستی كـریم هـست كه نـذر خـدا شود
وقـتی نـیـاز بود، به وقـتـش جدا شود
از عـمـهام بـخـواه كه دسـتم رها شود
هركس كه كوچك است، نباید فدا شود؟
باید برای خود جگری دست و پا كنم
با دست كوچـكم سپری دست و پا كنم
دیگر بس است گرم دلِ خویشتن شدن
آمــادهام كــنـیـد بــرای كــفــن شـــدن
حـالا رسـیـده است زمـان حـسن شدن
آمـــادۀ مـــبـــارزۀ تـن بــه تـن شــدن
یك نـیـزهای نماند دفـاع از عـمو كنم؟
یورش بیاورم، همه را زیر و رو كنم؟
آمـادهام كه دست دهـم پـای حـنجـرت
تیر سه شعبهای بخورم جای حنجرت
شاید كه نـیـزهای نرود لای حـنجـرت
دشمن نشـسته مستِ تماشای حـنجرت
سوگند ای عمو به دلِ خونِ خواهرت
تا زنـدهام جـدا نـشـود سر ز پـیـكرت
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
روضههای شب پنجم چقدر جانکاه است
سیـنهزنها، حـسنیها شب عبدلله است
بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است
لاجرم روضۀ امشب طرف گودال است
روضه امشب سخن از دست شکسته دارد
غصۀ کـوچه و یک مادر خـسـته دارد
روضه در سینۀ خود داغ عزیزی دارد
تا به پهلـوی شکـسته چه گـریزی دارد
روضه امشب همه جا میرود از لطف کریم
از مدینه، کربلا میرود از لطف کریم
صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است
یازده ساله شـبـیه پـدرش غـیرتی است
یـازده سـالـه ولـی خـیـر کـثـیـری دارد
پـسر شـیر جـمـل خود دل شـیری دارد
بیخـیـال تـبـر و نـیـزه و شـمـشـیر آمد
آی ای لشـکـر کـفـتـار صفت، شیر آمد
آمـد و دیـد که از زخـم عــمــو افـتــاده
راه یک نـیـزۀ وحـشـی به گـلـو افـتـاده
لشکری تیغ کشان سمت به عمو میآید
شمر هـمراه سنان سمت به عمو میآید
تیـرها حـلـقه به دور بـدنش میبـسـتـند
نیزهها را همه محکم به تنش میبستـند
گفت باید که در این مرحله بیسر باشم
مـیروم تـا سـپـر لـحـظـۀ آخــر بـاشـم
گفت ای وای عـمو صبـر نما در راهم
عـاشـق سـوخـتــۀ راه تـو عـبـد لـلـهــم
پسر روضه رسانیده خودش را به عمو
دست خود را سپر انداخته در راه گـلو
ناگهان دست شکست و نفـسـش بند آمد
بـاز بـر روی لب حـرمـله لـبـخـند آمـد
در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید
بر لب خشک عمو خون گـلویش پاشید
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
امام علیهالسلام پس از مدتي مبارزه باز به خيمهها برگشتند؛ عَبْدُاللَّهِ بْنِ حَسَن فرزند۱۰ ساله امام حسن علیهالسلام خيلي بيتابي ميكردند که خودشان را به امام برسانند؛ امام علیهالسلام دست عبدالله را در دست حضرت زينب سلام اللهعلیها قرار دادند و فرمودند نگذار به ميدان بيايد تاریخ الامم و الملوک ج ۵ ص ۴۵۱، الارشاد ج ۲ ص۱۶۵؛ إعْلام الوَری ۲۴۸؛ بحارالأنوار۴۵/۵۳؛ منتهی الآمال۴۶۵؛ نفس المهموم ۳۱۶؛ مقتل امام حسین ۱۸۵؛ مهیج الأحزان ۵۲۷ ؛ مقتل جامع ۱ص۸۶۴
در آن سوی گودال قتلگاه، حضرت زينب سلام اللهعلیها در حال نگاه کردن بودند و عَبْدُاللَّهِ بْنِ حَسَنِ این صحنهرا میبینند و فرياد ميزنند وَاللَّه لَا أُفَارِقُ عَمِّي به خدا! لحظهای از عمویم غافل نميشوم! از وضع موجود و حـال و روز حضرت زينب سلام اللهعلیها استفـاده ميكنند و ناگهـان دستشان را از دست عمّه جدا كرده و در چشم به هم زدنی خودشان را به امـام علیهالسلام ميرسانند و وقتي میرسند كه أَبْجَرُ (بحر) بْنِكَعْب و به گزارشی حَرْمَلَةُ بْنِ كَاهِلِ در حال زدن ضربه شمشیری به امام است؛ عبدالله صدا میزنند: يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ! أَتَقْتُلُ عَمِّي؟ اي پسر زن ناپـاك! آیا ميخواهي عموي مرا بكشي؟ دستشان را سپر امام علیهالسلام كرده و شمشیر چنان دستشان را قطع میکند که صدای شکستن استخوانهای دست شنیده و دست به پوستی آویزان میشود. امام علیهالسلام عبدالله را به سينه چسباندند و فرمودند: ...
ادامه روایت در فایل بعدی👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
#عبدالله_بن_الحسن_علیهالسلام
ادامه روایت از فایل قبلی
در آن سوی گودال قتلگاه، حضرت زينب سلام اللهعلیها در حال نگاه کردن بودند و عَبْدُاللَّهِ بْنِ حَسَنِ این صحنهرا میبینند و فرياد ميزنند وَاللَّه لَا أُفَارِقُ عَمِّي به خدا! لحظهای از عمویم غافل نميشوم!
از وضع موجود و حـال و روز حضرت زينب سلام اللهعلیها استفـاده ميكنند و ناگهـان دستشان را از دست عمّه جدا كرده و در چشم به هم زدنی خودشان را به امـام علیهالسلام ميرسانند و وقتي میرسند كه أَبْجَرُ (بحر) بْنِكَعْب و به گزارشی حَرْمَلَةُ بْنِ كَاهِلِ در حال زدن ضربه شمشیری به امام است؛ عبدالله صدا میزنند: يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ! أَتَقْتُلُ عَمِّي؟ اي پسر زن ناپـاك! آیا ميخواهي عموي مرا بكشي؟ دستشان را سپر امام علیهالسلام كرده و شمشیر چنان دستشان را قطع میکند که صدای شکستن استخوانهای دست شنیده و دست به پوستی آویزان میشود.
امام علیهالسلام عبدالله را به سينه چسباندند و فرمودند: يَا ابْنَ أَخِـي!اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ، فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ؛ اي پسر برادرم! بر اين مصيبتيكه به تو رسيد شكيبايي كن و آن را به نيكي بدار، زیرا همانا خداوند تو را به پدران شایستهات میرساند. در این هنگام حرمله تیری به سمت عبدالله پرتاب میکند و این بزرگـوار در آغوش عموی خود به شهـادت میرسند. امـام علیهالسلام دست به آسمان بلند کردند و اینگونه دعا فرمودند: اللَّهُمَّ ! إِنْ مَتَّعْتَهُمْ إِلَىحِينٍ فَفَرِّقْهُمْ فِرَقاً وَ اجْعَلْهُمْ طَرَائِقَ قِدَداً وَ لَا تُرْضِ الْوُلَاةَ عَنْهُمْ أَبَداً فَإِنَّهُمْ دَعَوْنَا لِيَنْصُرُونَّا فَقَتَلُونَا؛ خدایا! تا زمانی که این مردم را بهره زندگی دادی، آنها را سخت پراکنده کن و یکدل نگردان و هیچ حاکمی را بر آنها خشنود نکن که این مردم ما را دعوت کردند که یاریمان کنند؛ ولی به دشمنی ما برخاستند
تاریخ الامم و الملوک ج ۵ ص ۴۶۸؛ الارشاد ج ۲ ص ۱۶۵؛ اللهوف ص۱ ۰۷؛ قمقام ۴۵۴؛ مُثیرُالأحْزان ۲۶۵؛ إعْلام الوَری ۳۴۹؛ بحارالأنوار ج۴۵ص۵۴ ؛ نفس المهموم ۳۱۶؛ مقتل مقرّم ۲۶۱؛ وقایع الأیام ۴۸۰؛ مقتل جامع۱ص۸۶۴
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
علاوه بر استفاده از اشعار شهادت عبدالله بن الحسن در این کانال ایتایی پیشنهاد میکنیم برای مشاهده و بهره مندی از 110 شعر اختصاصی دیگر با موضوع شهادت عبدالله بن الحسن علیه السلام در سایت آستان وصال بر روی لینک زیر کلیک بفرمائید https://www.astanevesal.ir/Poetrys?groupabout=%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%A8%D9%86%20%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86(%D8%B9)