#امیرالمومنین_علیهالسلام_مدح_ومناجات
#امیرالمومنین_علیهالسلام_فتح_خیبر
یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
یا امیرالمؤمنین، مولای عاشقها، سلام!
شاه مردان، فاتح دلهای عاشقها، سلام!
السلام ای در نگاهت موج و دریا بیقرار!
السلام ای در سکوتت کوه و صحرا بیقرار!...
جبرئیل آورده بود آیاتی از قرآن ولی
ماند تا قرآن چشمت را تو وا کردی علی!
داد زد تا شد امیر عشق بر مرکب سوار:
«لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار»...
::
ای که خود را پیش شمشیر دو دم آوردهای!
هرچه سر آورده باشی، باز کم آوردهای...
ذوالفقار است این که میچرخد، علیگویان و مست
چون نباشد مست؟ چون میگیردش ساقی به دست...
لشکری از تو فراری، آی مرحب! مرحبا!
خوب جولان دادهای دیروز و دیشب، مرحبا!
فرض کن دیروز تیغت چند تا سر را زده
فرق دارد قصه، چون امروز فاروق آمده
فرق دارد قصۀ کرّار، با اهل فرار
فرق دارد نیت آن تیغها، با ذوالفقار
فرق دارند آری! آن دلها که در دینبازیاند،
با کسی کز او خداوند و رسولش راضیاند
بنگر این شیر جوان را آمده غُرّان ز رَه
گفت: إنّی فارِسٌ، سَمَّتنی اُمّی حَیدَرَه
گفت: آری! این منم، حیدر امیرالمؤمنین
میرسم چون عاشقان بیتاب و میلرزد زمین
مرحب! آن «هل من مبارز» شد صدای آخَرَت
خوب میبینم که میچرخد اجل، دورِ سرت
گیرم از جنگاوران بر تو کسی غالب نبود
اسم آنها که علی بن ابیطالب نبود
در زمین با هر که جنگیدی تو بردی پهلوان!
دور، دورِ ماست دیگر، ما یلان آسمان
تیغ من در دستهایم نه، که در دستان اوست
ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ، تیر در فرمان اوست
این «یدالله» است، بیرون میکشد شمشیر را
دست حق است این که در چلّه نهاده تیر را
قلب حق در سینۀ من، در پسِ این جوشن است
جنگ با «قهار» تکلیفش از اول روشن است...
بود حیران مرحب و حیدر به سویش میشتافت
تا بفهمد فرق را، فاروق فرقش را شکافت...
::
اهل خیبر! این همان محبوب دلها، ایلیاست
جانِ موسی، چشم بگشایید، این هارون ماست
پیش خود گفتید: این در را چه محکم بستهاید
در به روی فاتح درهای عالم بستهاید؟...
دل به این دیوارهای بیاثر خوش کردهاید؟
آی! حیدر میرسد، دل را به در خوش کردهاید؟...
دست حق در «چارچوب و بَستِ در» انداخت چنگ
گفت: یا زهرا و در را کند، از جا، بیدرنگ
در، میان دست حیدر، هر دو لشکر در سکوت
قلعۀ بیدر، علیگویان و خیبر در سکوت
گاه لشکر، دست حیدر را تماشا میکنند
گاه آن دیوارِ بیدر را تماشا میکنند
بَه به این مولا و در را در هوا چرخاندنش
قلعهها مسحور آن «اِنّا فَتَحنا» خواندنش...
باز کن درهای دل را حضرت مشکلگشا
عاشقان را مست کن با آن جمال دلگشا
یا علی گفتم، دلم، دستم، زبانم جان گرفت
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من پایان گرفت
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
عجب تصور تلخی! سیاه چال و سپیده
پُـر است سـیـنۀ چاه از هـزار آهِ کشیده
تو کیستی که مقامت نمیشود متـصوّر
تو کیستی که خیالت شده ست حسرتِ دیده
اسیـر عـلم تو چـشـمان پُـر تحـیّر عالم
گـواه چـشـمـۀ اعـجـاز تو لبان گـزیـده
چقدر نسل علی بودنت به چشم میآیـد
میان هقهق مسکوت و بغضهای چکیده
تورا چگونه گرفته ست در محاصره، زنجیر
که قامتت شده هم قـامت کـمان خـمـیده
هجوم زخم زبان از زبان تیـرهتـبـاران
نحیف کرده تورا ای هلال رنگ پریده
هـزار بار شکـسـتی به یاد خـاطرۀ در
هـزار بـار بـریـدی به یاد حـلـق دریده
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
اگرچه حجة اللهم، ولی ساکن در این چاهم
سیه چالی که در آن، نَشنود غیر از خدا آهم
خدا میخواست، اینجا بِشنود سوز مناجاتم
همان قعرِ سجونی را، که منهم از خدا خواهم
بجای احترام اینجا، شکنجه هست تکریمم
بجای منبر و محراب، زندان گشته درگاهم
نحیف و لاغر اما، دستهای پر قنوتم شد
بلاگـردانِ یـارانم، نجاتِ قـومِ گـمـراهم
علی را یاد کردم، شد گلویم بسته در زنجیر
به جرمِ یاعلی، شد تازیانه قوتِ هرگاهم
نه از نیزه، که از نیشِ زبانِ ناسزاگویی
سهشعبه خورده بر قلبم، که از گودال آگاهم
چشیدم همچو زینب، بیکران درد اسیری را
میانِ سلسله، با عمۀ مـظلـومه هـمراهم
ز پا و گردنِ مجروح من خون میچکد، یعنی
چنان سجاد، ذره ذره در زنجیر میکاهم
غمِ شام و غمِ کوفه، به پیشِ دیدهام، اما
ندیـدم اهلِبـیـتم، بینِ نامحـرم سرِ راهم
نه آتش در حرم دیدم، که شعله بر دلم افتاد
جگر از روضۀ سختِ کنیزی، سوخت ناگاهم
خدا را شکر ناموسم نبود اینجا کنار من
سپردم انتقامِ آل زهرا را، به خونخواهم
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
ای جـلـوۀ نـور خـدا مـوسیبن جعـفـر
هم مصطفی هم مرتضی موسیبن جعفر
کعبه همیشه گرد او گرم طواف است
مروه، منا، سعی و صفا موسیبن جعفر
هـفــتــم امــام آفــریـنـش تـا قــیــامـت
ای قـبـلـۀ اهـل ولا مـوسـیبـن جـعـفر
هم باب حاجات است و هم باب المراد است
هـم درد عـالـم را دوا مـوسیبن جعفر
گـرچـه غـریـب افـتـاد بـیـن آشـنـایـان
شد با غـریـبـان آشـنـا موسیبن جعفر
با یاد معـصـومـه دلـش غـرق شـراره
دلـتـنگ لـبخـنـد رضا موسیبن جعفر
زندان به زندان ذکر لبهایش دعا بود
مـرد خـدا مـرد دعـا مـوسیبن جعـفر
عمری شبش در کنج زندان بیسحر بود
افـتــاده در دام بـلا مـوسـیبن جـعـفـر
در کنج زندان ذکر لبهایش حسین است
ای روضهخوان کربلا موسیبن جعفر
شد عاقبت جسمش کفن در شهر بغداد
آه از حـسـیـن بـیکـفـن ای داد بــیـداد
❇️ بررسی و نقد شعر: بیت زیر به دلیل مستند نبودن مطالب حذف شد زیرا بر اساس روایت شیخ صدوق؛ شیخ مفید و دیگران ( کمال الدین ج ۱ ص ۳۷؛ شیخ صدوق عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۹۱؛ ارشاد شیخ مفید ج ۲ ص ۳۰۲، الغیبه شیخ طوسی ص ۳۱، عمدة الطالب ص ۱۸۵، بحارالانوار ج ۴۸ ص ۲۳۴، منتهی الامال ص ۱۵۳۹) سندی ملعون علیرغم غل و زنجیر کردن حضرت به گونه ای عمل کرده و زهر به امام خورانیده بود که همه فکر کنند امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند و حتی برای این کار افرادی را حاضر می کرد و با مشاهدۀ بدن حضرت که آثار جراحتی بر آن نبود شهادت می دادند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است؛ البته عبارت ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ در صلوات خاصه حضرت آمده که به معنی ساق کوفته شده با حلقه های آهن است نه اینکه پای حضرت شکسته باشد؛ البته بواسطه این حلقه های زنجیر و ... حضرت مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفتند؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید.
بیـن غـل و زنجـیـر سـاق او شکـسـته
از ظلـم آن بـیگـانـهها موسیبن جعفر
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
nohe astanevesal 26.mp3
764.1K
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
نوحه شهادت امام کاظم علیهالسلام
دیـده گـریـان موسی بن جعفـر
حق ثنا خوان موسی بن جعفر
ســر در خــانـۀ دل نــوشــتــه
جان به قربان موسی بن جعفر
ما سائلانت هـستیم
دل بـر ولایت بستیم
بر خـاک تو بنـشستیم
یا سیدی یا مظلوم؛ یا سیدی یا مظلوم (4)
**** بند دوم*****
لالــۀ گـــلـشـن هـــل اتــایـــی
تـو بـه درد دو عـالــم دوایــی
کـنـج زنـدان به دستـان بـستـه
گـره از کـار خـلـقـت گـشایی
باب الـمـراد مـایـی
آرامـش دلـهـایـی
تـو یـوسف زهــرایــی
یا سیدی یا مظلوم؛ یا سیدی یا مظلوم (4)
**** بند سوم*****
بـسـکـه دشمن نـمـوده جـفـایـت
تـا بـه گـردون رسیــده نـوایـت
بر تو خون گریه کرده دمــادم
غـل و زنـجـیـر سندی به پـایت
از ظلم او افسردی
چون لاله ای پژمردی
ارث از مادرت بُردی
یا سیدی یا مظلوم؛ یا سیدی یا مظلوم (4)
**** بند چهارم*****
گـرچـه تـو سَـروَر عـالـمـیـنی
بر نـبـی روشـنـای دو عـیـنـی
هـمچو زهـرا و حـیـدر؛ گمانم
عـاشق زائـــران حــســیــنــی
بـا نـوحـۀ عـاشـورا
شـد ذکــر تـو یـا جـدّا
بـا یـاد کــربـبــلا
یا سیدی یا مظلوم؛ یا سیدی یا مظلوم (4)
شاعر: امیر عباسی
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
nohe astanevesal 25.mp3
773.7K
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
نوحه شهادت امام کاظم علیهالسلام
با دیـدۀ گـریان و با قـلـب مضـطر
ناله دارم در غـم موسی بن جعـفر
با غم و محنت از زندان بغداد
یوسـف فـاطـمه گردیده آزاد
واویلا واویلا آه و واویلا (۳)
*** بند دوم***
مـیـان زنـدان غــم نـاله هـا مـیـزد
با اشـک دیده رضا را صدا مـیزد
زمزمۀ لبش با چـشم گریان
پسرم پسرم رضا رضا جان
واویلا واویلا آه و واویلا (۳)
*** بند سوم***
روزه بُوده؛ یـوسـف حـیـدر کـرّار
با زهرِ سـندی نموده امشـب افطار
روزش درتاریکی همچون شب تار
آزرده شد دلش از ظلم و آزار
واویلا واویلا آه و واویلا (۳)
***بند چهارم***
در کنج زندان شده جان او بر لب
گـریـه کـنـد با یـاد غـربـت زیـنب
او که یار و هوادار حسین است
کوفه و شام علمدار حسین است
واویلا واویلا آه و واویلا (۳)
***بند پنجم****
ای زنـدانی کـوفه جـان ها فـدایـت
به قـربـان نـالـه هـای وا اخــایـت
یتیمان گرسنه دور و برت
از تن جدا شد سر برادرت
واویلا واویلا آه و واویلا (۳)
شاعر: امیر عباسی
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
219.3K
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
نوحه شهادت امام کاظم علیهالسلام
رضای من بیا تو لحظه های آخرم
چشام سوی درِ که برسی بالا سرم
بیا که بشنوی این نفسای خستمو
ببینی تو قفس بال و پرِ شکستمو
تا آسمون میره صدای ناله های من
چی آمده سرم باخبره خدای من
خلصنی یاربِ دعای این شبای من
وآآآ غریب آقام آقام آقام
**بند دوم **
بیا بیا ببین چیزی نمانده از تنم
زنجیر و سلسله به دست و پا و گردنم
از تـازیـانـۀ یه ظالم ِیهودیه
که روی پیکرم پرِجای کبودیه
میخنده دشمنم به اشک چشمای ترم
از طعنه هاش داره میسوزه تا پا و سرم
غریب و بی کسم؛ وارث داغ حیدرم
وآآآ غریب آقام آقام آقام
**بند سوم
به یاد کربلا دوباره نیمه جان شدم
برا غم حسین دوباره روضه خوان شدم
در دشت کربلا با لب تشنه وای من
میان قتلگاه به زیر دشنه وای من
بریدن از قفا سر غریب مادرو
به زیر سم اسب تن عزیز حیدرو
سرش به نیزه رفت جلو چشای خواهرو
وآآآ غریب آقام آقام آقام
بند چهارم**
درسته عاشقم ولی پر از شکایتم
میشه بازم بگی که روا میشه حاجتم
نگفتی که باید با این فراق کنار بیام
آقا توروخدا یه بار دیگه بذار بیام
به این شکسته دل تورو خدا عنایتی
منّت بذار سرم تو که سَحاب رحمتی
منو ببر حرم توی شب زیارتی
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
215.7K
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
نوحه شهادت امام کاظم علیهالسلام
داده جان موسی بن جعفر
از جفا با دیده ی تر
دارد از غم به پیکر نشانه
ضربت سیلی و تازیانه
وامصیبت مصیبت مصیبت
*** بند دوم ***
روز و شب اندر مناجات
گشته ممنوع الملاقات
اشک چشم رضا گشته جاری
فاطمه می کند سوگواری
وامصیبت مصیبت مصیبت
*** بند سوم ***
کاظمین گشته سیه پوش
صوت کاظم گشته خاموش
گشته معصومه زین غم عزادار
می زند سینه با حال افکار
وامصیبت مصیبت مصیبت
*** بند چهارم ***
جسم تو بر جسر بغداد
لعن حق بر دشمنت باد
قلب مهدی ازاین غم حزین شد
فاطمه در جنان دلغمین شد
وامصیبت ،مصیبت، مصیبت
*** بند پنجم ***
پیکر تو روی دوش است
شیعه در جوش و خروش است
پیکر جد تو شاه عطشان
پاره پاره شد از سم اسبان
وامصیبت مصیبت مصیبت
*** بند ششم ***
من گدایم در سرایت
هم غلامم بر رضایت
حق جدت حسین شاه عطشان
دست (فرج) بگیری ز احسان
وامصیبت مصیبت مصیبت...
شاعر: امیر رضا فرجوند
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
واحد؛ باب الحوائج.mp3
1.32M
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
نوحه شهادت امام کاظم علیهالسلام
با سجدۀ تو هر سحر، روشن شده زندان غم
با تو داره عطر بهشت، حتی سیاهچال ستم
پر و بال روح تو اسیر نشد بین قفس
چه دلای مردهای رو زنده کردی هر نفس
ای دست تو مشکلگشا، باب الحوائج
حتی تو زندان بلا، باب الحوائج
*** بند دوم ***
شبی که زنجیر ستم، به پای تو خون گریه کرد
چشمای آسمون تا صبح، برای تو خون گریه کرد
تو قنوت نمازت مگه چی خواستی از خدا؟
که آخر با چشم بارونی شدی حاجتروا
دلتنگی خیلی این روزا، موسی بن جعفر
برای دیدن رضا، موسی بن جعفر
*** بند سوم ***
حتی تن پاک تو هم، شد روضهخون کربلا
مانده غریب جسم تو هم، بر جسر بغداد ای خدا
به فدای پیکری که مونده بود بیپیرهن
پیکری که شد با خاک و خون و بوریا کفن
ای کشتۀ دور از وطن، غریب مادر
ای یوسف بیپیرهن، غریب مادر
❇️ بررسی و نقد شعر: بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد میکنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.
حتی تن پاک تو هم، شد روضهخون کربلا
مونده سه روز روی زمین، جسم مطهرت آقا
شاعر: یوسف رحیمی
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
تمام مورخین سال شهادت موسی بن جعفر علیهالسلام را سال ۱۸۳ هجری ذکر کرده اند و تنها ابوعبدالله عاملی ( مشهور به شهید اول یا شیخ شهید از علمای قرن هشتم هجری ) علاوه بر ذکر سال ۱۸۳ مینویسد به روایتی هم در ماه رجب سال ۱۸۱ به شهادت رسیده است. شهید اول، الدروس ص ۱۵۵، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج ۴۸ ص ۲۰۷ در خصوص ماه شهادت نیز مورخین همگی شهادت حضرت را در ماه رجب میدانند لیکن در روز آن اختلاف است و چهار روز مختلف را ذکر کردهاند
1️⃣ شیخ صدوق و به طبع آن برخی از علما و مورخین شهادت ایشان را در روز جمعه پنجم رجب سال ۱۸۳ هجری ذکر کردهاند. شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا ج۱ ص ۹۲، علامه طبرسی، اعلام الوری ج۲ص ۶، فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج ۱ص ۲۲۱، شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج۴ ص ۳۲۴، شهید اول، الدروس ص ۱۵۵، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۶ ، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۸۹۶، شیخ عباس قمی؛ منتهی الآمال ص ۱۵۲۶
2️⃣ مرحوم کلینی، شیخ مفید، محدث اربلی و یوسف شامی نیز شهادت موسی بن جعفر علیهالسلام را در زندان سندی بن شاهک و در ششم رجب تعیین و اعلام نمودهاند. مرحوم کلینی، الکافی ج ۱ ص ۴۷۶؛ شیخ مفید، الارشاد ج۲ ص ۲۱۵، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۲۱۹، یوسف شامی، الدر النظیم ص ۶۷۱، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۲۰۶، شیخ عباس قمی فیض العلام ص ۳۷۸
3️⃣ شیخ مفید، شیخ طوسی و بعضی دیگر از مورخین علاوه بر ذکر تاریخ ششم رجب می نویسند به روایتی دیگر شهادت آن بزرگوار شش روز به آخر رجب مانده یعنی ۲۴ رجب سال ۱۸۳ بوده است. شیخ مفید، المقنعه ص ۴۷۶، شیخ طوسی، التهذیب ج۶ ص ۸۱، فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج ۱ص ۲۲۱، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب ج۴ ص ۳۲۴، شهید اول، الدروس ص ۱۵۵، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۶
4️⃣ به روایت مشهور هفتمین پیشوای مسلمین در سن پنجاه و پنج سالگی ( شیخ صدوق در عیون اخبارلرضا ۵۴ سال گفته) در روز جمعه مصادف با ۲۵ رجب سال ۱۸۳به دستور هارون الرشید ملعون و در زندان سندی بن شاهد مسموم گشته و به شهادت رسیده است. شیخ مفید، مسار الشیعه ص ۵۹، شیخ طوسی، مصباح المتهجد ج ۲ ص۸۱۲، شیخ کفعمی، المصباح ص ۵۱۲، علامه طبرسی، اعلام الوری ج۲ص ۶، محدث اربلی، کشف الغمه ج۲ ص ۲۱۶، مرحوم طبرسی، تاج الموالید ص ۹۶، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۱، ، علامه مجلسی جلاءالعیون ص ۸۹۶، شیخ عباس قمی؛ منتهی الآمال ص ۱۵۲۶)
**********************
بنا بر منابع تاریخی معتبر در ابتداء امامت، عمر شريفشان بيست سال بود و كمتر نيز گفتهاند، و مدّت امامتشان سى و پنج سال بود. ايّام امامت آن حضرت مصادف بود با بقيّه خلافت منصوردوانيقى، و منصور به ظاهر متعرّض آن حضرت نشد؛ و بعد از منصور حدود ده سال ايّام خلافت مهدى بود، و آن لعين حضرت را به عراق احضار کرده و محبوس گردانيد، و به سبب مشاهده معجزات بسيار از امام، جرأت نمیکرد آن حضرت را اذیت نماید و آن جناب را به مدينه برگردانيد
بعد از مهدى پسر او هادى بنام موسى بن محمّد يك سال و يكماه حكومت داشت و او نيز نتوانست آسيبى به آن حضرت برساند. بعد خلافت در اختيار هارون پسر محمّد كه مشهور به رشيد بود قرار گرفت.
هارون الرشید در سال ۱۷۹ به حج رفت و پس از انجام عمره ماه رمضان به مدينه برگشت، و در بازگشت خود ده شب به آخر شوال مانده امام کاظم علیهالسلام را به زور از مدينه با خود همراه کرد
و در بازگشت از راه بصره رفت و آن حضرت را پيش عيسى بن جعفر زندانى نمود. بعد او را به بغداد آورد و در زندان سندى بن شاهك زندانی کرد. و بالاخره در سال پانزدهم خلافت خود امام کاظم علیهالسلام را به زهر شهيد كرد و در مدينة السلام (بغداد) در قبرستان معروف به قبرستان قريش دفن شد «ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب ج ۴ ص ۳۴۹، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۱ و ۲ و۲۰۶».
ادامه این روایت در فایل بعدی
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
ادامه روایت از فایل فبلی
❇️ شیخ صدوق به نقل از علىّ بن محمّد بن سليمان نوفلىّ در خصوص احضار و تبعید امام کاظم از مدینه مینویسد که از پدرم چنين شنيدم: لَمَّا قَبَضَ الرَّشِيدُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عليهالسّلام قُبِضَ عَلَيْهِ وَ هُوَ عِنْدَ رَأْسِ النَّبِيِّ صلیاللهعلیهوآلهوسلم قَائِماً يُصَلِّي فَقُطِعَ عَلَيْهِ صَلَاتُهُ؛ زمانى كه هارون، موسى بن جعفر عليهالسّلام را دستگير كرد، آن جناب در حرم حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم در قسمت «بالاى سر» در حال نماز بود كه نماز ايشان را قطع كردند
وَ حُمِلَ وَ هُوَ يَبْكِي وَ يَقُولُ أَشْكُو إِلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَلْقَى و حضرت را، در حالى كه میگريست و میگفت: يا رسول اللَّه از اين وضع به شما شكايت میكنم، با خود بردند
وَ أَقْبَلَ النَّاسُ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ يَبْكُونَ وَ يَصِيحُونَ مردم نيز از هر سو، گريه كنان و ضجّه زنان به سوى آن حضرت میدويدند، فَلَمَّا حُمِلَ إِلَى بَيْنِ يَدَيِ الرَّشِيدِ شَتَمَهُ وَ جَفَاهُ و زمانى كه ايشان را نزد هارون بردند، او به موسى بن جعفر عليهالسّلام دشنام داد و بدى و بى احترامى كرد
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ أَمَرَ بِبَيْتَيْنِ فَهُيِّئَا لَهُ فَحَمَلَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عليهالسّلام إِلَى أَحَدِهِمَا فِي خَفَاءٍ وَ دَفَعَهُ إِلَى حَسَّانَ السَّرْوِيِّ وَ أَمَرَهُ بِأَنْ يَصِيرَ بِهِ فِي قُبَّةٍ إِلَى الْبَصْرَةِ فَيُسَلِّمَ إِلَى عِيسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي جَعْفَرٍ وَ هُوَ أَمِيرُهَا وَ وَجَّهَ قُبَّةً أُخْرَى و شبانگاه دستور داد دو كجاوه آماده كردند و حضرت را پنهانى به يكى از آن دو منتقل نمودند، سپس، آن جناب را به حسّان شروى سپرد و به او دستور داد كه ايشان را به بصره برد، تا به عيسى بن جعفربن أبى جعفر (پسر عموى هارون و)- امير بصره- تحويل دهد
عَلَانِيَةً نَهَاراً إِلَى الْكُوفَةِ مَعَهَا جَمَاعَةٌ لِيُعَمِّيَ عَلَى النَّاسِ أَمْرَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عليهالسّلام و از طرفى هم كجاوه ديگر را در روز و آشكارا، به همراه گروهى به سمت كوفه فرستاد تا مسأله را به مردم پوشيده و مخفى بدارد
فَقَدِمَ حَسَّانُ الْبَصْرَةَ قَبْلَ التَّرْوِيَةِ بِيَوْمٍ فَدَفَعَهُ إِلَى عِيسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي جَعْفَرٍ نَهَاراً عَلَانِيَةً حَتَّى عُرِفَ ذَلِكَ وَ شَاعَ خَبَرُهُ و حسّان نيز يك روز قبل از روز ترويه وارد بصره شد و ميانه روز و آشكارا حضرت را به عيسى بن أبى جعفر تحويل داد و به اين ترتيب قضيّه روشن شد و خبرش در همه جا منتشر گرديد
فَحَبَسَهُ عِيسَى فِي بَيْتٍ مِنْ بُيُوتِ الْمَجْلِسِ الَّذِي كَانَ يَجْلِسُ فِيهِ وَ أَقْفَلَ عَلَيْهِ وَ شَغَلَهُ الْعَبْدُ عَنْهُ فَكَانَ لَا يَفْتَحُ عَنْهُ الْبَابَ إِلَّا فِي حَالَتَيْنِ حَالَةٍ يَخْرُجُ فِيهَا إِلَى الطَّهُورِ وَ حَالَةٍ يَدْخُلُ فِيهَا الطَّعَامُ عيسى نيز آن جناب را در يكى از اتاق هاى عمارتى كه در آن جلوس میکرد زندانى نمود و در را قفل كرد، و عيد قربان و مراسم آن روز چنان او را مشغول داشت كه ديگر از حضرت عليهالسّلام غافل بود، بطورى كه فقط در دو نوبت در را بر روى حضرت میگشودند، كه در يك نوبت آن، حضرت براى تجديد وضو، خارج میشدند و در نوبت ديگر براى آن جناب، غذا میآوردند
✅ يك سال آن حضرت نزد آن لعين محبوس بود، چون حبس آن حضرت نزد او به طول انجاميد، نامهاى به هارون نوشت كه: حبس موسى بن جعفر عليهالسّلام نزد من بطول كشيد، كسى را بفرست كه من او را تسليم او نمايم و الّا او را رها میكنم و ديگر حبس و زجر او را بر خود نمیپسندم
روایت است امام عليهالسّلام در مدت زندانی خود اینگونه مناجات میکردند که: خداوندا من پيوسته میخواستم کنج خلوتى و گوشۀ عزلتى و فراغ خاطرى ازجهت عبادت و بندگى خود مرا روزى كنی، اكنون شكر میكنم كه دعاى مرا مستجاب کرده و آنچه میخواستم عطا فرمودى « شیخ صدوق ، عيون أخبار الرضا ج ۱ ص ۸۵، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۲۲۱
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
#امام_کاظم_علیهالسلام_شهادت
ادامه روایت از فایل فبلی
❇️ چون نامۀ عيسى به هارون رسيد، آن حضرت را از بصره به بغداد برد و نزد فضل بن ربيع محبوس گردانيد.
احمد بن عبد اللَّه فروى از پدرش نقل كرده كه گفت بر فضل بن ربيع وارد شدم و بر پشت بامى نشسته بود به من گفت نزديك بيا نزديك رفتم تا برابرش رسيدم گفت سر در اين خانه بكش سر كشيدم گفت چه بينى؟ گفتم جام هاى روى زمين افتاده گفت خوب نگاه كن من تامل كردم و نگاه كردم گفتم مردى در سجده است
گفت او را میشناسى؟ گفتم نه گفت او مولا و آقاى تو است گفتم مولايم كيست؟ گفت خود را به نادانى میزنى، گفتم نه من مولائى ندارم گفت اين أبو الحسن موسى بن جعفر است من شب و روز از او بازرسى میكنم هر وقتى او را بهمين حال مینگرم او نماز صبح را میخواند و ساعتى تعقيب میگويد دنبال نمازش تا آفتاب میزند سپس بسجده رود و در سجده است تا زوال شمس و كسى را پاينده زوال كرده نمیدانم چه وقت ظهر شده است
پس از جا بلند میشود و مشغول نماز میشود بدون تجديد وضوء از اينجا میدانم كه در سجده خود نه خواب رفته و نه بيهوش شده بهمين حال است تا نماز عصر میخواند و بسجده میرود و میماند تا غروب آفتاب و آفتاب كه غروب كرد بلند میشود و بدون تجديد وضوء نماز مغرب میخواند و بتعقيب و نماز میگذراند تا نماز عشاء را میخواند و پس از آن با كبابى كه برايش میآورند افطار میكند و تجديد وضوء میكند و بسجده میرود و سر بر میدارد و خواب سبكى میكند و بر میخيزد و تجديد وضوء میكند و بر پا میشود در دل شب نماز میخواند تا سپيده بدمد و نمیدانم چه وقت اعلام طلوع فجر میكنند كه او براى نماز از جا بلند میشود
از وقتى او را به من تحويل دادند همين شيوه را دارد گفتم از خدا بترس و باو آزارى مرسان كه باعث زوال نعمت از تو گردد تو ميدانى كسى بيكى از آنها بدى نكرده جز آنكه نعمت از دستش رفته گفت بارها بمن دستور كشتن او را دادند و نپذيرفتم و اعلام كردم كه اگر هم مرا بكشند او را نكشم پس از آن او را تحويل فضل بن يحيى برمكى دادند و مدتى هم نزد او زندانى بود « شیخ صدوق ، عيون أخبار الرضا ج ۱ ص ۱۰۶، امالى شيخ صدوق، ص ۱۴۶، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۲۱۰ ».
✅ وقتی هارون دانست كه فضل بن ربيع بر قتل آن حضرت اقدام نمینمايد، او را از خانۀ او بيرون آورد و نزد فضل بن يحيى برمكى زندانی کرد، فضل بن ربيع هر شب خوراكى براى او ميفرستاد و نمي گذاشت از جاى ديگر براى او ببرند و او هم افطار و خوراكى جز آن مائده نداشت تا سه شبانه روز بر اين منوال گذشت *
در شب چهارم خوراك فضل بن يحيى را براى او آوردند آن امام مظلوم عليهالسّلام سر به جانب آسمان بلند كرد و فرمود: يَا رَبِّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنِّي لَوْ أَكَلْتُ قَبْلَ الْيَوْمِ كُنْتُ قَدْ أَعَنْتُ عَلَى نَفْسِي خداوندا تو میدانى در خوردن اين طعام مجبور و معذورم. چون از آن غذا خورد، اثر زهر در بدن شريفش ظاهر شد، چون روز شد آن ملعون طبيبى نزد آن جناب فرستاد، چون طبيب نظر كرد، ديد كه بر اثر زهر كف دست مباركش سبز شده است، طبیب به هارون گفت: به خدا سوگند كه او بهتر از شما میداند آنچه شما با او كرده ايد، و بر اثر این زهر امام عليهالسّلام شهید شد امالى شيخ صدوق، ص ۱۴۸، علامه مجلسی، بحارالأنوار ج۴۸ ص ۲۲۱
😭 به روايت ديگر هارون نامهای به سندى بن شاهك نوشت و دستور شهادت امام عليهالسّلام را صادر کرد، و رطبى چند را به زهر آلوده كرده به ابن شاهك داد كه نزد آن جناب برد و مبالغه نمايد در خوردن آنها، دست از آن جناب بر ندارد تا تناول نمايد. چون ابن شاهك آن رطب ها را نزد امام مظلوم عليهالسّلام آورد، حضرت به ناچار تناول نمود شيخ طوسی، الغيبه، ص ۲۹
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹