eitaa logo
آستان وصال ( اشعار آئینی؛ مقتل، آموزش مداحی)
2.7هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
9 ویدیو
46 فایل
👈 آدرس اینترنتی سایت جامع آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 👈 برای بهرمندی بهتر و بیشتر از قسمت های 18 گانه سایت اصلی آستان وصال و حجم بسیار بالای مطالب سایت؛ لطفا همزمان با این کانال به سایت اصلی آستان وصال هم مراجعه نمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیمبر می‌زند رخسارش اما نه پیمبر نیست پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست رسید و خاتمیت را نمی‌دانم چه باید گفت که گفته بعد پیغمبر پیمبرهای دیگر نیست؟! زمین می‌لرزد از نوع قدم‌هایش نمی‌دانم چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست؟! زبان مانده است از گفتن قلم عاجز شد از رفتن دریغا وصف او در بیت های ما میسر نیست شگفتا! مانده‌ام باید به جز اکبر چه گفت او را که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست الا شاعر چه می‌جویی میان واژگان او را فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور، نیست علی‌های حسین بن علی مانند هم هستند برادر را چه کس گفته است مانند برادر نیست! همین یک بیت را یک روضه می‌خوانم؛ عبا پهن است علی اکبر است این ارباً اربا، آه اصغر نیست ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با آن صدای خسته و اشک مثالی‌اش گـردیـده باز هـمـدم طـفـل خـیالی‌اش این روضه زنانه جگـر پـاره می‌کند دارد ربـاب صحبت گهـواره می‌کـند یادش بخـیر قِل زدن و خـنده کردنت یـادش بخـیـر بـوسه پــیوسته بر تنت وقتش رسیده بود که دندان در آوری با خنده‌ات از این دلم ای جان در آوری یادش بـخـیر مـوقـع قـنـداقه بـسـتـنت یـادش بخـیـر دفـعـه اول نـشـسـتـنـت می‌خواستم که شانه زنم تازه موی تو مـادر صدا زنـیم و بیـایم به سوی تو همواره بود در بـغـلم جای خواب تو طاقـت نداشـتم به خـدا اضـطراب تو بابا که می‌رسید لبت بود و بوسه‌هاش یادش بخیر بال و پری می‌زدی براش گفتم که راه میروی و ذوق من بپاست افسوس، روزگار برایم چنین نخواست تنها رباب را فقط این غصه کرده پیر با تیر کی گرفـته کجا کودکی ز شیر حالا فـقـط خـیـال تو مـانده برای من یـاد لـبـت شـده سـبب گـریـه‌هـای من مظلـومِ بی‌دفـاع من ای طفـل نازنین جای تو هست در بغل من نه در زمین ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـده آب آب حــرم بـی‌جــواب کمی روی دستان مادر بخواب ببین مادرت از خجالت شد آب چه کردی تو با حال و روز رباب لبانت تـرک خـورده شرمـنده‌ام از این چـشم آزرده شـرمنـده‌ام *** بند دوم *** لـبت چـون دل مـادرت سوخته از آن بیـشتر حنجـرت سوخـته ز هُـرم عطش پیکـرت سوخته گل اشک چـشـم تـرت سوخـته تو با جان این خسته بازی مکن تـلـظی مکـن دل نـوازی مکـن *** بند سوم *** عـلیِ مرا خـواهش شیر نیست به چشمان تو ترسِ شمشیر نیست اگر چه گریزی ز تقدیر نیست گـلـوی تو انـدازۀ تـیـر نـیـست پدر را ز قول من ای جان بگو بـپـوشـان سـپـیـدیِ زیـر گـلــو *** بند چهارم *** بـرو مـرد مــادر خـدا یـاورت الـهــی بــلایـی نـیــایـد ســرت خراشی نگـیرد به بال و پـرت بـرو بـعـد تو وای بـر مـادرت تـو را می‌سـپارم به دست پـدر تـویی هـسـتی من و هست پدر *** بند پنجم *** بـبـیـن بـی‌قـرار تـوأم بـی‌قـرار بـمـان تـا بـهـارم بـیـاید، بـهـار نــدارد تـنـت طـاقـت کــارزار گلوی تو را با سه شعبه چه کار به زیر گلو مثل یک نیزه خورد رد بـوسـه‌هـای مـرا تـیـر بـرد ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر می‌رسد باطناً اما عـلـی اکـبـر به نـظـر می‌رسد خُلقاً و خَلـقاً به رسـول مدنی رفته است آیـنـۀ حُـسـن بـرادر بـه نـظـر مـی‌رسـد می‌چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور کودک شیرخوار پیمبر به نظر می‌رسد وقت جلـوسـش به سر دست امـام زمان حجت حق بر روی منبر به نظر می‌رسد چشم زمیـن محـو شـکـوه اسـداللهـی‌اش در دل قنداقه چو حیدر به نظر می‌رسد کرببلا آمد و شد یک تنه جیـش الحسین یک نفر اما دو سه لشگر به نظر می‌رسد در قد و بالا نه ولی در دل و جرأت چرا با عمو عـبـاس بـرابر به نظـر می‌رسد بعـد عـلـمـدار عـلـمـدار حـرم مـی‌شـود بسکه ابوالفـضل دلاور به نظر می‌رسد با قدمـش با جـنـمش با نفـسـش با دمش محسن صدیـقـۀ اطـهـر به نظر می‌رسد مشک، عمو، آب، عطش، خیمه و اشکِ رباب روضه از اینها که فراتر به نظر می‌رسد حـرمله گر تیـر سـتم را نزند هم؛ عـلی با لب خشکش گل پرپر به نظر می‌رسد ❇️ بررسی و نقد شعر: با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید. می‌چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور کودک شش ماهه پیمبر به نظر می‌رسد ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای ولـی‌الـلـه گـهــواره نــشـیـن دسـتهـایت پـرچـم فـتـح المـبـیـن گـریه‌هایت خـطبه‌های حـیـدری حجّت کـبرای محـشر! محشری پـیــرهـای کــاروان را مــقــتـدا بـنـد قـنـداقـت عـمـود خـیـمـه‌ها نــور مــات نـــور ربّــانـی تــو لـشگـری مـات رجـز خوانی تو ای سـپاه کـافـران را خـط شکن مسـتجاب الـدعـوة مثـل پـنج تن بـاقـیـات الصـالـحـاتی یـا عـلـی حـسـرت آب فــراتـی یـا عــلـی کـــهــــیــــعــــص ســــــوره‌ای روح هــر ادعــیــۀ مـاثــوره‌ای از حــرم آمـــد صــدای آب آب بین خـیـمه زد بروی سر رباب آه مادر بین چشمت خواب نیست هی زبانت را نچرخان! آب نیست بـار دیـگـر تـب سـراغـت آمـده سیب سرخم! صورتت تاول زده بـی‌قــرارم تـنـد قــلـبـم مـی‌زنـد نـبـض هـایت نـامـنـظـم می‌زنـد می‌نـشـیـنم باز هق هق می‌کنم حرفی از رفـتن‌ نزن دق می‌کنم این جـماعـت با علی‌ها دشمنـند اصـغـر و اکـبـر ندارد می‌زنـند تا کـمی نـیرو به بـازو می‌دهـند هر جوابی را سه پهـلو می‌دهند چه کنم روضه زبانش قاصر است حرمله تیر و‌ کمانش حاضر است وای اگـر بابـای تو گـریان شود بین میـدان و حـرم حـیران شود حق بده اینقدر حالم مضطر است حنجرت از برگ گل نازک تر است جان‌مـادر تـیر خوردی پر نزن دست و پا در پیش این لشگر نزن خـون تو هرگز نمی‌ریزد زمین می‌برند آن را سوی عرش برین غم مخور خونت شفاعت می‌کند حضرت زهـرا بزرگـت‌ می‌کند ✅ لطفا شما هم مُبلّغ این کانال بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا