eitaa logo
آستان وصال ( اشعار آئینی؛ مقتل، آموزش مداحی)
2.7هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
9 ویدیو
46 فایل
👈 آدرس اینترنتی سایت جامع آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 👈 برای بهرمندی بهتر و بیشتر از قسمت های 18 گانه سایت اصلی آستان وصال و حجم بسیار بالای مطالب سایت؛ لطفا همزمان با این کانال به سایت اصلی آستان وصال هم مراجعه نمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
این طفل شیرخـواره همه لشکر من است در بیـن سـی هـزار سـپـه، یـاور من است یـک بـاغ لاله هـدیه به محبـوب کــرده‌ام این شیــرخـواره دسته گلِ آخـرِ من است خونی کز آن جمــال خــدا گشت لاله‌گون بـاور کنـید خـون عــلی‌اصغــرِ مـن است ایـن طفـل شیــر را مشمــارید شیرخــوار من مصحف خــدایم و این کوثـر من است مـن سیــنه چـاک سنگــر سـرخ شهادتــم این است آن شهید که هم‌سنگــر من است ایـن اسـت آن شهـیـد کـه با بی‌زبــانی‌اش تـا صبـح روز حــشـر پیــام‌آور من است جسمش به روی دست من و مرغ روح او پـــرواز کـرده در بــغـلِ مـادر مـن است چون شمعِ ســوخته شده از قحط آب، آب آبـی اگر که خــورده ز چشمِ تر من است خواهید اگــر کـنـیـد پس از این زیــارتش قبــرش به روی سینۀ غم‌پــرور من است «میثم» شـرارۀ دل مـا را کــشد به نظــم با ســوزِ سینه، تشنـه لبِ ساغـر من است ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
آقـای دنـیـایی و ایـن عـالـم، گـدایت ای جان به قربان صدای گریه‌هایت ما که دخیـل بـنـد قـنـداق تو هـستیم محـتـاج دسـتـان تو و لطف دعـایت اینکه تو را باب الحوائج خوانده یعنی کار خـدا بوده فـقـط، مدح و ثـنـایت کافر، مسلمان می‌شود با روضۀ تو نـام تو کرده دشـمـنان را هم هدایت پیغمبران هم گریه کردند از غـم تو این جمله را بسیار دیدم، در روایت اسلام، از خـون گـلویت جان گرفته بر جـان دین حق نـشـسـته رد پایت تـو مـعـنـی ذبـح عـظـیـم کـربـلایـی کـرده خـدا کـل خـلایـق را فــدایـت طاقت نـیـاوردی بـمـانی بین خـیـمه مثل عمو شد، لحظه‌ای حال و هوایت مدح تو را هم روضه‌ات از یاد ما برد چشمان ما ابری‌ست این شب‌ها برایت لالای دستـان ربـابه، رفـتی آخـر... ای جان به قربان صدای گریه‌هایت ❇️ یک بیت ازاین شعر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح شده است موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اضغر صحت ندارد و تحریفی است این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است» جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه گنید لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/
تشنه‌ای با تشنه‌ای آمد سپاهی رفت عقب لشگـر آمـادۀ کـوفـه ز آهـی رفت عـقـب رو زد اما روی او را بر زمین انداخـتند بچه ترسید از صدای طبل شاهی رفت عقب حرمله زانـو گرفت و زانـوی آقـا خـمید تیر در بین کمان جا شد نگاهی رفت عقب صید را شش ماهگی راحت شکارش میکنند پرت شد قلاب تا! لبهای ماهی رفت عقب حجم تیر و یک گلوی نازک اصلا جور نیست گردن افتاده‌اش خواهی نخواهی رفت عقب یک پدر بود و سری بر پوست آویزان شده گاه گاهی پیـش آمد گاه گاهی رفت عقب قطعه‌ای را پشت خیمه وقف اصغر کرد و بعد کند با خنجر برایش سرپناهی رفت عقب ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
مـبهـوت این آئـیـنه‌انـد اخـتـر شـناسان شمس الشموسی سیرتان، گوهرشناسان پــروانـه‌هـای روزه‌دار و دائـم الـذکـر یاهـو کـشان بی‌نـشان، حـیـدر شناسان گـل پـونـه‌های دست بر پـهـلـو گرفـته دریا دلان، شوریدگان، کـوثر شناسان عارف‌ترین مردان حق از روز ایجاد عـقبی شناسان و صف محشر شناسان الـیـاس‌هـا و خـضرهـای جـادۀ عـشـق مردان آب و خاک، بحـر و بر شناسان حــتـی رســـولان اولـوالـعــزم الــهـی ایـل و تـبـار پـاک پـیـغـمـبـر شنـاسان توفـیـق می‌خـواهند از حـق تا بنـوشند یک جرعه از جام علی اصغر شناسان آشــفــتــۀ خــونـش تـمــام آسـمـان هـا سـرگـشـتۀ کـویـش تـمـام سـرشـناسان حـتی سـلیـمان در رکـابـش، در پی او خیل نگـین بـازان و انگـشـتر شناسان در پـیـشـگـاه او دو زانـو می‌نـشـیـنـند جویـندگـان معـرفت، محـضر شناسان از اهل دل عمری سراغـش را گرفتم از محـضر لاهوتی « جعفر» شناسان تقـلید از این آیت عـظمی ضروریست دادند فتوی این چـنین، رهـبر شناسان بر روی دستان پـدر گـرم خـطابه‌ست ای واعـظان شهـر، ای منـبـر شناسان از خستگی لب‌هـای اصغـر می‌نویسند در این کـویـر داغ، شعـر تـر شناسان آه ای رباب، آه ای رباب، ای همسر اشک ای در دو عـالـم اسـوۀ مـادر شـناسان خیس است از امّن یجیبت چشم صحرا خشکیده دریا در غم مضطـر شناسان در کـیـمیای عـشق تو درمـانده مانـدند سیمین دلان و زرگران و زر شناسان فطرس دخیلی سرخ بر گهواره‌اش بست این است راه و رسم بال و پر شناسان بی مشتری مانده‌ست بعد از کودک تو بـازار اقــیـانـوس پـهـنــاور شـنـاسـان خورشید تو هر روز سرگرم طلوع است از مـشـرق رؤیـایـی خـاور شـنـاسـان گـشـتـند و جز نام عـلـی نـامی ندیـدند در پـهـنـۀ تــاریـخ نــام آور شـنـاسـان حق علی‌ها غصب شد این را بپـرسید از تک تک «شبهای پیشاور» شناسان فـرزند ابـراهـیم ما را تـشنـگی کـشت ای وارثــان آب ای هــاجـر شـنـاسـان الـهـام مـی‌گـیـرنـد از زخــم گـلـویـش تحـریر زنها، قـاریان، حنجـر شناسان بـا پـیـکـر اکـبـر کـنـار هـم کـشـیـدنـد تـصـویـر او را لالۀ احـمـر شـنـاسـان باید دم از او زد «من المهد الی اللحد« این است فـیـض اول و آخـر شـناسان باب الحـوائج تـر از او پـیـدا نـکـردند در هر دو عـالم غـنچـۀ پرپـر شناسان ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ترکـیب آفـتـاب و عـطش تا اجـل رسید ترجـیح نالـه‌هـا، به گـلوی غـزل رسـید پیغمبر است این که عمامه به سرگذاشت از آسمـان گـرفـتـه قـمـر را بغل رسـید آمـد امـام تـشـنـه، تـقـاضای رحـم کـرد گویا به گوش سنگی لات وهُبـل رسیـد تـیـری مکـید خـون ز گـلوگـاه روشـنی فریاد سرخِ تسلـیت از «لم یزل» رسـید خون‌ها به روی دسـت پدر شد کبوتری پـر زد به آسـمـان و به بام زُحـل رسید این زخـم سـوگِ خـنـدۀ وقتِ گـریـسـتن چون تاابد کم است، زمان از ازل رسید چـه مــادرانـه، دیــدۀ مـریـم گـریـسـتـه جـبـریـل نـوحــه خــوانـده و آدم گـریـسـتـه ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
تا که چشم خون فشانش خورد بر یک جرعه آب ناله‌اش شد بیشتر بی‌تاب‌تر هم شد رباب باز هم دستان خود را کرد گهواره سپس لای لایی خواند تا اصغر نگوید آب آب روی دستش باز بوسد روی طفلی را که نیست تا شود آرام شاید لحظه ای از اضطراب باز با طـفـل خـیالی درد دل آغـاز کـرد اصغرم، شیرین زبانم، لحظه ای مادر بخواب جای آن روزی که شرمنده شدم از تشنگی‌ت بیشتر امروز شیرت می‌دهم ای ماهتاب نازنینم چشم خود بر سمت رأس نی مبر تا نبینی روی بابایت شده از خون خضاب چشم بر چشمم بدوز تا جان بگیرد مادرت تا که چشمت باز باشد نیـستم در التهاب باز هم داری تلظی می‌کنی، ای وای من چه کنم تا که شوی آرام برگو خود جواب بعد از آن چشمش به سمت رأس روی نیزه شد درد دل آغـاز کرد ایـنـبـار با آن آفـتـاب ای تـمام هـستی‌ام، طفلت نمی‌خـوابد بیا گـر کـنی یاری من والله می‌بـاشد ثـواب بعد چندین روز ناله بی‌رمق خوابید و باز... لب فرو بربند سائل عرشیان کردی کباب ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
پیمبر می‌زند رخسارش اما نه پیمبر نیست پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست رسید و خاتمیت را نمی‌دانم چه باید گفت که گفته بعد پیغمبر پیمبرهای دیگر نیست؟! زمین می‌لرزد از نوع قدم‌هایش نمی‌دانم چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست؟! زبان مانده است از گفتن قلم عاجز شد از رفتن دریغا وصف او در بیت های ما میسر نیست شگفتا! مانده‌ام باید به جز اکبر چه گفت او را که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست الا شاعر چه می‌جویی میان واژگان او را فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور، نیست علی‌های حسین بن علی مانند هم هستند برادر را چه کس گفته است مانند برادر نیست! همین یک بیت را یک روضه می‌خوانم؛ عبا پهن است علی اکبر است این ارباً اربا، آه اصغر نیست ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
با آن صدای خسته و اشک مثالی‌اش گـردیـده باز هـمـدم طـفـل خـیالی‌اش این روضه زنانه جگـر پـاره می‌کند دارد ربـاب صحبت گهـواره می‌کـند یادش بخـیر قِل زدن و خـنده کردنت یـادش بخـیـر بـوسه پــیوسته بر تنت وقتش رسیده بود که دندان در آوری با خنده‌ات از این دلم ای جان در آوری یادش بـخـیر مـوقـع قـنـداقه بـسـتـنت یـادش بخـیـر دفـعـه اول نـشـسـتـنـت می‌خواستم که شانه زنم تازه موی تو مـادر صدا زنـیم و بیـایم به سوی تو همواره بود در بـغـلم جای خواب تو طاقـت نداشـتم به خـدا اضـطراب تو بابا که می‌رسید لبت بود و بوسه‌هاش یادش بخیر بال و پری می‌زدی براش گفتم که راه میروی و ذوق من بپاست افسوس، روزگار برایم چنین نخواست تنها رباب را فقط این غصه کرده پیر با تیر کی گرفـته کجا کودکی ز شیر حالا فـقـط خـیـال تو مـانده برای من یـاد لـبـت شـده سـبب گـریـه‌هـای من مظلـومِ بی‌دفـاع من ای طفـل نازنین جای تو هست در بغل من نه در زمین ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
شـده آب آب حــرم بـی‌جــواب کمی روی دستان مادر بخواب ببین مادرت از خجالت شد آب چه کردی تو با حال و روز رباب لبانت تـرک خـورده شرمـنده‌ام از این چـشم آزرده شـرمنـده‌ام *** بند دوم *** لـبت چـون دل مـادرت سوخته از آن بیـشتر حنجـرت سوخـته ز هُـرم عطش پیکـرت سوخته گل اشک چـشـم تـرت سوخـته تو با جان این خسته بازی مکن تـلـظی مکـن دل نـوازی مکـن *** بند سوم *** عـلیِ مرا خـواهش شیر نیست به چشمان تو ترسِ شمشیر نیست اگر چه گریزی ز تقدیر نیست گـلـوی تو انـدازۀ تـیـر نـیـست پدر را ز قول من ای جان بگو بـپـوشـان سـپـیـدیِ زیـر گـلــو *** بند چهارم *** بـرو مـرد مــادر خـدا یـاورت الـهــی بــلایـی نـیــایـد ســرت خراشی نگـیرد به بال و پـرت بـرو بـعـد تو وای بـر مـادرت تـو را می‌سـپارم به دست پـدر تـویی هـسـتی من و هست پدر *** بند پنجم *** بـبـیـن بـی‌قـرار تـوأم بـی‌قـرار بـمـان تـا بـهـارم بـیـاید، بـهـار نــدارد تـنـت طـاقـت کــارزار گلوی تو را با سه شعبه چه کار به زیر گلو مثل یک نیزه خورد رد بـوسـه‌هـای مـرا تـیـر بـرد ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر می‌رسد باطناً اما عـلـی اکـبـر به نـظـر می‌رسد خُلقاً و خَلـقاً به رسـول مدنی رفته است آیـنـۀ حُـسـن بـرادر بـه نـظـر مـی‌رسـد می‌چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور کودک شیرخوار پیمبر به نظر می‌رسد وقت جلـوسـش به سر دست امـام زمان حجت حق بر روی منبر به نظر می‌رسد چشم زمیـن محـو شـکـوه اسـداللهـی‌اش در دل قنداقه چو حیدر به نظر می‌رسد کرببلا آمد و شد یک تنه جیـش الحسین یک نفر اما دو سه لشگر به نظر می‌رسد در قد و بالا نه ولی در دل و جرأت چرا با عمو عـبـاس بـرابر به نظـر می‌رسد بعـد عـلـمـدار عـلـمـدار حـرم مـی‌شـود بسکه ابوالفـضل دلاور به نظر می‌رسد با قدمـش با جـنـمش با نفـسـش با دمش محسن صدیـقـۀ اطـهـر به نظر می‌رسد مشک، عمو، آب، عطش، خیمه و اشکِ رباب روضه از اینها که فراتر به نظر می‌رسد حـرمله گر تیـر سـتم را نزند هم؛ عـلی با لب خشکش گل پرپر به نظر می‌رسد ❇️ بررسی و نقد شعر: با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی سایت آستان وصال مراجعه کنید. می‌چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور کودک شش ماهه پیمبر به نظر می‌رسد ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/
ای ولـی‌الـلـه گـهــواره نــشـیـن دسـتهـایت پـرچـم فـتـح المـبـیـن گـریه‌هایت خـطبه‌های حـیـدری حجّت کـبرای محـشر! محشری پـیــرهـای کــاروان را مــقــتـدا بـنـد قـنـداقـت عـمـود خـیـمـه‌ها نــور مــات نـــور ربّــانـی تــو لـشگـری مـات رجـز خوانی تو ای سـپاه کـافـران را خـط شکن مسـتجاب الـدعـوة مثـل پـنج تن بـاقـیـات الصـالـحـاتی یـا عـلـی حـسـرت آب فــراتـی یـا عــلـی کـــهــــیــــعــــص ســــــوره‌ای روح هــر ادعــیــۀ مـاثــوره‌ای از حــرم آمـــد صــدای آب آب بین خـیـمه زد بروی سر رباب آه مادر بین چشمت خواب نیست هی زبانت را نچرخان! آب نیست بـار دیـگـر تـب سـراغـت آمـده سیب سرخم! صورتت تاول زده بـی‌قــرارم تـنـد قــلـبـم مـی‌زنـد نـبـض هـایت نـامـنـظـم می‌زنـد می‌نـشـیـنم باز هق هق می‌کنم حرفی از رفـتن‌ نزن دق می‌کنم این جـماعـت با علی‌ها دشمنـند اصـغـر و اکـبـر ندارد می‌زنـند تا کـمی نـیرو به بـازو می‌دهـند هر جوابی را سه پهـلو می‌دهند چه کنم روضه زبانش قاصر است حرمله تیر و‌ کمانش حاضر است وای اگـر بابـای تو گـریان شود بین میـدان و حـرم حـیران شود حق بده اینقدر حالم مضطر است حنجرت از برگ گل نازک تر است جان‌مـادر تـیر خوردی پر نزن دست و پا در پیش این لشگر نزن خـون تو هرگز نمی‌ریزد زمین می‌برند آن را سوی عرش برین غم مخور خونت شفاعت می‌کند حضرت زهـرا بزرگـت‌ می‌کند ✅ لطفا شما هم مُبلّغ این کانال بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/