#حضرت_مهدی_عجلاللهُتعالیفرجه_مناجات_ماه_محرمی
به هوای روی ماهت شده این دلم هوایی
ز گناه خـستهام من به تو دارم التجایی
تو نیامدی و من هم شب و روز گریه کردم
به کسی نگفتم اما؛ چه کشیدم از جدایی
سرراه تو نشـستم نظری اگر چه پـستم
سر راه با تو جانا؛ چه خوش است آشنایی
ز بکای صبح و شامت برسان به چشمهامان
برسان تو قلب مارا به شهـید کـربلایی
تن شاه بین گـودال شده غـارت اراذل
روی نیزهای عمامه روی نیرهای عبایی
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_خروج_ازکربلا
ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم!
آیـا تـویـی بـرادر مـن؟ نـیـست بـاورم
با آنکه در جـوار تو یک عـمر بوده ام
نشـناسـمت کنون که تو هـستی برابرم
پامال جور و دست خوش کینه ام ببـین
ای کـشتی نـجـات، گذشت آب از سرم
عمرمنی که از کف من رفته ای و من
بی تو، گـمـان بـودن خـود را نـمی بـرم
ای خشک لب! کنار فرات از غمت ببین
دریـاسـت در کـنـار مـن از دیـدۀ تـرم
با کعـب نی کـنـند جـدا از توأم و لیک
از جان خویش بگـذرم و از تو نگذرم
دیشب کـنار پیکـر پاکـت چها گذشت؟
کاین خـاک ها هـنوز دهـد بوی مـادرم
دیدم که دست ظلم، تو را سنگ می زند
بگـذاشتم، دو دست خود آنگاه بر سرم
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_خروج_ازکربلا
همره شدند قافـله ای را كه مانده بـود
تا طی كنند مرحله ای را كه مانده بود
از خـویش رفـته انـد سبـكـبـار تا خـدا
برداشتـند فـاصله ای را كه مانده بود
با طرح یك سوال به پاسخ رسیـده اند
حل كرده اند مسأله ای را كه مانده بود
با ركعـتی نگـاه در آن آخـرین پـگـاه
بدرود كرد نـافله ای را كه مانده بود
در فصل آفـتاب و عطش از زبان حر
نوشید آخرین بله ای را كه مانده بود
آمد برون ز خیمۀ غربت قفس به دست
آزاد كـرد چلچـله ای را كه مانده بود
بی تاب و بی قرار در آن آخرین وداع
زینب گریست حوصله ای را كه مانده بود
از حـلقـۀ محاصره تنهـا عـبور كـرد
از هم گسیخت سلسله ای را كه مانده بود
در بند بند شامی كوفی فـریب ریخت
پس لرزه های زلزله ای را كه مانده بود
چون بحرپُر خروش، به یك موج سهمگین
درهم شكست اسكله ای را كه مانده بود
از پیـش پـای قـافـلـۀ سیـنه ســرخ ها
برداشت آخرین تله ای را كه مانده بود
دلهای پرخروش و جرس جوش و ناله نوش
هی می زدند قافله ای را كه مانده بود
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_خروج_ازکربلا
کاروان ره می سپرد اما دل و جان سوخته
اشک دریـا می نـمود، اما بـیـابان سوخته
آه! از شام غـریبانی که بر عالم گذشت
دشت و دریا غرق خون، پیدا و پنهان، سوخته
آسـمان تا آسـمـان بـال ملائک، ریخـته
حوریان را، کاکُلِ زلفِ پریشان، سوخته
دیدم آن شب بر زمین، خاکستر پروانه را
شمع را دیدم ولی سر در گریبان، سوخته
خاک را باران تیر و نیزه ها سیراب کرد
گلشن زهرا ولی در زیر باران، سوخته
کاروان می رفت و بیرق از سر خورشید داشت
بود بر بالای نی، برگی ز قرآن، سوخته
کاروان می بُرد زینب را به سوی سرنوشت
داشت در صحرا ولی جا مانده ای، آن سوخته
لاله اند آن زخم بر دوشانِ خونین پیرهن؟
یا زمین از آتش داغ عزیزان، سوخته؟
کیست تا در پاره ای از بوریا پنهان کند؟
جسم صد چاکی که بر ریگ بیابان، سوخته
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
#سیدالشهدا_علیهالسلام_خروج_ازکربلا
دشت می بلعید، کم کم پیکر خورشید را
بر فـراز نیزه می دیدم، سرِ خورشید را
آسمـان گو تا بشـوید بـا گـلاب اشـک ها
گـیسوان خـفته در خاکسترِ خورشید را
بوریایی نیست در این دشت تا پنهان کند
پـیـکرِ از بـوریا عـریان ترِ خورشیـد را
چشم های خفته در خونِ شفق را وا کنید
تا بـبـیـند کـهکـشـانِ پـرپر خورشـید را
نیمی ازخورشید، در سیلاب خون افتاده بود
کـاروان می برد نـیم دیـگر خـورشید را
کاروان بود و گـلوی زخمی زنگـوله ها
ساربان دزدیده بود انگشتر خورشید را
آه، اشترها چه غمگین و پریشان می روند
بر فراز نــزه می بیـنم سرِ خورشید را
✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید
👇👇👇👇👇👇👇👇
لینک کانال در ایتا
https://eitaa.com/astanevesal
لینک کانال در روبیکا
https://rubika.ir/astanevesal
آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور )
https://www.astanevesal.ir/
🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹