eitaa logo
آستان وصال ( اشعار آئینی؛ مقتل، آموزش مداحی)
2.7هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
9 ویدیو
46 فایل
👈 آدرس اینترنتی سایت جامع آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 👈 برای بهرمندی بهتر و بیشتر از قسمت های 18 گانه سایت اصلی آستان وصال و حجم بسیار بالای مطالب سایت؛ لطفا همزمان با این کانال به سایت اصلی آستان وصال هم مراجعه نمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
یک کم از اشک تو در میزان دریا کم نبود پیش غم‌های تو غم‌های دو عالم غم نبود سر به مُهر کـربلا می بُرد در سجاده‌اش آن که پیش هیچ کس غیر از خدایش خَم نبود بعد قـرآن در نـزول آیـه‌های مُـحکَـمات هیچ نطقی در جهان چون خطبه‌ات مُحکم نبود پِلک بر هم می‌زدی کرب و بلا می‌شد مرور مقتلی کامل تر از چشمت در این عالم نبود روضۀ در پرده‌ات این بود که، در طول راه غیر تو با عمه جانت هیچ کس مَحرَم نبود گرچه کشتت ذره ذره شمر، با سَمِّ هُشام در حقیقت قاتلت هم شمر بود و هم نبود با حساب روضۀ گودال و ظهر و خیمه‌ها عـلّتِ اصلـی مرگت حـتم دارم سَـم نبود ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
آقـا سـلام بـر تـو و شـام غـریـب تو آقا سـلام بـر دل غـربـت نـصیب تو از راه دور بـا دل رنــجــور آمــدی مرهم به غـیر صبر ندارد طبیب تو باغ از صدای زمزمه، از عطر گل تهی‌ست جا مانده در خرابه مگر عندلیب تو؟ تصویر کربلاست که همواره روشن است در چـشـمـۀ زلال نـگـاه نـجـیـب تـو رفتی و قرن‌هاست که تکرار می‌شود نـجـوای عـاشـقـانـۀ امنّ یـجـیـب تـو ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر می‌خواست امامت از دل آتش چنان ققنوس برمی‌خاست علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟ خدا او را به بزم عشق‌بازی شعله‌ور می‌خواست علی در خونِ خود پرپر، علی با تیرِ در حنجر علی از شعله سوزان‌تر، علی بودن هنر می‌خواست نباید شعلۀ این ماجرا یک لحـظه بنـشیند عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر می‌خواست به پاهای کبوتر نامه‌ای از جنس زنجیر است که فریاد بلند تشنگان، پیغامبر می‌خواست مصیبت تازه بعد از کربلا آغاز شد یعنی به غیر از خونِ تن، دشمن از او خون جگر می‌خواست امامت را زنی با جان و دل می‌برد آهسته که زینب بود، اگر او زیر دست و پا سپر می‌خواست پدر لب‌تشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر صدای شرشر باران چه از جان پسر می‌خواست غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش که استعلام حقانیتش را از حجر می‌خواست ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
عجیب نیست که نامش علیّ سجاد است که سهمش از همه دنیا حریم سجاده‌ست حسین را پـسر است و به مجـتبی داماد شگفت! از دو جهت نسل او علی زاده‌ست بگو بـه مـدعـیـان امـامـت و عـصـمـت عـلی بـرای تـقـابـل هـمـیـشـه آمـاده‌ست گواه او حـجـرالاسـود است بی‌خـردان! به حـرف آمدن سنگ پیـش او ساده‌ست پس از شهادت او خـلـق تـازه فهـمـیـدند که بوده شب به فقیران طعام می‌داده‌ست به روضه می‌رسد این شعر، دست شاعر نیست قلم اگـر که می‌افـتـد به دست بـالا دست اگرچه با غل و زنجیر روی مرکب بود گمان کنم دوسه باری به خاک افتاده‌ست به کربلا نرسیده‌ست هرکه، گمراه است یگانه راه رسیدن به عشق، این جاده‌ست کدام جاده؟ همان جاده‌ای که هر قـدمش نـشـان پـرپـری از لالـه‌هـای دلـداده‌ست میان آن غل و زنجـیرها به ما آمـوخت اسیر عشق حسین است هرکه، آزاده‌ست ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
چهل سال است، مقتل می‌چکد از چشم‌های من چهل سال است گودال است، هر جایی برای من چهل سال است، ابرِ اشک‌ریزی بر سرم دارم که می‌بارد برای تشنه‌لب‌ها؛ پا به پای من چهل دریاست، پشت کوه‌های بغض خاموشم که جاری می‌شود بر گونه‌ام؛ با های‌های من منم پیغمبرِ گریه؛ کتابم مصحفِ روضه‌ست که نازل می‌شود هر لحظه در غار حرای من تمام آنچه را دیدم چهل سال است، می‌خوانم دل سنگ آب شد؛ با روضه با سوز صدای من از آن روزی که باران دیر آمد؛ آسمان بد کرد پر است از ابرهای شرمگین آب و هوای من چهل حج رفته‌ام تا کعبۀ گودالِ قربانگاه تن احرام، هم سرخ است، از خونِ منای من چهل سال است، قاتل می‌بُرد با خنجر کُندش سر بابا به نـیزه می‌رود در کربلای من برای یک پسر چشمان خود را کشت، با گریه چه‌ها می‌کرد با خود؛ بود اگر یعقوب، جای من؟ ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
مانـنـد ابـر پیـش یـتـیـمـان گـریـسـتـه مـردی که پـای غـصۀ جانان گریستـه هر لحظه زندگی خودش را حسین دید با این حساب از دل و از جان گریسته از داغ و غصه‌های اسارت درون شام با حال زار و مـوی پـریشان گریسته قطعاً به یـاد نـیـزۀ غـربت میان دشت او یا حـسیـن گـفـته فـراوان گـریـسته در تشت چوب بود و حروف مقـطـعه عـمـری بـرای قـاری قـرآن گـریـسته شـایـد بـرای دخــتـر دردانـۀ حـسـیـن وقـتی که دید خـار مـغـیـلان گـریسته قـطـعاً درون زنـدگی اش سـود می‌کند هر کس که پای عشق تو از جان گریسته یعـقـوب چشم خویش برای حسین داد کی!؟ او برای یوسف کنعـان گریسته ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ای دعا با نفست کرده به گردون پرواز سجده آورده به سجاده‌ات از شوق نماز عرشیان راست به خاک حرمت روی نیاز سخنانت همگی وحی و کلامت اعجاز آفـتـاب دلـی و مــاه هــزار انـجــمـنـی حـجـت چــارمـی و آیــنـۀ پـنــج تــنـی *** بند دوم *** تـو حـسـیـن دگـر فــاطــمـۀ زهــرایـی تـو فــروغ بـصـر فـاطـمـۀ زهــرایــی بـلکـه قـرص قـمـر فـاطـمـۀ زهـرایـی تـو تــمــام ثـمــر فــاطـمــۀ زهــرایــی پـدر هـشـت امـامی و عـزیـز سـه ولی رخ نبی حُـسن عـلی نام گـرامیت علی *** بند سوم *** نطق تو قبضۀ شمشیر و وجودت سپر است دم تو از دم شمشیــر تو بـرنده‌تر است خـط تو سیـر وصال احـد داد گـر است بلکه هر گام تو یک کرببلای دگر است به دل سنگ عـدو تـیغ شدی تیـر شدی فـاتح کرب‌وبلا در غـل و زنجیر شدی *** بند چهارم *** گرچه بـردند تو را بر در دروازۀ شام گر چه دادنـد تو را با همه پاکی دشنام گرچه بر فرق سرت سنگ زدند از لب بام تـو امامی تـو امامی تو امـامی تو امام نه عجب چهره به خاک تو فلک بگذارد ناقـه‌ات پـا بـه روی بال مـلک بگذارد *** بند پنجم *** دشمنان زخم به قلب تو هم آهنگ زدند گرگ‌ها بر جگر سوخته‌ات سنگ زدند دسته‌ای چنگ زدند و به تنت سنگ زدند بر گل روی تو از خون جبین رنگ زدند شامیان شمع صفت سوخته آبت کردند خارجی‌زاده به هر کوچه خطابت کردند *** بند ششم *** حـجـت‌الله کجـا طـعـنـۀ پـیـوسـتـه کجـا روح توحید کجا جسم به غل بسته کجا رنـج راه و دل زار و بـدن خستـه کجا بـارش سنـگ کجا و سر بشکـسته کجا هجـده سایه به سر از سر پـاک شـهـدا بـر لبـت ذکـر خـدا بـود خـدا بـود خـدا *** بند هفتم *** ای که داغ جگرت شعـله زده بر دل‌ها سنگ بـاران شده از بـام همه منـزل‌ها سـر بـابـا سـر نـی پـیـشـرو محـمـل‌هـا خنـده کـردند بـه اشک غـم تو قـاتـل‌ها کـوه انـدوه نـشـایـد شکـنـد پـشت تو را خنده و هلهله و زخم زبان کشت تو را *** بند هشتم *** پسـر هنـد شـرر بـر جگـرت زد دیدی زخـم‌ها بر روی زخم دگرت زد دیدی خنده بر سوز دل و چشم ترت زد دیدی خیزران بر لب خشک پدرت زد دیدی تو که از خاک درت خلق، عزیزی ببرند خواهرت را ز چه باید به کنیزی ببرند *** بند نهم *** چرخ گردون به تو در جور و جفا عادت کرد همه جا سهم تو را درد و غم و محنت کرد همه گل‌های گـلستان تو را غارت کرد به خدایـی خدا زهـر تو را راحت کرد تو عـلی بودی و مثل علی اول مظلـوم بـابی انت و اُمّی شـدی آخـر مـسـمـوم *** بند دهم *** ای جگرپارۀ زهرا که شدی پاره جگر عـاقبت زهـر جـفا بر جگرت کرد اثر گـشـت حـق تـو ادا ای پـسـر پیـغـمـبر وای بـر ما ز غمت اشـک نریزیم اگر تا دم مرگ روان اشک به سیمایت بود اثـر حـلـقـۀ زنجـیـر به اعـضـایت بـود *** بند یازدهم *** شعـلـۀ آه تـو پنهـان به خـروش ما بود نـالـۀ یـا ابـتــای تـو بـه گـوش مـا بـود آه تــو در دل فــریـاد خمــوش مـا بود کاش تابوت تو آن روز به دوش ما بود تو که خود دست کرم بر سر عالم داری چه بسا شعله که در سینۀ «میثم» داری ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
با عمه‌اش به پای حـسین گریه می‌کند در سجده هم برای حسین گریه می‌کند سـجـاد آل عـشـق و امـام بـکـاسـت او هر لحظه در هوای حسین گریه می‌کند هـشتاد درصد از لحـظات غـمش شـده وقف حسین و جای حسین گریه می‌کند با خـاطرات نیزه و سر لـطـمه می‌زند با یاد آن عـبـای حـسـین گـریه می‌کـند ای ریز ریز من چـقدر مختصر شدی تو قصه های چشم منی، غصه سر شدی *** بند دوم *** یعقوب اگر به جای من زار و خسته بود یعـقوب اگر به جای من دلشکـسته بود یعقـوب اگر نظاره به گودال کرده بود بار سـفـر به سـوی خـداونـد بسـته بود بابـای من به زیـر سـم اسب رفـته بود اعضای اطهرش ز مفاصل گسسته بود کـشـتی اسـرعی که مسـیر نجـات بود پهلو شکسته غمزده در خون نشسته بود آنقدر نیزه خورد که چشمش سپـید شد با یک لب ترک زده، تـشـنه شهـید شد *** بند سوم *** کشتی شکست خورده به طوفان، حسین من تفـسـیر نام لولو و مرجـان، حسین من ای پـاره‌های سـورۀ انسان، حسین من کردی مرا تو پاره گریبان، حسین من دارد بـرای کار خـودش تـوبـه می‌کـند چوبی‌که خورد بر لب و دندان، حسین من گـفـتم به نیـزه‌دار، سـر روی نـیـزه را اینقدر روی دست نچرخان، حسین من دیگر بس است حضرت زهرا ز دست رفت دیگر بس است زینب کبری ز دست رفت ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس سایت آستان وصال https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
اگرچه شمع از آتش به روی سر دارد منم همان که زِ غم شعله بر جگر دارد پس از تو نوبتِ سی سال گریۀ من بود پس از تو در همه احوال گریۀ من بود شبـیه گریۀ طـفـلان خـیـزران خورده شـبـیـه گــریـۀ پـیـرِ زنِ جـوان مُـرده پس از تو گوشۀ سجاده ام پُر از اشک است پس از تو قامتِ اُفتاده ام پُر از اشک است پس از تو صحبت بازار می کنم هر روز شکایت از غم انظار می کنم هر روز تمامِ شهـر از این گـریه ها خـبـر دارد که گریه بر جگـر سنگ هم اثـر دارد ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹
ای مقـتـدای اهل بکـا و دعـا، عـلی ای بـانـی ارادت مـا بـر خـدا، عـلی ای گریه‌هات، روضۀ بی‌انتها، علی ای مـقـتـل مـجـسـّم کرب‌و‌بلا، عـلی زخمی‌که مانده روی پرت فرق می‌کند داغی که مانده بر جگرت فرق می‌کند اصلاً دلیـل درد سرت فـرق می‌کند از کربلای خون، خبرت فرق می‌کند داغ اسارت و غـم هجران چشیده‌ای از کربلا به شام به چشمت چه دیده‌ای بر شانه بار شام غـریـبان کـشیده‌ای پس بی دلیل نیست چنین قد خمیده‌ای بـا نـیـزه پـای نـیـزۀ دلـدار بُـردنـت بر روی نـاقـه با تن تب دار بردنت با دست بسته مجـلس اغـیار بُـردنت با دخـتـران فـاطـمـه بـازار بُـردنت غـم با حساب گریۀ تو بی‌حساب شد با روضـه‌هـای آب تـنت آبِ آب شد تا ذبح دیـدی و دل زارت کـباب شد هرشب گریز روضۀ آبت رباب شد ✅ لطفا شما هم مُبلّغ و منتشر کننده این کانال خوب و پر محتوا بوده و در ثواب آن سهیم شوید 👇👇👇👇👇👇👇👇 لینک کانال در ایتا https://eitaa.com/astanevesal لینک کانال در روبیکا https://rubika.ir/astanevesal آدرس اینترنتی سایت آستان وصال ( جامع ترین سایت علوم مداحی کشور ) https://www.astanevesal.ir/ 🌹🌹یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🌹🌹