#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۳۶
❣امام عليه السلام در پايان اين قسمت، فرزندش را دستور به تمسک به ظل عنایت والطاف الهى و توجّه به ذات پاک او مى دهد که در هر حال کليد نجات است، مى فرمايد:
✨فَاعْتَصِمْ بِالَّذِي خَلَقَکَ وَرَزَقَکَ وَسَوَّاکَ، وَلْيَکُنْ لَهُ تَعَبُّدُکَ، وَإِلَيْهِ رَغْبَتُکَ، وَمِنْهُ شَفَقَتُکَ
💠 «بنابراين به آن کس که تو را آفريده و روزى داده و آفرينش تو را نظام بخشيده تمسک جوى و تنها او را پرستش کن و رغبت و محبّت تو تنها به سوى او باشد و تنها از (مخالفت) او بترس
✍اين چهار دستور کوتاه و پر معنا به يقين ضامن سعادت هر انسانى است:
🔹 اعتصام به ظل عنايت پروردگار و پرستش او و توجّه به ذات پاکش و ترس از مجازاتش.
🔅در جمله «الَّذِي خَلَقَکَ وَ رَزَقَکَ وَ سَوَّاکَ» که برگرفته از اين آيات قرآن مجيد است: الَّذِى خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِى قَدَّرَ فَهَدَى * وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى
👈نخست اشاره به آفرينش، سپس روزى و بعد تسويه و نظام بخشيدن به وجود انسان از نظر جسم و جان آمده است در حالى که مى دانيم نخست خلقت است و بعد تسويه و سپس رزق و روزى;
✔️اين احتمال نيز کاملاً پذيرفتنى است که نظر امام عليه السلام به دوران تکامل جنينى و رشد پس از تولد است; زيرا نطفه اى که در رحم مادر قرار مى گيرد، از روزى الهى که در رحم مادر براى او حواله شده پيوسته بهره مى برد و به دنبال آن مراحل تکامل را يکى پس از ديگرى سير مى کند حتى زمانى که متولد مى شود و روزى او از خون به شير مادر مبدل مى گردد، باز هم مراحل تسويه و تکامل را تا مدت زيادى ادامه مى دهد، بنابراين مى توان گفت که روزى قبل از مراحل تکامل انسان شروع مى شود.
#نهج_البلاغه
📝ادامه دارد....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت۳۷
❣امام عليه السلام در اين بخش از اندرزنامه خود خطاب به فرزند عزيزش به دو نکته مهم اشاره مى کند:
✨وَاعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ أَحَداً لَمْ يُنْبِئْ عَنِ اللهِ سُبْحَانَهُ کَمَا أَنْبَأَ عَنْهُ الرَّسُولُ صلى الله عليه وآله فَارْضَ بِهِ رَائِداً، وَإِلَى النَّجَاةِ قَائِداً
💠«پسرم بدان هيچ کس از خدا همچون پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله خبر نياورده (و احکام خدا را همانند او بيان نکرده است) بنابراين او را به عنوان رهبر خود بپذير و در طريق نجات و رستگارى، وى را قائد خويش انتخاب کن»
✍اين تعبير نشان مى دهد که وحى آسمانى که بر پيغمبر اکرم صلى الله عليه وآله نازل شد سرآمد همه وحى هايى است که بر انبياى پيشين نازل شده است. در آن اعصار مطابق استعداد انسان هاى همان زمان وحى آسمانى نازل مى شد و در عصر خاتم انبيا آخرين پيام هاى خدا بر قلب مبارکش وحى شد.
📗# نهج_البلاغه
📝ادامه دارد.....
@atash_bandegi
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت۳۸
❣امام عليه السلام در ادامه به فرزندش مى فرمايد:
✨فَإِنِّي لَمْ آلُکَ نَصِيحَةً. وَإِنَّکَ لَنْ تَبْلُغَ فِي النَّظَرِ لِنَفْسِکَ ـ وَإِنِ اجْتَهَدْتَ ـ مَبْلَغَ نَظَرِي لَکَ
💠«من از هيچ اندرزى درباره تو کوتاهى نکردم و تو هرقدر براى آگاهى از صلاح خويش کوشش کنى به آن اندازه که من درباره تو تشخيص داده ام نخواهى رسيد»
✍هدف امام عليه السلام از اين سخن آن است که فرزندش را تشويق کند به دو دليل نسبت به اين نصايح کاملاً پايبند باشد
🔻 يکى اينکه امام عليه السلام بر اثر دلسوزى و محبّت فوق العاده به او چيزى را فروگذار نکرده و ديگر اينکه فرزندش تازه کار است و هرگز نمى تواند آنچه را امام عليه السلام مى داند و مى بيند، بداند و ببيند که گفته اند: آنچه را جوان در آيينه مى بيند پير در خشت خام آن بيند.
📗#نهج_البلاغه
📝ادامه دارد .....
@atash_bandegi
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۳۹
❣امام عليه السلام در این بخش به سراغ يکى از دلايل توحيد مى رود، همان توحيدى که پايه اصلى تمام دين و رکن رکين آن است; مى فرمايد:
✨وَاعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِيکٌ لاََتَتْکَ رُسُلُهُ، وَلَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْکِهِ وَسُلْطَانِهِ، وَلَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَصِفَاتِهِ
💠 «پسرم بدان اگر پروردگارت شريکى داشت، رسولان او به سوى تو مى آمدند و آثار ملک و قدرتش را مى ديدى و افعال و صفاتش را مى شناختى»;
✍امام عليه السلام در يک نگاه براى نفى شريک و همتا براى خداوند به سه امر استدلال مى کند:
🔹نخست اينکه اگر خدا شريک و همتايى مى6 داشت حتما حکيم بود و خداوند حکيم بايد بندگان را از وجود خويش آگاه سازد و اوامر و نواهيش را توسط پيامبران خويش به گوش آنها برساند در حالى که ما مى بينيم تمام انبيا بشر را به سوى خداى واحد دعوت کرده اند; آيات قرآن و متون کتب آسمانى گواه اين مطلب است.
🔹از سوى ديگر اگر پروردگار ديگرى وجود داشت بايد آثار ملک و قدرت و سلطان او در جهان نمايان گردد در حالى که هر چه در اين عالم بيشتر دقت مى کنيم به وحدت آن آشناتر مى شويم.
✔️جهان مجموعه واحدى است با قوانين يکسان که بر سر تا سر آن حکومت مى کند و اين وحدت که از ساختمان اتم ها گرفته تا کهکشان هاى عظيم همه تحت قانون واحدى به حيات خود ادامه مى دهند، دليل بر يکتايى آفريدگار و يگانگى خداست.
📘#نهج_البلاغه
📝ادامه دارد....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۴۰
❣امام عليه السلام در ادامه اين سخن به هفت وصف از صفات خداوند اشاره مى کند:
⚜نخست مى فرمايد:
✨وَلَکِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ
💠 «ولى او خداوند يگانه است، همان گونه که خودش را به اين صفت توصيف کرده است»
✍اين وصف نتيجه استدلالى است که امام عليه السلام قبلاً بيان فرمود که اگر پروردگار و معبود ديگرى بود، فرستادگان او به سراغ تو مى آمدند و آثار ملک و سلطانش را در همه جا مى ديدى و افعال و صفاتش را در جبين موجودات مشاهده مى کردى و چون چنين نيست نتيجه مى گيريم که او خداوندى است يکتا.
🔹اضافه بر اين در قرآن مجيد نيز بارها خودش را به يکتايى توصيف کرده که نمونه بارز آن سوره توحيد است و از آنجا که او صادق است و کذب و دروغ که نتيجه نياز و عجز و هواپرستى است در ذات او راه ندارد، بنابراين مى توانيم در اين وصف و ساير صفاتش، بر دليل سمعى; يعنى آيات و روايات قطعى تکيه کنيم.
⚜در دومين وصف مى فرمايد:
✨لاَ يُضَادُّهُ فِي مُلْکِهِ أَحَدٌ
💠«هيچ کس در ملک و مملکتش با او ضديت نمى کند»
🔰اين همان توحيد در حاکميّت است که يکى از شاخه هاى توحيد افعالى است; مالک يکى است و حاکم يکى. دليل آن هم روشن است، زيرا وقتى بپذيريم خالق اوست طبعا مالک و حاکم جز او نمى تواند باشد. آن هم خالقيت مستمر، چرا که مى دانيم خلقتش دائمى است; يعنى ما لحظه به لحظه آفريده مى شويم درست مانند نور چراغ که به منبع مولّد برق ارتباط دارد و اگر يک لحظه رابطه اش قطع شود خاموش مى گردد. آرى او همه روز خالق است و همواره حاکم و مالک.
📘#نهج_البلاغه
📝ادامه دارد.....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۴۱
❣امیر المومنین علیه السلام در سومين و چهارمين وصف خداوند مى افزايد:
✨وَلاَ يَزُولُ أَبَداً وَلَمْ يَزَلْ
💠«و هرگز زايل نخواهد شد و همواره بوده است»
✍دليل اينها روشن است، زيرا مى دانيم او واجب الوجود است، واجب الوجود حقيقتى است که به تعبير ساده، وجود او از ذاتش مى جوشد، بنابراين چنين وجودى ازلى است و بايد ابدى باشد. موجودى حادث است که وجودش از خود او نبوده و از بيرون آمده; موجودى فانى مى شود که وجودش از درون ذاتش نبوده و از خارج ذاتش به او رسيده باشد.
⚜ پنجمين و ششمين وصف
✨أَوَّلٌ قَبْلَ الاَْشْيَاءِ بِلاَ أَوَّلِيَّة، وَآخِرٌ بَعْدَ الاَْشْيَاءِ بِلاَ نِهَايَة
🔹«او سرسلسله هستى است بى آنکه آغازى داشته باشد و آخرين آنها است بى آنکه پايانى برايش تصور شود»
🔻اين دو وصف نيز از لوازم ازليت و ابديت ذات پاک اوست که آن هم نتيجه واجب الوجود بودن او است.
⚜هفتمين وصف
✨عَظُمَ عَنْ أَنْ تَثْبُتَ رُبُوبِيَّتُهُ بِإِحَاطَةِ قَلْب أَوْ بَصَر
🔹«بزرگ تر از آن است که ربوبيتش در احاطه فکر يا چشم قرار گيرد»
✔️دليل آن هم روشن است; ربوبيت او از ازل شروع شده و تا ابد ادامه دارد و همه عالم هستى را با مرزها و حدود ناشناخته اش در بر مى گيرد، بنابراين چنين ربوبيت گسترده اى را نه با چشم مى توان مشاهده کرد و نه در فکر انسان مى گنجد، زيرا ربوبيتش نامحدود است و نامحدود در فکر محدود انسان نخواهد گنجيد.
📕#نهج_البلاغه
📝ادامه دارد.....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۴۲
❣امام عليه السلام بعد از بيان عظمت خداوند و يگانگى و ازليت و ابديت و احاطه ربوبيت او بر جميع عالم، در ادامه سخن، فرزندش را مخاطب ساخته و او را به کوچکى و ناتوانيش و نيازهاى فراوانش در برابر خداوند توجّه مى دهد مى فرمايد:
✨فَإِذَا عَرَفْتَ ذَلِکَ فَافْعَلْ کَمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِکَ أَنْ يَفْعَلَهُ فِي صِغَرِ خَطَرِهِ، وَقِلَّةِ مَقْدِرَتِهِ وَکَثْرَةِ عَجْزِهِ، و عَظِيمِ حَاجَتِهِ إِلَى رَبِّهِ
💠«حال که اين حقيقت را شناختى، در عمل بکوش آن چنان که سزاوارِ مانند توست از نظر
کوچکى قدر و منزلت و کمى قدرت و فزونى عجز و نياز شديدت به پروردگارت»
✍چهار وصفى را که امام عليه السلام براى فرزندش بر شمرده اوصافى است درباره همه انسانها; همه در پيشگاه خداوند کوچک اند و قدرتشان ناچيز و عجزشان فراوان و نيازشان به پروردگارشان زياد.
🔹مشروط بر اينکه انسان، خويشتن را بشناسد و به خود فراموشى گرفتار نگردد که در اين صورت از طريق بندگى خارج نخواهد شد و گام در طريق طغيان نخواهد گذاشت.
✔️آرى شناخت عظمت خدا و معرفت به کوچکى خويش در برابر او سرچشمه عبوديت و بندگى است، و فراموشى آن، سرآغاز طغيان و ظلم و بيدادگرى است.
📘#نهج_البلاغه
📝ادامه دارد....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۴۳
❣آن گاه امام(عليه السلام) راه را به فرزند دلبندش نشان مى دهد که انجام اعمال شايسته چگونه است، مى فرمايد:
✨فِي طَلَبِ طَاعَتِهِ، وَالْخَشْيَةِ مِنْ عُقُوبَتِهِ، وَالشَّفَقَةِ مِنْ سُخْطِهِ: فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْکَ إِلاَّ بِحَسَن، وَلَمْ يَنْهَکَ إِلاَّ عَنْ قَبِيح
💠«در راه اطاعتش بکوش، از عقوبتش ترسان باش و از خشمش بيمناک، زيرا او تو را جز به نيکى امر نکرده و جز از قبيح و زشتى باز نداشته است»
✍امام عليه السلام در اينجا عمل شايسته را در سه چيز خلاصه کرده است:
👈اطاعت و فرمان، ترس از عقوبت و اشفاق از خشم او.
🔹بديهى است که خشيت و اشفاق در برابر عقوبت و خشم پروردگار، انگيزه طاعت است،
🔹 بنابراين امام عليه السلام نخست به اطاعت پروردگار اشاره کرده و سپس بر انگيزه هاى آن تأکيد ورزيده است و تفاوت خشيت و اشفاق همان گونه که قبلاً اشاره شد در اين است که خشيت به معناى خوف و ترس است، ولى شفقت و اشفاق، ترس آميخته با اميد است.
✔️ بنابراين ترس از عقوبت خداوند، همچون ترس از حادثه وحشتناک نااميد کننده نيست، بلکه ترسى آميخته با اميد به لطف و عطوفت و کرم پروردگار است.
🔹جمله «فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْکَ ...» اشاره به اين است: گمان نبر اطاعت تو از پروردگار چيزى بر جاه و جلال او مى افزايد يا خداوند نيازى به آن دارد. به عکس تو نيازمند به آنى، زيرا تو را به نيکى هايى که مايه سعادت توست امر فرموده و از قبايح و زشتى هايى که تو را به بدبختى و شقاوت مى کشاند نهى کرده است.
📕 نهج البلاغه
📝ادامه دارد.....
@atash_bandegi 🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۴۴
❣امام عليه السلام در اين بخش از وصيّت نامه خود، موقعيت دنيا و آخرت را ضمن دو مثال زيبا و گويا بيان مى کند نخست مى فرمايد:
✨يَا بُنَيَّ إِنِّي قَدْ أَنْبَأْتُکَ عَنِ الدُّنْيَا وَحَالِهَا، وَزَوَالِهَا وَانْتِقَالِهَا، وَأَنْبَأْتُکَ عَنِ الاْخِرَةِ وَمَا أُعِدَّ لاَِهْلِهَا فِيهَا، وَضَرَبْتُ لَکَ فِيهِمَا الاَْمْثَالَ، لِتَعْتَبِرَ بِهَا، وَتَحْذُوَ عَلَيْهَا
💠 «فرزندم! من تو را از دنيا و حالات آن و زوال و دگرگونيش آگاه ساختم و از آخرت و آنچه براى اهلش در آن مهيا شده مطلع کردم و درباره هر دو برايت مثال هايى زدم تا به وسيله آن عبرت گيرى و در راه صحيح گام نهى»
💢امام عليه السلام بعد از ذکر اين مقدمه دو مثال مى زند نخست مى فرمايد:
✨إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَالدُّنْيَا کَمَثَلِ قَوْم سَفْر نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِيبٌ فَأَمُّوا مَنْزِلاً خَصِيباً وَجَنَاباً مَرِيعاً، فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِيقِ، وَفِرَاقَ الصَّدِيقِ، وَخُشُونَةَ السَّفَرِ، وَجُشُوبَةَ المَطْعَمِ، لِيَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ، وَمَنْزِلَ قَرَارِهِمْ
🔹 «کسانى که دنيا را خوب آزموده اند همچون مسافرانى هستند که در منزلگاهى بى آب و آبادى وارد شده اند لذا تصميم گرفته اند به سوى منزلى پرنعمت و ناحيه اى راحت حرکت کنند، از اين رو مشقت راه را متحمّل شده و فراق دوستان را پذيرفته و خشونت ها و سختى هاى سفر و غذاهاى ناگوار را قبول نموده اند تا به خانه وسيع و منزلگاه آرامشان گام نهند»
✨فَلَيْسَ يَجِدُونَ لِشَيْء مِنْ ذَلِکَ أَلَماً وَلاَ يَرَوْنَ نَفَقَةً فِيهِ مَغْرَماً. وَلاَ شَيْءَ أَحَبُّ إِلَيْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ، وَأَدْنَاهُمْ مِنْ مَحَلَّتِهِمْ
🔹«به همين دليل آنها از هيچ يک از اين ناراحتى ها احساس درد و رنج نمى کنند و هزينه هايى را که در اين طريق مى پردازند از آن ضرر نمى بينند و هيچ چيز براى آنها محبوب تر از آن نيست که ايشان را به منزلگاهشان نزديک و به محل آرامششان برساند»
✍آرى اين طرز فکر مؤمنان صالح است، زيرا آنها هرگز فريفته زرق و برق دنيا نمى شوند; دنيا را مجموعه اى از ناراحتى ها، درد و رنج ها، گرفتى ها، نزاع ها و کشمکش ها مى بينند در حالى که ايمان به معاد و بهشت و نعمت هايش و اعتقاد به وعده هاى الهى به آنها اطمينان مى دهد که در آنجا جز آرامش و آسايش و نعمت هاى مادى و معنوى و خالى بودن از هرگونه درد و رنج و از همه مهم تر رسيدن به قرب پروردگار چيزى نيست و همين امر سبب مى شود که سختى هاى اين سير و سلوک را با جان و دل بپذيرند و هرگونه مشقتى را در اين راه متحمل شوند.
📕 #نهج_البلاغه
📝ادامه دارد.....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۴۵
❣امام عليه السلام در ادامه قسمت قبل به مثال دوم درباره دنياپرستان بى ايمان پرداخته مى فرمايد:
✨وَمَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا کَمَثَلِ قَوْم کَانُوا بِمَنْزِل خَصِيب، فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِل جَدِيب، فَلَيْسَ شَيْءٌ أَکْرَهَ إِلَيْهِمْ وَلاَ أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا کَانُوا فِيهِ، إِلَى مَا يَهْجُمُونَ عَلَيْهِ، وَيَصِيرُونَ إِلَيْهِ
💠«(اما) کسانى که به دنيا مغرور شده اند همانند مسافرانى هستند که در منزلى پرنعمت قرار داشته سپس به آنها خبر مى دهند که بايد به سوى منزلگاهى خشک و خالى از نعمت حرکت کنند نزد آنان چيزى ناخوشايندتر و مصيبت بارتر از مفارقت آنچه در آن بوده اند و حرکت به سوى آنچه که بايد به سمت آن روند و سرنوشتى که در پيش دارند نيست»
✍آرى; آنها مى دانند که سرنوشتشان دوزخ با آن عذاب هاى مرگبار است و زندگى دنيا با همه مشکلاتش در برابر آن بسيار گواراست. به همين دليل از مرگ، بسيار مى ترسند و از آينده خود بسيار در وحشتند،
💢همان گونه که قرآن مجيد درباره گروهى از دنياپرستان بنى اسرائيل مى گويد:
🔹آنها را حريص ترين مردم ـ حتى حريص تر از مشرکان ـ بر زندگى خواهى يافت; (تا آنجا) که هر يک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود، در حالى که اين عمر طولانى، او را از کيفر باز نخواهد داشت»
📗نهج_البلاغه
📝ادامه دارد.....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
📌قسمت ۴۶
❣امام عليه السلام در اين قسمت از وصيّت نامه پربارش نخست به يکى از مهم ترين اصول اخلاق انسانى اشاره کرده مى فرمايد:
✨يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَکَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَکَ وَبَيْنَ غَيْرِکَ
💠«پسرم خويشتن را معيار و مقياس قضاوت ميان خود و ديگران قرار ده»
✍ترازوهاى سنتى معمولا داراى دو کفه بود و وزن کردن صحيح با آن در صورتى حاصل مى شد که دو کفه دقيقاً در برابر هم قرار گيرد.
✔️ اين سخن اشاره به آن است که بايد هرچه براى خود مى خواهى براى ديگران هم بخواهى و هر چيزى را که براى خود روا نمى دارى براى ديگران هم روا مدارى تا دو کفه ترازو در برابر هم قرار گيرد.
📕 #نهج_البلاغه
📝ادامه دارد.....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━
#شرح_نامه ۳۱
نهج البلاغه
📌قسمت ۴۷
❣امیر المومنین علیه السلام در ادامه وصیت نامه می فرماید:
🔅در جمله اوّل و دوم مى فرمايد:
🔻«براى ديگران چيزى را دوست دار که براى خود دوست مى دارى و براى آنها نپسند آنچه را براى خود نمى پسندى»
فَأَحْبِبْ لِغَيْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ، وَاکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لَهَا
🔅در بخش سوم مى فرمايد:
🔻«به ديگران ستم نکن همان گونه که دوست ندارى به تو ستم شود»
وَلاَ تَظْلِمْ کَمَا لاَ تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ
🔅در قسمت چهارم مى افزايد:
🔻«به ديگران نيکى کن همان گونه که دوست دارى به تو نيکى شود»
وَأَحْسِنْ کَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْکَ
🔅در جمله پنجم مى فرمايد:
🔻«آنچه را براى ديگران قبيح مى شمرى براى خودت نيز زشت شمار»
وَاسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِکَ مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِکَ
🔅در قسمت ششم مى افزايد:
🔻 «و براى مردم راضى شو به آنچه براى خود از سوى آنان راضى مى شوى»
وَارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِکَ
🔅سرانجام در هفتمين دستور مى فرمايد:
🔻«آنچه را که نمى دانى مگو اگر چه آنچه مى دانى اندک باشد و آنچه را دوست ندارى درباره تو بگويند، درباره ديگران مگو»
وَلاَ تَقُلْ مَا لاَ تَعْلَمُ وَإِنْ قَلَّ مَا تَعْلَمُ، وَلاَ تَقُلْ مَا لاَ تُحِبُّ أَنْ يُقَالَ لَکَ
✍اشاره به اينکه همان گونه که دوست ندارى مردم از تو غيبت کنند يا به تو تهمت زنند يا با القاب زشت و ناپسند تو را ياد کنند يا سخنان ديگرى که اسباب آزردگى خاطرت شود نگويند، تو نيز غيبت ديگران مکن و به کسى تهمت نزن و القاب زشت بر کسى مگذار و با سخنان نيش دار خاطر ديگران را آزرده مکن.
به راستى اگر اين اصل مهم اخلاقى با شاخ و برگ هاى هفت گانه اى که امام عليه السلام براى آن شمرده در هر جامعه اى پياده شود، صلح و صفا و امنيت بر آن سايه مى افکند و نزاع ها و کشمکش ها و پرونده های قضایی به حداقل می رسد.
📝ادامه دارد.....
@atash_bandegi🍂
┗━━━🍁━━