هدایت شده از محتوای ثامن پیربکران
قابل توجه فرماندهان پایگاها، بسیجیان و هادیان سیاسی
🔷نشست بصیرتی ثامن
موضوع :
معضلات اقتصادی کشور
استاددکتر المحمدکاشیان
دکترای اقتصاداز دانشگاه امام صادق(ع) تهران تخصص اقتصاداسلامی-اقتصادمالی عضوهیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه سمنان مدیرنوآوری مرکز نو آوری وایده پردازی علم انسانی اسلامی استان سمنان
زمان:
۲۵ تیر ماه ساعت ۲۰:۳۰
لینگ ورود در روبیکا
https://rubika.ir/mhtavasamenfalavarjan
محتوا ثامن ناحیه مقاومت بسیح شهرستان فلاورجان
19.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴تذکرات جدی به هنجارشکنان در خیابان اندرزگو تهران
⚠️حافظان امنیت:
مگر نمیدونید حجاب قانون این کشوره؟
اگر رعایت نمی کنید با ون جمع آوریتون کنیم اگر معتقد به آزادی هستید ما هم همه دزدها و آزاد بگذاریم.
@BisimchiMedia
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺁﺭﺍﻡ میگیری ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ
که نمیدانی ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺁﻥ ڪﯿﺴﺖ!
چگونه ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺭﺍﻡ نمیگــیری
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ڪه میدانی ﻣﺪﯾﺮ ﻭ ﻣﺪﺑﺮ
ﺁﻥ خـــدا ﺍﺳﺖ به ⇩⇩⇩
به خـدوانداعتـــماد داشــته باشید.
عارفی را پرسیدند :
زندگی به جبر است یا به اختیار ؟
پاسخ داد :
امروز را به اختیار است...
که چه بکارم ...
اما فردا جبر است...
چرا که به اجبار باید درو کنم هر آنچه را که دیروز به اختیار کاشته ام.
#تلاش_سازنده
🌸 * [فکر زیبا، فرهنگ زیبا، دنیای زیبا](ble.im/join/MjczYjFiMW) * 🌸
عوامل مثبت زنده نگه داشتن قیام عاشورا
سید خلیل سید علیپور
نسخه متنی
نمايش فراداده
عوامل مثبت زنده نگه داشتن قيام عاشورا
سيد خليل سيد عليپور
مقدمه
فرهنگ عاشورا و بزرگترين انقلاب جهان و تاريخ را، قهرمان طاغوت شكنهميشه جاويد، سردمدار نهضتهاي ضد طاغوتي، ميوة دل پيامبر 6، نور ديدةزهرا3 ، فرزند جسم و روح امير مؤمنان حضرت علي (ع)، بازوي امام حسن (ع)، يعنيحسين بن علي (ع) پديد آورد، كه هر چه از او بگوييم، قطرهاي در برابر اقيانوس بيكراناوست.
شخصيتي كه به جهت دفاع از حريم اسلام در برابر طوفانهاي سياه طاغوتياناموي، تا آخرين مرز ايثار و نثار به پيش رفت و به جهت دفاع از شرافت مسلمانان وكرامت نفس انسانها در هر زمان و مكاني فرياد زد؛ فريادي رعد آسا، به بزرگي همةجهان، به بلنداي خورشيد، به عظمت عرش، با ياراني جانباز و شيفتة جهاد و شهادت.
حسين (ع) به جهان آمد تا هميشه و در همه جا، آتشفشاني بر ضد ظلم واستكبار و جريان طاغوتي روشن كند تا سوزندة تار و پود طاغوتيان و ستمگران و روشنكنندة دلهاي تاريك گردد.
حسين (ع) يك فرهنگ، يك امت، يك انقلاب عظيم، يك مكتب ناب تحولبخش و بالنده بود.
حسين (ع) احياكنندة آيين ناب محمدي 6 و فرهنگ پر بار علي (ع) بود وچون طوفاني شعلههاي فساد را خاموش ميكرد و زندگي سياه و ننگين ظالمان ومستكبران را در هم كوبيد. قيام حسين (ع) فقط براي سرنگوني طاغوت نبود، بلكه بانهضت او، همة فكرها و انديشههاي گرامي حفظ شد و اسلام از هر گونه دستبرد، سالم واستوار گشت و بازار ارزشهاي والاي انساني؛ مانند شجاعت، شهادت، استقامت، كرامت،ايثار، جانبازي، آزادي، پاك زيستي و انسان سازي رونق گرفت.
سه عامل مهم نهضت امام حسين (ع)
عامل و انگيزة اصلي قيام عظيم امام حسين (ع) بيعت نكردن با يزيد بود تا در هرزمان حسينيان و پيروان حق، حكومت طاغوت را نپذيرند و تسليم چنان حكومتي نشوند،و بر ضد آن قيام كنند.
هدف امام حسين (ع) از حركت به سوي عراق، گردآوري نيروها، تشكيل حكومتاسلامي و تحقق بخشيدن به آرمانهاي اسلام در پرتو حكومت اسلامي بود؛ چنان كهجد بزرگوارش رسول خدا 6 از مكه به سوي مدينه به جهت تشكيل حكومت هجرتكرد و در پرتو آن، اسلام و برنامههاي آن را به طور گسترده و عميق در سطح جهان عرضهنمود. با توجه به اين كه تحصيل حكومت عدل اسلامي براي اصلاح جامعه، غير ازقدرتطلبي و رياست خواهي براي هوسهاي شخصي و نفساني است.
محققان روشنبين اسلامي، عامل سومي را ذكر ميكنند و آن را عامل اصلي ومهم انگيزة قيام امام حسين (ع) ميدانند: امر به معروف و نهي از منكر. چنان كه درخطبهها و گفتار امام حسين (ع) در همة زمان نهضت از امر به معروف و نهي از منكرسخن به ميان آمده است.
دو فريضة امر به معروف و نهي از منكر، با توجه به اهميت و مرتبههاي آن دراسلام امام و مسلمين را الزام ميكند كه قفل سكوت را بشكنند و فرياد بزنند و اسلام عزيزو كيان مسلمانان را از خطر كجرويهاي يزيد و يزيديان نگه دارند، گرچه فريادشان دركوتاه مدت و در ظاهر خفه شد و موجب شهادتشان شد، در دراز مدت موجب نابودي ظلمو ظالم و احياي حق و حقيقت ميگردد و براي مسلمانان در طول تاريخ، الگو و سازندهميشود.
در نهضت امام هر سه عامل وجود دارد و آن حضرت با يزيد بيعت نكرد، چنان كهبيعت نكردن با طاغوت، سبب پيدايي نهضت او شد. امام به افكار عمومي مردم كوفهاحترام گذارد و به دعوت آنان جواب مثبت داد و هجرت براي تجمع نيروها و تشكيلحكومت اسلامي را براي اصلاح امت، كار شايستهاي دانست.
اين دو عامل براي اتمام حجت و الگو سازي براي آيندگان بود، ولي در حقيقت دوشاخه از دو فريضة امر به معروف و نهي از منكر نيز هست، زيرا مايه و عامل اصليانقلابها و نهضتهاي پيامبران و رادمردان حق، هميشه بر اساس پاكسازي و بهسازيبوده، آنان نخست با هر گونه شرك و فساد و انحراف مبارزه ميكردند و سپس توحيد وعدل الهي را برقرار ميساختند، يعني؛ نهي از منكر و امر به معروف ميكردند.
بنابراين، اصليترين و مهمترين عامل نهضت امام حسين (ع) كه مركز و محورعامل ديگر بود، و محرك اصلي او در هجرت، چنان كه در گفتار و بيان امام در جاهايگوناگون به اين مطلب تصريح كرده، همان امر به معروف و نهي از منكر است.
با توجه بهاين كه بيعت نكردن با ظالم و تشكيل حكومت بر ضد او، دو شاخه و دو اصل فرعي ازدرخت تنومند و اصل نيرومند امر به معروف و نهي از منكر است.
استاد شهيد مطهري پس از بررسي سه عامل (1ـ بيعت نكردن؛ 2ـ دعوت اهلكوفه براي تشكيل حكومت؛ 3ـ امر به معروف و نهي از منكر) در نهضت امام حسين (ع) وميزان و نقش هر كدام در اين نهضت، نظرية خود را چنين بيان ميكند:
اين سه عامل از نظر ارزش، در يك درجه نيستند، هر كدام از اينها در يك حدمعين به نهضت امام ارزش ميدهد.
ارزشي كه مسئلة دعوت اهل كوفه به نهضت ميدهد، ارزشي بسيار ساده و عالياست، زيرا انساني كه نيرويي دارد، آمادگي خودش را اعلام ميكند. اين از جهت وسايلظاهري براي پيشرفت و پيروزي اثر بخش است.
عامل بيعت خواستن از امام حسين (ع) كه از همان روزهاي اول بود، به ايننهضت ارزش بيشتري ميدهد، زيرا در روزهاي اول كه هنوز جمعيتي اعلام وفادارينكردهاند و دعوت ننمودهاند و در برابر حكومتي جابر و مسلحـحكومتي كه زمان معاويه،دشمني خود را با علي و آل علي (ع) تا سر حدّ اعلا نشان داد و در تمام قلمرو خود، حتيمكه و مدينه، بدگويي از علي (ع) را آشكارا در نماز جمعه عمل عبادي قلمداد ميكرد وبيت المال مسلمانان را در اين راه مصرف مينمود ـ ارزش بيعت نكردن در نهضت امامحسين (ع) از ارزش دعوت مردم كوفه بيشتر است.
عامل سوم كه امر به معروف و نهي از منكر است و امام حسين (ع) آشكارا به اينعامل استناد ميكند و به گفتار پيامبر 6 در اين باره تكيه مينمايد و مكرر نام امر بهمعروف و نهي از منكر را به زبان ميآورد، بيآن كه در آن وقت اسمي از تقاضاي بيعت ودعوت مردم كوفه به ميان آيد، ارزش بسيار به نهضت ميدهد. و بر اساس اين عاملنهضت امام شايستگي آن را يافت كه هميشه زنده بماند و براي هميشه يادآوري شود وسازنده و آموزنده باشد. از اين رو؛ امام به دعوت مردم يا تقاضاي بيعت وابسته نيست.يعني؛ اگر دعوتي و تقاضاي بيعتي هم نبود حسين (ع) به موجب قانون امر به معروف ونهي از منكر قيام ميكرد.
بين اين سه عامل تفاوت بسيار است. معناي اول و دوم اين است كه اگر يزيد ازحسين (ع) مطالبه بيعت نميكرد و مردم كوفه از امام دعوت نميكردند، آن حضرتنهضت نمينمود. بنابراين، حكومت طاغوتي از وجود امام آسوده بود، ولي به جهت عاملسوم (امر به معروف و نهي از منكر) امام اعتراض ميكرد.
از گفتار امام حسين (ع) در مسير نهضت برميآيد كه دو عنصر امر به معروف ونهي از منكر عامل و انگيزة اصلي نهضت آن حضرت بوده است؛ امام حسين (ع) درنامهاي ميفرمايد:
فاءن السنة قد أُميتَت و اءن البدعه قد أحيت؛
همانا سنت الهي مرده و بدعتهاي ضد اسلام زنده شده است.
يعني قيام ما براي زنده كردن سنتها و نابودي بدعتها و يكي از مرتبههاي امربه معروف و نهي از منكر است.
امام در بخشي از خطبة مشروح خود ميفرمايد:
اي مردم! عبرت بگيريد به آنچه كه خداوند به اولياي خود پند داده است كه مانندعلماي يهود و نصارا، از امر به معروف و نهي از منكر سرباز نزنيد، زيرا پيشوايان يهود، جورو ظلم ستمگران را نمينگرند و آنان را از اين كار زشت نميترسانند، به اميد آن كه از پرتومرحمت ستم پيشهها به نوايي برسند و از بر آنان گزند نبينند، و براي اين كه دو روزخوشزندگي كنند و غبار ناراحتي بر دامن دلشان ننشيند، از گفتن حرف حق هراسناكند، درحالي كه پروردگار بزرگ گويد: فقط از من بيمناك باشيد و از مردم عاجز و زبون نهراسيد.
با تجزيه و تحليل عميق دو فريضة امر به معروف و نهي از منكر، از نگاه قرآني،روايي و فقهي، و با بررسي قيامهاي امامان : و مجاهدان راستين صدر اسلام، مانندابوذر غفاري، حجربن عدي، ميثم تمار، رشيد هجري و عمروبن حمق و... چنين برميآيدكه همة آنها بر اساس امر به معروف و نهي از منكر بوده و حتي جنگهاي حضرتعلي(ع) در عصر خلافتش نيز بر همين اساس بوده است.
قيام آگاهانه امام حسين (ع)
1- قيام حسين (ع) كاملاًآگاهانه و بر اساس اصول روشن اسلام ناب محمد 6بوده و حضرت با توجه كامل به همة موارد، به اين نهضت اقدام كرد.
2- قيام او انفجار ناآگاهانه و ناگهاني نبود.
3ـ قيام او كوكورانه، آن گونه نبود كه از قديم الايام از حلقوم بعضيها تراوشميكنند و گاهي به شعر مولانا استناد ميكنند:
هين مرو گستاخ در دشت بلاهين مران كورانه اندر كربلاو چنين قضاوتي دربارة نهضت امام حسين (ع) (آن نهضتي كه مورد قبول پيامبران بوده وحادثههاي عصر پيامبر6 و علي (ع) به طور روشن آن را تأييد ميكند) از داوري حقبه دور است.
4ـ امام به خوبي ميدانست، كه در مسير نهضت به شهادت ميرسد و قيامش بهظاهر و در كوتاه مدت ناكام ميماند، ولي در همين حال، جدّي و قاطع به سوي آن شتافتو هيچ گونه شك و ترديدي به خود راه نداد، زيرا او قيام و شهادتش را از مرتبههاي نهي ازمنكر ميدانست و به خوبي دريافته بود كه چنين قيامي احياكنندة آيين اسلام و موجبرسوايي بني اميه و از بين رفتن بدعتها در دراز مدت خواهد شد.
همه چيز از جمله اخباري كه از كوفه ميرسيد، نشان ميداد كه امام با گروه اندك دربرابر سپاهيان بسيار دشمن، نميتواند پيروز شود، اما به آن اقدام كرد. بنابراين، قيام اوتاريك و ناآگاهانه نبود.
نتايج و آثار نهضت امام حسين (ع)
نتايج درخشان نهضت امام و درسهاي آموزندة آن بسيار گسترده است. در اينجابه مواردي از آن اشاره ميشود:
1- رسوايي روح جاهليت، ديكتاتوري و لامذهبي و درهم شكستن حصارساختگي ديني بني اميه؛
2ـ احساس گناه در وجدان هر مسلماني، هنگام سكوت در برابر طاغوت؛
3ـ جايگزيني اخلاق جديد به جاي اخلاق جاهلي؛ به عبارت روشنتر، نهضتامام سبب پيدايي اخلاق پرارزشي شد و افكار انسانها را در چگونگي زندگي خود تغييرداد.
4ـ در هر زمان و مكاني قيام امام روح مبارزه جويي را در انسان مسلمان پديدميآورد، تا در برابر طاغوتها و زمامداران خودسر، پرچم مخالفت برافرازند و با آنان مبارزهكنند، و در اين راه مقاومت نمايند و بر همين اساس، پس از ماجراي خونين عاشورا طولينكشيد كه انقلابهايي رخ داد؛ همچون:
1ـ انقلاب مردم مدينه در سال 62 هجري.
2ـ انقلاب سليمان بن صرد در كوفه در سال 65 هجري.
3ـ قيام مختار در سال 66 هجري.
4ـ انقلاب مطرف بن مغيره در سال 77 هجري بر ضد حجاج.
5ـ انقلاب عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در سال 81 هجري.
6ـ انقلاب زيد بن علي بن الحسين (ع) در سال 122 هجري.
7ـ انقلابهاي ديگر كه از نهضت امام حسين (ع) نشئت ميگرفت و از سرچشمةآن سيراب ميشد.
به طور كلي در طول تاريخ، انقلابهاي بسيار پديد آمده كه مبارزان آن در پرتوروح مبارزهطلبي كه از نهضت امام حسين (ع) الهام گرفته بود، بر ضد دشمن نبرد كردند.
فرهنگ نهضت حسين (ع) و مكتب شهادت پرورش گنجينة پرمايه و پرتوانياست كه در هر عصري سلحشوران قهرماني را از جمله؛ انقلاب اسلامي ايران به رهبريامام خميني 4 پرورانده است ـ كه بهرة فراوان از آن گرفت و ماه محرم، ماه پيروزي خونبر شمشير، تاثير مهمي در پيروزي انقلاب اسلامي ايران داشت.
اين مطلب در جهان اسلام برقرار شد كه مرگ سرخ از زندگي ننگين بهتر است.جالب توجّه، اين كه انقلاب جهاني حضرت مهدي (عج) نيز، از اين نهضت بهره ميگيردو آن حضرت با خونخواهي و انتقام از خون حسين (ع) قيام خود را تكميل مينمايد و نامو مكتب شهادت طلب حسين (ع)، شعار بزرگ انقلاب حضرت مهدي (عج) ميشود.
در روايتي آمده كه امام صادق (ع) فرمود:
«هنگامي كه امام حسين (ع) با آن وضع جانسوز به شهادت رسيد، صداي گريه وناله فرشتگان بلند شده و گفتند: اي خدا، با حسين (ع) برگزيده ات و پسر پيامبرت اينگونه رفتار كنند.
خداوند سايه و شبح حضرت قائم (عج) را به آنان نشان داد و فرمود: بهذا انتقملهذا. با اين (قائم) انتقام خون حسين را ميگيرم.
ديدگاههاي شخصيتهاي بزرگ دربارة قيام امام حسين (ع)
1ـ استاد شهيد مطهري: «امام حسين (ع) به واسطه شخصيت عاليقدرش، بهواسطة شهادت قهرمانانهاش، مالك قلبها و احساسات صدها ميليون انسان است. اگررهبران مذهبي بتوانند از اين مخزن عظيم، در جهت شكل دادن و همرنگ كردن و هماحساس كردن روحها با روح عظيم حسيني بهره برداري صحيح كنند، جهان اصلاحخواهد شد.»
2ـ سيد قطب: در تفسير آية 51 سورة مؤمن، ميگويد: «آيا نهضت حسين (ع)پيروزي بود يا شكست؟ در دايره و مقياس كوچك شكست بود. ولي در جهان حقيقت پرفروغ و در مقياس بزرگ و وسيع پيروزي بود.
هيچ شهيدي در سراسر زمين مانندحسين(ع) نيست كه احساسات و قلبها را قبضه كند ونسلها را به غيرت و فداكاريبكشاند، و چه بسيار از انساني كه براي او ممكن نبود عقيده و دعوتش را پيروز كند، هرچند هزار سال ميزيست، ولي حسين (ع) عقيده و دعوتش را با شهادتش، پيروز كرد وهيچ خطبهاي نتوانست قلبها را به سوي افكار بزرگ سوق دهد و ميليونها نفر را بهسوي اعمال بزرگ بكشاند، همچون خطبة آخر حسين (ع) كه با خون خود آن را امضاكرد، و براي هميشه موجب حركت و تحول مردم در خط طولاني تاريخ گرديد».
3- ابن ابي الحديد ميگويد: «بزرگ و رئيس تمام افرادي كه چنين صفتي «ابيالضيم» داشتند، حسين بن علي (ع) است كه به او و اصحابش در كربلا امان دادند؛ وليامان براي او خواري و ذلت به دنبال داشت، لذا نپذيرفت و تن به شهادت داد».
4- مسيو ماربين (دانشمند آلماني): «در ظاهر، يزيد، حسين (ع) و انصارش راكشت، اما در باطن، حسين (ع) يزيد و همه بني اميه را بدتر از هزار بار كشت. يزيد آنان رايك روز و امام حسين (ع) او و قومش را تا ابد و هر روز كشت».
5- گاندي: «من براي مردم هند، چيز تازهاي را نياوردم، فقط نتيجهاي كه ازمطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمانان كربلا به دست آورده بودم، ارمغانملت هند كردم. اگر بخواهيم هند را نجات بدهيم، واجب است همان راهي را بپيماييم كهحسين بن علي (ع) پيمود.»
6- محمد علي جناح: «هيچ نمونهاي از شجاعت، بهتر از آن كه امام حسين (ع) ازلحاظ فداكاري و نترسي، نشان داد، در عالم پيدا نميشود. به عقيدة من، تمام مسلمانانبايد از سرمشق اين شهيدي كه خود را در سرزمين عراق قرباني كرد، پيروي نمايند.»
7- عباس عقاد، نويسندة معروف جهان عرب: «آثار كوبندهاي كه قيام امام حسين(ع) به جاي گذاشت و موجب نابودي طاغوتيان به دست آزادگان شد، بسيار است وحكومت جائر و وسيع (امويان) از نظر زمان و مكان، بر اثر قيام يك نفر، در روز عاشورا به
هم ريخت و نابود شد، زيرا شيعيان و آزادگان همواره خواهان هدف حسين بن علي8بودند و آن را دنبال كردند.
درس عبرتانگيز از قيام امام حسين (ع)
1- امر به معروف و نهي از منكر كه عامل اصلي قيام امام حسين (ع) بود؛
2ـ انتصار و كمك خواهي از مردم، براي بزرگداشت حق و نابودي باطل؛
3ـ اتمام حجت، تا انسانها كوركورانه به دام نيفتند؛
4ـ افشاگري بر ضد ظلم و ستمگران و صاحبان زر و زور و تزوير؛
5ـ نگهباني جدّي با تمام وجود از خط نظام الهي؛
6ـ تسليم ظلم نشدن و بيعت نكردن با ظالم تا سر حد شهادت؛
7ـ استقامت و پيگيري و پايمردي در راه حق؛
8ـ شجاعت و دوري از ترس (عوامل بي وفايي مردم كوفه، به جهت ترس ازلشكريان يزيد)؛
9ـ شهادتطلبي و شهادت قهرمانانه در راه حق، تا آخرين نفس و آخرين رمق؛
10ـ نظم در امور (نظم خاص در جنگيدن امام حسين (ع))؛
11ـ عدم توجه به نصيحتهاي ظاهري افراد به ظاهر آراسته كه توجه به عمقمفهوم قيام ندارند؛
12ـ ايمان و يقين و تسليم و رضا به تقدير الهي و تعهد و حفظ بيعت با امام (ع) برحق تا سر حد شهادت؛
13ـ دل نبستن به امور مادي دنيا، كه اوّلين پلة آمادگي براي جنگيدن است؛
14ـ تصديق به اين كه مرگ شرافتمندانه، آغاز زندگي بزرگ و جاويدان است؛
15ـ بايد براي كوبيدن طاغوتيان، از همة امكانات، حتي از زن، فرزند، پير و جواناستفاده كرد؛
16ـ اصلاح جامعه مسلمانان؛
17ـ گسترش دادن قيام و جهاني كردن آن (چنان كه امام حسين (ع) قيامش را ازمكه، مركز جهان اسلام آغاز كرد و تا عراق ادامه داد)؛
18ـ توبة قهرمانانه، و اين كه انسان ميتواند حتي اگر مثل حر تا پرتگاه جهنمبرود، باز گردد و توبهاش قبول شود در صورتي كه توبه حقيقي باشد؛
19ـ توجه به مسائل مهمتر، چنان كه امام حسين (ع) در روز هشتم ذوحجه،مناسك حج را رها كرد و به كار مهمتر كه رفتن به سوي عراق براي پيكار با طاغوتيانباشد، دست زد؛
20ـ توجه به امتحان الهي و ايستادگي در اين راه؛
21ـ استقرار رابطه با خداوند بزرگ كه موجب بالا رفتن سطح روحية سلحشوريخواهد شد. (دعا و نماز مناجات امام حسين (ع) در شب عاشورا)؛
22ـ حفظ قانون الهي (چنان كه امام حسين (ع) و يارانش هرگز در جنگ با دشمناز حريم قانون الهي تجاوز نكردند. نماز خواندند، آب را به روي دشمن نبستند و تيرهايمسموم به سوي دشمن نيفكندند و تا دم مرگ از خدا اطاعت نمودند.)؛
23ـ هر وقت حق در حال سقوط قرار گرفت، بايد قيام كرد، گرچه با ياران اندكباشد؛
24ـ اخلاق و كار را فقط براي خدا انجام دادن؛
25ـ رعايت اصول اخلاق (به تشنگان دشمن، حتي اسبهاي آنان را آب دادن)؛
26ـ امان نامه را رد كردن، مانند حضرت عباس (ع) و برادران مادرياش كهپيروي از رهبر را مقدم داشتند و امان دشمن را با قاطعيت رد كردند؛
27ـ ايثار تا حدّي كه حضرت عباس (ع) كنار فرات آب نياشاميد، با اين كه تشنهبود و به سوي ميدان فرستادن علي اكبر (ع) كه فرزند جوان و عزيز امام بود؛
28ـ تفكر و توجه به حساب قيامت كه موجب گرايش عدهاي از سربازان عمر سعدبه سپاه امام حسين (ع) شد؛
29ـ جهاد و پيكار با تمام ابعادش «و جاهدت في الله حق جهاده؛ تو در راه خدا،جهاد را آن گونه كه سزاوار است با تمام ابعادش انجام دادي.» (زيارتنامة امامحسين(ع))؛
30ـ رساندن پيام شهيدان، كه بازماندگان عاشورا، به خصوص امام سجاد (ع) وحضرت زينب 3 در هر فرصت مناسبي پيام شهيدان را در كوفه و شام و مدينه، باخطبهها و بيانهاي خود، به مردم جهان رساندند؛
31ـ توكل و پيوند به خدا، كه از سخنان امام حسين (ع) است. «أنت ثقتي في كلحال؛ خدايا تو در همه حال بايد مايه اطمينان و آسايش دل من باشي.»
32ـ ذكر خدا و همواره با خدا سخن گفتن؛
33ـ شكر و سپاس در هر حال كه امام حسين (ع) آخرين گفتارش با خدا، حمد وسپاس و شكر الهي بود؛
34ـ درس مقاومت و سلحشوري؛ تا آنجا كه حضرت زينب 3 وقتي كه روزيازدهم بدن پاره پارة امام حسين را ديد، متوجه پيامبر 6 شد و گفت: «اي رسول خدا،درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين توست كه در خون غلتيده.» سپس بهترين بهرهبرداري را در اين موقع كرد، با دست بدن را بلند كرد و گفت: «خدايا اين قرباني اندك را ازآل محمد قبول فرما.»
بركتهاي قيام عاشورا
1ـ آگاهي و بيداري جامعه: مردمي كه تا آن زمان، هر خليفه و امير يا والي تحميليرا ميپذيرفتند، پس از قيام عاشورا پي بردند كه اطاعت از آنان واجب نيست، بلكه بايد با
خلفا و حاكمان جور به مبارزه برخيزند و آواي رساي حسين (ع) را در گوش مردم طنينافكن سازند؛
2ـ نجات اسلام و مسلمانان از چنگال بني اميه: مردم پس از قيام عاشورا به وجههمنافقانه بني اميه پي بردند و دانستند كه اين قوم كمر به نابودي اسلام بستهاند. معاويه،ابوسفيان، يزيد و وليد با دو امانت مورد سفارش پيامبر اكرم 6 يعني قرآن و عترت،نهايت خصومت و دشمني را كردند. رفتار ناپسند و غير انساني معاويه با علي (ع) وجنايتهاي بينظير يزيد در فاجعة كربلا و شهادت مظلومانة حسين بن علي 8 بر همةمردم روشن شد. وليد به هنگام خلافت غاصبانهاش، قرآن كريم را به تير بست و مغرورانهخطاب به كتاب وحي الهي، گفت: «هنگامي كه نزد خدا رفتي بگو كه وليد مرا با تير پارهپاره كرد.»
قيام عاشورا، ماهيت كفر و نفاق دودمان بني اميه و دشمني آنان با اسلام را برايهميشه آشكار ساخت و بنياد آنان را در كمتر از يك قرن برانداخت؛
3ـ توجه مردم به اهل بيت و شناخت چهرههاي محبوب: قيام عاشورا آن چنانتأثيري داشت كه پس از آن بسياري از قيامها و انقلابها به نام خاندان عصمت وطهارت (ع) آغاز شد كه از جمله؛ ميتوان به قيام مختار ثقفي، قيام توابين، نهضت زيدبن علي و حركت و قيام عباسيان اشاره كرد؛
4ـ جنبشهاي اصلاح طلبانه بر ضد بيداد و ستم: بيشتر حركتهاي اصلاحطلبانه، و قيام و اقدامهاي اسلامي كه در طول تاريخ از سوي مسلمانان صورت گرفت،ملهم از قيام خونين حسيني و نهضت عاشوراست. بارزترين و نزديكترين انقلاب نشئتگرفته از عاشوراي حسيني، انقلاب اسلامي ايران به رهبري فرزند شايسته و فرزانةحسين (ع)، حضرت امام خميني (4) بوده است كه در خصوص نقش محرم درپيروزيهاي انقلاب، فرموده است: «با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداكاريآغاز شد، ماهي كه خون بر شمشير پيروز شد.»
دلايل عدم سكوت در قيام عاشورا
1ـ فساد حكومتي: سلطنتطلبان، اهل شرب خمر و قمار بودند، در مجالسشانعياشان بودند؛ خليفة رسول الله و حاضر شدن در مجلس شرب خمر و قمار؛ باز خليفةرسول الله به نماز هم ميرود و آن هم جماعت ميخواند. اين خطر براي اسلام خطر بزرگبود. كه آن را سيدالشهدا رفع كرد؛
«محرم ماهي است كه به وسيلة سيد مجاهدان و مظلومان اسلام زنده شد و ازتوطئة عنصرهاي فاسد و رژيم بني اميه كه اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند، رهاييبخشيد.»
«سيد الشهدا با نثار خون خودشان آن رژيم فاسد را شكست داد و خودش در اينراه به شهادت رسيد.»
2ـ رواج منكر در جامعه: «سيد الشهدا از همان روز اوّل كه قيام كردند، انگيزهشاناقامة عدل بود، چنان كه ميفرمود: ببينيد امر به معروف و نهي از منكر در جامعه عملنميشود. انگيزه اقامة معروف و از بين بردن منكر بود. انحرافها همه از منكر است، جزخط مستقيم توحيد هرچه هست، منكرات است. اينها بايد از بين برود و ما كه تابعحضرت سيدالشهدا هستيم، بايد ببينيم كه ايشان چه وضعي در زندگي داشت، قيامش وانگيزهاش نهي از منكر بود و معروف در جامعه حكمفرما باشد.»
3ـ ظلم و جور حكومت: «امام حسين (ع) به همه آموخت كه در مقابل ظلم، درمقابل ستم، در مقابل حكومت جائر چه بايد كرد.»
«وقتي امام حسين (ع) ميبيند كه يك حاكم ظالمي، جائري در بين مردمحكومت ميكند و ظلم به مردم ميكند، بايد مقابلش ايستاد و جلوگيري كرد.»
4ـ وارونه جلوه دادن چهرة اسلام: حضرت سيدالشهدا (ع) ديدند، معاويه و پسرشميخواهند مكتب را از بين ببرند و اسلام را وارونه جلوه ميدهند؛ اسلامي كه آمده،انسانسازي كند و تحويل جامعه دهد نيامده است قدرت براي خودش درست كند.
آن قدر كه معاويه و پسرش به اسلام ضرر زدند، ديگران پيش از اين نزدند. ايناناصل اساس اسلام را ميخواستند وارونه جلوه دهند.
اگر فداكاري پاسداران امام حسين (ع) نبود، اسلام در خفقان رژيم بني اميه وظالمانة او، وارونه معرفي ميشد و زحمتهاي نبي اكرم 6 و اصحاب فداكارش به هدرميرفت.
5ـ سلطنتطلبي و طاغوتي بودن حكومت: رژيم منحط بني اميه ميخواست،اسلام را رژيم طاغوتي و بنيان گذار اسلام را بر خلاف آنچه بوده، معرفي كند. حضرتسيدالشهدا (ع) براي جلوگيري از آن قيام كرد و شهيد شد، براي اين كه زير بارولايتعهدي يزيد نرود و او را به رسميت نشناسد، قيام فرمود.
خطري كه معاويه و يزيد داشتند، اين بود كه اسلام را ميخواستند به صورتسلطنت دربياورند و معنويت را به صورت طاغوت درآورند و به اسم اين كه ما خليفه رسولالله هستيم، اسلام را به يك رژيم طاغوتي منقلب كنند.
6ـ حيف و ميل اموال مردم: يزيد بنابر ظاهر مسلمان بود و خودش را خليفة پيغمبرميپنداشت و نماز هم ميخواند، اما از آن طرف معصيت كار بود و مخالف سنت رسولالله6 بود. آنچه رسول خدا با مردم عمل ميكرد او خلافش عمل ميكرد، خونمسلمانان را ميريخت و مالشان را هدر ميكرد.
آرمانهاي قيام عاشورا
1ـ عدالت خواهي:
حضرت سيدالشهدا به همه آموخت كه در برابر ظلم و ستمحكومت جائر چه بايد كرد. در صدر اسلام پس از رحلت پيغمبر، ـ پايه گذار عدالت و آزاديـ نزديك بود با كجرويهاي بني اميه، اسلام در حلقوم ستمكاران فرو رود و عدالت در زيرپاي تبهكاران نابود شود كه سيدالشهدا نهضت عظيم عاشورا را برپا كرد.
سيدالشهدا (ع) خودش و اصحاب و انصار خودش را فداي «ليقوم الناس بالقسط»كرد. بايد عدالت در بين مردم و در بين جامعه راستي يابد.
2ـ احياي اسلام:
محرم ماهي است كه سيد مجاهدان و مظلومان اسلام را زندهكرد و از توطئة عنصرهاي فاسد و رژيم بني اميه كه اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند،رهايي بخشيد.
اسلام همانقدر عزيز است كه فرزندان پيغمبر 6 جان خودشان را فداي آنكردند، حضرت سيدالشهدا با آن جوانان و اصحاب براي اسلام جنگيدند و جان دادند واسلام را زنده كردند.
شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگي جاويد اسلام وحيات ابدي قرآن كريم بود.
سيدالشهدا كشته شد و با كشته شدن او مكتبي زنده شد، و رژيم طاغوتي معاويه وپسرش را مدفون كرد.
3ـ اصلاح جامعه:
براي سيدالشهدا تكليف بود كه قيام بكند و خونش را بدهد، تااين كه اين ملت را اصلاح كند.
تمام پيامبران براي اصلاح جامعه آمدهاند و همة آنان اين مسئله را آگاه بودند كهفرد بايد فداي جامعه شود، تا جامعه اصلاح شود.
4ـ طاغوت ستيزي:
محرم ماه مصيبت و سازندگي و كوبندگي است. محرم ماهنهضت بزرگ سيدالشهدا و سرور اولياي خداست كه با قيام خود در برابر طاغوت، سازندگيو كوبندگي را به افراد بشر آموخت.
اگر سيدالشهدا نبود، يزيديان رژيم طاغوتي را تقويت ميكردند و به زمان جاهليتبر ميگرداندند، و اگر ما هم مسلمان بوديم، مسلمان طاغوتي بوديم، نه حسيني.
5ـ احقاق حق:
محرم ماهي است كه عدالت در برابر ظلم، و حق در برابر باطل قيامكرد، و در طول تاريخ به اثبات رسيد، هميشه حق بر باطل پيروز بوده است.
ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداكاري است كه خون بر شمشير پيروز شد وقدرت حق، باطل را تا ابد محكوم كرد و داغ باطل بر پيشاني ستمكاران و حكومتهايشيطاني زد، ماهي كه نسل بشر در طول تاريخ، راه پيروزي بر سر نيزه را آموخت، ماهي كهشكست ابرقدرتها را در مقابل كلمة حق به اثبات رساند.
روشهاي بهره برداري از قيام عاشورا
حضرت امام (ره) ميفرمايد:
«كربلا و نام مبارك حضرت سيدالشهدا را زنده نگه داريد كه با زنده بودن او، اسلامزنده نگه داشته ميشود.»
ارزشهاي اسلامي در قيام عاشورا خلاصه شده است، چرا كه بي شك نهضتيميتواند مشعل دار هدايت انسانها گردد كه خود در بردارندة تمامي مرحلههاي كمال وسعادت انسانها و پاسخگوي نيازهاي فكري جامعه باشد.
از اين رو؛ پيش از هر چيز بايد ثابت شود كه قيام عاشورا، از جهت اسناد،ارزشهاي ناب اسلامي را داراست و پس از آن، بايد روشهاي استفادة از اين قياممقدس در احياي دين و ارزشهاي حاكم بر آن بررسي گردد.
مراد از تبلور ارزشها در قيام عاشورا، تدوين تمامي فروع و اصول اسلامي نيست؛بلكه مراد آن دسته از ارزشهايي است كه ماهيت و اساس دين بر پاية آنها استوارگرديد.
اگر عاشورا و فداكاري خاندان پيامبر 6 نبود، بعثت و زحمتهاي جانفرساينبي اكرم 6 را طاغوتيان آن زمان به نابودي كشانده بودند، و منطق ابوسفياني كهميخواستند، خط باطلان بر وحي و كتاب بكشد و يزيد، يادگار عصر تاريك بتپرستي رابه خلافت و حكومت برساند كه به گمان خود با كشتن و به شهادت فرزندان وحي، اميداساس اسلام را برچيند و با صراحت بگويد: «لا خبر جاء ولا وحي نزل» و بنياد حكومتالهي را بركند. قيام جاودانة حسين (ع) آيينه تمامي كمالهاست و در برابر هر ضد ارزشي،ارزش جاودانهاي را پيش ميكشد؛ از يك سو، مفاهيم اخلاقي را، مانند ايثار، از خودگذشتگي، شجاعت، شهادت، صداقت و... معاني واقعي خود مييابد، و از سوي ديگر،مفاهيم كلي اسلامي، از جمله حريت، انسانيت، مسلماني، فرهنگ اسلامي و... كه درگردباد توطئهها به باد فراموشي سپرده شده بود.
نهضت مقدس عاشورا، آيينة تمام نماي اسلام است كه برنامة سعادت و كمالانسان را در خودش دارد.
حادثة امام حسين (ع) گويي، مانند نمايش احساس، پرخاشگري، و تراژدي ووعظ و عشق الهي، مساوات اسلامي و عواطف انساني، همه در آخرين اوج به وسيلةقهرماناني مختلف از پير و جوان، زن و مرد، آزاده و برده، به وجود آمده و همة ابعاد اسلام راهم نشان ميدهد.
قيام عاشورا ميراثي گرانبها است كه تمامي ارزشهاي مورد نياز جامعه را در خودفراهم آورده است و ميتواند با معارف زلال خود راههاي سعادت را به انسانها بنماياند.
بي ترديد، دنياي اسلام در عصر حاضر، دچار انفعال و ركود است و فقط الگوهايصحيح و دستورالعملهاي دقيق ميتواند، راه سعادت را براي آن هموار كند؛ گرچه تاكنون نتوانستيم آن گونه كه بايد و شايد ارزشهاي عاشورا را به جامعههاي جهانيبشناسانيم و انتقال دهيم.
افسوس كه شيعه بيشتر بر مصايب عاشورا گريست و كمتر در مسائل عاشوراانديشيد. شيعه عاشورا را نگه داشت، ليكن درست نشناساند. آفرين بر او كه نگاه داشت و
دريغا از او كه نشناساند، و اين در حالي است كه قيام عاشورا در هر قطرهاش شعوري ناب وقوي و محتوايي ژرف و غني و مكتبي آموزنده و انساني و ترتيل خونبار آيات قرآني وسجدة مترنم و نوراني و سيل حيات آفريني و اخلاقي و حماسة پويا در آهنگ بشرياست.
ما همواره كوشيدهايم، نام عاشورا را زنده نگه داريم، اما هدف و انگيزة زنده نگهداشتن عاشورا را فراموش كردهايم. البته گاه به بيان اهداف و انگيزة قيام امام حسين (ع)نيز پرداختهايم، اما اين تلاش به جهت اقدام نكردن براي تطبيق آنها با شرايط جاريجامعه و جهان، كارايي چنداني نداشته است.
از سوي ديگر، شيعه قيام عاشورا و درسهاي آن را همواره در محدوده قلمرو خودبيان كرده و كمتر كوشيده است كه به آن رنگ جهاني بدهد، در حالي كه اين قيام در دلخود، درسهايي دارد كه ميتواند نوع انسان را به سر منزل كمال برساند.
قيام عاشورا، همچون سلاحي نيرومند و كارآمد در دست ماست، اما نميدانيمچگونه از آن بهره ببريم.