خلاصه ای از داستان مباهله
🔴 مباهله = از ریشه بَهِلَ = تضرع کرد
مباهله= نفرین کردن بر دروغگویان
✅ سوره آل عمران آیه ۶۱ ....ثم نبتهل .....
1⃣ پیامبر اسلام در راستای مکاتبه با سران دولت های جهان و مراکز مذهبی،
نامه ای به اُسقف نجران ابوحارثه نوشت
و طی آن ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت کرد.
2⃣ یکی از اهالی نجران:
ما کرارا از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت
و هیچ بعید نیست که محمد ص که از اولاد اسماعیل است همان پیامبر باشد
که به این گفته توجهی نشد
و گروهی را به مدینه اعزام کردند.
3⃣ ۶۰ تن از زبدهترین و داناترین مردم نجران انتخاب، و به همراه سه تن از بزرگان دینی آنان، برای جویا شدن دلایل پیامبر اسلام ص اعزام شدند.
4⃣ نمایندگان نجران به محضر پیامبر اسلام ص رسیدند و از موضوع رسالتش جویا شدند
رسول خدا ص: من شما را به آیین توحید و پرستش خدای یگانه و تسلیم در برابر اوامر او دعوت می کنم.
5⃣ نمایندگان نجران: اگر مقصود از اسلام، ایمان به خدای یگانه است ما قبلا ایمان آورده ایم و به دستورات پیامبران عمل کرده ایم.
6⃣ پیامبر ص در پاسخ آنان فرمودند:
اسلام علائمی دارد، چگونه میگویید خدا را می پرستید،
شما صلیب میپرستید و گوشت خوک می خورید.
7⃣ نمایندگان نجران گفتند آری او فرزند خداست زیرا مادر او ( مریم س) هیچ مردی را لمس نکرده و عیسی ع را به دنیا آورده است
لذا او فرزند خداست
پیامبر ص این واقعه را دلیل برتری حضرت عیسی ندانستند، در این موقع فرشته وحی بر پیامبر ص نازل شد.
8⃣ مسیحیان نجران در مقابل منطق وحی، مجبور به مجادله شدند
و پیشنهاد مباهله دادند
در آن موقع جبرئیل نازل شد و پیامبر ص را به مباهله مٱمور ساخت.
9⃣ آیه ۶۱ سوره مباهله نازل شد
هر کس با تو پس از آنکه آگاه شدی، به مباهله بر خیزد بگو بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما را، و زنان خود وزنان شما را، وجان های ما و جان های شما را...
و لعنت خود را بر گروه دروغگو بفرستیم.
🔟 طرفین به فیصله دادن مسئله از طریق مباهله آماده شدند
و قرار شد همگی فردا برای مباهله آماده شوند.
1⃣1⃣ وقت مباهله فرا رسید و قرار بود مباهله در خارج مدینه و در دامنه صحرا انجام شود
پیامبر ص از میان مسلمانان فقط ۴ نفر را آورد علی ع -
فاطمه زهرا س
امام حسن و امام حسین ع
همراه خود آوردند وکس دیگری نبود.
2⃣1⃣ یکی از نجرانیان گفت که هر گروهی با پیامبر خود مباهله کردند ،کوچک و بزرگشان هلاک شدند
دیگری گفت، این مرد را دریابید که اگر نفرین کند ما به اهل و اموال خود بر نخواهیم گشت.