4_710636819120652896.pdf
879.5K
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «ایمان ابوطالب(ع)»
@Tarikhislam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽💠
♦️سکانسی زیبا از فیلم محمد رسول الله(ص) ساخته مصطفی عقاد، که حضرت ابوطالب(ع) در مقابل ابوسفیان و ابوجهل، ازحضرت رسول اکرم(ص) قاطعانه حمایت
می کند:👆
@Tarikhislam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽📽📽📽📽
✳️سکانسی زیبا از لحظات ولادت حضرت رسول اکرم(ص) در فیلم «محمد رسول الله(ص)» ساخته جناب مجید مجیدی🎬👆
@Tarikhislam
✅در غروب این روز حضرت رسول اکرم(ص) بعد از هجرت از مکّه وارد مدینه طیّبه شدند، و در دهکده قبا توقف فرمودند و منتظر ماند تا امیرالمومنین(ع) به ایشان ملحق شد، و سپس وارد مدینه شدند؛ چون که رسول خدا فرموده بودند؛ من وارد مدینه نمی شوم تا اینکه پسر عمویم و دخترم فاطمه(س) بیایند.
در مورد علت این کار رسول اکرم(ص) گفته اند که؛ اين امر خود يك معرفي بسيار بزرگ بود.
زيرا مردم مدينه نه پیامبر اکرم(ص) و نه امام علی(ع) را دیده اند و همواره از خود مي پرسيدند كه؛ اين علی(ع) كيست كه رسول الله(ص) منتظر اوست و به خاطر او ورود به مدینه را به تاخیر انداخته است؟
و مي خواهد با او وارد مدينه شود؟
و چون اولين باري بود كه مردم مدينه پيامبر(ص) را مي ديدند اين مسأله بسيار براي آنها مهم جلوه می کرد!
📚 منابع :
۱)العدد القویة حلّی، ص۱۲۰
۲)اصول کافی کلینب، ج۸، ص۳۳۹
@Tarikhislam
🕌نام اولیه شهر مدینه «یثرب» بوده است.
و قبل از نام یثرب نيز، این شهر را «طيبه» نامیده بودند.
ريزش باران هاى متوالى، آب و هواى اين شهر را گوارا ساخته بود و مردم بومى نيز بدين سبب نام طيبه (پاكيزه) را براى اين سرزمين انتخاب كرده بودند، اما اعراب غيربومى كه به آب و هواى خشك و بيابانى عادت داشتند و از بارانهاى متوالى اين سرزمين آزرده مى شدند نام «يثرب» (آزاردهنده) را بر آن نهادند.
که با هجرت پیامبر اسلام(ص) به این شهر، نام آن از یثرب به «مدینة النبی(ص)» تغییر کرد و تا سال ۳۶ قمری پایتخت نخستین حکومت اسلامی بود.
📚منبع:
آثار اسلامی مکه و مدینه جعفریان، ص۶۳
@Tarikhislam
✅پس از ورود حضرت رسول اکرم(ص) به مدینه و قدم نهادن به خانه ابوایوب انصاری اجرای مهمترین اقدامات برای اقامت در موقعیت جدید آغاز گردید.
بنای اولین پایگاه حکومت اسلامی از بدو ورود به مدینه مورد نظر حضرت رسول خدا(ص) بود و از همین رو در اولین لحظات استقرار از مسلمانان خواسته شد تا مسجدی را در محل خوابیدن شتر بسازند.
در واقع پیامبر اکرم(ص) قصد ایجاد مرکزی را داشتند که در آن محل عموم اعضای حزب اسلام یک روز معین در هفته گرد هم آیند و در مورد مصالح اسلام و مسلمین به شور و مشورت بپردازند.
با احداث مسجد مسلمانان فرصت پیدا کردند تا ارتباط خود را با یکدیگر افزایش دهند، و در صفوف به هم فشرده نماز را برپا نمایند و قدرت و عظمت خود را در برابر مشرکین به نمایش بگذارند.
مسجد به عنوان مرکز تمام فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و نظامی و.. بود. هرگاه عهد و پیمان بسته می شد؛ و یا اینکه پیامبر اکرم(ص) تصمیم به مصالحه با گروهی می گرفتند، این امر در مسجد اعلام می شد و همگان از آن اطلاع می یافتند.
گاهی اوقات دستورات خاصی در مورد برخی امور صادر می شد و یا شرایط خاصی برای آن تعیین می گردید که این همه در مسجد انجام و اعلام می گردید. در واقع پایگاه اطلاع رسانی خوبی برای مسلمین به حساب می آمد و کسانی که قصد صحبت کردن با پیامبر(ص) را داشتند، می توانستند داخل مسجد شوند و نظرات و پیشنهادات خود را ارایه دهند و با پیامبر(ص) مشاوره نمایند و حضرت(ص) پاسخگوی آنان بودند.
📚منبع:
سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۳۸-۱۴۲
@Tarikhislam
✅گام بلند دیگری که در تاریخ اسلام و سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) ثبت گردید، پیمانی است که در آن مرز روابط سازنده و مسالمت آمیز روشن شده است و زمینه های تیرگی روابط و فلسفه جنگ و ستیز نیز در آن بیان گردیده است.
با اندیشه در این پیمان تاریخی به روشنی می توان دریافت که چگونه در فرهنگ بعثت، انسانها مورد احترامند.
هر قبیله، جایگاه بایسته ی خود را می یابد و به آزادی انسانها توجه می شود و برای زورگویی و تحمیل جایی نیست.
در این پیمان نه تنها حقوق مهاجران قریش و تیره های اوس و خزرج مورد تأکید است، بلکه برای یهودیان در هر قبیله نیز این امکان فراهم آمده که در کنار امت اسلامی زندگی کنند.
در واقع می توان گفت که؛ تمرکز مسلمانان در مدینه فصل جدیدی در زندگی رسول گرامی اسلام(ص) بود.
حضرت(ص) قبل از ورود به مدینه درصدد جلب قلوب و تبلیغ آیین اسلام بود، ولی از هنگام ورود به مدینه بسان سیاستمداری الهی و کارآزموده، موجودیت خود و مسلمانان را حفظ کرده و نگذارند دشمنان داخلی و خارجی آسیبی برسانند و از راه نفوذ در میان مسلمانان نقشه های خود را عملی سازند.
📚منابع:
۱)سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۵۳
۲)الامالی شیخ طوسی، ص۵۸۷
۳)کتاب تاریخ اسلام عرصه دگراندیشی و گفتگو معادی خواه، ص۱۸۵
@Tarikhislam
✅حضور قبایل و طوایف متعدد که بنا بر سنت های جاهلی خود در مدینه زندگی می کردند، سبب اصلی نزاع و اختلاف بود.
افزون بر آن، قبایل یهودی بر سر مسائل قبیله ای، تعارض تازه ای با مسلمان ها پیدا کرده بودند که این خود زمینه های اختلاف و تعارض را گسترده می نمود.
و از طرفی حضرت(ص) می بایست برای پیشبرد اهداف دین مبین اسلام،و فراهم کردن زمینه هایی برای پیاده شدن قوانین اسلامی، این اختلافات را از بین ببرد.
در برخی مواضع باید اختلافات از اساس محو گرداند و در مواردی نیز می بایست براساس مصالح سیاسی و نظامی و یا سیاست های اصولی که اسلام در ارتباط با ادیان دیگر مطرح می کرد،حل و فصل کند.
پس این شرایط می طلبید که حضرت(ص) تشکیل حکومت اسلامی دهد.
📚منبع:
تاریخ سیاسی اسلام رسول جعفریان، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۵
@Tarikhislam
✅حضور قبایل و طوایف متعدد که بنا بر سنت های جاهلی خود در مدینه زندگی می کردند، سبب اصلی نزاع و اختلاف بود.
افزون بر آن، قبایل یهودی بر سر مسائل قبیله ای، تعارض تازه ای با مسلمان ها پیدا کرده بودند که این خود زمینه های اختلاف و تعارض را گسترده می نمود.
و از طرفی حضرت(ص) می بایست برای پیشبرد اهداف دین مبین اسلام،و فراهم کردن زمینه هایی برای پیاده شدن قوانین اسلامی، این اختلافات را از بین ببرد.
در برخی مواضع باید اختلافات از اساس محو گرداند و در مواردی نیز می بایست براساس مصالح سیاسی و نظامی و یا سیاست های اصولی که اسلام در ارتباط با ادیان دیگر مطرح می کرد،حل و فصل کند.
پس این شرایط می طلبید که حضرت(ص) تشکیل حکومت اسلامی دهد.
📚منبع:
تاریخ سیاسی اسلام رسول جعفریان، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۵
@Tarikhislam
✅طرز تفکر و عقیده هر شخص را از سه راه زیر می توان بدست آورد :
1⃣بررسی آثار علمی و ادبی که از او به یادگار مانده است.
2⃣طرز رفتار و کردار او در میان جامعه.
3⃣عقیده دوستان و نزدیکان بی غرض او در حق وی.
ما می توانیم عقیده و ایمان ابوطالب را از سه راه یاد شده،اثبات کنیم.
🔹اشعار و سروده های وی کاملاً گواهی بر ایمان و اخلاص او می دهد.
🔹خدمات ذی قیمت او در ده سال آخر عمر خود، گواه محکمی بر ایمان فوق العاده او است.
🔹عقیده نزدیکان بی غرض وی نیز این است که او یک فرد مسلمان و با ایمان بوده است و هرگز کسی از دوستان و اقوام او در حق وی جز تصدیق اخلاص و ایمان او چیز دیگری نگفته است.
📚منبع:
فروغ ابدیت سبحانی، ص۳۹۶
@Tarikhislam
🔹نام او عبدمناف بن عبدالمطلب بن هاشم معروف به کنیه ابوطالب، پدر امام علی(ع) و عموی حضرت رسول اکرم(ص) و از بزرگان مکه و طایفه بنی هاشم است.
🔹ابوطالب ۳۵ سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) به دنیا آمد.
🔹مادرش فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومی است.
🔹او از همسر خود فاطمه بنت اسد چهار پسر داشت که به ترتیب سن عبارتند از :
《طالب، عقیل، جعفر و امام علی(ع)》
که به نقلی فاصله سنی هر یک ده سال بود.
🔹از میان پسران، در تاریخ از طالب اطلاعات زیادی موجود نیست، و جعفر هم در سال هشتم در جنگ موته شهید شد.
🔹و برای او دو دختر نیز ذکر کردهاند به نامهای ام هانی (فاخِته) و جُمانَه.
و همه فرزندان او از فاطمه بنت اسد بوده است.
🔹وی پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرستی برادرزادهاش محمد(ص) را بر عهده گرفت و در ماجرای رسالت پیامبر(ص)، به شدت از او حمایت کرد.
🔹ابوطالب دو منصب رفادت (مهمانداری حاجیان) و سقایت (آبرسانی به حاجیان) را در مکه بر عهده داشت.
🔹وی بازرگان بود و عطر و گندم خرید و فروش میکرد.
🔹بنابر روایتی از امیر مؤمنان(ع) و آنچه مورخان درباره ابوطالب گفتهاند :
《وی با وجود تهیدستی، عزیز و بزرگ قریش و دارای هیبت، وقار و حکمت بود.》
و درباره جود و سخاوت او گفتهاند 《روزهایی که او اطعام میداد، کسی از قریش اطعام نمیکرد.》
🔹وی اولین کسی بود که در عصر جاهلی، سوگند را در شهادت اولیای دم بنا نهاد و بعدها اسلام آن را امضا نمود.
🔹بنابر نقل حلبی :
او بنا بر شیوه پدرش، شراب را بر خود حرام کرده بود.
🔹ابوطالب، به سفارش پدرش، کفالت حضرت محمد(ص)، برادرزاده هشت سالهاش را بر عهده گرفت.
🔹ابن هشام نیز مینویسد :
وی توجهی ویژه ای به پیامبر اکرم(ص) داشت و بیش از فرزندانش به او محبت و نیکی میورزید.
و بهترین غذا را برای وی فراهم میساخت و بسترش را در کنار بستر خود قرار میداد و میکوشید همواره او را همراه خود داشته باشد.
🔹ابوطالب همیشه هنگام غذا خوردن به فرزندان خود میگفت :
《صبر کنید تا پسرم (محمد) بیاید.》
🔹گزارشهای تاریخی از حمایتهای بیدریغ ابوطالب از رسول اکرم(ص) در برابر فشارها و تهدیدهای قریش نسبت پیامبر(ص) حکایت دارد.
🔹وی با آنکه در زمان بعثت رسول خدا(ص) ۷۵ سال داشت، با وی در انجام رسالتش همراه شد و در دیدارها و گفتگوهایش با سران قریش، رسما حمایت خویش را از او اعلام کرد.
🔹به گفته یعقوبی این حمایت تا آنجا بود که ابوطالب و همسرش بسان پدر و مادر محمد(ص) گردیدند.
🔹پیامبراکرم(ص) در روز وفات ابوطالب فرمود :
《تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش از من واهمه داشت.》
🔹شیخ مفید روایت میکند هنگام درگذشت ابوطالب، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل گردید و به ایشان گفت :
از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری.
🔹پیامبر اکرم(ص) روز وفات وی در حالی که به شدت محزون بود و میگریست، و به امیر مؤمنان دستور غسل و کفن او را داد و برای وی طلب رحمت کرد و هنگامی که به محل دفن وی رسید، فرمود :
《آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت میکنم که جن و انس دچار شگفتی شوند.》
🔹پیکر وی را در مکه، کنار قبر پدرش عبدالمطلب و درقبرستان حُجون به خاک سپردند.
🔹پیامبر اکرم(ص) آن سال را «عام الحزن» نامید.
📚منابع:
۱)تاریخ طبری، ج۲، صص۱۱۱-۲
۲)تاریخ یعقوبی،ج۲، ص۱۱۱
۳)الخصال شیخ صدوق، ص۴۳
۴)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص ۱۲۱
۵)عمده الطالب ابن عنبه، ص ۲۰
۶)سیره ابنهشام، ج۱، ص۱۱۶
۷)ایمان ابی طالب شیخ مفید، ص۲۴
@Tarikhislam
🔸اینک موضوع را از سه طریق فوق مورد بررسی قرار می دهیم:👇
1⃣اما راه اول:
📜ذخائر علمی و ادبی ابوطالب :
ما از میان قصائد طولانی وی قطعاتی چند انتخاب نموده و برای روشن شدن مطلب ترجمه آنها را نیز می نگاریم.
🔹《لیعلم خیار الناس ان محمدا،ً
نبی کموسی والمسیح بن مریم،
اتانا بهدی مثل ما اتیابه،
فکل بامر الله یهدی و یعصم》
♦️اشخاص شریف و فهمیده بدانند که، محمد(ص) بسان موسی و مسیح پیامبر است. همان نور آسمانی را که آن دو نفر در اختیار داشتند، او نیز دارد. و تمام پیامبران به فرمان خداوند ، مردم را راهنمائی و از گناه باز می دارند.
🔹(تمنیتم ان تقتلوه و انما،
امانیکم هذی کاحلام نائم،
نبی اتاء الوحی من عند ربه،
و من قال لا یقرع بهاسن نادم)
♦️سران قریش! تصور کرده اید که می توانید بر او دست بیابید در صورتیکه، آرزوئی را که در سر می پرورانید ؛ که کمتر از خوابهای آشفته نیست! او پیامبر است ، وحی از ناحیه خدا بر او نازل می گردد و کسیکه بگوید؛ نه ، انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت.
🔹(الم تعلموا انا وجداا محمدا،
رسولا کموسی خط فی اول الکتب،
وان علیه فی العباد محبة،
ولا حیف فیمن خصه الله بالحب)
♦️قریش! آیا نمی دانید که ما او (محمد) را مانند موسی پیامبر میدانیم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی قید گردیده است، و بندگان خدا محبت مخصوصی بوی دارند، و نباید درباره کسی که خدا محبت او را در دلهای به ودیعت گذارده تاسف خورد .
🔹(والله لن یصلوا الیک بجمعهم،
حتی اوسد فی التراب دفینا،
فاصدع بامرک ما علیک غضاضة،
وابشر بذاک و قرمنک عیونا،
و دعوتنی و علمک انک ناصحی،
ولقد دعوت و کنت ثم امینا،
و لقد علمت ان دین محمد(ع)،
من خیر ادیان البریة دینا)
♦️ای برادر زاده ام! هرگز قریش به تو دست نخواهند یافت و تا آن روزی که لحد را بستر کنم ، و در میان خاک بخوابم؛ دست از یاری تو بر نخواهم داشت به آنچه مأموری آشکار کن، از هیچ چیز مترس ،و بشارت ده، و چشمانی را روشن ساز، مرا به آئین خود خواندی و می دانم تو پند ده من هستی، و در دعوت خود امین و درستکاری ،حقا که کیش «محمد» از بهترین آئینها است .
🔹(او تومنوا بکتاب منزل عجب
علی نبی کموسی او کذی النون)
♦️یا اینکه ایمان به قرآن سرا پا عجب و شگفتی بیاورید که بر پیامبری مانند موسی و یونس نازل گردیده است.
🔸هر یک از این قطعات، قسمت کوچکی از قصائد مفصل و سراپا ادب و نغز ابوطالب است که ما بعنوان گواه، بر جسته های آنها را، که صریحاً ایمان او را به کیش برادر زاده اش می رساند انتخاب نمودیم .
و از قصیده لامیه ابوطالب که معروف اهل تاریخ و ادب است، تنها ابن هشام در سیره خود نود و چهار بیت از آنرا نقل نموده است و این قصیده از نظر فصاحت و بلاغت کمتر از معلقات سبع نیست.
🔸خلاصه سخن :
هر یک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنها کافی است و اگر گوینده این ابیات یک فرد خارج از محیط اغراض و تعصبات بود همگی بالاتفاق به ایمان و اسلام سراینده آن حکم می کردیم ولی از آنجا که سازنده آنها « ابوطالب » است، و دستگاههای تبلیغاتی سازمانهای سیاسی اموی و عباسی همواره بر ضد آل ابی طالب کار می کرد، از این نظر گروهی نخواسته اند یک چنین فضیلت و مزیتی را برای ابوطالب اثبات کنند .
وانگهی وی پدر علی(ع) است و همیشه چرخهای سیاست پس از مرگ پیامبر(ص) بر ضد او گردش می کرد و اسلام و ایمان پدر وی فضیلت بارزی نسبت به او حساب می شود و کفر و شرک پدران خلفائ دیگر ، مقتضی نسبت به خلفاء بحساب می آمد برای اینکه تمام خلفا در یک صف قرار گیرند و هیچکدام را بر دیگری مزیتی نباشد. علیرغم تمام این سروده ها و گفتارها و کردارهای صادقانه ؛ گروهی به تکفیر وی بر خاسته حتی به آن اکتفا نکرده و ادعا کرده اند که آیاتی درباره ابوطالب که حاکی از کفر او است نازل شده است!
📚منبع:
فروغ ابدیت سبحانی، ص۳۹۷
@Tarikhislam
3⃣اما آخرین راه :
📖روایات وارده در مورد ایشان:👇
خوب است ایمان و اخلاص ابوطالب را از نزدیکان بی غرض او بپرسیم زیرا، «اهل خانه بهتر می دانند که در خانه چیست» .
🔹وقتی علی(ع) خبر مرگ ابوطالب را به پیامبر داد؛ ایشان سخت گریست و به علی(ع) دستور غسل و کفن و دفن صادر نمود؛ و از خدا برای او طلب مغفرت نمود.
🔹در محضر امام سجاد(ع) سخن از ایمان ابوطالب به میان آمد.
ایشان فرمود :
در شگفتم که چرا مردم در اخلاص او تردید دارند در صورتیکه ، هیچ زن مسلمانی نبایست بعد از اسلام آوردن در حباله شوهر خود کافر بماند ، و فاطمه بنت اسد، از سابقات در اسلام است و از آن زنانی است که خیلی جلوتر به پیامبر(ص) ایمان آورد و همین زن مسلمان در نکاح ابوطالب بود که وی رخ در نقاب خاک کشید .
🔹امام باقر(ع) می فرماید :
ایمان«ابوطالب» بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیر مومنان دستور می داد از طرف وی حج بجا آورند .
🔹امام صادق(ع) فرمود :
حضرت ابوطالب بسان اصحاب کهف است،در دل ایمان داشتند ،و تظاهر بشرک می نمودند.از این جهت دو بار مأجور خواهند بود .
🔹نظر دانشمندان شیعه :
علماء امامیه به پیروی از اهل بیت همگی اتفاق دارند که ابوطالب یکی از افراد بر جسته اسلام بوده و روزی که جان از بدنش خارج گردید، دلی مالا مال از ایمان و اخلاص به اسلام و مسلمانان داشت و در این باره کتابها و رساله های زیادی نوشته اند.
📚منبع:
فروغ ابدیت سبحانی، ص۴۰۰
@Tarikhislam
✅یک روز بعد از میلاد حضرت رسول اکرم(ص) یکی از علمای یهودیه به دارالندوة آمد و از حاضران پرسید:
آیا امشب در میان شما فردی متولد شده است؟
گفتند: نه!
گفت: پس باید در فلسطین متولد شده باشد؛ پسری که نامش احمد است و هلاک یهود به دست او خواهد بود!
حاضران، پس از جلسه، سراغ گرفتند و دریافتند که پسری برای عبدالله بن عبدالمطلب به دنیا آمده است.
پس آن عالم یهودی را خبر کردند و بنابر درخواست وی، او را نزد کودک بردند. او به محض دیدن طفل، بیهوش شد.
چون به هوش آمد گفت:
به خدا قسم که پیامبری، تا قیامت از بنیاسرائیل گرفته شد.
این همان کسی است که بنی اسرائیل را نابود میکند.
آنگاه با دیدن شادی قریش از این خبر، ادامه داد:
به خدا قسم، کاری با شما کند که اهل مشرق و مغرب از آن یاد کنند.
📚منبع:
۱)الکافی مرحوم کلینی، ج۸، ص۳۰۰
۲)امالی شیخ مفید، ص۱۴۶
@Tarikhislam
پاسخ:
جناب ابوطالب در مکه نفوذ زیادی داشت.
او به امر پیامبر اکرم(ص) ایمان خودش را آشکار نمیکرد.
اینکه میگویند ابوطالب مشرک از دنیا رفت، سخن باطلی است.
ابوطالب اصلا مشرک نبوده است که با شرک از دنیا برود.
اگر اختلافنظری هم هست، در این مورد است که آیا ابوطالب، نبوت پیامبر اکرم(ص) را قبول کرد یا خیر؟
اما اینکه ابوطالب و پدرانش بتپرست نبودهاند، امر مسلّمی است. آنها پیرو دین جدشان، اسماعیل(ع) بودند.
🔹اما علت اینکه ابوطالب ایمانش به پیامبر(ص) را علنی نکرد، این بود که در آن موقع، پیامبر اسلام(ص) نیرویی غیر از قبیله خود، بنیهاشم نداشت و رئیس آن قبیله هم ابوطالب بود؛ حال اگر او ایمان خود را علنی میکرد، از ریاست برکنار میشد و این مسؤولیت به دست ابولهب میافتاد، و در این صورت، توسط خود بنیهاشم، پیامبر(ص) را میکشتند.
ابوطالب با عدم ابراز ایمانش توانست مدافع سرسخت پیامبر اسلام(ص) باشد.
🔹نمونهای از حمایتهای او از ساحت پیامبر بزرگوار را نقل میکنیم :
در آن زمان در خانه خدا،هم بتپرستان قربانی میکردند و هم مسلمانان. گوشتهای قربانی را میبردند، اما شکمبههای آن را باقی میگذاشتند.
روزی پیامبر اکرم(ص) در خانه خدا مشغول نماز بود و ابوجهل هم به همراه عدهای آنجا نشسته بود.
ابوجهل به شکمبه گوسفندی اشاره کرد و گفت: هر کس آن را روی سر حضرت محمد(ص) خالی کند، من به او مالی خواهم بخشید.
فردی قبول کرد که این اقدام را انجام دهد. در این موقع، جناب ابوطالب سر رسید و صحنه را دید.
شمشیرش را درآورده و آنها را تهدید کرد که کسی حق ندارد از اینجا برود. سپس به شخصی که شکمبه به روی پیامبر(ص) ریخته بود، گفت :
آن شکمبه را بیاور و به سِبیل تمام اینها بمال!
کسی از جایش تکان نخورد و او هم این کار را انجام داد.
سپس ابوطالب گفت :
از این به بعد، اگر بخواهید عملی را علیه محمد انجام دهید، با شمشیر من و بنیهاشم روبهرو خواهد شد.
بنابراین تا موقعی که ابوطالب زنده بود، مشرکان نمیتوانستند اقدامی علیه پیامبر(ص) انجام دهند.
اینکه شنیدیم پیامبر(ص) در مکه مورد اذیت و آزار قرار میگرفت، مربوط به بعد از وفات جناب ابوطالب است.
📚منبع:
برگرفته از دروس تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب
@Tarikhislam
✅مردی از امير المؤمنين علی(ع) درخواست كرد که؛ اخلاق پيغمبر اكرم(ص) را برايش بشمارد!
حضرت(ع) فرمود:
تو نعمتهاي دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت(ص) را برايت بشمارم!
آن مرد عرض كرد:
چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را احصاء كرد و به شمارش آورد، با اين كه خداوند در قرآن مي فرمايد:
《وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تَحْصُوها》
🔸اگر نعمت های خداوند را بشماريد نمی توانيد آن را به پايان برسانيد.(۱)
اميرالمؤمنين(ص) فرمود :
خداوند تمام نعم دنيا را قليل و كم می داند، در اين آيه كه مي فرمايد :
《قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ》
🔸بگو متاع دنيا اندك است!(۲)
در حالی که خداوند متعال اخلاق پيغمبر اكرم(ص) را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه مي فرمايد:
《اَنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيمٌ》
🔸تو را خوئی بسيار بزرگ است.(۳)
اينك تو چيزی كه قليل است نمی تواني بشماري، من چگونه چيزي كه عظيم و بزرگ است شمارش كنم!
ولی همين قدر بدان، تمام پيامبران مظهر يكي از اخلاق پسنديده بودند، چون نوبت به آن حضرت(ص) رسيد تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد.
از اينرو فرمود:
《اِنِّي بُعِثْتُ لِأتَمّمَ مَكارِمَ الْاَخلاقِ》
🔸من برانگيخته شدم تا اخلاق نيكو را تمام
كنم.(۴)
📚منابع:
۱)سوره نحل، آیه ۱۸
۲)سوره نساء، آیه ۷۷
۳)سوره قلم، آیه ۴
۴)السُنن الکبری بیهقی، ج۱۰، ص۳۲۳
@Tarikhislam