❤️پيامبر صلی الله علیه و آله
🌷إذا مَرَّ الْمُؤمِنُ عَلَى الصِّراطِ فَيَقولُ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ طَفِئَتْ لَهبُ النِّيرانِ وَ نَقولُ: جُز يا مُؤمِنُ فَإنَّ نورَكَ قَد أطفَأ لَهِبى؛🌷
🍃هنگامى كه مؤمن بر صراط مى گذرد، و مى گويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم. ناگاه زبانه هاى آتش خاموش مى شود و مى گويد: اى مؤمن عبور كن زيرا نور تو آتش مرا خاموش كرد.🍃
📚جامع الاخبار(شعیری) ص 42
#حدیث__روز
🌹@Atashe_entezarr313 🌹
داستان مذهبیو زندگی ائمه ع
💚🖤💚🖤 🖤💚🖤 💚🖤 🖤 داستان #شکوه_بازگشت حماسه #کربلا اتفاقات سفر کوفه و شام اسرای کربلا 💔 #قسمت_دوازد
💚🖤💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤
🖤
داستان #شکوه_بازگشت
حماسه #کربلا
اتفاقات سفر کوفه و شام اسرای کربلا 💔
#قسمت_سیزدهم
يزيد اجازه ورود كاروان اسيران را مى دهد. درِ قصر باز مى شود و امام سجّاد(عليه السلام) و ديگر اسيران در حالى كه با طناب به يكديگر بسته شده اند، وارد قصر مى شوند
دست همه اسيران به گردن هاى آنها بسته شده است.😭😭
آنها را مقابل يزيد مى آورند. نگاه كن! هنوز غُلّ و زنجير بر گردن امام سجّاد(عليه السلام) است، گويى از كوفه تا شام، غُلّ و زنجير از امام جدا نشده است.😭😭😭😭
اسيران را در مقابل يزيد نگه مى دارند تا اهل مجلس آنها را ببينند. يكى از افراد مجلس، دختر امام حسين(عليه السلام) را مى بيند و از زيبايى او تعجّب مى كند. با خود مى گويد خوب است قبل از ديگران، اين دختر را براى كنيزى از يزيد بگيرم.😭😭😭😢😢💔💔
او به يزيد رو مى كند و مى گويد: "اى يزيد، من آن دختر را براى كنيزى مى خواهم".😞😞😡😡
فاطمه، دختر امام حسين(عليه السلام)، در حالى كه مى لرزد، عمّه اش، زينب را صدا مى زند و مى گويد: "عمّه جان! آيا يتيمى، مرا بس نيست كه امروز كنيز اين نامرد بشوم".🥺🥺
زينب رو به آن مرد شامى مى كند و مى گويد: "واى بر تو، مگر نمى دانى اين دختر رسول خداست؟".
مرد شامى با تعجّب به يزيد نگاه مى كند. آيا يزيد دختران پيامبر(صلى الله عليه وآله) را به اسيرى آورده است؟ او فرياد مى زند: "اى يزيد، لعنت خدا بر تو! تو دختران پيامبر را به اسيرى آورده اى؟ به خدا قسم من خيال مى كردم كه اينها، اسيران كشور روم هستند".
يزيد بسيار عصبانى مى شود. او دستور مى دهد تا اين مرد را هر چه سريع تر به جرم جسارت به مقام خلافت، اعدام نمايند.
يزيد از بيدارى مردم مى ترسد و تلاش مى كند تا هرگونه جرقه بيدارى را بلافاصله خاموش كند.
او بر تخت خود تكيه داده است و جامِ شرابى به دست دارد. 🥂🍷
سر امام حسين(عليه السلام)مقابل اوست و اسيران همه در مقابل او ايستاده اند.😭😭🖤
امام سجّاد(عليه السلام) نگاهى به يزيد مى كند و مى فرمايد: "اى يزيد! اگر رسول خدا ما را در اين حالت ببيند با تو چه خواهد گفت؟".
همه نگاه ها به اسيران خيره شده و همه دل ها از ديدن اين صحنه به درد آمده است.💔💔
يزيد تعجّب مى كند و در جواب مى گويد: "پدر تو آرزوى حكومت داشت و حق مرا كه خليفه مسلمانان هستم، مراعات نكرد و به جنگ من آمد، امّا خدا او را كشت، خدا را شكر مى كنم كه او را ذليل و نابود كرد".😳😱😡
امام جواب مى دهد: "اى يزيد، قبل از اينكه تو به دنيا بيايى، پدران من يا پيامبر بودند يا امير! مگر نشنيده اى كه جد من، على بن ابى طالب در جنگ بَدْر و اُحُد پرچمدار اسلام بود، امّا پدر و جد تو پرچمدار كفر بودند!".✅
يزيد از سخن امام سجاد(عليه السلام) آشفته مى شود و فرياد مى زند:👹👿 "گردنش را بزنيد".😔
ناگهان صداى زينب در فضا مى پيچد: "از كسى كه مادربزرگش، جگرِ حمزه سيدالشهدا را جويده است، بيش از اين نمى توان انتظار داشت".
مجلس، سراسر سكوت است و اين صداىِ على(عليه السلام) است كه از حلقوم زينب(عليها السلام)مى خروشد:
آيا اكنون كه ما اسير تو هستيم خيال مى كنى كه خدا تو را عزيز و ما را خوار نموده است؟ تو آرزو مى كنى كه پدرانت مى بودند تا ببينند چگونه حسين را كشته اى.
تو چگونه خون خاندان پيامبر را ريختى و حرمت ناموس او را نگه نداشتى و دختران او را به اسيرى آوردى؟ بدان كه روزگار مرا به سخن گفتن با تو وادار كرد وگرنه من تو را ناچيزتر از آن مى دانم كه با تو سخن بگويم.👌
اى يزيد! هر كارى مى خواهى بكن، و هر كوششى كه دارى به كار بگير، امّا بدان كه هرگز نمى توانى ياد ما را از دل ها بيرون ببرى.💚❤️
تو هرگز به جلال و بزرگى ما نمى توانى برسى.
#ادامه_دارد...
#کربلا
#کوفه
#شام
#اربعین
┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄
@Atashe_entezarr313
🖤
💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤💚🖤
24.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جوونای فامیل می داد برسین... 😭
#روضه_مازندرانی
#محمد_رضا_بذری
#آخرین_شب_جمعه_ماه_صفر
#یا_حسین 💔
🌹@Atashe_entezarr313 🌹
مولای مهربانم...
باید دلهاىمان را غباروبى کنیم و زنگار را از آن بزداییم ، تا شما قدم رنجه کنید!...
یقین داریم، اگر همه، براى شما دست به دعا برداریم، پروردگار هستى، قفل فرج را مى گشاید و وعدهاش را
تحقق مىبخشد!
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
🌹@Atashe_entezarr313 🌹
❤️امام صادق علیه السلام
🌷إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَيبةً المُتَمَسِّكُ فيها بدِينهِ كالخارِطِ لِشَوْكِ القَتادِ بيَدِهِ. .. إنّ لِصاحِبِ هذا الأمرِ غَيْبةً فَلْيَتَّقِ اللّهَ عَبدٌ ولْيتَمَسَّكْ بدِينِهِ .🌷
🍃صاحب اين امر، غيبتى دارد كه در آن روزگار، كسى كه به دين خود چنگ مىزند، مانند كسى است كه شاخه پُر از خار و تيغ را با دستش صاف و تهى از خار مىكند» ... «صاحب اين امر، غيبتى دارد. بنده بايد از خدا پروا كند و به دينش چنگ بزند.🍃
📚الغيبة للنعماني : ص ١٦٩ح ١١
#حدیث_روز
🌹@Atashe_entezarr313 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید حضرت آقا چقدر قشنگ #نشاط رو معنا می کنه❤️
🌹@Atashe_entezarr313 🌹
✅ تو برای امام زمانت چه میکنی؟
پاسخ
"أللّهُمَّ إنَّ شيعَتَنا خَلَقتَ مِن شُعاعِ أنوارِنا وَ بَقِيَّةِ طينَتِنا وَ قَد فَعَلوا ذُنوباً كَثيراً إتِّكالاً عَلي حُبِّنا و لايَتنافونَ كانَت ذُنوبُهُم بينَكَ وَ بَينَهُم فَاصفَح عَنهُم فَقَد رَضينا و ما كانَ مِنها فيما بَينَهُم فَأصلِح بَينَهُم .. وَ أدخِلهُمُ الجَنَّةَ فزَحزَحِهم عَنِ النّار و لاتَجمَع بَينَهُم و بَينَ أعدائاني سَخَطِكَ."
خدایا!
شیعیان ما را از شعاع نور ما و بقیهی طینت ما خلق کردهای؛ آنها گناهان زیادی به اتکاء بر محبت به ما کردهاند. اگر گناهانی است که در ارتباط با توست، از آنها بگذر!
که ما را راضی کردهای ؛ و آن چه از گناهانِ آنها , در ارتباط با خودشان و مردم است ، خودت بین آنها را اصلاح کن ..... آنان را بر بهشت وارد کن و از آتش جهنم نجات بده و آنان را با دشمنان ما در سخط خود جمع مفرما.
📚 نجم الثاقب ص۳۴۸
🔸این سخنان امام زمان توست.
خوب دقت کن؛
تو را از نور خود میداند!
تو از طینت امام زمانت خلق شدهای،
او شفیع گناهان تو نزد خداست،
برایت دعا میکند تا از گناهان دور باشی،
از خداوند برای تو طلب بهشت میکند
و .................
تو برای امام زمانت چه میکنی؟
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
🌹@Atashe_entezarr313 🌹
💚🖤💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤
🖤
داستان #شکوه_بازگشت
حماسه #کربلا
اتفاقات سفر کوفه و شام اسرای کربلا 💔
#قسمت_چهاردهم
شهيدانِ ما نمرده اند، بلكه آنها زنده اند و در نزد خداى خويش، روزى مى خورند.
اى يزيد! خيال نكن كه مى توانى نام و يادِ ما را از بين ببرى! بدان كه ياد ما هميشه زنده خواهد بود.💚💚
يزيد همچون مارى زخمى به گوشه اى مى خزد.🐍 سخنان زينب(عليها السلام) او را در مقابل ميهمانانش حقير كرده است. او ديگر نمى تواند سخن بگويد.
آرى! بار ديگر زينب افتخار آفريد. او پاسدار حقيقت است و پيام رسان خون برادر.❤️
همه مهمانان يزيد از ديدن اين صحنه ها حيران شده اند. يزيد ديگر هيچ كارى نمى تواند بكند، او ديگر كشتن امام سجّاد(عليه السلام) را به صلاح خود نمى بيند و دستور مى دهد تا مهمانان بروند و غُل و زنجير از اسيران باز كنند و آنها را به زندان ببرند.🥺
كاش يزيد اسيران را به زندان مى برد. حتماً تعجّب مى كنى!😳
آخر تو خبر ندارى كه يزيد، اسيران را در خرابه اى برده است. در اين خرابه كه كنار قصر يزيد است، روزها آفتاب مى تابد و صورت ها را مى سوزاند و شب ها سياهى و تاريكى هجوم مى آورد و بچّه ها را مى ترساند. نه فرشى، نه رو اندازى، نه لباسى و نه چراغى...😭😭
سربازان شب و روز در اطراف خرابه نگهبانى مى دهند. مردم شام براى ديدن اسيران مى آيند و به آنها زخم زبان مى زنند.💔💔😢😢
هنوز بسيارى از مردم اين اسيران را نمى شناسند. خدايا! چه وقت حقيقت را خواهند فهميد؟ شب ها و روزها مى گذرد و كودكان همچنان بى قرارى مى كنند. خدايا، كى از اين خرابه بيرون خواهيم آمد؟😞
امشب، سكينه، دختر امام حسين (عليه السلام)، رؤيايى مى بيند:
محملى از نور بر زمين فرود مى آيد. بانويى از آن پياده مى شود كه دست بر سر دارد و گريه مى كند. خدايا! آن بانو كيست كه به ديدن ما آمده است؟
ــ شما كيستى كه به ديدن اسيران آمده اى؟
ــ دخترم، مرا نمى شناسى؟ من مادر بزرگت، فاطمه زهرا هستم.
سكينه تا اين را مى شنود، در آغوش او مى رود و در حالى كه گريه مى كند، مى گويد: "مادر! پدرم را كشتند و ما را به اسيرى بردند".😭
سكينه شروع مى كند و ماجراهاى كربلا و كوفه و شام را شرح مى دهد. اشك از چشمان حضرت زهرا(عليها السلام) جارى مى شود.
او به سكينه مى گويد: "دخترم! آرام باش، كه قلب مرا سوزاندى! نگاه كن، دخترم! اين پيراهن خون آلود پدرت حسين(عليه السلام)است، من تا روز قيامت، يك لحظه هم اين پيراهن را از خود جدا نمى كنم".
اين جاست كه سكينه از خواب بيدار مى شود.
#ادامه_دارد...
#کربلا
#کوفه
#شام
#اربعین
┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄
@Atashe_entezarr313
🖤
💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤💚🖤
💚🖤💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤
🖤
داستان #شکوه_بازگشت
حماسه #کربلا
اتفاقات سفر کوفه و شام اسرای کربلا 💔
#قسمت_پانزدهم
شب ها و روزها مى گذرد...
نيمه شب، دختر كوچك امام حسين(عليه السلام) از خواب بيدار مى شود، گمان مى كنم نام او رقيّه است.
او با گريه مى گويد: "من الآن پدر خود را در خواب ديدم، باباى من كجاست؟".💔😭
همه زنان گريه مى كنند. در خرابه شام غوغايى مى شود. صداى ناله و گريه به گوش يزيد مى رسد. يزيد فرياد مى زند:👹
ــ چه خبر شده است؟
ــ دختر كوچكِ حسين، سراغ پدر را مى گيرد.
ــ سر پدرش را براى او ببريد تا آرام بگيرد.😭😭😭😭
مأموران سر امام حسين(عليه السلام) را نزد دختر مى آورند.
او نگاهى به سر بابا مى كند و با آن سخن مى گويد: "چه كسى صورت تو را به خون، رنگين نمود؟ چه كسى مرا در خردسالى يتيم كرد؟".😭😭😢
او با سر بابا سخن مى گويد و همه اهل خرابه، گريه مى كنند. قيامتى بر پا مى شود، اما ناگهان همه مى بينند كه صداى اين دختر قطع شد. گويى اين كودك به خواب رفته است.😭😭😭😭😭🥺🥺
همه آرام مى شوند، تا اين دختر بتواند آرام بخوابد، امّا در واقع اين دختر به خواب نرفته بلكه روح او، اكنون نزد پدر پر كشيده است.😭😭😭😭😭💔🖤🖤
بار ديگر در خرابه غوغايى بر پا مى شود. صداى گريه و ناله همه جا را فرا مى گيرد😢
اسيران هنوز در خرابه شام هستند و يزيد سرمست از پيروزى، هر روز سرِ امام حسين(عليه السلام) را جلوى خود مى گذارد و به شراب خورى و عيش و نوش مى پردازد.😔😔😔
امروز از كشور روم، نماينده اى براى ديدن يزيد مى آيد. او پيام مهمى را براى يزيد آورده است.
نماينده روم وارد قصر مى شود. يزيد از روى تخت خود برمى خيزد و نماينده كشور روم را به بالاى مجلس دعوت مى كند. او كنار يزيد مى نشيند و يزيد جام شرابى به او تعارف مى كند.🍷
نماينده روم مى بيند كه قصر يزيد، زينت شده است، صداى ساز و آواز مى آيد و رقاصان مى خوانند و مى نوازند. گويى مجلس عروسى است. چه خبر شده كه يزيد اين قدر خوشحال و شاد است؟👹 ناگهان چشم او به سر بريده اى مى افتد كه روبروى يزيد است:
ــ اين سر كيست كه در مقابل توست؟
ــ تو چه كار به اين كارها دارى؟
ــ اى يزيد! وقتى به روم برگردم، بايد هر آنچه را در اين سفر ديده ام براى پادشاه روم گزارش كنم. من بايد بدانم چه شده كه تو اين قدر خوشحالى؟😡😏
ــ اين، سرِ حسين، پسر فاطمه است.😞
ــ فاطمه كيست؟
ــ دختر پيامبر اسلام.
نماينده روم تعجّب مى كند و با عصبانيت از جاى خود برمى خيزد و مى گويد: "اى يزيد! واى بر تو، واى بر اين دين دارى تو".
يزيد با تعجّب به او نگاه مى كند. فرستاده روم كه مسيحى است، پس او را چه مى شود؟🤔
نماينده كشور روم به سخن خود ادامه مى دهد: "اى يزيد! بين من و حضرت داوود، ده ها واسطه وجود دارد، امّا مسيحيان خاك پاى مرا براى تبرك برمى دارند و مى گويند تو از نسل داوود پيامبر(صلى الله عليه وآله) هستى. ولى تو فرزند دختر پيامبر خود را مى كشى و جشن مى گيرى؟ تو چگونه مسلمانى هستى؟! اى يزيد! پيامبر ما، حضرت عيسى(عليه السلام)هرگز ازدواج نكرد و فرزندى نيز نداشت و يادگارى از پيامبر ما باقى نمانده است، امّا وقتى حضرت عيسى(عليه السلام) مى خواست به مسافرت برود سوار بر درازگوشى مى شد، ما مسيحيان، نعل آن درازگوش را در يك كليسا نصب كرده ايم. مردم هر سال از راه دور و نزديك به آن كليسا مى روند و گرد آن طواف مى كنند و آن نعل را مى بوسند. ما مسيحيان اين گونه به پيامبر خود احترام مى گذاريم و تو فرزند دختر پيامبر خود را مى كشى؟".🙄😥
#ادامه_دارد...
#کربلا
#کوفه
#شام
#اربعین
┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄
@Atashe_entezarr313
🖤
💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤💚🖤