داستان مذهبیو زندگی ائمه ع
💚🖤💚🖤 🖤💚🖤 💚🖤 🖤 داستان #شکوه_بازگشت حماسه #کربلا اتفاقات سفر کوفه و شام اسرای کربلا 💔 #قسمت_هجدهم
💚🖤💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤
🖤
داستان #شکوه_بازگشت
حماسه #کربلا
اتفاقات سفر کوفه و شام اسرای کربلا 💔
#قسمت_نوزدهم
امام، بازگشت به مدينه را انتخاب مى كند. يزيد دستور مى دهد تا نُعمان (نعمان بن بَشير) به قصر بيايد.
نُعمان پيش از ابن زياد، امير كوفه بود. او كسى بود كه وقتى مسلم به كوفه آمد، هيچ واكنش تندى نسبت به مسلم انجام نداد.
آرى! او سياست مسالمت آميزى داشت، امّا يزيد او را بر كنار و به جاى آن ابن زياد را به اميرى كوفه منصوب كرد. نُعمان بعد از بر كنارى از حكومت كوفه، به شام آمده است.
يزيد رو به نُعمان مى گويد و مى گويد: "اى نعمان! هر چه سريع تر وسايل سفر را آماده كن. تو بايد با عدّه اى از سربازان، خاندان حسين را به مدينه برسانى. لباس، غذا، آب و آذوقه و هر چه را كه براى اين سفر نياز هست، تهيه كن". اين سربازان همراه تو مى آيند تا محافظ كاروان باشند.
يزيد مى ترسد كه مردم، دور اين خاندان جمع شوند. اين سربازان بايد همراه كاروان باشند تا مردم شهرها در طول مسير نتوانند با اين خانواده سخنى بگويند.
آرى! بايد هر چه زودتر اين خانواده را به كشور ديگرى انتقال داد. نبايد گذاشت مردم شام بيش از اين با اين خاندان آشنا شوند وگرنه حكومت بنى اُميه براى هميشه نابود خواهد شد. بايد هر چه زودتر سفر آغاز گردد.
امام رو به يزيد مى كند و مى فرمايد: "اى يزيد، در كربلا وسايل ما را غارت كرده اند، دستور بده تا آنها را به ما برگردانند".
آرى! عصر عاشورا خيمه ها را غارت كردند و سپاه كوفه هر چه داخل خيمه ها بود را براى خود برداشتند، امّا يزيد پس از جنگ به ابن زياد نامه نوشت و از او خواست تا همه وسايلى كه در خيمه ها بوده است را به شام بياورند.
يزيد مى خواست اين وسايل را براى خود نگه دارد تا همواره نسل بنى اُميّه به آن افتخار كند و به عنوان يك سند زنده، گوياى پيروزى بنى اُميه بر بنى هاشم باشد.😏😡
يزيد در جواب مى گويد: "اى پسر حسين! آن وسايل را به شما نمى دهم. در مقابل، حاضر هستم كه چند برابر آن پول و طلا به شما بدهم".😒
امام در جواب او مى فرمايد: "ما پول تو را نمى خواهيم. ما وسايلمان را مى خواهيم; چرا كه در ميان آنها مقنعه و گردن بند مادرم حضرت زهرا بوده است".
يزيد سرانجام براى اينكه امام سجّاد(عليه السلام) حاضر شود شام را ترك كند، دستور مى دهد تا آن وسايل را به او باز گردانند.
شب است و همه مردم شهر در خواب هستند، امّا كنار قصر يزيد كاروانى آماده حركت است.🐫🐪
يزيد دستور داده است تا خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) در دل شب و مخفيانه از شام خارج شوند. او نگران است كه مردم شام بفهمند و براى خداحافظى با اين خانواده اجتماع كنند و بار ديگر امام سجّاد(عليه السلام) سخنرانى كند و دروغ هاى ديگرى از يزيد را فاش سازد.👹
آن روزى كه مردم به اين كاروان فحش و ناسزا مى گفتند، يزيد در روز روشن آنها را وارد شهر كرد و مدت زيادى آنها را در مركز شهر معطّل نمود، امّا اكنون كه مردم شهر اين خاندان را شناخته اند، بايد در دل شب، سفرشان آغاز شود.😞
اكنون يزيد نزد اُمّ كُلثوم، دختر على(عليه السلام)، مى رود و مى گويد: "اى امّ كُلْثوم! اين سكّه هاى طلا براى شماست. اينها را در مقابل سختى ها و مصيبت هايى كه به شما وارد شده است، از من قبول كن".
صداى اُمّ كلثوم سكوت شب را مى شكند: "اى يزيد! تو چقدر بى حيا و بى شرمى! برادرم حسين را مى كشى و در مقابل آن سكّه طلا به ما مى دهى. ما هرگز اين پول را قبول نمى كنيم".
يزيد شرمنده مى شود و سرش را پايين مى اندازد و دستور حركت مى دهد. كاروان، شهر شام را ترك مى كند، شهرى كه خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آنجا يك ماه و نيم سختى ها و رنج هايى را تحمّل كردند.
#ادامه_دارد...
#کربلا
#کوفه
#شام
#اربعین
┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄
@Atashe_entezarr313
🖤
💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤💚🖤
السلام علیک یا بقیه الله 🏴
مولای غریب ما ، امروز
در بین الحرمين بقیع
گاهی در عزای جدش
رسول الله (ص) می گرید و
گاه بر غربت و بی کسی
عموی عزیزش امام حسن (ع)
اجرک الله یا صاحب الزمان 🏴
امام خوب زمانم تسلیت 🖤
#شهادت_پیامبر_اکرم
و #شهادت_امام_حسن_مجتبی ع تسلیت
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
.
چقدر آخراین ماه سخت وسنگین است
تمام آسمانو زمین بیقرار و غمگین است
بزرگتر زغم مجتبی وداغ رضا
فراق فاطمه با خاتم النبیین است
#شهادت_پیامبر_اکرم
و #شهادت_امام_حسن_مجتبی ع تسلیت باد
🥀🖤🥀
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
سلام
امشب هم قسمتون اینجا بود
برای امشب برنامه ی دیگه ای داشتیم
واقعا اگه دعوت بشی هر طور شده
خودت رو میرسونی 👌😍
آقا جان اربابم برای کربلا هم مثل امشب یهویی بطلب 🥺💚
از تهرانی ها کیا اومدن این نمایش رو؟👇
@nazdoneh2
❇️ #سلام_امام_زمانم 🌤
میترسم از آن لحظه که عمرم به سر آيد
مهتاب رُخت بعد غُروبم به در آيد
میترسم از آن دم که بيايی و نباشم
جان از بدنم رفته و عمرم به سر آید
🤲 اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🤲
🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْنٰا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ 🤲
#امام_زمان علیهالسلام
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
💠بیداری پس از نماز صبح
🔸امام صادق علیه السلام:
به طور حتم، نشستن مرد پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب(مشغول ذکر بودن) از سفر دریایی برای جلب رزق و روزی بهتر است.
پرسیدند: گاهی کاری داریم و ممکن است زمانش بگذرد.
فرمود: پس از نماز درپی کارتان بروید و به ذکر خدا مشغول باشید. چون تا زمانی که وضو باقى است، در حال تعقیب نماز خواهید بود.
📚فروع کافی/ج6/ص62
#امام_زمان
#امام_حسین
#حدیث_روز
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
داستان مذهبیو زندگی ائمه ع
💚🖤💚🖤 🖤💚🖤 💚🖤 🖤 داستان #شکوه_بازگشت حماسه #کربلا اتفاقات سفر کوفه و شام اسرای کربلا 💔 #قسمت_نوزده
💚🖤💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤
🖤
داستان #شکوه_بازگشت
حماسه #کربلا
اتفاقات سفر کوفه و شام اسرای کربلا 💔
#قسمت_بیستم
كاروان به حركت خود ادامه مى دهد. مهتاب بيابان را روشن كرده است. هنوز از شام فاصله زيادى نگرفته ايم. نُعمان همراه كاروان مى آيد. يزيد به او توصيه كرده است كه با اهل كاروان مهربانى كند و هر كجا كه خواستند آنها را منزل دهد.
ــ اى نُعمان! آيا مى شود ما را به سوى عراق ببرى.🥺
ــ عراق براى چه؟ ما قرار بود به سوى مدينه برويم.
ــ ما مى خواهيم به كربلا برويم. خدا به تو جزاى خير بدهد ما را به سوى كربلا ببر.
نُعمان كمى فكر مى كند و سرانجام دستور مى دهد كاروان مسير خود را به سوى عراق تغيير دهد. شب ها و روزها مى گذرد و تا كربلا راهى نمانده است.
اين جا سرزمين كربلاست! همان جايى كه عزيزانمان به خاك و خون غلتيدند.😭😭😭😭
هنوز صداى غريبانه حسين به گوش مى رسد. كاروان سه روز در كربلامى ماند و همه براى امام حسين(عليه السلام) و عزيزانشان عزادارى مى كنند.😭😭🖤🖤🖤🥀
سه روز مى گذرد و اكنون هنگام حركت به سوى مدينه است.
كاروان آرام آرام به سوى مدينه مى رود. شب ها و روزها سپرى مى شود.🐫🐪🐫
نزديك مدينه، امام سجّاد(عليه السلام) دستور توقّف مى دهد و سراغ بَشير را مى گيرد، وقتى بشير نزد امام مى آيد، امام به او مى فرمايد:
ــ اى بشير! پدر تو شاعر بود، آيا تو هم از شعر بهره اى برده اى؟
ــ آرى! اى پسر رسول خدا!
ــ پس به سوى شهر برو و مردم را از آمدن ما با خبر كن.
بَشير سوار بر اسب خود مى شود و به سوى مدينه به پيش مى تازد. امام سجّاد(عليه السلام)دستور مى دهد تا خيمه ها را برپا كنند و زنان و بچّه ها در خيمه ها استراحت كنند.⛺️⛺️
حتماً به ياد دارى كه اين كاروان در دل شب از مدينه به سوى مكّه رهسپار شد. امام سجاد(عليه السلام) ديگر نمى خواهد ورود آنها به مدينه مخفيانه باشد. ايشان مى خواهد همه مردم باخبر بشوند و به استقبال اين كاروان بيايند.
مردم مدينه از شهادت امام حسين(عليه السلام) باخبر شده اند. ابن زياد روز دوازدهم پيكى را به مدينه فرستاد تا خبر كشته شدن امام حسين(عليه السلام) را به امير مدينه بدهد.🖤
دوستان خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آن روز گريه ها كردند و ناله ها سر دادند، امّا آنها از سرنوشت اسيران هيچ خبرى ندارند.
به راستى، آيا يزيد آنها را هم شهيد كرده است؟ همه نگران هستند و منتظر خبراند.
ناگهان از دروازه شهر اسب سوارى وارد مى شود 🐎
فرياد مى زند: "يا أهلَ يَثْربَ لا مقامَ لَكُم"; "اى مردم مدينه، ديگر در خانه هاى خود نمانيد".
همه با هم مى گويند چه خبر است؟ مردم از زن و مرد، پير و جوان، در مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) جمع مى شوند، اى مرد! چه خبرى دارى؟ او به مردم مى گويد: "مردم مدينه! اين امام سجّاد(عليه السلام) است كه با عمه اش زينب و خواهرانش در بيرون شهر شما منزل كرده اند".
همه مردم سراسيمه مى دوند. داغ حسين(عليه السلام) براى آنها تازه شده است. غوغايى برپا مى شود. بَشير مى خواهد به سوى امام سجّاد(عليه السلام) برگردد، امّا مى بيند همه راه ها بسته شده و ازدحام جمعيّت است. بنابراين از اسب پياده مى شود و پياده به سوى خيمه امام سجّاد(عليه السلام) مى رود.
چه قيامتى برپا شده است! بَشير وارد خيمه امام سجّاد(عليه السلام) مى شود. امام را مى بيند در حالى كه اشك مى ريزد و دستمالى در دست دارد و اشك چشم خود را پاك مى كند.😭😭😭😢
مردم به خدمت او مى رسند و به او تسليت مى گويند. صداى گريه و ناله از هر سو بلند است.😢🥺
امام مى خواهد براى مردم سخن بگويد. همه مردم ساكت مى شوند. پايان اين سفر رسيده است، پس بايد چكيده و خلاصه اين سفر براى تاريخ ثبت شود: "من خدا را به خاطر سختى هاى بزرگ و مصيبت هاى دردناك و بلاهاى سخت شكر و سپاس مى گويم".
#ادامه_دارد...
#کربلا
#کوفه
#شام
#اربعین
┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄
@Atashe_entezarr313
🖤
💚🖤
🖤💚🖤
💚🖤💚🖤